به گزارش «تابناک»؛ روزنامههای امروز چهارشنبه هشتم اردیبهشت در حالی چاپ و منتشر شد که ادامه واکنشها و حواشی انتشار فایل صوتی ظریف و دستور رئیس جمهور به وزیر اطلاعات برای پیگیری چگونگی سرقت فایل صوتی از یک سو و آغاز واکسیناسیون عمومی در کشور و تصمیم مهم برای نجات بورس از سوی دیگر، در صفحات نخست روزنامههای امروز برجسته شده است.
در ادامه تعدادی از یادداشتهای و سرمقالههای منتشره در روزنامههای امروز را مرور میکنیم؛
عبدالله گنجی، مدیرمسئول روزنامه جوان در سرمقاله امروز این روزنامه با عنوان حیرتنامه «ظریف» نوشت: درباره مصاحبه وزیر محترم امور خارجه با مرکز مطالعات استراتژیک ریاستجمهوری، باید دو موضوع را از هم تفکیک کرد. محتوای مصاحبه یک موضوع است و علت، انگیزه و نحوه انتشار آن موضوع دیگری است. موضوع دوم گرچه در نوع خود فاجعه است، اما به عهده نهاد ریاستجمهوری، نهادهای امنیتی و قضایی است که موضوع را بررسی و نتیجه را به ملت اعلام نمایند. اما کنکاش پیرامون محتوای ظریف میتواند در صلاحیت رسانهها باشد. ابتدا اشارهای کوتاه به علت نشر آن خواهیم کرد و سپس به محتوای آن وارد خواهیم شد.
ظریف عضوی از دولت است. آشفتگی در دولت ما یعنی اینکه یک مسئول دولت مصاحبه کند، یکی مسئول ثبت تاریخی آن باشد و دیگری مسئول نشر غیرمسئولانه آن شود. توقع از مسئولان امنیتی این است که غده چرکین موجود در دولت را جراحی کنند و دولت نیز از کسانی که مدعی سلسلههای نفوذ در دولت بودهاند و مورد اتهام قرار گرفتند، عذرخواهی کند.
دقایق اولیه مصاحبه با سؤالات انتخاباتی و هندوانهگذاری زیربغل ظریف شروع میشود که معلوم نیست چه نسبتی با ثبت تاریخی کارنامه دولت دارد. خود ظریف را مسئول نشر آن نمیدانیم چرا که هیچ آورده و هیچ آیندهای برای ظریف ندارد. اما ظریف آگاه است که این مصاحبه باید پخش شود چرا که چندین بار تأکید میکند که این قسمت پخش نشود. البته باید با انصاف گفت که اگر ظریف به صورت مطلق در زمین مصاحبهکننده (بخوانید کارگردان و طراح مصاحبه) بازی میکرد با فاجعه بزرگتری مواجه بودیم و «حیرتنامه ظریف» برگهای سنگینتری داشت.
اما درباره محتوای مصاحبه باید بین اخبار و تحلیل ظریف فاصله گذاشت. تحلیل، اظهارنظر شخصی و فهم گوینده از یک رفتار یا پدیده است. اما اخبار باید به راستآزمایی صدق/کذب سپرده شود که در ادامه خواهد آمد. نگارنده برخلاف بسیاری ظریف را از نزدیک میشناسم، در هشت سال اخیر بارها با وی گفتگو کرده و جلسه داشتهایم و محترم شمردهایم. به همین دلیل انگیزه ظریف از ورود به حوزه مقاومت و حاجقاسم را سیاسی-امنیتی تحلیل نمیکنم و هدف ظریف را از بیان عبارتهای حیرتآور ضربه به این و آن یا خودشیرینی یا جایابی مجدد ایشان نمیدانم. مطالب ظریف در حوزه مأموریتی حاجقاسم را دچار تناقض ۱۸۰ درجهای با گفتههای دیگر ایشان در همین مصاحبه میدانم که در ادامه خواهد آمد. اما مهمترین دلیل مواجهه اینگونه ظریف را با اصل «احساس کمتری»، «تحقیرشدگی» و «افول قهرمانی» در مقابل شخصیتی قدرتمند در حوزه مأموریت مشترک از یک سو و ملموس نبودن نتایج فعالیت هشت ساله از سوی دیگر میدانم. ادعای نگارنده در جایجای سخن ظریف ملموس است. آنجا که نظرسنجیها را مرور میکند و جایگاه اجتماعی خود را که از ۹۰ درصد به ۶۰ درصد تقلیل یافته میبیند و جایگاه حاجقاسم را برعکس معرفی میکند و ملت را پشت سر حاجقاسم در گزینه مقاومت میداند (قبلاً هم این موضوع را در جلسهای گفتند). یا آنجا که قبلاً برای ما در جلسات گفت که حمایت من از مقاومت باعث شد از جایزه صلح نوبل محروم شوم و این تلخی در ذائقه او کاملاً برجسته است. در همه سخنان ظریف در دهها جلسه یک وجه مشترک دیدهام که او در دولت و نظام احساس تنهایی میکند و فقط به یک نفر دلخوش است و آن رهبری است که همیشه «الطاف آقا» میداند. عصبانیت ظریف از احساس کمتری و تحقیرشدگی را آنجا میتوان بهتر فهمید که آشفتگی عجیبی در محتوای سخنان او نهفته است که شاید خودش هم مطالب ذیل را بخواند تعجب کند. ظریف میداند که توجه به جنگ همیشه اولویت اول کشورهاست و تجربه جنگ تحمیلی را دیده است. جنگ در رأس امور است، را از امام شنیده است و حمایت از یک فرمانده در وسط معرکه را خوب درک میکند. اما چرا به نظام حق نمیدهد که پاسخ به مطالبات حاج قاسم باید شأن اورژانسی میداشت؟
مسیح مهاجری در سرمقاله امروز روزنامه جمهوری اسلامی با عنوان ده نکته در حاشیه مصاحبه ظریف نوشت: درباره انفجار خبری بزرگی که انتشار مصاحبه دکتر محمدجواد ظریف وزیر امور خارجه کشورمان با عوامل مرکز بررسیهای استراتژیک ریاست جمهوری پدید آمده، نکاتی باید مورد توجه قرار گیرند.
۱- سخنگوی دولت گفته است رئیسجمهور به وزیر اطلاعات دستور داده بررسی شود چه کسی این مصاحبه را در اختیار بیگانگان قرار داده است.
روشن است که نیازی به این بررسی وجود ندارد، زیرا مصاحبه را مرکز بررسیهای استراتژیک ریاست جمهوری که زیر نظر خود رئیسجمهور است انجام داده و رئیس این مرکز که مشاور رئیسجمهور است مسئول حفاظت از آن بوده و باید در این زمینه پاسخگو باشد.
۲- سوال اصلی اینست که اصولاً فلسفه انجام چنین مصاحبهای چه بوده؟ براساس اطلاعات موجود، مرکز بررسیهای استراتژیک ریاست جمهوری با تمام اعضاء دولت غیر از آقایان جهانگیری و واعظی چنین مصاحبههائی انجام داده و بهانه این بوده که مسائل پشت پرده دولتهای یازدهم و دوازدهم در تاریخ ثبت شوند.
معنای این بهانهتراشی این است که اعضای این دولتها حرفهایی داشتند که نمیتوانستند با مردم در میان بگذارند و لازم بود آنها را به صورت مصاحبه در تاریخ ثبت نمایند. ایراد مهم این طرز تفکر اینست که مسئولان مرکز بررسیهای استراتژیک ریاست جمهوری معتقدند دولتمردان حق دارند مطالب مهم مرتبط با اداره کشور را به مردم نگویند و دور از چشم مردم کارهائی انجام دهند و آنها را فقط برای تاریخ بازگو کنند! به عبارت روشنتر، مردم از نظر این حضرات نامحرم هستند و نباید بدانند در کشورشان چه میگذرد.
