نظر سردار سلیمانی درباره مذاکره با آمریکا، پیروز انتخابات؛ چرایی تمرکز عجیب احمدی نژاد روی رپرها، اصولگرایان یا اصلاحطلبان!، تشییع باشکوه طلبه همدانی، توصیه رهبر انقلاب به دو وزیر در نمایشگاه کتاب، حساب ترامپ از بولتون و پمپئو جداست؟، حمله به علیرضا افتخاری در جاده ساوه، هرج و مرج بی سابقه در نشر، ماجرای کینه نفتی آقای نماینده، آمار عجیب و غریب از غیب نمایندگان مجلس، بازی ظریف با برگ سیاست خارجی آمریکا و سود دو هزار میلیاردی شکر در جیب دلالان، از مواردی است که موضوع گزارشهای خبری و تحلیلی روزنامههای امروز شده است.
به گزارش «تابناک»؛ روزنامههای امروز سه شنبه دهم اردیبهشت ماه در حالی چاپ شدند و بر روی پیشخوان روزنامه فروشیهای ایران قرار گرفت که گزارش بازدید رهبر انقلاب از نمایشگاه کتاب تهران و توصیه به دو وزیر ارشاد و صمت درباره حل کردن مشکل کاغذ در بیشتر روزنامهها تیتر و تصویر یک را به خود اختصاص داده است. ادامه بحثها و تحلیلها درباره تنگه هرمز، نابسامانی بازار خودرو در کنار گزارشهایی از آثار گفتههای ظریف در مصاحبه با فاکس نیوز و اظهارات سردار سلیمانی درباره مذاکره با دشمن، از دیگر مواردی است که در روزنامههای امروز برجسته شده است.
در ادامه تعدادی از یادداشتها و سرمقالههای منتشره در روزنامههای امروز را مرور میکنیم؛
تورم ۴۰ درصدی چگونه بازگشت؟
روزنامه مردمسالاری در گزارش و گفتوگویی که با مسعود دانشمند، دبیرکل خانه اقتصاد انجام داده، نوشت: در شماره امروز خود منتشر کرده گفت: دولت برای نجات بانکها، ناگهان ترمز دستی را کشید و نرخ بهره را از ۲۵ درصد به ۱۵ درصد کاهش داد. نرخ بهره که کاهش یافت، هر چند که تورم کنترل شده بود، اما ضمن کاهش نرخ بهره، صاحبان سپرده به فکر خروج سرمایه خود از بانک افتادند؛ چراکه آنها بخشی از زندگی خود را با سود ۲۵ درصد سپری میکردند. حال سود ۱۵ درصد کفاف زندگی آنها را نمیداد؛ لذا به فکر بازار جدید برای کسب سود بیشتر از ۱۵ درصد افتادند. در چنین شرایطی قیمتها نیز افزایش پیدا کرد. کاهش سود دریافتی در کنار افزایش قیمتها منجر به تمایل سپردهگذاران بانکی جهت خرید سکه، طلا، دلار، ماشین، مواد غذایی و. شد. با خروج سپردهها از بانک شاهد آشفتگی در بازار شدیم. همزمان با این آشفتگی شاهد مدیریت نامطلوب از سوی دولت بودیم. از طرفی گاهی به نظر میرسد، چون دولت دوره آخر خود را سپری میکند و نیاز به رای مجدد ندارد، تلاش چندانی جهت بهبود اوضاع نمیکند و فقط به صورت روزمرگی و کوتاه مدت تصمیم میگیرد. دولت صرفا به فکر فروش نفت و تهیه نان و گوشت مردم است. وی گفت: تلاش برای افزایش ۲۰ درصدی حقوق از سوی دولت و همچنین طرح مجلس برای افزایش ۴۰۰ هزار تومانی حقوق نشان از رها کردن سکان مدیریتی کشور دارد؛ چراکه هر دو تصمیم غلط هستند. مسئولان تصمیمات غلط و روزمره برای اداره کشوررمیگیرند. وقتی دستمزدها را افزایش میدهیم، این افزایش منجر به افزایش قیمت کالا و خدمات میشود.
