به گزارش «تابناک»؛ روزنامههای امروز یکشنبه بیستم تیرماه در حالی چاپ و منتشر شد که حمله کرونای انگلیسی و هندی تا عمق کشور، انفجار پر حاشیه اول هفته تهران و واکنشها به نحوه اطلاعرسانی صداوسیما از یک سو و انتظارات از کابینه رئیسی و ادامه گمانه زنیها از ترکیب دولت سیزدهم همراه با تیترهای مرتبط با تحولات افغانستان در صفحات نخست روزنامههای امروز برجسته شده است.
در ادامه تعدادی از یادداشتها و سرمقالههای منتشره در روزنامههای امروز را مرور میکنیم؛
فرهاد تقوامنش طی یادداشتی در شماره امروز آفتاب یزد با عنوان از دولت سنتی تا دولت مدرن: از دخالت تا نظارت نوشت: فرآیند تنظیم بازار در کشور در ادوار مختلف دستخوش تغییرات متعددی گردیده است. این تغییرات عمدتا با تغییر مدیران عالی وزارتخانهها صورت میگرفتن. یعنی گاهی اعتقاد بر این بود که باید در جزئیترین مسائل بازار دخالت کرد و گاهی هم به نفع واگذاری امور بازار به بازاریان استدلال میشد. این امر خود حکایت ازعدم وجود تفکر استراتژیک در سیستم مدیریتی داشت. یعنی اینکه مدیران عالی تنظیمگر بازار باید ابتدا مشخص میکردند که درنهایت بناست به کدام نقطه برسند و غایت سیاستهای تنظیمگری آنها کجاست؟ البته دخالت دولت در بازار و ورود به جزئیترین مسائل آسیب دیگری هم داشت و آن هم کاهش سرمایه اجتماعی بود. این در حالی است که اعتماد به بازاریان و اصناف میتوانست اعتماد این قشر به دولت را نیز افزایش دهد و فرآیند تنظیم بازار را در فضای همدلی به پیش برد.
اشاره شد که دولت باید راهبرد خود را در فرآیند تنظیم بازار مشخص کند. باید بداند که پایان ماجرای تنظیمگری کجاست و کشتی تنظیمگری به کدام سمت در حرکت است؛ بنابراین با دو تفکر در اینجا روبرو خواهیم بود؛ تفکر اول این است که ورود دولت در اقتصاد و بازار اصل است و هر گونه واگذاری امور به بخش خصوصی استثنا. تفکر دوم، اما عکس این رویه را میپسندد و به دنبال آن است. با مراجعه به قوانین و مقررات، خصوصا اصل ۴۴ قانون اساسی و قانون اجرای سیاستهای کلی اصل ۴۴ قانون اساسی، مشخص میشود که هدف از تنظیم بازار ابتدا بر تفکر اول استوار بود، اما رفته رفته به سمت تفکر دوم یعنی واگذاری بازار به کنشگران بازاری حرکت کرد. همین رویکرد در اقتصادهای توسعه یافته نیز مورد پذیرش قرار گرفته است.
بر اساس رویکرد جدید به تنظیم بازار، دخالت دولت حداقلی است. یعنی ابتدا دولت نظاره میکند و با راهنماییها و ارشادات خود به فعالیتهای بخش خصوصی جهت میدهد. اما اگر اصطلاحا بازار با شکست مواجه شود، دولت ورود میکند و صرفا در حد اصلاح این شکستها نقش خود را به اجرا میگذارد. دقیقا در اینجا دولت به مثابه پدری عمل میکند که به فرزند خود اعتماد میکند تا از پس مشکلات خود برآید و در جریان پستی و بلندیهای زندگی به بلوغ فکری رسد؛ نه پدری که از ترس اشتباه فرزند، در تمام امور و تصمیم گیریهای او دخالت میکند و اجازه رشد و بالندگی را از او میگیرد.
