به گزارش «تابناک»؛ روزنامههای امروز دوشنبه۲۱ تیرماه در حالی چاپ و منتشر شد که بیثباتی هدایت شده در افغانستان، مسیر پرپیچوخم صاحبخانه شدن، محاسبه رشد اقتصادی استانها در آمار مرکز آمار، نمره مردم به مدیریت کرونا، عبور مالکان از سقف اجارهبها و جنجالهای سهم خواهی از دولت سیزدهم در صفحات نخست روزنامههای امروز برجسته شده است.
در ادامه تعدادی از یادداشتها و سرمقالههای منتشره در روزنامههای امروز را مرور میکنیم؛
دکتر مسعود مردانی، فوق تخصص بیماریهای عفونی و استاد دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی طی یادداشتی در شماره امروز ایران نوشت: متأسفانه طبق آمار وزارت بهداشت دلتای هندی ۲۵ استان کشور را فرا گرفته است و این نشان دهنده پیک پنجم موج اول کروناست. در ابتدای شیوع این بیماری، تصور بر این بود که با یک بیماری روبهرو هستیم، اما پس از گذر زمان متخصصان متوجه شدند که این یک بیماری با چندین چهره و گونه است. از ابتدا تا به امروز این بیماری چهار جهش عمده داشته که کشور ما همه گونههای آن را تجربه کرده است. ویروس بریتانیایی در ابتدای فروردین ماه گونه غالب در کشور ما بود که اکثر شهرها و استانهای کشور را درگیر و تعداد میلیونی از مردم به آن مبتلا شدند. چند عامل مهم موجب آن شد که نتوانیم این بیماری را مهار کنیم. اول آنکه این بیماری از ابتدای شیوع لحظهای کشور ما را رها نکرد برای همین است که ما همچنان در پیک پنجم موج اول هستیم در صورتی که بسیاری از کشورها موج دوم و سوم را هم پشت سر گذاشتند. متأسفانه در ایران تصور میشود ما در موج پنجم هستیم که این اشتباه است.
زمانی میتوانیم اعلام کنیم که از موج اول عبور کرده ایم که حداقل در بازهای از زمان در کشور هیچ فرد مبتلا به این ویروس وجود نداشته باشد و اگر پس از مدتی مجدد مواردی از این بیماری ظهور کرد، میتوان گفت وارد موج دوم شده ایم. با این تعریف و با تفسیر همهگیری این بیماری در کشور درمییابیم که ما هیچ مقطع زمانی طی این دو سال نداشتیم که تعداد ابتلا به صفر رسیده باشد. پس ما همچنان در پیک پنجم موج اول هستیم. دوم آنکه ما دارای کشوری پهناور با جمعیت ۸۵ میلیونی هستیم و تنوع فرهنگی، اقتصادی و... در رفتار مردم برای مقابله با این بیماری تأثیرگذار است. سوم آنکه در بحث واکسیناسیون بسیار ضعیف عمل کردیم و روند آن به صورت قطره چکانی پیش رفت. در حال حاضر همسایه جنوبی کشور به طرف رفع محدودیت حرکت کرده و یا ترکیه بیش از ۶۰ میلیون نفر از جمعیت کشورش را واکسن زده است. کل واکسنی که در ایران وارد شده بیش از هشت میلیون دوز است که تاکنون یک الی دو میلیون نفر دو دوز واکسن را گرفتهاند و کمتر از چهار میلیون یک دوز دریافت کردهاند.
