به گزارش «تابناک»؛ روزنامههای امروز پنجشنبه دهم تیرماه در حالی چاپ و منتشر شد که دیدار سیدابراهیم رئیسی با شش کاندیدای دیگر انتخابات ریاست جمهوری با تیتر جلسه همدلی، دیدار با رقبا تماس با منتقدین و آیین رئیسی در صفحات نخست روزنامههای امروز برجسته شده است.
اظهارات حسن روحانی درباره اینکه اقتصاد بدون ترامپ و کرونا چگونه میشد و احتمال قرمز شدن وضعیت کرونایی تهران و شهرهای بزرگ بر اثر بالا رفتن تعداد مبتلایان به کرونای دلتا، از دیگر مواردی است که در روزنامههای امروز مورد توجه قرار گرفته اند.
در ادامه تعدادی از یادداشتها و سرمقالههای منتشره در روزنامههای امروز را مرور میکنیم:
ابوالفضل نجیب طی یادداشتی در شماره امروز اعتماد با عنوان مسئولیت اخلاقی روحانی نوشت: آنچه حسن روحانی به عنوان مانع نهایی شدن مذاکرات وین و اعلام نتایج حاصل از آن به معضل بروکراسی در بالاترین سطح دیپلماسی جهانی تعبیر میکند، در عالم ذهنی و در خوشبینانهترین حالت یک ادعای شتابزده و، اما در عالم واقع به ادامه رویکرد پنهانکارانه طی چند سال گذشته در خصوص مهمترین چالشهای پیشرو از جمله دستاوردهای دولت و مهمتر ادعاهای مبارزه با کرونا میتوان ارزیابی کرد. ادعاهایی که فارغ از ارزیابی درست و بیغرض و مرض باز همچنان بخش بزرگی از ناکارآمدی را متوجه دولت و بدتر از آن موضع منفعلانه و باری به هر جهت میکند. طی ماههای اخیر این رویکرد به خصوص در موضوع مذاکرات وین به اظهارات شتابزده، خوشبینانه، تبلیغاتی و... منجر شده است.
اظهاراتی که با طولانی ش دن مذاکرات و همچنین موانعی که هر روز در روند مذاکرات ظهور میکند، حسن روحانی را به تصحیح و توجیه ناگزیر میکند. یکی از آخرین توجیهات روحانی بر حاکمیت بروکراسی بر مذاکرات، شاید بدترین و سبکترین نوع آن باشد. این در حالی است که دادههای رسانهها از جریان مذاکرات وین خلاف آنچه حسن روحانی ادعا میکند، بسیار فراتر است. دور ششم مذاکرات وین در حالی به پایان رسید و ادامه آن به زمان نامعلوم محول شد که بنا به اظهارات مقامات فرانسوی و همچنین وزیر خارجه امریکا موانع پیش روی مذاکرات بسیار فراتر از نقطه شروع و یعنی بازگشت ایران به نقطه صفر تفاهمنامه برجام است.
این واکنشها بر شفافسازی موضوعاتی تاکید دارد که بهزعم مقامات فرانسوی و امریکایی و صرفنظر از صحت و سقم آن، وضعیت پیشرفتهای هستهای ایران را بسیار فراتر از آنچه مجلس، دولت روحانی را ملتزم به عمل مقابله به مثل در زیر پاگذاشتن مفاد برجام کرده، ارزیابی میکنند و این به معنی تشدید بیاعتمادی طرفین ایران در مذاکرات و فراتر از آن پیچیده شدن صحنه مذاکرات که طرح موضوعاتی فراتر از صورت مساله اولیه است. آنچه از دادههای رسانهها در انعکاس مواضع و اظهارات طرفین مذاکره با ایران استنباط میشود، بر موضوعاتی تاکید دارد که علاوه بر فعالیتهای موشکی و حقوق بشر، موضوع مهمتری ازجمله تحریم نامها و اشخاص را میتوان به آن افزون کرد.
