به گزارش «تابناک»؛ روزنامه های امروز چهارشنبه ۲۴ دی ماه در حالی چاپ و منتشر شد که آلودگی هوا و خاموشی در بخش های مختلف کشور تیتر یک بیشتر روزنامه های امروز را از آن خود کرده است؛ تیترهایی گاه کنایه آمیز مثل «هوای تهران به رنگ دولت درآمد!» در روزنامه جوان و خفه و خاموش در روزنامه وطن امروز از آن جمله اند.
شرایط بازگشت آمریکا به برجام و پیامد منفی لغو محدودیت های کرونایی نیز از دیگر تیترهای مهم صفحات نخست روزنامه های امروز است.
در ادامه تعدادی از یادداشت ها و سرمقاله های منتشره در روزنامه های امروز را مرور می کنیم؛
محمدصادق جنانصفت در سرمقاله امروز جهان صنعت با عنوان واکسن چینی و روسی هم نمیشود وارد کرد، نوشت: در همه تحلیلهای ارائه شده از روزگار ایران و ایرانیها در این سالهای تازهسپریشده از سوی سیاستورزان و قدرتخواهان و نیز اقتصاددانان چند نکته مشترک دیده میشود: الف) وضعیت رفاهی شهروندان نسبت به سالهای اوایل دهه ۱۳۹۰ به دلیل تورم شتابان و عقب ماندن درآمدهای حقوقبگیران و خردهپاهای اصناف بدتر شده است. ب) عامل ناخوشاحوالی ایرانیها تحریم، ناکارآمدی و کرونا بوده و هست. در همه تحلیلهای ارائه شده تاکید میشود به همین دلیل ایرانیها شاداب نیستند و دردهای پنهان و پیدا آنها را ناتوان کرده است و باید برای سپری شدن این روزهای دردناک به جامعه خوشبینی و امید تزریق کرد. در چنین وضعیتی است که ایرانیها هر خبر و رخداد درباره سه عامل ناراحتکننده ناکارآمدی، تحریم و درمان کرونا را با چشمهایی باز و گوشهایی تیز دنبال میکنند. در این هفتههای تازهسپریشده موضوع واکسیناسیون برای شهروندان ایرانی که با استفاده از گستردگی شبکههای اجتماعی از کوچکترین اطلاعات درباره واکسیناسیون در دنیا با شتاب آگاه میشوند، واجد بالاترین اهمیت شده است.
ایرانیها میخواهند زودتر واکسینه شوند و ایران از ویروس در امان باشد که بتوانند زندگی عادی خود را آغاز کنند و به کسبوکار خود برگردند و دلهره و نگرانی از خانواده را دور سازند. ایرانیان در حالی که میشنوند شماری از کشورها حتی ترکیه و امارات و عربستان در همسایگی ایران و نیز در چین و روسیه که خود را دوستان ایران معرفی میکنند، واکسیناسیون شروع شده ولی در کشورشان هنوز اتفاقی نیفتاده، اندوهگین میشوند. با توجه به اینکه گفته میشود منابع ارزی برای خرید واکسن ضدکرونا نیز تامین شده درنگ و تاخیر در این باره آنها را اندوهگینتر کرده و این اندوه به خشم تبدیل میشود. اگرچه گفته میشود به جز سه واکسن تولیدشده در اروپا و آمریکا، سایر واکسنها هنوز به تایید نهادهای معتبر بینالمللی نرسیدهاند اما چینیها و روسها میگویند واکسن تولیدشده آنها دارای اثربخشی قابل اعتنا بوده و نیز گزارشهای نهادهای بینالمللی نشان میدهد شماری از واکسنها در انتهای روند و فرآیند تایید شدن قرار دارند. به این ترتیب و با انتشار این خبرها شهروندان ایرانی که میشنوند واکسیناسیون در ترکیه با واکسن چینی شروع شده یا در امارات نیز واکسنهای چینی به همراه ترکیب دیگری از واکسنها به شهروندان زده میشود، از مدیران انتظار دارند درنگ و تاخیر را کنار گذارند و دستکم برای شروع کار حتی از چین یا روسیه واکسن وارد و گروههایی از شهروندان که نیاز بیشتری دارند را واکسینه کنند. آیا رهبران چین که بخشی از منابع ایران را در اختیار دارند و ادعای دوستی راهبردی با ایران دارند و میخواهند پیمان راهبردی ۲۵ ساله با ایران ببندند حاضر نیستند بخشی از نیازهای ایران را تامین کنند؟ آیا رهبر روسیه اگر واقعا باور دارد واکسنی که تولید کرده کیفیت خوبی دارد و با مشابه اروپایی و آمریکایی رقابت میکند نمیتواند به ایران واکسن بدهد.
