توافق مهم مرزی ایران و عراق، جنجال احمدی نژاد در ورزشگاه آزادی، تکیه رئیسی بر صندلی نایب رئیسی خبرگان، بنبست دسترسی آزاد به اطلاعات، فسادی که ۲۱۶ برابر بزرگ نمایی شد، اماواگرهای پرداخت یارانه، لوایح پالرمو و CFT در ایستگاه پایانی، تثبیت عهدنامه ۱۹۷۵، اعلام موجودیت مجمع ایثارگران، سه دادگاه متهمان پتروشیمی، سرنوشت نفت ایران چه میشود؟، تبعیض ناروا علیه مصرف کنندگان خودرو و به شماره افتادن نفس مطبوعات در نامه به روحانی، از مواردی است که موضوع گزارشهای خبری و تحلیلی روزنامههای امروز شده است.
به گزارش «تابناک»؛ روزنامههای امروز چهارشنبه ۲۲ اسفند ماه در حالی چاپ شدند و در پیشخوان روزنامه فروشیهای سراسر کشور قرار گرفتند که سفر روحانی به عراق و دستاوردهای این سفر از جمله توافق مهم مرزی و توافق ۲۰ میلیارد دلاری بین ایران و عراق با تیترهای مختلف در صفحات نخست آنها برجسته شده است. شفاف سازی مقامهای قضایی و اقتصادی درباره رقم واقعی پرونده فساد پتروشیمی که نشان دهنده بزرگنمایی ۲۱۶ برابری این فساد در رسانه است نیز در تعدادی از روزنامهها موضوع قرار گرفته است. هشدار سه نماینده مجلس به رئیس جمهور درباره وضعیت بغرنج مطبوعات و نایب رئیسی حجت الاسلام رئیسی در مجلس خبرگان چند روز پس از انتصاب به ریاست دستگاه قضا از دیگر موضوعاتی است که در روزنامههای امروز برجسته شده است.
در ادامه تعدادی از یادداشتها و سرمقالههای منتشره در روزنامههای امروز را مرور میکنیم؛
چرا مردم را از سال ۹۸ میترسانید؟
محمد جعفر جوادی طی یادداشتی با عنوان میترسانید یا میترسید؟ در روزنامه جمهوری اسلامی نوشت: چند ماهی است مسئولین کشور مرتب از روزها، ماهها و سال سختی که در پیش رو داریم سخن میگویند. این سخنان گاهی در شکل سلبی آن همچون «سال سختی در پیش است»، «شرایط کشور سخت است»، «از این گردنه باید با موفقیت عبور کنیم» گفته میشود، وقتی هم به صورت مثبت و ایجابی حرف بزنند میگویند «مردم نگران کالاهای اساسی نباشند»، «وضع ارزی کشور خوب است»، " «میوه شب عید به مقدار کافی داریم»، «تا یک سال و نیم دیگر گندم در انبارها موجود است» و... .
نتیجه این جملات چه مثبت و چه منفی، ایجاد نگرانی و التهاب در جامعه است که نشان دهنده این است که سال ۱۳۹۸ سالی سخت و پر فراز و نشیب خواهد بود. وقتی با چرایی این گفتمان مواجه میشوند که چرا مردم را میترسانید؟ دریک ژست کاملا روشنفکرانه، مردم پسند و طرفدار انتشار آزاد اطلاعات پاسخ میدهندکه باید مردم در جریان امورکشورباشندو واقعیتها را بدانند.