وقتی قیمت تمام شدهی کالا و خدمات افزایش یافت، بعد از مدتی دوباره قدرت خرید کاهش مییابد و مجددا مردم گرفتار شرایط بد میشوند. ما در کشور مشکل تولید و اشتغال داریم. باید کاری کنیم تا واحدهای تولیدی به سمت تعدیل نیروی انسانی نروند. ما به دولت راه حل هم ارائه کردیم. دولت ۲۰ قلم کالای اساسی را بر مبنای دلار ۲ هزار تومانی و از طریق کوپن بین مردم توزیع کند. اینگونه قیمت کالاهای اساسی که با دلار ۲ هزار تومانی تعیین میشد، به ثبات میرسد. دولت باید بدون افزایش حقوق، قدرت خرید مردم را بالا ببرد.
با پرداخت دلار ۴۲۰۰ تومانی به واردکننده گوشت، در حقیقت یارانه را به واردکننده دادهایم نه مصرف کننده. ما پیشنهاد میکنیم که دولت این یارانه را در قالب کوپن به کالاهای اساسی تخصیص دهد. واردکنندههای گوشت، برنج، شکر و ... با دلار ۱۱ هزارتومانی دست به واردات بزنند. دولت میتواند گوشت، مرغ و عموم کالاهای وارداتی را از واردکننده خریداری کند و سپس با قیمت کمتری به مردم عرضه کند.
برخلاف کاری که آقای روحانی انجام داد و ارزش پول ملی را کاهش داد، میتوانیم با ایجاد اشتغال ارزش پول ملی را افزایش دهیم. وقتی ارزش پول ملی افزایش یافت این به معنای کاهش ارزش ارز در مقابل ریال است؛ یعنی دلار ۱۲ هزار تومانی به زیر ۵ هزار تومان کاهش مییابد. وقتی این اتفاق رخ داد، میتوان برای حذف کوپن اقدام کرد.
این اقتصاددان از روزهای سختی که در سال ۹۸ دامنگیر مردم ایران خواهد شد نیز سخن به میان آورد: امسال فروش نفت ایران کمتر از یک میلیون بشکه خواهد بود. این به معنای کسری بودجه است.
افزون بر این مسائل باید به نبود برنامهای مشخص در بودجه جهت رشد و توسعه اقتصاد و افزایش تولید ملی اشاره کرد. او در خصوص میزان تورم در سال جاری گفت: پیشبینی میکنیم که روزهای سختی در پیش است. دولت باید تدبیر ویژهای برای خروج از بحران بیندیشد. میانگین تورم در سال جاری میتواند ۵۰ درصد باشد.
بیعملی در برخورد با سودجویان بازار خودرو تا کی؟
روزنامه جمهوری اسلامی در سرمقاله امروز این روزنامه با عنوان اوج بی عملی در برخورد با سودجویان نوشت: در کمتر از یکماه گذشته، قیمت خودروهای داخلی از ۳۰ تا ۵۰ درصد و در بعضی موارد تا ۱۰۰ درصد افزایش داشت. این افزایش قیمت را که اکنون حتی از روزانه به ساعتی رسیده، صاحبنظران صنعت خودرو یک التهاب کاذب میدانند که عمدتاً ناشی از ضعف نظارت است.
به نظر میرسد بهتر است به جای ضعف نظارت از عنوان «فقدان نظارت» استفاده شود. کارخانجات خودروسازی، حاضر نیستند خودروهای تولیدی خود را با روشی مشخص مستقیماً به دست مصرفکنندگان واقعی برسانند و در این میان، دلالان از فرصتی که تولیدکنندگان خودرو برای آنها ایجاد میکنند حداکثر سوءاستفاده را به عمل میآورند و هر قیمتی که دلخواهشان است روی خودروها میگذارند.
