به گزارش «تابناک»؛ روزنامههای امروز یکشنبه سی ام خرداد در حالی چاپ و منتشر شد که انتخاب سید ابراهیم رئیسی برای مسند سیزدهمین رئیس جمهور ایران در انتخابات ۲۸ خرداد و استقبال روزنامهها با تیترها و تصاویر مختلف همراه با تغییر فضای انتخاباتی تحلیلها به سمت چالشهای دولت جدید در رابطه با اقتصاد و سیاست خارجی در صفحات نخست روزنامهها برجسته شده است.
در ادامه تعدادی از یادداشتها و سرمقالههای منتشره در روزنامههای امروز را مرور میکنیم:
روزنامه جمهوری اسلامی در سرمقاله امروز خود با تیتر این گوی و این میدان نوشت: ما مردم ایران، به جناح اصولگرا یک حاکمیت یکدست بدهکار بودیم که حالا با انتخابات ۲۸ خرداد ۱۴۰۰ تحقق پیدا کرده است. هر سه قوه باضافه شورای نگهبان، نیروهای نظامی و سایر اندامهای حاکمیتی از یک جناح هستند و مردم بدهی خود را پرداخت کردهاند، باقی میماند وعدههای بسیار شیرین و رویائی که این جناح داده است.
دولت نهم که شکل گرفت، تصور این بود که حاکمیت یکدست شده، ولی وقتی محمود احمدینژاد بر مرکب قدرت سوار شد نشان داد که به حامیان اصولگرای خود وفادار نیست. این واقعیت را او در دولت دهم بیشتر بروز داد و تمام کسانی که خود را بابصیرت و مخالفین احمدینژاد را بیبصیرت مینامیدند دریافتند که ماجرا برعکس است و آنها خودشان از بصیرت بهرهای نبردهاند بطوری که در عرصه سیاسی به یک فرد ناشناخته از راه رسیده باختند. بنابراین، میتوان پذیرفت که مردم ایران بدهی خود به جناح اصولگرا بابت یکدست شدن حاکمیت را در دولتهای نهم و دهم نپرداخته بود، ولی حالا در دولت سیزدهم، این بدهی تمام و کمال پرداخت شده و حجت بر حاکمیت تمام است، این گوی و این میدان.
اگر بپذیریم که بحران اقتصادی کنونی نتیجه بیبرنامگی و عدم مدیریت دولت روحانی است و مخالفان او، یعنی همانها که اکنون قدرت یکپارچه را به اختیار خود درآوردهاند، در کار او کارشکنی نکردهاند، حالا باید منتظر باشیم آنها بر بحران اقتصادی کشور غلبه کنند و معیشت مردم را از وضعیت دشوار کنونی نجات بدهند و رفاه را برای همگان فراهم کنند. رسیدن به این هدف، مستلزم اینست که جناح حاکم با برجام کنار بیاید، FATF را بپذیرد، روابط ایران با کشورهای مختلف را بهبود ببخشد، مذاکره را تابو نداند، سیاست همزیستی مسالمتآمیز با دولتها را جایگزین سیاست تنشزائی کند، برای اجرای سیاستهای داخلی روشهای فرهنگی را برگزیند و با روشهای قهری خداحافظی کند.
چنین سیاستی اگر خطمشی دولت سیزدهم باشد، حتماً موفق خواهد شد و تمام قلمها و زبانها نیز به یاری آن خواهند شتافت. با شناختی که از عقبه دولت سیزدهم داریم، تردیدی نداریم که اجرای چنین سیاستی کار بسیار دشواری برای رئیس این دولت است. متقاعد ساختن جریانهائی که اصولاً فرهنگی برخورد کردن با مسائل را تمرین نکردهاند و برای پیشبرد اهدافشان فقط برخورد از موضع بالا را در دستور کار دارند، کار آسانی نیست. اگر رئیس دولت سیزدهم به ضرورت متقاعد کردن این جریانها که عقبههای این دولت محسوب میشوند معتقد باشد و بتواند آن را عملی کند، دولت موفقی خواهد بود؛ و اگر خود دارای چنین اعتقادی نباشد و یا نتواند این سیاست را عملی سازد، نمیتوان افق مثبتی را برای ۴ سال آینده پیشبینی کرد.