اما ایا این حرف واقعیت حال و آینده کشور است؟ یا با عذرخواهی باید اذعان کرد که مسئولین شرایط جامعه را به درستی درک نمیکنند و نمیفهمند که در تحلیل اوضاع کشوردچار خطای تحلیل شده و یا اینکه مرعوب شرایط شدهاند ودر یک ژست به ظاهر شجاعانه ترس خود را به جامعه سرایت میدهند. آیا وظایف دولتمردان نه این است که غرور اسلامی و ملی را تقویت وهمچنین در ایجاد فضای روحی و روانی برای امید و زندگی بهتر درروزها و سالهای آتی شهروندان خود کوشا باشند؟ پس چرا ناشیانه یاس، ناامیدی و ترس از فردای تاریک و مبهم را در ملت خود ترویج میکنند؟
برای روشن شدن واقعیت، اگر شرایط کشوررا در اسفند ماه سال ۹۷ با اسفند سال ۹۶ مقایسه کنیم درمی یابیم که دردیماه سال گذشته جامعه (بیش از یکصد شهر کشور) دستخوش آشوبها و بحرانهای اجتماعی گردید، آمریکا سرمست از این شرایط مرتب در مورد برجام تهدید میکرد، ترامپ در اجرای «سیاست مرد دیوانه» همه را از جمله رهبران چین و کره شمالی را مرعوب کرده بود و دائم بر طبل حمله به کره شمالی و خروج از برجام میکوبید و سایر کشورها منتظر بمبی بودند که احتمالا آقای ترامپ میخواهد در واشنگتن بر ضد ایران منفجر کند.
مسئولین کشور در تردید و حیرت بودندکه آیا آمریکا از برجام خارج خواهد شدیا نه؟ احساس بلاتکلیفی در کشور حاکم شده بود (بخصوص کسانی که تنها امید وراه کار را برجام میدانستند)، این وضعیت آشفته سیاسی و روانی در ایران برای آمریکا شرایط مطلوبی را فراهم کرده بود، مردم ایران و بسیاری در کشورهای دیگر نیز منتظر حادثه مهمی بودند.
این شرایط تا اردیبهشت سال ۹۷ ادامه پیدا کرد، در اردیبهشتماه ۹۷ خروج آمریکا از برجام اعلام ودولت ایران که تا آن تاریخ در تردید ماندن یا رفتن آمریکا از برجام سیر میکرد دچار شوک شد. با تصمیم غیرمنطقی دولت مبنی بر تثبیت نرخ دلار درمبلغ ۴۲۰۰ تومانی شوک دوم را به کشور وارد کرد و سپس در یک اقدام غیر کارشناسانه دیگر باتوزیع وتخصیص میلیاردها دلار ارز بدون برنامه و نظارت سومین آسیب به اقتصاد کشور زده شدتا اینکه کنترل حفظ ارزش پول ملی از دست رفت.
همزمان با شوکهای ارزی تا مرداد ماه ۹۷ شاهد آشوب و اغتشاش ولو در حد محدود در برخی از شهرها از جمله در تهران بودیم، این وضعیت رهبران کاخ سفیدرا آنچنان ازخود بیخودنمود که باورکردند جمهوری اسلامی ایران تا پایان سال ۱۳۹۷ دوام نخواهد آورد.
او در پایان یادداشت امروز خود نوشت: مکر و حیله دشمنان در سال ۹۷ علیرغم تلاش و برنامهریزیها با تدابیر رهبری معظم، هوشیاری مسئولین و همراهی مردم خنثی شد، ولی تداوم این پیروزی در توکل به خدا و همدلی و همراهی وجلوگیری از هر گونه اختلاف و تفرقه بین مسئولین و مردم، کار شبانه روزی همراه با تعقل، برنامه و جلوگیری از یاس و ناامیدی و مرعوب دشمن نشدن است.
اما سخن پایانی باز بامسئولین است چرا در سخنانتان خبری ازخدا نیست؟ خدا فراموش شده است آیا باورداریم که همه اموربه دست خداست وخدا ازسلطان محمود بزرگتر است؟ پس چرا مانند غیرموحدان حرف میزنیم؟ چرا خداوند وقدرت و رحمتش را به یاد خود و مردم نمیآوریم؟ در سخنانتان صرفا تکیه برروی امور مادی است که گاهی جنبه تحقیر مردم را به خود میگیرد و اشارهای به عزت، شرافت و نوع دوستی ملت ایران را ندارد.
