به گزارش «تابناک»؛ روزنامههای امروز چهارشنبه دوم تیرماه در حالی چاپ و منتشر شد که سخنان رئیس جمهور منتخب در جشن میلاد امام رضا (ع)، گمانه زنیها از کابینه ابراهیم رئیسی، و مطالبات روزنامهها در حوزههای سیاسی، اقتصادی و بین الملل از دولت سیزدهم در کنار گزارشهایی از واکسیناسیون عمومی کرونا در ایران در صفحات نخست روزنامههای امروز برجسته شده است.
در ادامه تعدادی از یادداشتها و سرمقالههای منتشره در روزنامههای امروز را مرور میکنیم:
حمزه نوذری، جامعهشناس و استاد دانشگاه در سرمقاله امروز شرق نوشت: در این دوره از انتخابات ریاستجمهوری و شوراهای اسلامی شهر و روستا آرای باطله مساله اساسی و مهمی شده است، به گونهای که دولتمردان، پژوهشگران و عموم مردم علاقهمند هستند بیشتر درباره آن بدانند. این مساله چنان چالشبرانگیز شده است که در برخی متون از آرای باطله بهعنوان رتبه دوم انتخابات ریاستجمهوری یاد میشود یا گفته میشود در شهر تهران بیش از ۱۲ درصد آرا، باطله بوده است. جنبه عجیب و مهم مسئله این است که در برخی شهرهای بزرگ تعداد آرای باطله از آرای منتخب اول این شهرها بیشتر و گاهی دو برابر بوده است. مثلا آرای باطله شورای اسلامی شهر کرج ۱۶ هزار بیش از آرای نفر اول گزارش شده است. فهم دقیق این مسئله نیازمند پژوهش علمی است. اما مهمترین فرضیهای که این روزها در رسانهها مطرح شده، این است که رأیدهندگان علاقهمند به مشارکت و دموکراسی هستند، اما به جهت اینکه نماینده یا فردی در میان نامزدها نداشتهاند، رأی سفید دادهاند یا به کسانی غیر از افراد تأییدشده رأی دادهاند. با این فرضیه، دلیل اصلی به نهادهای تعیین صلاحیتها برمیگردد. اما به نظر میرسد فرضیه مهم دیگری و از زاویه متفاوتی میتوان برای تحلیل این مسئله مطرح کرد؛ فرضیه ترس. ترس ازدستدادن فرصتهای اقتصادی، اجتماعی و سیاسی. بخشی از فرضیهای که در رسانهها منعکس شده درست است؛ یعنی، چون افراد نمایندهای نداشتند، نام افراد دیگر را نوشته یا رأی سفید دادهاند، اما اینکه این افراد دوستدار دموکراسی هستند و برای پاسداشت آن مشارکت کردهاند، قابل نقد است. دولتمردانی که مدام دوگانهسازی میکنند و کسانی را که رأی نمیدهند ضد نظم موجود و طرفدار استکبار میدانند، نقش مهمی در افزایش آرای باطله دارند.
این تهدید که ممکن است نیروی غیر تلقی شوند، برخی را به سمت رأیدادن سوق میدهد درحالیکه نمایندهای در میان کاندیداها ندارند. افرادی که شغل تثبیتشدهای ندارند یا قراردادهای کاری کوتاهمدت دارند یا امید دارند در سازمان رسمی مشغول به کار شوند، رأی میدهند که به خاطر رأیندادن از کار بیکار نشوند یا فرصت اشتغال را از دست ندهند. برخی یارانهبگیران نگراناند که این منبع اقتصادی ناچیز را با رأی ندادن از دست بدهند. مفهوم احساس ترس از دست دادن منابع و منافع، فرضیهای است که میتوان برای افزایش آرای باطله مطرح کرد. لازم است این دوگانهانگاری و گسترش این تفکر را که کسانی که رأی نمیدهند غیر هستند، متوقف کنیم. افرادی که رأی باطله میدهند احساس میکنند که نمیتوانند از میان افراد موجود نمایندهای انتخاب کنند که تغییر ایجاد کند، اما در عین حال نگران سرنوشت شخصیشان هستند. این احساس و طرز تلقی که رأیندادن باعث ازمیانرفتن فرصتهای شغلی میشود، ربطی به سیاستهای کلان کشور ندارد و تاکنون نه در قانون و نه در استخدامها و جذب و... کسی به خاطر رأیندادن طرد و محروم نشده است، اما سخنان برخی دولتمردان و سیاسیون این شایعه را در میان گروههای مختلف اجتماعی شدت میبخشد. دولتمردانی که تریبون دارند نباید این احساس ترس را در جامعه رواج دهند و باعث نگرانی شوند؛ درحالیکه در قانون کشور و رویههای اجرائی و اداری رأیندادن موجب ازدستدادن منابع و فرصتها نمیشود.
