به گزارش «تابناک»؛ روزنامههای امروز پنجشنبه ۲۳ آذر در حالی چاپ و منتشر شد که پیدا و پنهان مازوت، محاصره غزه؛ نه آب نه غذا، پیگیری حقوقی علیه همه عناصر ضدایرانی، بارورسازی ابرها به قیمت یک آپارتمان در تهران در صفحات نخست تعدادی از روزنامههای امروز برجسته شده اند.
در ادامه تعدادی از یادداشتها و سرمقالههای منتشره در روزنامههای امروز را مرور میکنیم:
روزنامه جهان صنعت طی یادداشتی در شماره امروز خود با تیتر کلاف سردرگم بورس کالا نوشت؛
یکم: کارنامه و سابقه بورس کالا در دنیا چیست؟ بورس کالا در کشورهای پیشرو بیشتر برای کشف قیمت فلزات سنگین زاد و رشد کرد. آیا در این بورسها کالاهایی مثل خودرو نیز عرضه میشود؟
آیا توجه به اینکه این کالای عمومی است و کشف قیمت آن در بازار آزاد تعیین میشود، بیشتر بورسهای کالا در دنیا این کالا و کالاهای مشابه را در بورس عرضه نمیکنند.
دوم: روزی که بورس کالا در ایران راه افتاد و نخستین معامله بین اسحاق جهانگیری و محمد شریعتمداری انجام شد، فلسفه تاسیس چه بود؟
واقعیت این است که در آن روزها نیز کشف قیمت فلزات اساسی بود تا از رانت و فساد به دلیل قیمتهای دوگانه اجتناب شود.
پس چرا این روزها داستان عرضه خودرو در بورس یک مساله لاینحل شده است؟ واقعیت این است که بورس کالا بلاتکلیف است و برایش دامنه و حد و مرز نمیگذارند.
پیمان مولوی طی یادداشتی در شماره امروز اعتماد با عنوان بودجههایی برای عدم تحقق نوشت: چرا نظام بودجهریزی ایران ارتباطی با توسعه پایدار کشور و ایجاد رفاه عمومی برای مردم پیدا نمیکند؟ این پرسش پس از ارایه بودجه سال ۱۴۰۳ برای بسیاری از ایرانیان یک پرسش کلیدی است. در بسیاری از کشورها بودجههای سالانه، برشی از برنامههای میان مدت و بلندمدت محسوب میشود، اما در ایران اساسا برنامههای بالادستی زمینه تحققی نداشتهاند. بنابراین بودجههای سالانه هم تنها برای گذران روزمرّگی و تامین هزینههای غیر ضروری دستگاه عریض و طویل دولت است. دولت از مردم مالیاتها سنگین میگیرد تا هزینه دستگاههای غیر بهرهور خود را تامین کند. بدون اینکه متوجه باشد در ازای مالیات دریافت شده باید خدمات اجتماعی، رفاهی، تفریحی، آموزشی و... به مردم ارایه کند. در این میان وضعیت معیشتی عموم مردم با دشواریهای بسیاری همراه است. در شرایطی که نرخ تورم برای برخی اقلام خوراکی بهطور متوسط به بالای ۱۰۰ درصد رسیده و در خصوص اقلامی، چون روغن و... حتی بالای ۲۰۰ درصد هم برآورد میشود، نوع تصمیمات دولت در بودجه به گونهای است که نه تنها کمکی به کاهش مشکلات اقشار محروم و متوسط نمیکند، بلکه باعث افزایش دامنههای فقر در جامعه میشود. رویکردی که دولت در نظام مالیاتستانی در پیش گرفته، ناترازی بودجه، کسری بالا، عدم توجه به اصول بازار آزاد و مالکیت شخصی و البته تحریمها، چالشهای اقتصادی ایران را در آستانه سال جدید و بودجه جدید، بسیار بحرانی کرده است. اقتصاد ایران در رنکینگ آزادیهای اقتصادی هر سال بیشتر به قعر جدول نزدیک میشود و در کنار کشورهایی، چون سودان، یمن، سومالی، سوریه و... قرار میگیرد. این نزول شاخصها، نشانه روشنی از نظام تصمیمسازیهای غلط اقتصادی است. اما در ایران هرگز نهادی وجود ندارد که مشخص کند، دستاوردهای دولت در بودجه قبلی چگونه بوده است که بودجه جدید را با استفاده از همان المانهای قبلی ارایه کرده است؟
در برابر این مشکلات، اما واکنشهای دولتمردان به گونهای است که انگار هیچ درکی از واقعیتها در ساختار اجرایی وجود ندارد. دولت با استفاده ابزاری از آمارهای اقتصادی سعی میکند از زاویهای به آمارها نگاه کند که به زعم خودش انتقادات از دولت را کاهش دهد! این در حالی است که ردپای واقعی آمارها را باید در سفرههای عمومی مردم جستوجو کرد. بر اساس اعلام مسوولان اقتصادی، بودجه سال جاری هم با ناترازیهای فراوانی مواجه است. بخش قابل توجهی از درآمدهای پیشبینی شده، محقق نشده است، ضمن اینکه ناترازیهایی، چون ناترازیهای یارانهای، ناترازی بانکی و... به بالاترین حد خود رسیده است.