در زمینه سیاست خارجی هم همان جریانهای تصمیمساز، تمامقد در برابر هر اقدامی که بتواند بنبستها را بشکند و راههای تنفس روابط بینالمللی را باز کند خواهند ایستاد. بدون کنار زدن این جریانها و یا قانع ساختن آنها به تغییر روشهایشان، دولت سیزدهم نمیتواند در عرصه سیاست خارجی توفیقی به دست بیاورد.
گمانهزنیهایی وجود دارند که میگویند ابزارهای حاکمیتی برای موفق ساختن دولت سیزدهم و روا جلوه دادن حاکمیت یکدست، تلاشهای زیادی برای کوتاه آمدن در زمینههای مختلف سیاست داخلی و خارجی به عمل خواهد آورد. پولپاشی به مدد امکانات مالی گستردهای که این مجموعه در اختیار دارد با هدف تسکین موقت دردهای معیشتی مردم نیز یکی دیگر از گمانههاست. برداشتن موانع راه و جلوگیری از کارشکنیها در عرصه سیاست خارجی و مدیریت داخلی که تاکنون وجود داشته است نیز ازجمله ابزارهائی هستند که برای تحقق موفقیت دولت سیزدهم مورد استفاده قرار خواهند گرفت. اینها قطعاً در حل مشکلات موجود موثر خواهند بود و التهابهای کنونی را کاهش خواهند داد. شرط رسیدن به چنین موفقیتی اینست که توسل به این ابزارها موجب اختلاف در اردوگاه اصولگرایان و آغاز منازعات میان آنها و تقسیم شدنشان به شاخههای جدیدی که هرکدام سازی را کوک کنند نشود.
این تغییرات اگر اتفاق بیفتند، در کاستن منازعات میان جناحها موثر خواهند بود. بسیاری از نیروهای صاحبنظر، صاحب قلم و صاحب نفوذ نیز با چنین سیاستی همراهی خواهند کرد. اینها همه به موفقیت حاکمیت یکدست کمک خواهند کرد البته به این شرط که دولت برخاسته از این حاکمیت، به آزادیهای مشروع و مذکور در قانون اساسی نظام جمهوری اسلامی از قبیل آزادی بیان، آزادی قلم و حقوق شهروندی پایبندی عملی نشان دهد.
عبدالله گنجی مدیر مسئول روزنامه جوان در سرمقاله امروز روزنامه جوان با عنوان انتخابات ۱۴۰۰ را چگونه بفهمیم؟ نوشت: ۱- بهرغم فشارهای اقتصادی، کرونا، جنگ روانی و تحریم بخشی از اصلاحطلبان باید مشارکت را مطلوب دانست که اگر این عوامل نبودند، باید برای درک کاهش مشارکت به شاخصهای دیگری رجوع میشد.
دشمن در تحلیل کاهش مشارکت صرفاً «عناد» را عامل اصلی میداند. حال آنکه عناد با نظام طبق نظرسنجیهای خارجی ۵ درصد و طبق نظرسنجیهای داخلی ۸ درصد است، بنابراین حد فاصل بین ۹۵ درصد تا ۵۰ درصد را باید در عوامل نارضایتی اقتصادی و بیماری کرونا تحلیل کرد.
۲- رأی به رئیسی نشان میدهد بهرغم تخریب گسترده روحانیت در سالهای اخیر همچنان این قشر معتمدترین نزد مردمند. از سال ۱۳۶۰ که امام اجازه ورود روحانیت را به عرصه اجرایی صادر کرد، مردم ۹ بار به رئیسجمهور روحانی رأی دادند و صرفاً دو بار به غیرروحانی گرایش یافتند و این در حالی بود که ابتدا او را نیز در تراز روحانیت میدیدند. بهرغم حضور و وجود کت شلواریهای متخصص، همچنان روحانیت در اولویت انتخاب مردم است و دشمنان و سکولارها در تحلیل مردمسالاری در ایران نباید این رویکرد مردم ایران را گم کنند.