این وضعیت در مقایسه با آنچه چندماه پیش روحانی وعده شکسته شدن قطعی تحریمها را به مردم داد و در عین حال عقبنشینی تلویحی او با تعبیر و توجیه بروکراسی حاکم بر دیپلماسی نهتنها مغایر است که میتواند آخرین روزهای حضور روحانی در پاستور را با چالشهای جدی مواجه کند. آنچه در خوشبینانهترین و منصفانهترین حالت درباره این وضعیت میتوان اشاره کرد اینکه روحانی مسوولیت و مدیریت و اطلاعرسانی مذاکراتی را پذیرفته که بهطور واقعی و عملا هیچ نقشی نه در روند و نه در موضوعات و نه حتی در اطلاعرسانی واقعی آنچه در جریان است، ندارد. آنچه روحانی در صورت ظاهر به آن دل بسته و شاید نتیجه توافقات پشت صحنه با جناح تازه از راه رسیده باشد، بیرون آمدن پیروزمندانه از مذاکراتی است که به تاکید و تصریح برخی طرفین مذاکره و در خوشبینانهترین حالت نتایج آن به بعد از روی کار آمدن دولت جدید محول میشود. اظهارات متناقض مقامات وزارت خارجه و تیم مذاکرهکننده ایرانی در خصوص لحاظ کردن و نکردن اسامی تحریم شده در این مذاکرات ک ه از یکسو بر نفی و همزمان بر موضوع بودن آن در مذاکرات تاکید میشود، به خودی خود نشان از ناهماهنگی و بالمال نقش منفعلانه دولت در مذاکرات و حتی در بدترین حالت بیاطلاعی از محتوای و موضع مذاکرات و موانع پیشرو دارد. اشاره مستقیم و معنیدار رییسی در نشست مطبوعاتی مبنی بر حضور تیم او در وین و دنبال کردن مذاکرات، بهطور غیرمستقیم بر نقش فعال تیم رییسی و به همان اندازه نقش منفعلانه وزارت خارجه در روند مذاکرات تاکید دارد و شاید بدترین پیام این اشاره معنیدار این باشد که همه چیز تحت کنترل و مدیریت او پیش میرود. این نشانهها با آنچه از سوی برخی طرفین مذاکرهکننده در وین به محول کردن نتایج مذاکرات به روی کار آمدن دولت جدید اعلام میشود، بر همسویی طرفهای مذاکره تاکید دارد.
آنچه دولت روحانی در آخرین روزهای اقامت در پاستور و به حکم یک وظیفه اخلاقی میتواند اعلام و انجام دهد، سلب مسوولیت از هرگونه نتایج فرضی از مذاکرات پیشرو است. آنچه این رویکرد اخلاقی را ضروری میکند، سوای هرگونه داوری درباره مسوولیتهای داشته و نداشته او درخصوص برجام و آنچه از تبعات آن بر سر دولت او خراب میکنند، حداقل ترمیم بخشی از بیاعتمادی مردم نسبت به دولتی است که همچنان به تعبیر و گفتمان رایج و حاکم بر دیپلماسی ما تنها یک فرمانبر و مجری است.
داریوش قنبری استاد دانشگاه طی یادداشتی در شماره امروز آرمان ملی با عنوان برجام و کابینه تکنوکرات نوشت: با توجه به برگزاری انتخابات ریاستجمهوری در ایران و تغییر رئیسجمهور به نظر میرسد که طرف مقابل به نحوی دست دست میکند تا مدت باقیمانده دولت روحانی بگذرد و توافق جدید را با رئیسجمهورجدید داشته باشند. اما گویی طرف مقابل شناختی از روند تصمیمگیری در کشور ما در ارتباط با مسئله هستهای نداشته باشد، چون سیاست نظام این است که این توافق احیا شود و آنها نباید قاعدتا نسبت به این مقوله نگران باشند، اما آنطور که پیداست زمان دارد سپری میشود و هنوز توافقی که احساس میشد در حال احیا باشد، اتفاق نیفتاده، به نظر نمیرسد که مسئله جدی که مانع از احیای توافق باشد، وجود داشته باشد و قطعا و یقینا توافق برجام یا در مدت باقیمانده در دولت آقای روحانی یا نهایتا در دولت آینده شکل خواهد گرفت و در کل ارادهایکه در دو طرف وجود دارد نشان از اراده مصمم هر دو طرف برای رسیدن به توافق است؛ بنابراین نگرانی از بابت بههم خوردن توافق یا اینکه توافق حاصل نشود، وجود ندارد. در واقع روندی که به سمت توافق در پیش است، دیر و زود دارد و شاید در همین دولت باشد و شاید ظرف دو ماه آینده که دولت جدید مستقر شود؛ تحقق یابد. آنها هم خیلی نباید نگران این باشند که دولت آینده از سیاستی که در این دولت بوده، عدول کند، چون سیاست رسیدن به توافق براساس منافع ملی کشور اتخاذ شده و جای نگرانی در این زمینه وجود ندارد. در همین زمینه مجمع تشخیص مصلحت نظام باید درباره تصویب FATF تصمیم نهایی را اتخاذ کند.