میتوان از مدیران بهداشت و درمان پرسید چرا زودتر از این اقدام به خرید واکسن از این دو کشور که از نظر سیاسی با ایران مشکل ندارند و احتمالا نمیخواهند به ایران آسیب بزنند، نکردهاند و اینکه چرا بر وعده آخر بهار تاکید میشود. یادمان باشد نمیتوان از این پس که خرید واکسن در دستور کار همه کشورها قرار میگیرد، بتوانیم هر زمان که اراده کنیم واکسنی خریداری کنیم. تولیدکنندگان واکسن در دنیا هنوز پرشمار نشدهاند که اگر امروز سفارش دادی به شما بگویند باشد از فردا ما این قدر واکسن در اختیار شما قرار خواهیم داد. از سوی دیگر اینکه اصولا به جز واکسنهای موجود که از پیش خریداری شدهاند، معلوم نیست واکسنهای در حال آزمایش چه وقت وارد بازار میشوند. کارشناسان باور دارند خریداران باید چند نوع واکسن گوناگون را از پیشخریداری کنند که هر کدام که زودتر وارد بازار شده را بتوانند به دست مردم برسانند. ناامید کردن شهروندان و تصریح بر اینکه باید تا بهار آینده منتظر باشید روحیه شهروندان را تخریب میکند و حسرت آنها را از داشتن یک مدیر کارآمد در بخش بهداشت و درمان بیشتر خواهد کرد.
سید علیرضا کریمی طی یادداشتی در شماره امروز آفتاب یزد با عنوان ضدو نقیض گوییهای عمدی؟! نوشت: ۱۰ سال قبل اگر کسی میگفت روزی در تهران، پایتخت کشورمان در یکی از روزهای سرد زمستان به صورت سریالی خاموشی و قطعی گسترده برق رخ میدهد حتما ما و شما به او میگفتیم: «عنصر خود فروخته و خود کم بین!» خب الان دقیقا همین موضوع رخ داده است. یعنی در تهران و برخی دیگر از شهرها در سال ۱۳۹۹ شاهد خاموشیهای گسترده هستیم و بدتر آنکه هر مسئولی نیز دلیل خود را برای این قطعی دارد!
به سادگی میتوان متوجه شد هم این خاموشیها و هم نوع واکنشهای مسئولان مرتبط به این موضوع،حاکی از یک معضل مدیریتی است.به عبارت ساده کشورمان نیازمند یک بازنگری کلی و اساسی در انتخاب و پرورش مدیران است.
اجازه دهید باردیگر مشکل دیروز را مرور کنیم تا مدعای من روشنتر شود.اینکه کشور ثروتمندی(از نظر منابع انرژی) مثل ایران دچار خاموشی گسترده میشود به خودی خود نشان میدهد دچار سوء مدیریت اساسی هستیم.
لطفا روی واژه «اساسی » مکث کنید.یعنی مشکل فلان مسئول و مدیر درجه چندم و دون پایه نیست.مشکل کسانی هستند که از مدیریت فقط پُز آن را بلد هستند و فاقد شعور و سواد مکفی برای هدایت یک مجموعه میباشند.ایران ِما در منابع گازی رتبه نخست را در نیا دارد و از نظر منابع دیگر انرژی در گیتی جزو رتبههای استثنایی است.فلذا ببینید چقدر سوء مدیریت و کار نکرده رخ داده که پایتخت در خاموشی میرود و سخنگوی صنعت برق میگوید برای آنکه بتوانیم به منازل و واحدهای تجاری برق برسانیم ناچاریم چراغهای اتوبان را خاموش کنیم! اجازه دهید عرض کنم این اظهار نظر عمق فاجعه را نشان میدهد.
موضوع بعدی که بیشتر معضل مدیریتی کشور را به چشم میآورد ضد ونقیض گوییهای مسئولان مرتبط است.دیروز وزارت نیرو،شرکت گاز و برخی دیگر از مسئولان هر کدام سخنی و دلیلی را بیان میکردند.بنده به عنوان یک رسانهای بعضا احساس میکنم اینها به عمد ضدونقیض سخن میگویند تا مردم و رسانهها گیج شده و دنبال مقصر نباشند!به همین دلیل است که برق میگوید تقصیر گاز است،گاز میگوید تقصیر برق است و عدهای هم مدعیاند تقصیر بیت کوین و چین است!خب مردمِ بینوا چگونه میخواهند تشخیص دهند مشکل کیست و کجاست؟!
آقایان مثلا مدیر! مدیریت کردن فقط سوار شدن بر خودروی شاسی بلند مشکی، قدم زدن در اتاق چند ده متری در پنت هاوس و دکور چند میلیاردی در اتاق کار نصب نمودن نیست. ای کاش به اندازه حداقل 5درصد آن حقوق 52 میلیونی که ماه به ماه به جیب مبارک میزنید کار میکردید و فسفری میسوزاندید!
