به گزارش «تابناک»؛ روزنامههای امروز پنجشنبه چهاردهم مردادماه در حالی چاپ و منتشر شد که قهرمانی محمدرضا گرایی و رفتن حسن یزدانی به فینال در المپیک توکیو، میهمانان ارشد تحلیف در تهران، پرواز زاکانی از «بهارستان» تا «بهشت» و ورود شاخص بورس به کانال ۱/۴ میلیون واحدی در صفحات نخست روزنامههای امروز برجسته شده است.
در ادامه تعدادی از یادداشتها و سرمقالههای منتاشره در روزنامههای امروز را مرور میکنیم؛
قاسم محبعلی در بخشی از یادداشتی با عنوان کاسبان ایران هراسی در اعتماد نوشت: هر اتفاق کوچکی در منطقه خاورمیانه به دلیل اینکه همواره آبستن حوادث است، مورد توجه بینالمللی قرار میگیرد. حوادث امنیتی روز سهشنبه در دریای عمان نیز از این نوع اتفاقهای کوچک بود که به سرعت به صدر اخبار جهان رفت. اما تحولاتی که این روزها در قضایایی مانند برجام و محاسبات میان ایران و اسراییل رخ داده است، وضعیت منطقه را اندکی داغتر از حالت عادی کرده است و همه منتظر هستند که اتفاقی روی دهد. به هر حال جنگ روانی که طرفهای مقابل ایران دارند انگیزههای مختلفی را دنبال میکند. شاید یکی از این انگیزهها این باشد که تحولات داخلی ایران را نیز تحتالشعاع قرار دهند. در حالی که دیروز مهمترین مساله جاری در ایران، تغییر و جابهجایی رییسجمهور بود، اخبار مرتبط با حوادث دریایی تحولات داخلی ایران را تحتالشعاع قرار داد و بیشتر از آنکه باید مساله مراسم تنفیذ حکم ریاستجمهوری در رسانهها و شبکههای اجتماعی دیده میشد، این فضاسازیها و جنگ روانی در خصوص حوادث دریایی در نزدیکی امارات متحده عربی دیده شدند. اوضاع ایران کاملا تحت رصد طرفهای خارجی قرار دارد و طرفهای دیگر متناسب با منافع خودشان اقدام به خبرسازی و جنگ روانی میکنند و ممکن است دست به اقداماتی بزنند که اوضاع منطقه را به هم بریزد. قاعدتا باید قوه منطق و عقل مناسب هم در این طرف و هم در میان طرفهای مقابل وجود داشته باشد که وارد یک وضعیت رویارویی یا حتی جنگ ناخواسته نشوند. فراموش نکنیم که انتقال قدرت در ایران و حوادث اخیر، همگی میانه دوران فترت مذاکرات وین برای احیای برجام رخ میدهد. همه طرفها برای اینکه بتوانند در دور بعدی مذاکرات دست بالاتری داشته باشند، سعی میکنند فشارها را علیه طرف مقابل خودشان افزایش دهند. وضعیت ایران، وضعیت بسیار خاصی است.
در مذاکرات وین، الان دیگر فقط مناقشه ایران با اروپا و امریکا مطرح نیست، بلکه مذاکرات به محل مناقشهای میان روسیه و چین و طرفهای غربی هم تبدیل شده است. درست شبیه به وضعیتی که پیشتر در مساله سوریه رخ داد. الان وضعیت پیچیده شده و طرفین سعی میکنند که اگر قرار باشد به مذاکرات برگردند، پیش از آن طرف مقابل را تحت فشار قرار دهند و روی میز مذاکره از موضع قویتری برخوردار باشند.
نقش بریتانیا درخصوص اطلاعرسانی، فضاسازی و جنگ روانی در دو مورد اخیر حادثه کشتیرانی در دریای عمان، پررنگتر از همه طرفهای دیگر بود. این موضوع دو دلیل دارد؛ نخست اینکه در قضیه حمله به کشتی مرسر، منتسب به یک مالک اسراییلی، یک شهروند بریتانیایی کشته شد. در نتیجه لندن انگیزه بیشتری برای پیشبرد این قضیه و قصد دارد مشابه آنچه در مساله سلمان رشدی اتفاق افتاد آن را به یک مساله اروپایی و بینالمللی تبدیل کند. علاوه بر این امریکاییها هم از اینکه کشور دیگری به جای آنها مسوولیت رویارویی با ایران در منطقه را برعهده بگیرد، استقبال میکنند. این موضوع در چارچوب سیاستهای جدید آقای بایدن در قبال خاورمیانه قرار میگیرد که ترجیح میدهد امریکا مستقیما دخالتی در تنشهای منطقه نداشتهباشد و از دور بتواند به عنوان هماهنگکننده، مسائل جاری را هدایت کند.