این در حالی است که دستور رسیدگی رهبری در این زمینه وجود دارد. به هر حال همین امروز هم تحریمها برداشته شود تا موضوع پیوستن به FATF روشن نشود، نمیتوانیم با کشورهای دیگر روابط مالی داشته باشیم. مراد این است که کشوراز مواهب ناشی از برداشتن تحریمها استفاده کند وهدف از توافق برای ایران این است که تحریمها برداشته شود و این هدف صرفا زمانی براورده میشد که ما FATF را بپذیریم و در غیر اینصورت عملا توافق هم خیلی کاری از پیش نخواهد برد و روابط پولی ما همچنان برقرار نخواهد شد مگر اینکه از لیست سیاه خارج شویم. قطعا با توجه به ارجاع مجدد رهبری این اتفاق هم خواهد افتاد منتها هرچه سریعتر و زودتر رخ دهد، بهتر و به نفع منافع ملی است. در نهایت اگر توافق حاصل شود- که قطعا خوشبین هستم و اگر آقای رئیسی یک کابینه تکنوکرات تشکیل دهند و دنبال مسائل جناحی نباشند و یک نگاه فراجناحی نسبت به مسائل ومشکلات کشور داشته باشند، این خوشبینی که در نیمه دوم سال بسیاری از مشکلاتحل شود، وجود دارد. اگر این دو اتفاق بیفتد و توافق صورت بگیرد و کابینه تکنوکراتی وجود داشته باشد که بتواند از نتایج توافق بهره مناسبی ببرد، این امیدواری وجود دارد که اوضاع روبهراه شود، انشاءا.
عبدالله متولیان در بخشی از یادداشتی با عنوان چالشهای فراروی دولت سیزدهم در روزنامه جوان نوشت: با اطمینان میتوان گفت اگر چه تشکیل دولت آیتالله رئیسی پروژه ناکارآمدسازی و ناکارآمدنمایی نظام جمهوری اسلامی را عملاَ با شکست مواجه ساخته است، اما یأس و ناامیدی دشمن هرگز به معنی دست برداشتن از توطئه و تسلیم شدن در برابر اراده انقلابی ملت ایران نبوده و بیشک غرب برای مقابله با حرکت انقلابی ملت ایران و تلاش برای دردسر آفرینی و مانع تراشیهای جدید طرحی نو درانداخته و ساز دیگری کوک خواهد کرد. مهمترین مأموریت خط نفوذ و شبکه همکار دشمن در داخل، «انجام پروژه بزرگنمایی مشکلات و مشغولسازی دولت انقلابی به امور فرعی»، «ایجاد چالشهای وسیع بر سر راه دولت» و تشدید فشارهای اقتصادی و سیاسی همراه با افزودن بر حجم توقعات مردم خواهد بود. برخی از چالشهای فراروی کشور که دولت آینده باید نسبت به آنها توجه ویژه داشته باشد از قرار زیر است؛
برخی از چالشهای فراروی کشور که دولت آینده باید نسبت به آنها توجه ویژه داشته باشد از قرار زیر است:
۱- تشدید فشار خط تحریم و تروریسم اقتصادی.
۲- دمیدن مستمر در کوره انتظارات مردم از دولت انقلابی.
۳- افزایش لحظهای و مهندسی شده قیمت کالاهای ضروری.
٤- ایجاد اختلال در انجام امور و به اصطلاح چوب گذاشتن لای چرخ دولت.
۵- ضرورت طهارت و پاکدستی، ساده زیستی و مردمی بودن همه اعضای کابینه و عدم حضور حتی یک عنصر بدسابقه در بدنه دولت.