اما یک سوال کماکان میماند. آیا بازار در حال حاضر به بلوغ کافی برای خودتنظیمی رسیده است؟ آنچه باید به آن توجه کرد این است که بازاریان یکی از سکان داران انقلاب علیه نظام ستمشاهی بودند. بلوغ فکری و تصمیمسازیهای مهم کنشگران بازاری در گذر این چهار دهه به اثبات رسیده است. حتی در شرایط کنونی و در رخداد شیوع ویروس کرونا، بازار با جان و مال خود در خدمت نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران ایستاد. پس چگونه نمیتوان به این فرزند رشید نظام اعتماد کرد؟ اعتمادی که پیوند پدر-فرزندی را عمیقتر و محکمتر خواهد ساخت. آنچه از دولتمردان مطالبه میشود و مقام معظم رهبری هم با دقت نظر در سیاستهای اقتصاد مقاومتی لحاظ کرده اند، تقویت سرمایههای اجتماعی است. در همین راستا، دولت باید تکالیفی را برعهده بازار قرار دهد و این فرصت را به بازار دهد تا خود را تنظیم کند. در ادبیات تنظیمگری جمله معروفی وجود دارد که میگوید در کشتی بازار، بازاریان پارو میزنند و دولت ناخداست. پس اگر دولت از نقش اصلی خود دور شود و به پاروزنی مشغول شود، شاید کشتی بازار با سرعت بیشتری حرکت کند، اما بیناخدا، مقصد ناکجاست.
محسن هاشمیرفسنجانی در بخشی از یادداشتی در شماره امروز شرق با عنوان از موشک نازعات تا واکسن برکت نوشت: موضوع تحقیق و تولید موشک در داخل کشور به دغدغه اصلی مسئولان ارشد نظام و فرماندهان نظامی تبدیل شده بود و چندین پروژه موازی تولید موشک با نامهای مختلفی نظیر نازعات، مجتمع، سجیل، زلزال و شهاب یک در صنایع دفاع (پارچین)، صنایع سپاه، مهندسی جنگ جهاد سازندگی و مرکز تحقیقات صنایع دفاع آغاز شده بود و من در زمانی که در تهران حضور داشتم یا به اتفاق پدر به جبهه سفر میکردم، در جریان این پروژهها و مشکلاتشان قرار میگرفتم. با توجه به رشته تحصیلیام که کاربرد فراوانی در صنایع دفاعی داشت و شرایط بحرانی کشور، به توصیه آیتالله هاشمیرفسنجانی، تحصیل در دوره دکتری را رها کردم و از سال ۱۳۶۵ برای کمک به صنایع دفاعی کشور به ایران بازگشتم و خوشبختانه توانستم تعدادی از نرمافزارها، اسناد و کتابها و همچنین کامپیوتر شخصی (PC) خود را که آن زمان در کشور به آسانی در دسترس نبود، برای استفاده در بخش طراحی موشک به ایران بیاورم.
نکته مهمی که در این میان وجود داشت، پیشرفت همزمان پروژه های تحقیقات و تولید انبوه موشک در داخل بود که در دستگاههای مختلف انجام میشد و مسئولان آن دستگاهها در گزارشهایی که به مقامات ارشد کشور میدادند، از موفقیت بسیار نزدیک خود در تولید موشک خبر میدادند؛ اما صنایع با تکنولوژی بالا، دارای پیچیدگیها و مشکلاتی است که بعضا در پیشرفت پروژه تحقیقاتی در حد بالاتر از ۹۰ درصد و حتی ۹۵ درصد خود را نشان میدهد که شخصا این موضوع را در تولید موشک تجربه کردهام و حتی در فاصله پس از تولید نمونه تا شلیک آزمایشی، شاهد برخی از این مشکلات فنی بودهایم که در یک فقره منجر به انفجار در کارگاه تولید موشک حتی روی استند قبل از پرتاب و بعد از آن شد. مساله مهم دیگر، تفاوت مرحله تحقیق و نمونه های آزمایشگاهی با تولید انبوه بود که در مرحله تولید انبوه نیز مشکلات فراوانی از جمله مسائل مربوط به تأمین مواد اولیه، بستهبندی، توزیع، نگهداری و پروتکل های پرتاب پیش میآید که شاید در مرحله تحقیقات مهم به نظر نرسد. راهبرد مسئولان نظام در این مقطع، ایجاد همگرایی در پروژه تولید موشک داخلی بود که برای استفاده بهینه از امکانات محدود کشور، مقرر شد پروژه شهاب دو بهعنوان پلتفرم تولید موشک ایرانی تعریف شود تا هر موشکی که در دستگاههای مختلف در مرحله