روزنامه جمهوری اسلامی در سرمقاله خود با عنوان شورای نگهبان به جای مردم؟! نوشت: مجلس یازدهم در ادامه بررسی طرح اصلاح موادی از قانون انتخابات ریاست جمهوری، به شورای نگهبان حق داد برنامه داوطلبانی که برای رئیسجمهور شدن ثبتنام میکنند را بررسی کند. این حق به معنای این است که شورای نگهبان میتواند پسند یا عدم پسند خود نسبت به برنامه ارائه شده توسط هر داوطلب را معیاری برای احراز یا عدم احراز صلاحیت او تلقی نماید.
دادن چنین حقی به شورای نگهبان، قطعاً برخلاف قانون اساسی جمهوری اسلامی است. به همین دلیل باید از نمایندگان مجلس یازدهم سوال شود که چرا مفاد قانون اساسی را در تدوین و تصویب قوانین در نظر نمیگیرند؟
قانون اساسی جمهوری اسلامی در اصل ۵۷ به روشنی سخن از استقلال قوای سهگانه به میان آورده است. اصل ۵۷ میگوید: «قوای حاکم در جمهوری اسلامی ایران عبارتند از قوه مقننه، قوه مجریه و قوه قضائیه که زیر نظر ولایت مطلقه امر و امامت امت بر طبق اصول آینده این قانون اعمال میگردند. این قوا مستقل از یکدیگرند».
منظور از استقلال قوای سهگانه اینست که هیچ یک از آنها حق دخالت در وظایف و اختیارات دیگر قوا را ندارند و اگر دخالت کنند مرتکب تخلف شدهاند. از آنجا که شورای نگهبان، بخشی از قوه مقننه محسوب میشود، طبق اصل ۵۷ قانون اساسی نمیتواند در وظایف و اختیارات رئیسجمهور که رئیس قوه مجریه است، دخالت کند. روشن است که بررسی برنامههای داوطلبان ریاست جمهوری و نظر مولوی دادن درباره آن، از مصادیق بارز دخالت در وظایف و اختیارات قوه مجریه و با قانون اساسی در تضاد است.
مستند این نکته که شورای نگهبان بخشی از قوه مقننه است، وجود اصول ۹۱ تا ۹۹ قانون اساسی که درباره شورای نگهبان و اختیارات و وظایف آن هستند در فصل ششم این قانون و در ذیل اصول مربوط به قوه مقننه میباشد. علاوه بر این، تمام وظایف شورای نگهبان دارای ماهیت مرتبط به تقنین است بطوری که حتی بخش نظارتی آن نیز از جنس همین ماهیت است. قانون اساسی برای فلسفه وجودی هر یک از قوای سهگانه یک فصل جداگانه در نظر گرفته (فصل ششم، قوه مقننه – فصل نهم، قوه مجریه – فصل یازدهم، قوه قضائیه) که اصول مربوط به شورای نگهبان (۹۱ تا ۹۹) در فصل ششم که مربوط به قوه مقننه میباشد آمدهاند. تا امروز نیز هیچکس کمترین تردیدی در اینکه شورای نگهبان، بخشی از قوه مقننه است ابراز نکرده و به همین دلیل، این مصوبه مجلس یازدهم که داوطلبان ریاست جمهوری باید برنامههای خود را به شورای نگهبان ارائه نمایند تا مورد بررسی و اظهارنظر این شورا قرار گیرد، قطعاً خلاف قانون اساسی است. شورای نگهبان نیز چارهای غیر از رد کردن این مصوبه ندارد و اگر آن را تایید کند، قطعاً وجهه قانونی پیدا نخواهد کرد.
نکته مهم دیگر اینست که نظر دادن درباره برنامههای داوطلبان ریاست جمهوری از اختیارات مردم است تا بتوانند به انتخاب موردنظر خود برسند. اگر این اختیار و انتخاب از مردم سلب و به شورای نگهبان داده شود به این معناست که شورای نگهبان انتخاب رئیسجمهور را به نیابت از مردم انجام دهد و حضور مردم صرفاً یک امر تشریفاتی باشد. این اقدام عجیب، قطعاً بزرگترین ضربه را به مشارکت مردم در انتخابات خواهد زد و آن را به پائینترین حد ممکن خواهد رساند.
نمایندگانی که به این مصوبه خلاف قانون اساسی رای دادهاند، به تلاش برای کاهش دادن مشارکت در انتخابات ریاست جمهوری متهم نمیکنیم، ولی این هشدار را میدهیم که عملکرد آنان با توجه به کارنامه حدود ۸ ماهی که از عمر مجلس یازدهم گذشته، نشان میدهد این حضرات یا با قانون اساسی آشنایی ندارند و یا دخالت دادن قانون اساسی و حقوق مردم را در تدوین قوانین لازم نمیدانند!