علاوه بر بریتانیا، برخی کشورهای منطقه هم هستند که از افزایش فشار به ایران استقبال میکنند. کشورهایی مانند امارات متحده عربی، بحرین و عربستانسعودی، علاقهمند هستند که موضع ایران در منطقه ضعیفتر شود و بتوانند امتیازهای بیشتری را از ایران اخذ کنند. شرایطی پیش آمده است که بخش عمدهای از متحدان منطقهای امریکا و متحدان بینالمللی این ابرقدرت از ایرانهراسی منفعت میبرند یا اینکه دستکم با وانمود کردن اینکه تحت تهدید ایران هستند، از امتیازها و حمایتهای بیشتری بهرهمند میشوند. توجه داشتهباشیم که حوادث اخیر در نزدیکی امارات رخ داده است، اماراتیها هم نسبت به تمامیت ارضی ایران ادعاهای بیپایهای دارند که علاقهمند هستند بتوانند با تشکیل جبههای از حامیان، پشتیبانی بینالمللی برای ادعاهای بیپایه ارضی خود نسبت به ایران ایجاد کنند. علاوه بر امارات، بحرین دولتی است که مدعی میشود امنیت و حاکمیتش از سوی ایران تهدید میشود و عربستان هم ایران را به عنوان یک رقیب برای سلطه خود بر منطقه میداند.
عباس شمسعلی در بخشی از یادداشت روز امروز کیهان با عنوان رئیسجمهور فرمانده میدان است؛ نه کارمند دورکار نوشت: یکی از ایرادات جدی که میتوان به عملکرد ۸ ساله رئیسجمهور سابق گرفت، عدم حضور مناسب و به اندازه و غیبتهای مکرر و فراوان ایشان در بین مردم است. هر چند در سالهای گذشته شاهد برخی سفرهای استانی و سخنرانیهای آقای روحانی در جمع مردم بودیم، اما در همان سفرها کمتر دیده شد که رئیسجمهور با دیدار چهره به چهره و وقت گذاشتن و نشستن پای درد دلها و مشکلات هموطنان بیواسطه با مردم ارتباط برقرار کند. دسترسی مستقیم مردم گرفتار در مشکلات به رئیسجمهورِ خود از مطالبات کمتر مورد توجه قرار گرفته بود، هر چند وقتی بنا بر برخی خبرها و اظهار نظرها، به وزرای دولت نیز وقت کافی برای طرح موضوعات حوزه کاری و گفتگو با رئیس خود داده نمیشد شاید دیدارهای رودرروی مردمی توقع زیادی به نظر بیاید.
اما مساله این کمتوجهی، آنجا حادتر شد که شیوع کرونا نه تنها باعث قطع شدن اندک ارتباط مردم با رئیسجمهور شد بلکه حضور ایشان در بسیاری از مراسمات و برنامهها نیز کمرنگ و کمرنگتر شد تا جایی که مثلاً در حالی که نمایندگان مجلس با رعایت پروتکلها مشغول فعالیت روزمره خود بودند آقای روحانی نه برای ارائه لایحه بودجه و نه برای دفاع از وزیر پیشنهادی خود در مجلس حضور پیدا نکرد. جالب اینکه با وجود اصرار رئیسجمهور به بازگشایی مدارس در مهرماه گذشته و تاکید بر حضور معلمان و دانشآموزان در مدارس با رعایت شیوهنامهها، خود جناب رئیسجمهور حاضر نشد حتی برای چند دقیقه و با رعایت همان شیوهنامههای ابلاغی برای به صدا درآوردن زنگ آغاز به کار مدارس حاضر شود!
در ماههای گذشته وقوع حوادثی همچون سیل و خشکسالی و مسئله آب در برخی مناطق کشور از جمله سیستان و بلوچستان و خوزستان تا حد بحران پیش رفت، در چنین شرایطی از بالاترین مقام اجرایی کشور انتظار میرود که هم برای بررسی میدانی و دقیق مشکلات با هدف برنامهریزی صحیح و مدیریت بحران و هم برای دلداری و امیدآفرینی در بین مردم حتی برای چند ساعت در مناطق درگیر چنین مشکلاتی حاضر شده، جلساتی در آنجا تشکیل داده و دستورات لازم را بدهد، اما در حالی که رئیس قوه قضائیه وقت و رئیس و برخی نمایندگان مجلس با رعایت پروتکلها برای بررسی میدانی در برخی مناطق از جمله بخشهایی از خوزستان حاضر شدند جناب روحانی ترجیح دادند از تهران پیگیر ماجرا باشند! به عبارتی آنچه در شیوه مدیریت رأس هرم دولت قبل مشاهده میشد نوعی انجام کار به سبک کارمندی و نه حضور میدانی و فعال در عرصههای لازم بود و البته بعد از کرونا هم شاهد یک کارمند دورکار تمامعیار به جای رئیسجمهور بودیم!