این نشان دهنده آن است که نسبت به رقم کل جمعیت کشور فقط سه الی چهار درصد مردم واکسن را دریافت کردهاند. این روند باعث ایمنی افراد نمیشود. علاوه بر اینها ما در تشخیص بموقع و جلوگیری از پیشروی گونههای جدید هم خوب عمل نکردیم. برای مثال زمانی که ویروس برای اولین بار در استان هرمزگان پیدا شد، باید سریعاً این استان قرنطینه جدی میشد که این موضوع رخ نداد. همچنین تحریمی که گرفتار آن هستیم نیز مزید بر علت شده است؛ خیلی از کشورها تمایلی برای آنکه ما به خودکفایی برای تولید واکسن برسیم، نشان ندادند و کمکی نکردند. شرکتهای تولیدکننده ما عمدتاً تجربهای در ساخت واکسن نداشتند و در فرایند ساخت دچار مشکل شدند. ما در بحث آموزش و فرهنگسازی هم ضعف داشتیم. تمامی کشورهای دنیا حداقل یک شبکه برای فرهنگسازی جلوگیری از شیوع کرونا دارند که چنین امکانی در کشور ما وجود ندارد. هنوز بسیاری از سؤالات مردم در مورد واکسن یا حتی پیشگیری از بیماری پاسخ داده نشده است. public education در کشور ما به صورت معیوب انجام شد. بدین معنا که ما باید آموزشها را به سمت مردم کوچه، بازار و مناطق محروم ببریم. از طرفی مردم گرفتار سادهانگاری شدهاند و تصور میکنند، چون تا به حال این بیماری را نگرفتهاند همچنان مصون میمانند.
رسول صادقی طی یادداشتی در شماره امروز خراسان با عنوان برای حل مشکل ازدواج راه اشتباه نرویم نوشت: در وضعیت کنونی جامعه ایران، پدیده ازدواج تحت تأثیر تحولات ساختاری و ارزشی جامعه از یک سو و شرایط بحران بیکاری از سوی دیگر، به عنوان یک مسئله اجتماعی نمود یافته است. بر اساس نتایج مطالعات و پژوهشهای جمعیت شناسی، عوامل مختلفی در تبدیل ازدواج به مسئله اجتماعی دخالت داشتهاند که مهمترین آنها معضل بیکاری و نداشتن شغل دایم پسران جوان است. در جامعه ما، اشتغال به عنوان مهمترین پیش شرط ازدواج محسوب میشود. بیکاری و ناامنی شغلی، بی اطمینانی زیادی را در خصوص آینده برای جوانان رقم زده و تصمیم به ازدواج آنان را تا آیندهای نامعلوم به تأخیر انداخته است. از این رو، میزان بالای بیکاری در میان جوانان به تأخیر در ازدواج به ویژه برای پسران منجر شده است.
علاوه بر این، عوامل دیگری نظیر مضیقه ازدواج، برهم خوردن توازن تعداد دختر و پسر در سنین ازدواج، نداشتن حق انتخاب همسر از سوی دختران، سخت گیری جوانان و والدین در امر ازدواج و افزایش سطح توقعات آن ها، افزایش گرایش به تحصیلات دانشگاهی، مشکلات مربوط به تهیه مسکن و جهیزیه، مهریههای بالا، دخالت والدین، گسترش بیاعتمادی و ترس از ازدواج، زمینهساز تبدیل ازدواج به یک مسئله اجتماعی شدهاند. افزایش مشکلات اقتصادی و مؤلفه هایی، چون تورم، رکود، کاهش تولید، بیکاری، مصرف گرایی و افزایش سطح انتظارات، آثار منفی بر سن ازدواج جوانان گذاشته و موانع و مشکلاتی را در سر راه ازدواج جوانان به وجود آورده است. از این رو میتوان از مسئله ازدواج به عنوان یک برساخت اجتماعی نام برد، زیرا ریشه در عملکرد ساختارهای نهادی (به ویژه ساختار اقتصادی و بازار کار)، اجتماعی (نوسازی، تغییر در نقشهای اجتماعی)، فرهنگی (رواج مصرفگرایی و مادیگرایی در جامعه و گاهی آداب و رسوم و سنتهای قومی فرهنگی) و شرایط جمعیتشناختی (نبود تعادل نسبتهای جنسی به هنگام ازدواج) جامعه دارد.