۳- برخی اصلاحطلبان که هیچ حد و مرزی برای ابراز کنایه به مشروعیت نظام ندارند، در طول انتخابات از تعابیری مانند «مهندسی انتخابات»، «تحمیل یک نفر» «نابودی جمهوریت»، «انتصابات» و «حکومت اسلامی» نام بردند. حال آنکه میزان رأی آقای رئیسی قبل از تأییدصلاحیتها در مقایسه با کسانی که تأیید نشدند، موجود است. مردمی که به آقای رئیسی رأی دادند، نباید مورد توهین واقع شوند. مگر با زور سرنیزه به سوی شخص هدایت شدند؟ آنان نیز میتوانستند مانند بقیه راههای دیگری را دنبال کنند. مگر فرصتی که برای دادن رأی باطله، رأی به کاندیدای دیگر و عدم مشارکت در اختیار دیگر رأیدهندگان بود، برای ۱۸ میلیون نفری که به رئیسی رأی دادند، فراهم نبود؟ اتقوالله یعنی همین.
۴- رأی جناب همتی نشان داد از خاتمی تا سروش و ۱۶ حزب اصلاحطلب هیچ تأثیری بر مشارکت نداشتهاند. این نشان میدهد اگر جهانگیری هم حضور داشت، چفت و بست وی با دولت مستقر شرایط را بدتر میکرد، بنابراین یا مردم پذیرفتهاند که اصلاحطلبی در مسیر اولویتهای آنان نیست یا رقیب توانسته است با اثبات خود این گزاره را در ذهن جامعه معتبر نماید.
۵- این رأی در سختترین شرایط موجود به صندوق ریخته شد که نشان از قدرت بسیجگری نظام جمهوری اسلامی دارد. جنگ «تحریم – مشارکت» شاخص اصلی انتخابات ۱۴۰۰ بود، اما میتوان با تجزیه کسانی که رأی ندادند، تأثیر دشمن را کماثر یافت. بالاخره مردم - و حتی کسانی که جمهوری اسلامی را قبول ندارند - میدانند که پول و رسانه سعودی صلاحیت نقد مردمسالاری را در ایران ندارند و تبلیغات آنان را توهین به هر ایرانی میدانند.
۶- انتخابات در کشور ما به جهت روانی – اجتماعی پرهزینه است که حاکمیت باید علل آن را احصا و لحاظ کند. جدال جمهوریخواهی عرفی با جمهوری اسلامی بخشی از این کارزار است، اما بخش دیگر آن قانع نشدن نخبگان از علل ردصلاحیتهاست.
ممکن است شورای نگهبان اشتباه کند، اما ریگی به کفش ندارد که اگر داشت، باید یک اصولگرا و پنج اصلاحطلب را تأیید میکرد، اگر قانون اجازه اقناع اجتماعی را نمیدهد، باید برای اصلاح آن اقدام کرد. عدماقناع نیروهای مؤمن به انقلاب و کسانی که حاضرند همه جان، مال و آبروی خود را فدای انقلاب اسلامی کنند، شاخصی است که میتواند به اصلاح قوانین و روندها منجر شود. پذیرش تعبدی تصمیمات در دهههای اخیر تا حدودی کاهش یافته و پذیرش علل تصمیمات به روش اقناع و استدلالی رشد کرده است. نظام سیاسی ما باید متناسب با این تغییر ذائقه قوانین و روشها را اصلاح کند.
سیدجلال ساداتیان تحلیلگر مسائل سیاسی و بینالملل طی یادداشتی در شماره امروز روزنامه آرمان ملی با عنوان دولت رئیسی و مذاکرات وین نوشت: مذاکرات وین برای احیای برجام از اوایل سال جاری و مشخصا از ۱۳ فروردین با نشست مجازی اعضای برجام شروع شد و اکنون نزدیک به سه ماه است که این مذاکرات به طول انجامیده است؛ بنابراین چندان بعید نیست که این مذاکرات و نشستهای وین برای احیای برجام و حصول توافق جدید هفتهها و ماهها به طول بینجامد. برخی جریانهای داخلی سعی میکنند عملا احیای برجام و مذاکره با اعضای ۱+۴ و نیز دولت بایدن متناسب با اهداف و منافع آنها رقم بخورد، نه دولت روحانی. اکنون خود اصولگرایان، حتی اصولگرایان رادیکال نیک میدانند که برای حل مشکلات کشور «باید»، تاکید میکنم «باید» مذاکره و نشست وین را برای احیای برجام و لغو تحریمها در دستور کار دولت سیزدهم قرار دهند، در غیر اینصورت عملاً سامان دادن به این میزان از مشکلات اقتصادی و معیشتی در کشور غیرممکن است. برخی بیمدیریتیها و تصمیمات غلط دولت روحانی هم چالشهایی را به وجود آورده است، اما اگر دولت رئیسی بخواهد بر این مشکلات فائق آید و به طور بنیادین و ریشهای آنها را حل کند باید تکلیف برجام و نشست وین را روشن کند. کاسبان تحریم و جریان قدرت سعی کردهاند طی این سالها مانع از حصول توافق جدید، لغو تحریم و کنار گذاشتن سیاست فشار حداکثری شوند تا از این طریق ضمن اینکه دولت روحانی را مورد نقد و هجمه قرار میدهند، بتوانند وزن سیاسی و همچنین منافع کاسبان تحریم را هم برآورده کنند.