۶- تعهد به گفتمان انقلابی، فسادستیزی، عدالتمحوری، طهارت اقتصادی، پاکدستی مدیران، امانت داری، رعایت تقوا، ساده زیستی و پرهیز مطلق از اشرافیگری.
۷- توطئه و کارشکنی سکولارها برای ناتوان و ناکارآمد نشان دادن دولت انقلابی.
۸- تشدید فشار بینالمللی بر دولت آینده در موضوع حقوق بشر و حمایت از تروریسم.
۹- مطالبه مردمی در خصوص تحقق مطالبات رهبری در افق ۲۵ ساله در محو رژیم صهیونیستی.
۱۰ - راه اندازی نهضت مطالبه گری درباره قولهای داده شده و تحقق اقتصاد مقاومتی، خروج امریکا از منطقه، پیروزی مقاومت در منطقه و...
۱۱ - ضرورت نوسازی در ساختار مدیریتی کشور و ورود افراد تازه نفس و انقلابی ورود یک مجموعه تازه نفس و پرانگیزه به عنوان یک فرصت، یک ظرفیت، یک انتظار، یک ضرورت، یک ذخیره.
۱۲ - نحوه مشارکت دادن مردم در فرایند تصمیمسازی و تصمیمگیریهای نظام.
۱۲ - دمیدن در کوره ضرورت شفافسازی و اقناع افکار عمومی درباره تمامی اقدامات دولت با راه اندازی پروپاگاندا و هدف کشاندن دولت به سطح مناقشههای بیهوده و خسته کننده.
۱۳ - جهت دهی به شور انقلابی ایجاد شده در بدنه جامعه برای پشتیبانی از اهداف دولت.
۱٤ - مدیریت صحیح ناراضیان، روشنفکران غربزده، جریان بازنده و...
۱۵ - رفع نارساییهای مدیریتی کشور و کارآمدسازی، چابکسازی و جوانگرایی سیستم مدیریتی کشور.
۱۶ - تشخیص اولویتهای کشور در حوزههای مختلف و پرهیز از اقدامات عجولانه.
۱۷ - ضرورت مهندسی و مدیریت صحیح فضای مجازی و شبکههای اجتماعی.
۱۸ - جلوگیری از دوقطبی و جندقطبیهای دروغین و ساختگی که بیشک سم مهلک کارآمدی دولت بوده و دولت را همواره در موضع ضعف و انفعال قرار خواهد داد.
۱۹ - ضرورت گفتمانسازی منطبق با گفتمان اصیل انقلاب اسلامی و بیانیه گام دوم و مراحل پنجگانه تحقق تمدن نوین اسلامی.
۲۰ - جلوگیری از ایجاد اختلال در سامانههای سخت افزاری و نرمافزاری خدمات عمومی نظیر برق مثل خارج شدن برخی نیروگاههای کشور از مدار به دلایل مختلف از جمله خرابی و کمبود آب.
۲۱ - ایجاد شوک و نوسانهای غیر منطقی در قیمت ارز، طلا، گوشت و...
۲۲ - و بالاخره تلاش جریان اسلام امریکایی برای تأثیرگذاری بر نحوه تدوین برنامه هفتم توسعه کشور که باید برنامه و بودجه بندی سال ۱٤۰۱ نیز بر اساس آن تهیه گردد.
اینها تنها بخش ناچیزی از چالشهای فراروی دولت آینده است که تلاش جریان بازنده در انتخابات ۱۴۰۰ برای ناموفق ساختن دولت سیزدهم به منظور زمینهسازی برای بازگشت به صحنه قدرت و استمرار وضع اسفبار موجود را هم باید به آن اضافه کرد. بر این اساس فوریترین وظیفه و تکلیف دولت آینده، شناسایی دقیق چالشهای احتمالی و برنامه ریزی هوشمندانه برای جلوگیری از افتادن در سیاه چاله چالشها و به کار بستن روشهای منطقی و عاقلانه برای غلبه بر آنها و ناامید کردن جریان نفوذ خواهد بود. تنها در صورت شناسایی و غلبه بر امواج سهمگین چالشهاست که میدان را برای تهیه برآوردهای استراتژیک و تعیین اولویتها فراهم آورده و مسیر را برای افزودن بر خدمت خالصانه به ملت و رفع و دفع دغدغهها و نگرانی ملت و شیرین نمودن کام آنان هموار خواهد کرد.