مسئولی که از حضور در بین مردم خودداری میکند چطور فاجعه حضور چند ساعته مردم در صفهای شلوغ و خطرناک مرغ در شرایط کرونایی را متوجه میشود؟
بهراستی آیا شأن یک مقام اجرایی همچون رئیسجمهور در نظام جمهوری اسلامی چیزی بالاتر از خادم مردم بودن است؟ آیا رواست مردم نه تنها رئیسجمهور بلکه در مواردی امکان دیدار با بخشدار منطقه خود را نیز نداشته باشند؟
نظر به اهمیت دسترسی مردم به مسئولان اجرایی کشور است که رهبر انقلاب از رئیسجمهور و دولت جدید میخواهند که «به معنای واقعی کلمه، با مردم، در کنار مردم و در میان مردم باشند».
خوشبختانه نگاهی به عملکرد گذشته رئیسجمهور جدید گواه کارنامه مناسب ایشان در موضوع مردمی بودن و تقید به کار میدانی و انجام سفرهای استانی، حضور در بین مردم و شنیدن بیواسطه مشکلات آنها و تسری دادن این رویه در بین مدیران زیر دست خود میباشد. حل مشکلات بسیاری از واحدهای تولیدی تعطیل و نیمه تعطیل از مجموع دو هزار واحد تولیدی احیا شده در دو سال اخیر توسط قوه قضائیه را میتوان از نمونه دستاوردهای این حضور میدانی و ثمره لمس مشکلات و موانع از نزدیک برشمرد.
در شرایطی که مشکلات عدیده اقتصادی و معیشتی مردم را بسیار تحت فشار قرار داده و حتی متاسفانه کمکاریها و با عرض معذرت، رخوتهای مدیریتی در سالهای اخیر باعث آسیب به سرمایه اجتماعی نظام مقدس و مظلوم جمهوری اسلامی شده است، حضور در بین مردم و فرماندهی جهادی و میدانی امور از سوی رئیسجمهور محترم و وزرا و مدیران دولت، در کنار بهرهمندی از ظرفیتهای ارزشمند و غنی کشور و استفاده از برنامههای کارگشا و نظرات نخبگان و کارشناسان دلسوز و امین میتواند تا حد زیادی مشکلات و موانع موجود را رفع و با امیدآفرینی در بین مردم باعث ارتقا و ترمیم سرمایه ارزشمند اجتماعی جمهوری اسلامی بشود.
یکی از نکاتی که رئیسجمهور جدید پیش از این اعلام کردند، انتخاب استانداران ویژه برای استانهایی است که مشکل خاص دارند، مناطقی همچون خوزستان یا سیستان و بلوچستان، این طرح هرچند میتواند مثمرثمر باشد، اما پیشنهاد میشود با توجه به مشکلات عدیده در سطح کشور و امیدی که در بین مردم برای حل مشکلات ایجاد شده جناب آقای رئیسی همه استانها را استان ویژه در نظر گرفته و علاوهبر سفرهای منظم استانی و حضور در بین مردم و نخبگان سراسر کشور، با یک برنامه مدون امکان حضور متناوب هفتگی حداقل یک یا دو استاندار در جلسات هیئت دولت را فراهم نمایند تا امکان طرح و پیگیری مشکلات همه استانها در عالیترین سطح فراهم شود.
نکته پایانی که میتواند برای دولت جدید عبرت و مورد توجه باشد و به نظر میرسد که هست، لزوم پرهیز از ورود به حاشیهها به جای تمرکز بر وظایف اصلی است. قطعاً برخی سعی خواهند کرد با همه ادعاهای طرفداری و دفاع از مردم با طرح موضوعات و حواشی و مشغول کردن دولت به مباحث و چالشهای بیاهمیت مانع تحقق وعدههای داده شده برای حل مشکلات مردم شوند، اما بهترین پاسخ به سنگاندازیها و حاشیهسازیها، تلاش مضاعف و کار جهادی و میدانی برای خدمت به مردم است، با این شرایط میتوان گفت حل مشکلات به جا مانده از دولت قبل مأموریتی سخت و دشوار؛ اما شدنی است.