سیداحمد موسوی مبلغ طی یادداشتی در شماره امروز خراسان درباره اتفاقات افغانستان نوشت: در افغانستان چه خبر است؟ و سقوط سریالی شهرها به دست طالبان در این کشور چه چشم اندازی را تصویر میکند؟ هرچند روند سقوط ولسوالیها (شهرستان ها) به دست گروه طالبان طی چند روز گذشته در مناطق مختلف افغانستان شدت قابل ملاحظهای پیدا کرده و دهها ولسوالی (شهرستان) طی کمتر از یک هفته به دست طالبان افتاده است، اما همچنان نشانههای قدرتمندی از احتمال ساقط شدن حکومت افغانستان به دست گروه طالبان وجود ندارد. حقیقت این است که مدیریت جنگ در افغانستان در اختیار کنشگران داخلی نیست و عناصر تعیین کنندهای همچون دولت افغانستان یا طالبان و سایر جریانهای سیاسی و نظامی، هیچ یک به طور مستقل توان تصمیم گیری و بازی در میدان سخت جنگ در افغانستان را ندارند بلکه آن چه بر میزان جنگ یا جغرافیای جنگ یا حتی بر قدرت و ضعف دوطرف در جنگ تاثیر مستقیم دارد، از خارج از مرزها تدبیر، برنامه ریزی و بر کنشگران داخلی تحمیل میشود. این ادعا، با تحلیل وضعیت کنونی افغانستان، به روشنی قابل فهم و درک است. در حالی که طالبان هر روز از ورود نیروهای خود به منطقهای جدید خبر میدهند، این توسعه جغرافیایی قدرت طالبان، عملا بدون هیچ جنگی در حال صورت گرفتن است. نیروهای دولتی، مناطق دورافتاده و نسبتا غیر مهم را از امکانات و نیروی انسانی تخلیه میکنند تا از آن نیروها و ابزارها برای حفظ مناطق مهمتر و استراتژیک استفاده کنند. سقوط مناطق متعدد به دست طالبان در حالی صورت میگیرد که محمد اشرف غنی و همکارانش در دولت، بدون هیچ نگرانی و استرسی، به صورت کاملا عادی به انجام امور روزمره خود مشغول هستند. عزل و نصبها در سطوح مختلف حکومتی به گونهای در حال انجام است که گویی هیچ خطری، حکومت کابل را تهدید نمیکند. همچنین مقامات دولت افغانستان سفرهای خارجی خود را به صورت منظم انجام میدهند. حنیف اتمر وزیر خارجه در هفته جاری در سفری رسمی به ترکیه رفت و خود اشرف غنی به همراه دکتر عبدا... رئیس شورای عالی مصالحه نیز قرار است به صورت مشترک روز جمعه آینده در واشنگتن با جو بایدن رئیس جمهور آمریکا ملاقات کند.
آمریکا و پاکستان به شدت متمایل هستند که جغرافیای جنگ، از جنوب افغانستان به شمال آن کشانده شود. این تغییر جغرافیای جنگ و قدرت یافتن طالبان در مناطقی که خاستگاه بومی طالبان نیست و به نوعی، حیاط خلوت کشورهایی، چون روسیه، چین، هند، ترکیه و جمهوری اسلامی ایران به شمار میرود، احتمالا در دراز مدت بر منافع این کشورها تاثیر منفی خواهد گذاشت و خیلی طبیعی است که این کشورها از هم اکنون به دنبال مهار طالبان در این منطقه از طریق تقویت نیروهای متخاصم با طالبان باشند. مهار طالبان ممکن است از طریق حمایت از دولت رسمی افغانستان یا حمایت از شبه نظامیان مستقل یا ترکیبی از هر دو باشد، اما در مجموع، باعث ورود این کشورها به جنگی میشود که ممکن است آیندهای همچون وضعیت فعلی آمریکا را برایشان در پی داشته باشد و این دقیقا همان چیزی است که آمریکا و پاکستان به دنبال آن هستند. تجهیز گسترده کسانی همچون احمد مسعود و مارشال دوستم توسط روسیه و ترکیه و نیز اعلام آمادگی ترکیه برای مدیریت فرودگاه کابل و سخنان اردوغان در حمایت از شبه نظامیان ضد طالب در شمال افغانستان، همگی نشان از این واقعیت دارد که افغانستان، به سرعت در حال ورود عملی به همان پوست اندازی است که پیشتر ذکر آن رفت بنابراین باید در نظر داشت با نوع بازی که آمریکا و پاکستان خواب آن را برای افغانستان دیده اند، تقریبا میتوان مطمئن بود که حکومت کابل به این زودیها سقوط نخواهد کرد و طالبان نیز دچار شکست نخواهند شد بلکه دامنه جنگ میان دولت افغانستان و هستههای مردمی مقاومت از یک سو و طالبان از سوی دیگر، مدتهای طولانی در نیمه شمالی ومرکزی افغانستان گسترش خواهد یافت.
