به گزارش «تابناک»؛ روزنامههای امروز شنبه، دوم مردادماه در حالی چاپ و منتشر شد که گزارشها از اعتراضات به مشکلات ناشی از بی آبی در خوزستان و تحلیلهایی درباره ریشه نارضایتی ها، مدیریت آب و واکنش مسئولین به آن در صفحات نخست روزنامههای امروز برجسته شده است.
رژه ورزشکاران ایران در افتتاحیه المپیک توکیو، زیانهای اقتصادی تعویق مذاکرات وین و آغاز صادرات نفت ایران از شرق تنگه هرمز، از دیگر تیترهایی است که در روزنامههای امروز مورد توجه قرار گرفته است.
در ادامه تعدادی از یادداشتها و سرمقالههای منتشره در روزنامههای امروز را مرور میکنیم؛
سردار حسین رحیمی طی یادداشتی در شماره امروز روزنامه جوان با تیتر چرا مسئولان باید قانونمندتر باشند، نوشت: به طور حتم آنچه که جوامع مدرن و امروزی را از جوامع بدوی، متمایز میکند، قانون است. عاملی بشر ساخته که با تعیین کردن حدود اجتماعی، حقوق و تکالیف شهروندان و دولتمردان را مشخص میکند و همانطور که عمل به قانون فریضه است، برای قانونشکنان نیز مجازاتهایی در راستای نظم عمومی و یکپارچه شدن جامعه در نظر گرفته شده است.
عمل به قانون در میان مسئولان باید جدیتر و با اهتمام بیشتری دنبال شود؛ چراکه قانونشکنی در بعد مسئولان علاوه بر اعراض از قانون، صدور مجوز به مردم است که گویا میشود قانون را رعایت نکرد، گهگاه آن را دور زد یا با تفاسیر مختلف از عمل به آن سر باز زد، در اینجاست که جرقه هرج و مرجی در جامعه زده خواهد شد و شهروندان قانونشکنی را مجاز میدانند. این درحالیست که مقام معظمرهبری در ابلاغ سیاستهای کلی نظام قانونگذاری به قوای سهگانه کشور در راستای ترویج و نهادینهسازی فرهنگ رعایت، تمکین و احترام به قانون و تبدیل آن به یک مطالبه عمومی اعلام میدارند که قانون شکنی باید قبح وجود داشته باشد و سرپیچی از قانون به عنوان یک امر قبیح شامل مجازات شود؛ چه اینکه فردی به خاطر جایگاه خود و حس ارزشمندی به گوش سربازی بزند یا جانبازی خود را مبرا از رعایت قانون دانسته و ناهنجاریهای ناشی از عدم تمکین به قانون را متوجه جامعه کند.
به طور حتم هر کسی در هر جایگاه و مرتبهای موظف به اجرای قانون است، البته برای اجرای قانون از مسیر عدالت، همیشه ملاطفت فردی پاسخگو نیست و اینجاست که وجه اقتداری و برخورد انتظامی پلیس که مجری قانون است خود را به نمایش میگذارد. سکوت متولیان قانون در برابر قانون گریزی و تسری آن به مجریان، سم خاموشی است که موریانهوار به جان بدنه نظم و انضباط عمومی افتاده و آن را از درون نابود میکند؛ به طوریکه تنها هیبتی پوشالی از آن باقی میگذارد که با تلنگری فرو میپاشد.
همواره شنیده ایم که «قانون بد بهتر از بیقانونی است» در نتیجه احترام مسئولان به قانون و رعایت بیچون و چرای آن بدون توجه به جایگاه و شأن افراد، باعث تسری قانون به جامعه و نهایتاً شهروندانی قانونمدار میشود؛ چراکه میدانند از یک سو در صورت اعراض از قانون مجازات در انتظار فرد خاطی است و از دیگر سو قانون برای همگان یکسان اجرا میشود و تنبیه عدم تمکین به قانون، مسئول و غیرمسئول، رئیس و مرئوس، نماینده مجلس و جانباز نمیشناسد و همه در برابر قانون یکسانند که البته امیدواریم شاهد اجرای این مهم که در ابلاغیههای مقام معظم رهبری آمده است نیز باشیم؛ چراکه بیقانونی مسئولان و افراد دارای شأن اجتماعی چراغ سبزی برای افرادی است که به دنبال فضای بیقانونی و ناهنجاری هستند.