ساز و کار فروش اینترنتی هم بگونهایست که مصرفکنندگان واقعی خودرو نمیتوانند در زمان اعلام شده برای ثبتنام کاری از پیش ببرند و به محض اینکه وارد سایت میشوند، با اعلام به فروش رفتن کامل خودروهای عرضه شده مواجه میشوند! تردیدی وجود ندارد که در این ماجرا دستی در کار است که نمیگذارد خریداران واقعی خودرو از فرصت تعیین شده برای خرید استفاده کنند و در نتیجه فقط افراد موردنظر میتوانند خودروهای عرضه شده را خریداری نمایند و با افزایش کاذب قیمتها سودهای کلان بادآوردهای را به جیب بزنند.
عوارض این وضعیت، فقط در خودرو خلاصه نمیشود و به سایر کالاها هم سرایت میکند. وقتی در بازار خودرو چنین التهابی پدید میآید، کالاهای دیگر هم از آن تاثیر میگیرند و این التهاب به صورت زنجیرهای به بخشهای دیگر نیز نفوذ و تمام امور معیشتی را دچار بحران میکند.
عارضه منفی دیگر اینست که با استمرار این وضعیت، فاصله طبقاتی بیشتر میشود. در این فرآیند عدهای نوکیسه به ثروتهای متراکم میرسند و جامعه را به فساد میکشانند و عدهای که تعدادشان بسیار بیشتر است و اکثریت مردم را تشکیل میدهند هرروز فقیرتر میشوند. ادامه این فاصله طبقاتی به نقطه خطرناکی خواهد رسید که قابل کنترل نیست. همواره بار اصلی نظام جمهوری اسلامی بر دوش طبقات متوسط و ضعیف بوده و اکنون نیز همین اقشار هستند که در صحنهها حاضرند و از نظام دفاع میکنند. اینهمه بیتوجهی به این اقشار و چراغ سبز دادن به استمرار فاصله طبقاتی وحشتناک در جامعه، صبر و تحمل اقشار ضعیف را به نقطه پایانی میرساند و در چنان شرایطی هیچکس نمیتواند جلوی طغیان این اقشار را بگیرد.
مسئولان نظام جمهوری اسلامی باید به این باور برسند که صاحبان ثروتهای بادآورده هرگز به این نظام وفادار نخواهند بود و تنها هنرشان اینست که همچون زالو خون مردم را میمکند و از صنف نظارت حداکثر استفاده را برای پر کردن جیبهای خود به عمل میآورند و هنگامی که بار خود را بستند به این نظام و این ملت پشت میکنند. مسئولان نظام جمهوری اسلامی تصور نکنند مسائل مربوط به خودرو فقط در همین محدوده اثرگذار است. امروز به روشنی شاهد هستیم که التهاب بازار خودرو عوارض منفی خود را بر روی تمام بخشهای زندگی معیشتی مردم گذاشته و اقشار ضعیف جامعه را رنج میدهد. مسئولان میتوانند در سختترین شرایط تحریم با اعمال روشهای عادلانه و نظارت دقیق بر امور، مانع ظلم به مردم شوند. آنچه مردم را رنج میدهد بیتفاوتی مسئولان در برابر اینهمه اجحاف و سوءاستفاده سودجویان فرصتطلب است. تردیدی نداشته باشید که اگر امروز با سودجویان برخورد نکنید، فردا دیر است.
ایران و آمریکا؛ نزدیک به نقطه جوش
جلال خوشچهره در سرمقاله امروز روزنامه ابتکار با عنوان ایران و آمریکا؛ نزدیک به نقطه جوش نوشت: سیاست «تسلیم یا جنگ» به معنای بستن راه گفتگو یا به تعبیر بهتر، مسدودکردن دیپلماسی است. به نظر میرسد دولت «دونالد ترامپ» رویکرد خود را در قبال ایران انتخاب کرده است.