یوسف مولایی استاد دانشگاه طی یادداشتی در شماره امروز آرمان ملی فرصتها و چالشهای سیاست خارجی دولت رئیسی نوشت: در سیاست خارجی ما، نهادهای بالادستی دولت است که سیاستهای کلان خارجی را تعیین میکنئد و رئیسجمهور و تیمش حداکثر مجری آن سیاستها هستند. اکنون در رابطه با موضوع مشخص برجام، شش دوره مذاکرات جدی دنبال شده و نشان میدهد که هم ایران و هم آمریکا اراده سیاسی برای حل موضوع و به نوعی بازگشت به برجام را دارند، ولی روی مسائل فنی و تکنیکی و مطالباتی که طی دو سال تحریمها هم از طرف ایران بالا رفته و هم آمریکاییها با توجه به شرایط جدید، مطالبات یا موضوعات جدیدی را مطرح میکنند که قدری به طول انجامیده است. در عین حال همه اینها به نوعی حل شده به نظر میرسد و متن موافقتنامه هم تاحدی تکمیل شده و در رابطه با برجام مشکل خاصی وجود ندارد. از طرفی به نظر نمیرسد ایران در گشایشهای جهانی بتواند بیشتر از دولت آقای روحانی موفقیت داشته باشد. البته ممکن است مشکلات یا مسائل منطقهای تا حدی بهتر شود یا تنشها کاهش پیدا کند. آقای رئیسی هم از بازگشایی سفارت عربستان به نوعی استقبال کردند و نسبت به تحولات منطقهای نظر مساعد دارند. گرایش به شرق بخشی از سیاست خارجی ایران است و آقای رئیسی هم میخواهد آن را دنبال و تقویت کند. در سطح مناسبات ایران با کشورهای غربی، اتحادیه اروپا و آمریکا به نظر نمیرسد که برنامه خاصی وجود داشته باشد و کشورهای عضو اتحادیه اروپا هنوز به طور رسمی پیروزی آقای رئیسی را تبریک نگفتند، بنابراین بیشتر تمرکز آقای رئیسی در سیاست خارجی، سیاست منطقهای خواهد بود.
افای تی اف در دوره آقای روحانی تبدیل به چالش سیاسی بین بخشی از مخالفین دولت و دولت تبدیل شد و به عنوان یک موضوع فنی مورد نیاز اقتصاد و تجارت کشور شاید دیده نشد. حالا دیگر آن جنبه چالش بین دولت و رقبا کنار میرود و به عنوان یک موضوع فنی بیشتر دیده خواهد شد که آیا با الحاق به افای تی اف، بخشی از مشکلات مربوط به تجارت خارجی و مبادلات مالی با دنیای خارج حل میشود و مثبت است یا خیر؟ اگر به لحاظ فنی و کارشناسی جواب مثبت باشد به نظر میرسد آقای رئیسی در موقعیتی است که به لحاظ همگرایی با نهادهای تصمیمساز بتواند افای تی اف را از مصوبه مجمع بگذراند. در سند همکاری ۲۵ ساله ایران و چین، کلیاتی از همکاری در زمینههای اقتصادی آمده که شاید در بعضی حوزهها مثل زیرساختهای مربوط به راه و ارتباطات مستعدتر باشد، ولی برنامه مشخص و مدونی که در برنامه با چین چقدر میتوانیم فرصت شغلی ایجاد کنیم با توجه به اینکه چینیها حتی آبدارچی خودشان را هم به همراه میآورند، فرصت شغلی ایجاد نمیشود. چین بیشتر امکانات کشورهای دیگر را میبلعد و مورد استفاده قرار میدهد و فرصت خاصی ایجاد نمیکند، بنابراین اگر به صورت جدی پیگیر موضوعاتی که توسط آقای رئیسی درباره ایجاد اشتغال و... شویم، قطعا به احیای مناسبات اقتصادی با غرب نیاز هست، ولی کشورهای اروپایی با توجه به فعالیتهای آقای رئیسی در دوره قضائی گذشته، آغوشی برای استقبال هنوز باز نکردند و احتمالا مناسبات سیاسی ما با اروپا ارتقا پیدا نکند و اگر مناسبات سیاسی افزایش پیدا نکند، همکاریهای اقتصادی هم تا حدودی مغفول خواهد ماند.