اما زمانی که دولت آنها سر کار بیاید مسائل متفاوت از اکنون خواهد بود؛ آن هم در این شرایط و بلبشوی سیاسی، اقتصادی و دیپلماتیک کشور. پس قطعا در شرایط اقتصادی و معیشتی حال حاضر که مشکلات بسیار جدی برای مردم ایجاد کرده است و به طور کلی کشور در یک بحران به سر میبرد، عملا تداوم این شرایط در سایه سیاست فشار حداکثری آمریکا و تشدید تحریمها، نهتنها نمیتواند باعث ارتقای وزن آنها در سایه فضای آمریکاستیزی شود، بلکه در جهت عکس میتواند تمام حیات این جریان را به سراشیبی سقوط سوق دهد. به هر حال اکنون کشور در آستانه یک انفجار اجتماعی قرار دارد. اگر دولت جدید نتواند این مشکلات را مطابق با وعدههایش حل و فصل کند دیگر هر چیزی امکان وقوع دارد و این جریان قدرت به آن واقف است؛ بنابراین تلاش جدی برای احیای برجام البته مطابق با اقتضائات خود خواهند داشت. اگر دولت سیزدهم از جایگاه پررنگ مردمی برخوردار باشد اعضای ۱+۴ و ایالات متحده آمریکا که مسائل داخلی کشور را به دقت رصد میکنند، نمیتوانند بر مدار خود حرکت کنند؛ چراکه این دولت با حمایت جدی مردم میتواند امتیازات خود را از دل مذاکرات بیرون بکشد و خواستههایش را بر طرفهای مقابل تحمیل کند. در صورتی که اگر دولت سیزدهم حداقل حمایت داخلی را داشته باشد این طرفهای مقابل هستند که میتوانند خواستههای خود را بر دولت ما تحمیل کنند و اگر نهایتا ایران میز مذاکره را ترک کند، شرایط در داخل کشور علیه دولت حداقلی خواهد بود؛ چون از حمایت مردمی برخوردار نیست. در شرایطی که کشور با بحرانهای متعدد از اقتصاد و معیشت تا سلامت و... دستوپنجه نرم میکند و آستانه تحمل مردم هم به شدت پایین آمده است.
اتفاقاً به واسطه همین نگرانیها و مطالبات حامیان رئیسی بعد از پیروزی وی این شائبه وجود دارد که باید شاهد فضای بسته سیاسی، اجتماعی، امنیتی و دیپلماتیک باشیم. اما به باورم سایه سنگین مشکلات در داخل کشور و همچنین موقعیت حساس، بغرنج و پیچیده دیپلماتیک ما، آن هم در دوران ریاستجمهوری جو بایدن اجازه هیچگونه اشتباهی را به دولت سیزدهم نمیدهد. چون در این صورت کشور به وضعیت قبل از سال ۹۲ و حتی بدتر از آن باز خواهد گشت؛ بنابراین خود جریان قدرت هم به دنبال بستن فضای سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، امنیتی و دیپلماتیک نیست؛ چراکه تبعات آن میتواند وضعیت را به شدت شکنندهتر از امروز کند. از طرف دیگر به نظر نمیرسد سیدابراهیم رئیسی، باجی به این جریانها بدهد. اما با همه این حرفها باید دید که تعامل و مناسبات جریان قدرت با دولت سیزدهم چگونه خواهد بود و چه فضا و سرنوشتی را برای کشور در ۴ سال پیشرو رقم خواهد زد؟