تحقیقات و تولید نمونه است، اگر به تولید انبوه برسد، در این پروژه و با امکانات ویژه تأمینشده تولید شود و این تدبیر هم خوشبختانه به نتیجه رسید و اگرچه تا پایان جنگ شاهد تولید انبوه موشک ایرانی نبودیم، ولی با فاصله حدود سه سال، موشکهای ایرانی به تولید صنعتی رسیدند و امروز یکی از نقاط دستاوردهای ایران هستند و بنده هم بهعنوان عضو کوچکی از خانواده بزرگ صنایع دفاعی کشور، به این موفقیت افتخار میکنم. امروز نیز در تولید واکسن داخلی با شرایط مشابهی مواجه هستیم؛ واکسنهایی مانند برکت، نورا، پاستور و رازی که در پروژه های موازی از سوی دستگاههای مختلف در مرحله تحقیقات هستند و هر دستگاهی نیز خبر از موفقیت خود میدهد؛ اما بروز پیچیدگی های خاص این صنعت در مرحله تحقیقات، تستهای انسانی و اخذ مجوز و همچنین تولید انبوه، موجب شده مانند تولید موشک برنامه زمانبندی پیشبینیشده محقق نشود. توصیهام به دوستان مسئول و زحمتکشان عرصه تولید واکسن، استفاده از چند تجربه تولید موشک در کشور است؛ نخست: فعالیت موازی در مرحله تحقیقات با حفظ همگرایی و تبادل اطلاعات مناسب است؛ اما اگر در مرحله تولید انبوه با توجه به امکانات محدود کشور، از همگرایی و همافزایی بهجای موازیکاری استفاده شود و هر واکسنی که امکان تولید انبوه آن فراهم میشود، از خطوط تولید انبوه موجود استفاده کند.
دوم: با توجه به مشکلات پیشبینینشده ناشی از تکنولوژی، تحریمها و محدودیت زیرساختها و امکانات کشور، مسئولان ارشد دولت، تنها به وعدهها و برنامه های اعلامشده از سوی تولیدکنندگان داخلی بسنده نکنند و با تأمین واکسن از خارج، مانع واردشدن هزینههایی نظیر تلفات داخلی بیشتر و سفرهای خارجی برای واکسن شوند. تصور کنید اگر آیتالله هاشمیرفسنجانی و فرماندهان نظامی کشور به دنبال تأمین موشک از خارج نمیرفتند و منتظر موشک داخلی میماندند، ما نمیتوانستیم هدفهایی نظیر برج رافدین در بغداد را در آستانه اجلاس کشورهای عربی هدف قرار دهیم و عملا در جنگ شهرها شکست میخوردیم که هزینه سنگین انسانی و نظامی برای کشور داشت.
روزنامه جمهوری اسلامی در سرمقاله امروز خود با عنوان برق و تعارض سیاست و اقتصاد نوشت: برای خاموشیهای اخیر و همینطور خاموشیهای زمستان گذشته، علل متعددی برشمرده شده که گرمای هوا، بالا رفتن مصرف برق، رمزارزها، کاهش شدید بارندگی و کمبود آب، فرسودگی تجهیزات انتقال برق و کمبود دستگاههای مولد برق از عمدهترین آنها هستند.
در اینکه تمام این موارد هر کدام به نوبه خود سهمی در خاموشی دارند، تردیدی وجود ندارد. با اینحال، غیر از مورد اخیر یعنی فرسودگی تجهیزات و کمبود دستگاههای مولد برق در کشور، بقیه موارد را میتوان امری طبیعی دانست. البته استخراج رمزارز نیز در شرایطی که صنعت برق ما به پایداری کامل نرسیده و دچار کمبودهای اساسی در زمینه تجهیزات و مولدهاست، قطعاً اقدامی خلاف منطق است و صدور مجوز برای تاسیس مزارع رمزارزها توجیهی ندارد. عدم نظارت دقیق بر استفاده غیرمجاز از برق برای استخراج رمزارزها نیز بهیچوجه قابل قبول نیست. وزارت نیرو باید در برابر این دو اقدام بایستد و از فشارهائی که صاحبان قدرت برای استخراج رمزارزها حتی با استناد به مجوزهائی که به دلیل تکیه بر قدرت گرفتهاند نباید بترسد. کسانی باید بترسند که به قیمت خاموش کردن خانهها و کارگاههای مردم مشغول استخراج رمزارز و پر کردن جیبهای گشاد خود هستند و از حاشیه امن برخوردارند. مسئولان وزارت نیرو باید این واقعیتهای مفسدهانگیز را با مردم در میان بگذارند و کاری کنند که افراد و جریانهای متخلف دچار ترس شوند و عقبنشینی کنند.