نبیالله عشقیثانی، تحلیلگر مسائل اجتماعی طی یادداشتی در شماره امروز روزنامه آرمان ملی نوشت: سر چهارراهها و میدانها کودکان خردسالی را مشاهده میکنید که جلوی ماشینها را میگیرند و به بهانه شستن شیشه اتومبیلها ملتمسانه درخواست کمک میکنند، درحالی که مادران آنها چند متر آن طرفتر درگوشهای با نگرانی مراقب کودکشان هستند. این وضعیت نشانه و آژیر خطری است که پیام میدهد عدهای در وضعیت معیشتی بسیار بدی زندگی میکنند. جمعآوری این کودکان بدون آنکه برنامهای برای ساماندهی، تامین معیشت، ارجاع شغلوکار برای سرپرستان و توانمندسازی چنین خانوادههایی انجام شود، همان خاموش کردن آژیر خطر است. همه روزه تعداد بسیاری کودک و نوجوان در سطح شهر دیده میشوند که مشغول زبالهگردی هستند تا لقمه نانی از زبالهفروشی برای خانوادهشان بهدست آورند. مداخله ماموران شهرداری برای جلوگیری از حضور آنان در سطح شهر همان خاموشکردن آژیر خطر است. در گوشه و کنار شهر افراد نسبتا مسن با ظاهر معمولی را میبینیم که به بهانه فروش جوراب و دستمال کاغذی و امثال آن از رهگذران درخواست کمک میکنند، در حالی که به خانوادهشان چنین وانمود میکنند که مشغول کسبوکار بودهاند. اینها نشانه هستند، جلوگیری از حضورشان و از بین بردن آن کمکی به هیچکس نمیکند. اعتراضات مردمی اخیر در استانهای سیستانوبلوچستان و خوزستان به بهانه قطعی برق وکمبود آب نیزیک نوع آژیر خطر است که نشاندهنده عمق نارضایتی از وضعیت معیشت و بیکاری گسترده مردم این دواستان است.
متولیان باید به جای خاموش کردن این آژیر خطر، به فکر چارهاندیشی اساسی برای آن باشند. اینها آتش زیر خاکستر هستند که با اندک وزش بادی شعلهور میشوند. چارهاندیشی برای این مشکلات با سخندرمانی حل نمیشود، باید به راهکاری رسید و برنامهای ارائه داد تا برای بیکاران شغلوکار ایجاد کند. باید به دنبال جذب سرمایهگذاری کلان از داخلوخارج از کشور بود. باید فعالیتهای تولیدی و اقتصادی رونق پیدا کند و در همه زمینهها گسترش یابد. جمعیت میلیونی فارغالتحصیلان دانشگاهها که هیچ شغل مناسبی برای آنان پیشبینی نشده و هر سال افزایش مییابد، آژیر خطری است که اگر مورد توجه مسئولان قرار نگیرد، میتواند تبدیل به بحرانی برای کشور شود. در چنین شرایطی تحولات بسیار گسترده نظامی و سیاسی کشور افغانستان میتواند امکان هجوم مهاجران افغانی را تا چند برابر افزایش دهد. این هم آژیر خطر دیگری است که اگر شنیده نشود و برای آن راهکار مناسب ارائه نشود، میتواند فاجعهای برای کشور بهوجود آورد. اینها در شرایطی است که متخصصان اقتصادی توجه دارند که تامین سرمایه و ایجاد شغل برای جامعه چند میلیونی نیازمند یک برنامه بلندمدت و استراتژیک است که با بررسی همه ابعاد موضوع و کارشناسی هدفمند باید طراحی و عملیاتی شود. اینها موضوعات بسیار مهمی هستند که با امنیت کشور و سلامت اجتماعی و رفاه عمومی مردم رابطه مستقیم دارد. نداشتن امنیت شغلی، درآمد کافی برای تامین مخارج زندگی و ناامیدی به آینده میتواند به یک جریانسازی برای پیوستن خیل افراد مشکلدار به جامعه معترضان خیابانی تبدیل شود. آنچه در این مختصر یادآور شد، موضوعات کلانی است که پیشروی دولتی است که در چند روز آینده زمام امور کشور را در اختیار میگیرد. امید است گروه برنامهریزان و تصمیمسازان دولت جدید به آن اندیشیده باشند و با برنامهریزی مطالعهشده و همهجانبهنگر به جای خاموش کردن آژیرهای خطر به پیشواز آن بروند و امید به آینده را زنده کنند.