۳- از اینها مهمتر این است که مرکز بررسیهای استراتژیک ریاست جمهوری با عنوان پرطمطراق و ردیف بودجه قابل تاملی که دارد در ۸ سال دولتهای یازدهم و دوازدهم چه کار قابل عرضهای انجام داده است؟ شفافسازی فعالیتهای این مرکز، یکی از اقدامات لازم است که باید صورت بگیرد تا مردم در جریان قرار بگیرند که این بودجهها چگونه مصرف میشوند و چه نتایجی برای کشور دارند. اقتضای عنوان این مرکز اینست که تحقیقاتش بتواند نیازهای روز جامعه در زمینههای مختلف را برطرف کند. اینکه بجای این کار، مصاحبههائی با اعضاء دولت انجام شود تا در تاریخ به ثبت برسد، چه مشکلی از کشور حل میکند؟
۴- از اعضای دولتها هم انتظار اینست که مطالب خود را به مردم بگویند و چیزی را از مردم پنهان نکنند. در خفا اقداماتی را انجام دادن و آن را در تاریخ به ثبت رساندن، چه مشکلی را از مردم حل میکند؟ مخفی نگهداشتن اسناد سری کشورها برای انتشار در زمان مناسب، رسمی است که به موضوعات مهم بینالمللی مربوط میشود و تناسبی با اقدام مرکز بررسیهای استراتژیک ندارد. درباره تمام این مسائل باید توضیحات قانعکنندهای به افکار عمومی داده شود.
۵- در اینکه انتشار این مصاحبه وزیر امور خارجه، در شرایط کنونی با اهداف خاصی صورت گرفته، تردیدی وجود ندارد. مختل ساختن مذاکرات برجامی وین، کارشکنی در برابر مذاکرات با عربستان که درصدد ایجاد وفاق در منطقه است و تحتالشعاع قرار دادن انتخابات ۱۴۰۰ ازجمله اهداف منتشرکنندگان این مصاحبه بوده است. قطعاً تمام اینها با منافع ملی در تضاد هستند و اولیاء امور باید با تدابیر عاقلانه خود موج به راه افتاده را مهار کنند و مانع ضربه وارد شدن به منافع ملی کشور شوند.
۶- علاوه بر عوامل نفوذی که توانستهاند مصاحبه وزیر امور خارجه را به رسانههای بیگانه بدهند، قطعاً افرادی در داخل درصدد بهرهبرداری از این اقدام بودهاند حتی این افراد میتوانند دوستنماهائی باشند که چهرههای خود را با ماسکهای طرفداری از این یا آن جناح مخفی کرده باشند تا بتوانند به هر دو و به کل کشور ضربه بزنند. پیام این اقدام به مسئولین نظام اینست که هنوز کشمیریها و کلاهیها در بدنه نظام حضور دارند، باید مراقبتها را بالا ببرید.
۷- عدهای درصدد برآمدهاند ظریف را دشمن شهید قاسم سلیمانی جلوه دهند. اینهم از اهداف انتشاردهندگان این مصاحبه است. دقت در سخنان ظریف نشان میدهد که او برای سردار سلیمانی احترام زیادی قائل بوده و هست و نقد او متوجه سیاست حاکم بر کشور است که میدان را بر دیپلماسی مسلط کرده است. هم سلیمانی و هم ظریف خادم ملت محسوب میشوند و باید محترم بمانند.
۸- رابطه میان میدان و دیپلماسی همواره باید هماهنگی آن دو با همدیگر باشد نه سلطه یکی بر دیگری و اگر قرار است سلطهای وجود داشته باشد قطعاً باید میدان در خدمت دیپلماسی باشد. بعضی افراد به اشتباه رابطه میان میدان و دیپلماسی در آمریکا را به عنوان مورد نقض سخنان دکتر ظریف مطرح کردهاند که نشان از بیتوجهی آنها به واقعیت امر دارد. آمریکا، قدرت نظامی، اقتصادی، فرهنگی و رسانهای را در خدمت دیپلماسی قرار داده و اجازه نمیدهد هرگز از این قاعده تخطی شود.
۹- شیوه هماهنگی میدان و دیپلماسی هنگامی موفق خواهد بود که هر دو از خاستگاه مصالح نظام نشات بگیرند. این هماهنگی همواره میتواند تضمینکننده منافع ملی باشد و به سدی در برابر دوگانگیها تبدیل گردد. ما متاسفانه فاقد این امتیاز بزرگ هستیم و به جزیرهای عمل کردن عادت کردهایم.
۱۰- ایراد اصلی به رئیسجمهور روحانی و وزیر خارجه ظریف وارد است که مطالب را در زمان وقوع با مردم در میان نمیگذارند و به عناصری همچون گردانندگان مرکز بررسیهای استراتژیک ریاست جمهوری میدان میدهند برای تاریخ کار کنند نه برای نیاز روز جامعه. به همین دلیل، عزم این روزهای جامعه برای نقد مسئولین را باید امری مبارک تلقی کنیم البته به این شرط که انتقادکنندگان از چارچوب انصاف و ادب خارج نشوند.