یک سال پس از خروج آمریکا از برجام، تهران با پرهیز از واکنشهای دفعی، کوشیده در زمینی بازی نکند که به قول «محمدجواد ظریف» گروه «B» طراح آن است. وزیر امورخارجه ایران در اظهارات رسانهای در نیویورک، همتای آمریکایی خود، ولیعهد عربستان سعودی، حاکم امارات و نخستوزیر اسرائیل را که همگی نامشان با واژه «B» در زبان لاتین آغاز میشود، به همراه «جان بولتون» مشاور امنیت ملی ترامپ، طراحان سیاست ماجراجویانهای میخواند که نه تنها تغییر نظام سیاسی؛ بلکه تمامیت ارضی ایران را هدف گرفتهاند. ظریف، هشیارانه و در واکنش به اصرار کاخ سفید در تشدید منازعه با تهران، تصریح کرده است: «ما با احتیاط رفتار میکنیم، اما به آن معنا نیست که اگر آمریکا قوانین بازی یا قوانین چگونگی برخورد با نیروهای ایرانی را در منطقه تغییر دهد، هیچ پاسخی نمیگیرد.» اظهارات ظریف خطاب به افکار عمومی آمریکا به وسیله تریبونهای رسانهای این کشور بود.
این اظهارات به تعبیری تلاشهای دولت ایران در اجرای دیپلماسی عمومی و تلاش برای حفظ دیپلماسی در برونرفت از وضعیت بحران در روابط دو کشور محسوب میشود. به باور نهتنها مقامهای ایرانی، بلکه بسیاری از ناظران، هم اکنون میان هیئت حاکمه ایالات متحده درباره چگونگی رفتار با ایران تفاوت دیدگاه وجود دارد. رئیسجمهوری، وزارت دفاع و سازمانهای اطلاعاتی و دموکراتهای آمریکا با نگاه به واقعیتهای جاری در منطقه، جامعه جهانی و اوضاع داخلی این کشور، مخالف تشدید بحران تا نقطه جوش جنگ با ایران هستند. حتی در صورت بالاگرفتن منازعه، درگیری محدود را توصیه میکنند. اما گروه «B» خواستار درگیری در سطح گسترده هستند. اسرائیل، عربستان و امارات همواره با بزرگی سرزمین ایران دشمنی داشتهاند. این دشمنی تنها به چهار دهه گذشته محدود نمیشود، بلکه پیش از آن نیز همواره چنین بودهاند. یکی از اهداف کلیدی تحمیل جنگ به ایران از سوی رژیم «صدام حسین» که با حمایت مالی و لجستیکی برخی دولتهای عرب حوزه خلیج فارس انجام شد نیز همانا کوچککردن سرزمین ایران بود.
اکنون به نظر میرسد، لابی گروه «B» در رویکرد ترامپ نفوذ بیشتری یافته و این ترامپ است که در زمین آنان بازی میکند. در این صورت، مقاومت تنها چاره در برابر آن چیزی است که تمامیت ارضی و کیان نظام سیاسی ایران را تهدید میکند. سیاست دولت ترامپ، تسلیم کردن ایران در برابر خواستهای یکجانبهای است که بیش از هرچیز مطالبات متحدان منطقهای او را تامین کند. بدیهی است مقاومت در برابر این خواست، افزایش فشارهایی است که از یکسو میخواهد اقتصاد را از نفس بیندازد و از سوی دیگر به ایجاد بیثباتی در کشور بینجامد. ظریف در سفر خود به نیویورک، تمایل تهران به دیپلماسی را نمایش داد. اگرچه هنوز همه درها بسته نیست. کشورهای گروه هفت در ماه میلادی آینده اجلاس خود را برگزار میکنند. مواضع قدرتهای بزرگ اروپاییـآسیایی در اینباره تعیینکننده خواهد بود. علاوه براین، ایران همه امکانات خود را برای آنچه پیشروست، آماده کرده است.