بیشتر مردم استقلال اقتصادی، داشتن شغل، اتمام تحصیلات و حمایت از یک خانواده را شرط انتقال به بزرگ سالی میدانند. در این شرایط، امروزه پدیده ازدواج با سه مسئله محدودیت دسترسی، کاهش امکان و تمایل همراه شده است. به طوری که افزایش شهرنشینی، تحصیلات و اشتغال مدرن، به تغییر ایدهها و نقشهای اجتماعی جدید منجر شده است، در مواردی نیز اعمال و هنجارهای فرهنگی به عنوان موانع پیشروی ازدواج عمل کرده و در نتیجه امکان و مطبوعیت ازدواج کاهش یافته است و جوانان جایگزینهای دیگری را در این زمینه برای خود متصور شدهاند. بررسی سیاستها و برنامههای مرتبط در حوزه ازدواج و تشکیل خانواده حاکی از آن است که باوجود برخی از پیشرفتهای به دست آمده، کاستیهای متعددی در این زمینه وجود دارد. به طور خاص، میتوان از این واقعیت یاد کرد که بسیاری از اسناد و برنامههای ملی تدوین شده در حوزههای مختلف زندگی جوانان (به ویژه در حوزه ازدواج و تشکیل خانواده) طی دو دهه گذشته فقط در حد نظر باقی مانده و در مقام عمل به واقع نپیوسته اند. همچنین رویکرد غالب در برنامهها در بیشتر ادوار زمانی فرهنگی بوده است. این در حالی است که امروزه مسئله ازدواج جوانان بیشتر به شرایط اقتصادی جامعه برمیگردد. شرایط اقتصادی تأثیر بارزی بر تأخیر ازدواج جوانان دارد. مردانی که شغل مناسبی ندارند و از نظر درآمدی با مشکل روبه رو هستند، کمتر از دیگران ازدواج میکنند. آنها مهیا نبودن شرایط اقتصادی را مهمترین عامل برای تأخیر ازدواج مردان میدانند. از این رو، ثبات اقتصادی و درآمدی در میان مردان مجرد جوان عامل بسیار مهمی در افزایش فراوانی ازدواج خواهد بود. روند افزایشی سن ازدواج جوانان در دهههای اخیر نشان میدهد، برنامهها وسیاستهای مرتبط با ازدواج جوانان همانند قانون تسهیل ازدواج به طور مؤثری عملیاتی و اجرا نشده اند؛ بنابراین قوانین مربوط نیاز به بازنگری دارند و باید آسیب شناسی شوند که چرا این سیاستها موفق نبوده و به اهداف مدنظر نرسیده اند.
امیرعلی ابوالفتحT تحلیلگر مسائل بینالملل طی یادداشتی با عنوان انتظارات ایران و خواستههای آمریکا در آرمان ملی نوشت: میان انتظارات و خواستههای ایران و انتظارات و خواستههای آمریکا نسبت به احیای برجام فاصله زیادی وجود دارد و پر کردن این شکاف بسیار دشوار است. قبل از مذاکره هم به نظر میرسید که نزدیک کردن دیدگاههای دو کشور همانند آنچه که در سال ۲۰۱۵ رخ داد و حتی بسیار دشوارتر از آن زمان باشد. ایران میخواهد تمامی تحریمها پس از خروج آمریکا از توافق هستهای لغو شود، اما واشنگتن حاضر به دادن این امتیاز نیست، علاوهبر این تهران میخواهد مطمئن شود دولت آمریکا – چه بایدن رئیسجمهور باشد و چه فرد دیگری - دیگر از برجام خارج نشود و داستان خروج ترامپ دیگر تکرار نشود، اما چنین تضمینی را قبول ندارد و قادر به دادن این امتیاز نیست. آمریکا میخواهد این مذاکرات مقدمه مذاکرات بعدی و همچنین طولانیتر و سختتر شدن برجام و مسائل منطقهای و موشکی باشد در حالی که ایران موافق اضافه شدن هیچ چیزی به برجام نیست. در واقع بازگشت ایران به نقطه صفر یک مساله اساسی میان طرفین است. آمریکاییها میخواهند تکلیف سانتریفیوژهای پیشرفته ایران، ذخایر غنیسازی شده اورانیوم با غنای ۲۰ درصد و ۶۰ درصد و... تعیین تکلیف شود، اما ایران ملاحظاتی در این رابطه دارد؛ البته بخشهای آسان مذاکرات به پایان رسیده و طرفین آن را پشت سر گذاشتهاند، اکنون ما به قسمت سخت مذاکرات رسیدهایم که عبور از آن نیازمند تصمیمات سخت است، اما هیچکدام از طرفین هنوز آمادگی ۱۰۰ درصدی برای گرفتن این تصمیم سخت را ندارند.