درسها و عبرتهایی که باید از سال۹۷ گرفت!
روزنامه آرمان امروز طی یادداشتی که در شماره امروز خود با عنوان درسها و عبرتهای سال ۱۳۹۷ منتشر کرده نوشت: پرونده اقتصاد سال ۹۷ در حال بسته شدن است، اما درسها و عبرتهای فراوانی را این پرونده برای تصمیمگیران و سیاستگذاران باقی گذاشت. اقتصاد ایران بار دیگر روی تشدید تحریمها را دید، متاسفانه در سالی که گذشت، مانند سالهای قبلتر رجوع به اقتصاددانان برای تعیین راهبردهای اقتصادی همچنان امری حاشیهای تلقی شده بود. اقتصاد ایران سالهاست که با دادههای اقتصادی مورد سنجش قرار نمیگیرد و این سیاست است که روشن میکند باید به کدام سو رفت. این سخن نشان از آن ندارد که این راه اشتباه است یا درست بلکه بدان معناست که حتی اگر با جهتگیریهای سیاسی میخواهیم تصمیمگیری سیاسی کنیم، میتوانیم با دعوت از کارشناسان و اقتصاددانان تعیین کنیم که عوارض منفی تصمیم سازی اقتصاد را چگونه و تا چه میزان میتوان کاهش داد. مثال روشن آنچه گفته شد، موضوع پیوستن به FATF یا تصویب پالرمو در مجمع تشخیص مصلحت نظام است. رفتاری که در این حوزه در پیش گرفته شده است نفعی برای کشور به همراه ندارد. در حالی که ایران تاکنون هزینههای سنگینی را بابت مقابله با تروریسم پرداخت کرده و بهترین جوانان ایران حتی خون خود را برای امنیت ایران دادهاند، انصاف نیست با رفتاری عجیب ایران در زمره کشورهای حامی تروریسم قرار داده شود.
از این رو به نظر میرسد حتی اگر ملاحظاتی برای نپیوستن وجود دارد، باید رفتاری درست و تعریف شده داشته باشیم نه اینکه بدون محاسبه عوارض این بلاتکلیفی برای اقتصاد، همچنان موضوع را بر صدر اخبار در رسانههای بینالمللی نگه داریم. اقتصاد ایران دیرزمانی است تحت تاثیر سیاست است و این وضعیت در بسیاری از کشورها وجود دارد با این تفاوت که مقامات سیاسی و تصمیمگیران با دعوت از کارشناسان اقتصادی از آنها میخواهند، راهی را برای کاهش فشار برگزینند و بهترین را معرفی نمایند. سالی که در پیش است، از منظر اقتصادی، به دلیل تورم موجود در اقتصاد و نبود امکان ترمیم مناسب دستمزد بابت ترس از تشدید عوارض تورمی، سالی سخت خواهد بود. شاید رجوع به اقتصاددانان خبره، از هر گروه و جناح و طیفی بتوان این دوره سخت را آسان کند از این رو بهتر است بیش از پیش اقتصاددانان برای یافتن راهکاری مناسب با یکدیگر گفتگو کنند تا بلکه توافقی حداقلی در این حوزه اتفاق بیفتد.
حداقل دستمزد در ایران کمتر از افغانستان؟!
روزنامه مردمسالاری در گزارشی با محوریت حداقل دستمزد کارگران و بلایی که تورم و افزایش نرخ ارز بر سر دستمزد کارگران آورده، نوشت: تقریباً یک هفته بیشتر به پایان سال ۹۷ باقی نمانده است، اما هنوز رقم دستمزد کارگران برای سال آینده تعیین نشده است. تورم افسارگسیخته آنچنان دستمزد کارگران ایرانی را سرکوب کرده است که معادلِ دلاریِ حداقل دستمزد در ایران حتی از حداقل دستمزد در افغانستان نیز کمتر شده است! این نوشته را تا انتها بخوانید تا متوجه شوید که ظرف یک سال گذشته چقدر قدرت خرید کارگران ایرانی کاهش یافته است.