احمد غلامی، سردبیر روزنامه شرق در بخشی از سرمقاله امروز روزنامه شرق با عنوان خوزستان، آزمونِ سخت تاریخ نوشت: خوزستان بیش از آنکه تشنه آب باشد که هست، تشنه سیاست مبتنی بر عدالت و برابری است. به حساب آمدن در شمارش افرادی که منافعی برابر با دیگران دارند. این مطالبه، خاص و مختص خوزستان نیست، فقط تجلی آن امروز خوزستانی شده است و شکل نمادین آن در آب پیداست. مردم، تشنۀ سیاست و عدالتاند و بهسرعت آب را نمادین کردهاند.
اینک این امر نمادین، کارکرد سیاست و عدالتخواهانه پیدا کرده و به خلق مردمی تازه منجر شده است، مردمی که صرفا برای احتیاجات اولیه گام به میدان نگذاشتند. آنان تصویر تازهای از سرزمینیاند که زخمهای بسیار بر تن دارد. آنان معنای خیابان را از محل تردد به محل دادخواهی سیاسی تغییر دادند. اینک آب، امری نمادین برای دادخواهی است و برای متفرقساختنِ دادخواهان آن نباید پاسخ نمادین به آن داد. مردم پاسخ عینی و ملموس میطلبند. اعتراضات خیابانی، به این دلیل سیاسی نیست که در جغرافیا و موضعی مشخص در حال وقوع است، از آنرو سیاسی است که برداشتِ ما از امر محسوس را دچار بحران میکند. مردم خوزستان میخواهند جهانی را در معرض دید همگان قرار دهند که پیش از این جهانی قابل رؤیت نبوده است، و مردمی که در حالت عادی قابلِ دیدن نبودند، به حساب نمیآمدند. آنان در پی آنند که دیده شوند، مطالباتشان شنیده شود. آنان دادخواستی برای شنیدن دارند: «دادخواستی که سیاست به میانجی آن وجود دارد».
البته اگر سیاست را به تعبیر رانسیر به معنای اختلاف بگیریم: «سیاست، اختلاف میان رویارویی منافع یا عقاید نیست. اختلاف تجلی امر محسوس در خودش است. تجلی و بیان سیاسی آن چیزی را که هیچ دلیلی برای دیدهشدن ندارد قابل دیدن میسازد. یک جهان را درون جهان دیگری جای میدهد». خوزستان جهانِ پیرامونی رؤیتپذیرشده است در برابر دیدگان جهان مرکزی. این جهان با امری محسوس، سیاست را شکل تازه میبخشد. سیاستی که پاسخ سیاسی درخوری میطلبد. کژراهه آن است که سیاست را اعمال قدرت بگیریم، این برداشت از سیاست ما را وادار میسازد تا صدای سوژههای سیاسی را بهوضوح نشنویم و دادخواهیشان را نادیده بگیریم. خوزستان فصل دیگری از سیاست برای نهادهای رسمی نظامی است. راه گریزی از تاریخ خوزستان نیست. خوزستان نوستالژی افتخاراتشان است و اینک رو دررویشان ایستاده و آنان را به آزمونی تازه میطلبد؛ آزمونی که میتواند تاریخ پرافتخارشان را مخدوش سازد یا دوباره آن را رستگار کند.