مذاکرات وین به پایان نرسیده است، اما از سرعت آن کاسته شده و ممکن است بعد از استقرار دولت جدید در ایران، این گفتگوها مجددا آغاز شده و سرعت بگیرد. احیای برجام برای نظام در درجه اول و دولت روحانی در درجه دوم مطلوب این است که تکلیف برجام در دولت دوازدهم روشن شود. به همین دلیل هم تیم مذاکرهکننده ایران تلاش بسیاری برای احیای توافق کرد و در این چارچوب میتوان گفت ایرانیها نسبت به آمریکاییها آمادگی بیشتری برای احیای برجام داشتند. اگر آمریکاییها هم عزم سیاسیشان همانند ایران بود، آنقدر مشکلات فیمابین دو طرف زیاد است که نهتنها در دولت دوازدهم بلکه ممکن است در دولت بعدی هم برجام احیا نشود؛ چراکه جواب هرکدام از طرفین به خواستههای طرف مقابل بسیار سخت است. ایران به خواستههای یکجانبه آمریکا گردن نمینهد، بایدن همان خواستههایی را از ایران دارد که ترامپ در زمان ریاستجمهوریاش از ایران مطرح میکرد. تفاوت آنها این است که ترامپ و پمپئو، بیادبانهتر، خشنتر و یکجانبهگرایانهتر خواستههایشان را میگفتند، اما بایدن و بلینکن، مودبانهتر، آرامتر و شکیلتر آن خواستهها را مطرح میکنند.
اگر ایران میخواست به این خواستهها تن بدهد، در همان زمان ترامپ با درخواستهای آمریکا موافقت میکرد. از طرفی منظور ایران از گرفتن تضمین از آمریکا مشخص نیست، نه حقوق بینالمللی و نه قوانین داخلی آمریکا تضمینکننده باقی ماندن این کشور در توافق نیست؛ چراکه دولت آمریکا هم از بسیاری از توافقهای بینالمللی همانند برجام که از حمایت قطعنامه الزامآور شورای امنیت برخوردار است و هم از بسیاری از معاهدهها که در کنگره به تصویب رسیده، خارج شده است. حیات هر توافقی به دو چیز بستگی دارد؛ نخست آن که منفعت طرفین در ادامه توافق باشد یا یکی از طرفین هزینه خروج از توافق را آنقدر بالا بداند که حاضر به دادن آن هزینه نباشد. اگر دولت آمریکا بخواهد از برجام خارج شود، ولی ایران از توان هستهای بالا و قابلیتهای اقتصادی برخوردار باشد، به گونهای که موجب شود واشنگتن به خواستههایش نرسد یا اینکه اگر آمریکا احساس کند که با خروج از برجام ایران به سمت ساخت بمب هستهای میرود، خاورمیانه به آتش کشیده میشود یا تحریمها اثری بر اقتصاد ایران ندارد، دیگر از آن خارج نمیشود. اگر واشنگتن به این نتیجه برسد که با خروج از برجام، اقتصاد ایران تضعیف شده و چیزی از آن باقی نمیماند یا اینکه توان هستهایاش نابود شده، لحظهای در خروج از توافق تردید نمیکند. اگر ایران اقتصادش را برابر تحریمها آسیبناپذیر کرده و بتواند توان هستهای و دفاعیاش را حفظ کند و از طرف دیگر، با اجرایی کردن برخی تعهدات بار دیگر نشان دهد در اجرای تعهداتش جدی است، دولت آمریکا را قانع میکند که از توافق جدید خارج نشود، وگرنه ممکن است همین توافق در دولت بایدن نیز عمر چندانی نداشته باشد.