درباره عمدهترین مشکل موجود بر سر راه تامین برق که مهمترین علت خاموشیهاست سه موضوع بسیار مهم را قابل توجه و عمل به توصیههای مرتبط با آنها را راهحلهای قطعی این مشکل میدانیم. این سه موضوع عبارتند از بازسازی تجهیزات و مولدهای برق، نهادینه کردن فرهنگ مصرف و روی آوردن به انرژی خورشیدی.
برای بازسازی تجهیزات و مولدهای برق، باید اقتصاد را بر سیاست مقدم داشت. از روزی که در دولت نهم پولها را صرف یارانه دادن کردند، سیاست جلب آراء مردم به قیمت فرسوده کردن تجهیزات و مولدهای برق بر توانمندسازی زیرساختی کشور چیره شد. بازی سیاسی یارانهای که هنوز هم ادامه دارد، از یکطرف تورم ایجاد کرد و فرهنگ صدقه دادن را جا انداخت و از طرف دیگر دست وزارتخانههائی که به پول برای تقویت زیرساختها نیاز دارند مثل وزارت نیرو را خالی کرد و ضعف امروز تجهیزات و مولدهای برق کشور نتیجه آن بیتدبیری است. رئیس مجلس هفتم و سه مدعی اقتصاددانی در آن مجلس که با شعار جلوگیری از افزایش قیمتها مانع اجرای طرح دقیق افزایش سالانه ۱۰ درصدی قیمت بنزین شدند نیز به این بیتدبیری کمک کردند. ماجرای تاسفباری که در اثر تصمیم صددرصد اشتباه افزایش ناگهانی قیمت بنزین در آبان ۱۳۹۸ رخ داد نیز از نتایج تلخ همان سیاستبازیهای دولت نهم و مجلس هفتم بود. روش بسیار زشت یارانه دادن باید جای خود را به تقویت زیرساختها بدهد تا مردم به جای اینکه پول اندکی بگیرند و چندین برابر آن را برای خرید مایحتاج زندگی بدهند، به رفاه نسبی برسند.
برای نهادینه کردن خودداری از مصرف نامتعارف برق در کشور ما کار قابل توجهی صورت نمیگیرد. رسانه ملی و سایر رسانهها با حمایت دولت باید فرهنگ مصرف بهینه برق را ترویج کنند و جا بیندازند. این فرهنگ میتواند تا حدود زیادی جلوی خاموشیها را بگیرد و حتی به اقتصاد برق و خانوادهها نیز کمک کند و مانع وارد شدن لطمه به صنایع شود. این روزها برق بخشی از صنایع به خاطر تامین برق خانگی قطع شده است. این اقدام در عین حال که به صورت موقت لازم است، ولی راهحل اساسی نیست.
ایجاد مولدهای انرژی خورشیدی یکی از راهحلهای مشکل خاموشیهاست. در آلمان که کشوری کمبهره از خورشید است، ایجاد مولدهای انرژی خورشیدی از الزامات محسوب میشود. در ایران با اینکه بهره زیادی از خورشید دارد، از انرژی خورشیدی بهره چندانی نداریم. ایجاد مولدهای انرژی خورشیدی برای صنایع میتواند الزامی باشد و برای اینکه خانهها هم صاحب این انرژی شوند، دولت میتواند به آن دسته از مردم که توانایی تامین هزینه خرید و نصب این دستگاهها را ندارند کمک کند تا از این طریق بخش قابل توجهی از مشکل برق حل شود. در کشور کمآبی مثل ایران، استفاده از انرژی خورشیدی یک ضرورت است.
روی آوردن به این راهحلها و عمل کردن به این توصیهها مستلزم مقدم داشتن اقتصاد بر سیاست است. میدانیم که چنین کاری برای دولتمردان ما بسیار دشوار است، ولی دولتمردان اگر عاقبتاندیش باشند به این نتیجه خواهند رسید که عقبنشینی از امیال سیاسی در این مورد حتی به نفع جایگاه خودشان نیز خواهد بود.