در سال ۹۶ حداقل دستمزد ۹۳۰ هزار تومان و بنا به آمارهای بانک مرکزی نرخ دلار در بازار آزاد (بازار غیررسمی) ۴۰۴۵ تومان بود. این بدان معناست که در سال ۹۶، معادل دلاری حداقل دستمزد در ایران حدود ۲۳۰ دلار در ماه بود. اگر در حال حاضر نرخ دلار در بازار آزاد را ۱۳ هزار تومان درنظر بگیریم، حداقل دستمزد در ایران به حدود ۸۶ دلار در ماه رسیده است. در واقع، معادل دلاری حداقل دستمزد در ایران در یک سال گذشته حدوداً ۶۳ درصد کاهش یافته است. این شاخص، اهمیت بسیار زیادی دارد، چرا که افزایش نرخ ارز در ایران همواره افزایش شدید قیمت کالاها را درپی دارد و در واقع، کاهش دلاری دستمزدها، میزان کاهش قدرت خرید کارگران را انعکاس میدهد.
اگر بخواهیم با کشورهای همسایه مقایسه کنیم، حداقل دستمزد در ایران در اثر تورم و افزایش نرخ ارز، چنان سرکوب شده که حتی از حداقل دستمزد در افغانستان نیز کمتر شده است. برای اینکه مقایسه راحتتر صورت گیرد، حداقل دستمزد در ایران و کشورهای همسایه را به دلارِ آمریکا تبدیل کردهایم. حداقل دستمزد در ایران در حال حاضر ۸۶ دلار در ماه است، اما در افغانستان حداقل دستمزد برای کارگران غیردائمِ بخش خصوصی، ۹۵ دلار در ماه و برای کارمندان دائم بخش دولتی ۱۰۳ دلار در ماه است. تا همین سال گذشته، حداقل دستمزد در عراق کمتر از ایران بود، اما در حال حاضر حداقل دستمزد در این کشور ۲۱۴ دلار در ماه است که بسیار بیش از ایران است. حداقل دستمزد در ترکیه ۳۳۸ دلار و در ترکمنستان ۱۵۶ دلار در ماه است. در آذربایجان نیز که نیروی کار ارزان است، حداقل دستمزد بیش از ایران و ۱۰۵ دلار در ماه است. حداقل دستمزد در ارمنستان نیز ۱۰۷ دلار در ماه است.
در شرق ایران، پاکستان بهعنوان کشوری فقیر با جمعیتی بسیار زیاد شناخته میشود، اما حداقل دستمزد در این کشور نیز بیش از ایران و ۱۰۷ دلار در ماه است. برخی کشورها نظیر عربستان سعودی در بخش خصوصیشان حداقل دستمزد را تعیین نمیکنند. اما مشخص است که دستمزد پرداختی در کشورهای ثروتمند حاشیه جنوبی خلیج فارس در مجموع بیش از ایران است. حداقل دستمزد برای کارگران بخش عمومی در عربستان ۸۰۰ دلار در ماه است که بنا استانداردهای خاورمیانه، رقم قابل توجهی محسوب میشود.
در کل باید گفت که تورم و افزایش نرخ ارز، دستمزد کارگران را شدیداً کاهش و نیروی کار را به شدت ارزان ساخته است. کمترین میزان دستمزد کارگران در چین (در این کشور حداقل دستمزد بهصورت منطقهای تعیین میشود) ۱۶۱ دلار در ماه است. چینی کشوری است که بهعنوان مهد نیروی کار ارزان در جهان شناخته میشود؛ با این حال، بحران ارزی در ایران دستمزدها را چنان سرکوب کرده که نیروی کار ایرانیان از چینیها نیز ارزانتر شده است.