مصطفی منتظر طی یادداشتی در شماره امروز خراسان با عنوان نیروهای مقاومت یا نیروهای نیابتی نوشت: یکی از موارد پرتکرار از طرف دشمن به ویژه آمریکاییها در ایام جنگ وحشیانه غزه، ارتباط دادن اضلاع مقاومت به ایران اسلامی به ویژه با ادبیات و مفهوم «پراکسی» یا نیروی نیابتی بوده است. موضوعی که از طرف ایران به ویژه رهبر معظم انقلاب با ادبیات و قواعدی دیگر مورد خطاب قرار گرفته است. به بیان دیگر، رهبری دقیقا در نقطه مقابل این روش غربیان، نیروهای مقاومت را نیروهای مستقلی میدانند که به وظیفه خود عمل میکنند و البته از ایران متاثر بوده و روحیه انقلابی را از آن گرفتند، اما علت این تفاوت نگاه به مقاومت چیست؟ حال این که ممکن است تصور شود، اتفاقا استفاده از ادبیات نیروی نیابتی به ایران قدرت منطقهای داده و آن را در چشم دشمنان بزرگ میکند، اما علت اصلی را باید در چند بعد دید. اولا نگاه انسانی انقلاب اسلامی اجازه نمیدهد که مجاهدینی را که از اسلام حمایت میکنند، برای مقاصد سیاسی، تقلیل به نیرویی وابسته به خود معرفی کند. در نگاه انقلاب اسلامی نباید دیگران را خرج خودمان بکنیم.
این نیروهای اسلامی هم قرار نیست دستورات کسی را برای منافع دیگران اجرا کنند؛ همان طور که ایران تا به حال به آنها دستوری نداده و دستوری هم نخواهد داد؛ لذا رابطه ما و اضلاع مقاومت، رابطه نیابتی نیست؛ بلکه رابطه همدلی، همبستگی براساس اسلام است. حمایت ایران از اضلاع مقاومت هم اولا به همین نگاه اسلامی و وظیفه محور است کمااین که برخی دوستان مقاومت در برهه جنگ سوریه دچار اشتباه شدند و سپس اشتباه خود را تصحیح کردند، اما ایران دست از حمایت آنها برنداشت. مسئله سیاسی ابعاد بعدی و در اولویتهای بعدی است. این نوع از ارتباط ایدئولوژیک و فکری از هر ارتباط دیگر وثیقتر و عمیقتر است. بعد دیگر مربوط به ایجاد اعتمادبهنفس در این نیروهاست. راهبرد رهبری از روز اول طوفان الاقصی این بود که تمام افتخار این عملیات بزرگ را به نیروهای فلسطینی بدهد. بدون این اعتمادبهنفس نمیتوان امیدی به پیروزی مقاومت فلسطین یا دیگر نیروهای مقاومت داشت. به یمن بنگرید که با همین اعتمادبهنفس به جنگ ابرقدرتها رفته و نمیترسد. پس این موضوع از نگاهی عمیق به مسئله مقاومت درونزا برمیگردد. نکته دیگر نوع نگاه آن نیروهای مقاومت به مسئله است؛ خودتان را جای مجاهدین و رهبران آنان بگذارید که پس از تلاشهایی که با جانفشانی گسترده همراه بوده، به عنوان نیروی نیابتی یک کشور دیگر معرفی شوید. چنین اتفاقی قطعا خلاف عزت آن مجاهدین است و اتفاقا موجب ایجاد نوعی حس منفی نسبت به ایران خواهد شد. همین امر باعث خواهد شد تا آن نیروی مقاومت مجبور به تعریف خط حائل بین خود و ایران باشد. همین امر برخی مسیرهای سیاسی با ایران را در سالهای اخیر با مشکل مواجه کرده است. از طرف دیگر، آمریکا سعی دارد تا با ضمیمه کردن مقاومت به ایران، هزینههای آن را علاوه بر خود نیروهای مقاومت به ایران هم تحمیل کند. این موضوع به بلوک غرب اجازه میدهد تا فشارش بر ایران را مشروع بنمایاند. اتفاقی که قطعا بر کل منطقه و اساس جریان مقاومت اثرگذار است. پس میتوان درک کرد که نام نهادن نیروی نیابتی بر مقاومت، از طرفهای مختلف به ضرر ایران، مسئله فلسطین و نیروهای مقاومت است. پس باید به جد از این ادبیات مضر دوری کرد و اتفاقا در مقابل آن ایستاد.
روزنامه جوان طی یادداشتی در شماره امروز خود با عنوان بازتابهای بینالمللی دادگاه منافقین در تهران نوشت: برگزاری دادگاه بررسی جنایات منافقین بازتابهایی بینالمللی یافته است. این دادگاه با تأخیری چهار دههای، سه شنبه هفته جاری در تهران برگزار شد. دادگاهی که متهمان آن چهار دهه قبل از ایران گریختهاند و اکنون غایب محکمه هستند، اما غیبت آنها مانع بررسی جنایاتشان نیست.
جنایات منافقین در ایران چنان مشهود بود و تنفر ملت از آنها چنان آشکار که شاید کمتر کسی متوجه ضرورت محاکمه آنها و صدور حکم علیه آنها شده بود. اما همین عدم صدور حکم و عدم در دست داشتن احکام قضایی باعث شد سالهای سال دست ایران برای توقیف و استرداد آنها یا محکومیت بینالمللیشان کوتاه باشد.
محمود عباسزاده، عضو کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس شورای اسلامی درباره این دادگاه گفته که «بعد از احکام صادره دست ما در مجامع حقوقی علیه کشورهایی که به منافقین پناه دادند باز میشود، چون وقتی این افراد از منظر ملت و کشوری مجرم شناخته شدند کشورهای دیگر نمیتوانند به آنها پناه ببرند. بنابراین، دست وزارت خارجه برای استرداد آنها باز میشود و دولتها نمیتوانند از آنها حمایت کنند.»
برگزاری این دادگاه، در رسانههای بینالمللی هم بازتاب داشته است. گرچه رسانههای ضد ایرانی کوشیدند بیش از صدای خانوادههای آسیب دیده از تروریسم دارودسته رجوی، منعکس کننده صدای منافقین باشند یا حداقل آنکه علیه آنان موضع نگیرند. از جمله بی بی سی فارسی صرفاً منعکس کننده خبر بود و در خصوص اصل جنایات نظری نداد.
پایگاه ووکس در گزارشی درباره این دادگاه، نوشت که اولین جلسه دادگاه ایران روز سهشنبه برای محاکمه ۱۰۴ عضو گروه تروریستی منافقین برگزار شد. این جلسه در دادگاه کیفری استان تهران برگزار شد. ووکس در ادامه نوشت: دادگاه در ۱۹ دسامبر جلسه بعدی خود را برگزار خواهد کرد.
شینهووا هم در مطلبی درباره این دادگاه، نوشت که دادگاه ایران روند رسیدگی به اتهامات گروهک منافقین را آغاز کرده است. به گزارش شینهووا، متهمان به نقض قوانین ایران، امتناع از تحویل سلاح به مقامات پس از انقلاب اسلامی ایران در سال ۱۹۷۹، نفوذ غیرقانونی به سازمانها و دستگاههای دولتی، دشمنی با مردم ایران و نظام اسلامی و ترور هزاران ایرانی در اقدامات تروریستی متهم هستند.
این رسانه در ادامه به عملیات تروریستی سال ۱۳۶۰ اشاره کرد و گفت: یکی از آنها (عملیاتهای تروریستی منافقین) در سال ۱۹۸۱ مقر حزب جمهوری اسلامی را هدف قرار داد که در آن دستکم ۷۴ مقام دولتی جانباختند.
پایگاه چاینا سیان هم در گزارشی درباره برگزاری این دادگاه در تهران نوشت که اتهامهایی در ارتباط با این ۱۰۴ نفر مطرح شده است که از جمله آنها میتوان به دشمنی با مردم و نظام ایران و ترور هزاران ایرانی اشاره کرد.
این پایگاه با اشاره به اقدام تروریستی منافقین در سال ۱۳۶۰، گزارش داد که با وجود «جنایتهای متعدد» منافقین، دادگاه پیشتر به متهمان گفته بود که از طریق اطلاعیههای روزنامهها وکلای خود را انتخاب کنند. با توجه به پایان مهلت دادگاه برای آنها وکیل تعیین کرد.
پیش از این و در سال ۱۴۰۰ هم دادگاه شکایت ۴۲ نفر از اعضای سابق گروهک تروریستی منافقین علیه سران این گروهک تروریستی برگزار شد و آنها به پرداخت ۷۶۶۰ میلیارد تومان غرامت بابت زندانی کردن اعضای خود و عدم اجازه خروج به آنها و آزار و اذیتشان محکوم شدند.