به گزارش «تابناک»؛ روزنامههای امروز دوشنبه هفتم مهرماه در حالی چاپ و منتشر شده اند که شعله ور شدن آتش جنگ در قره باغ، وضعیت بورس و دخالتها در آن، وضعیت قرمز کرونا در ۱۵۸ شهر و صعود پرسپولیس با گل آل کثیر از عناوینی است که در صفحات نخست بیشتر روزنامهها برجسته شده است.
در ادامه تعدادی از یادداشتها و سرمقالههای منتشره در روزنامههای امروز را مرور میکنیم؛
رضا دهکی در بخشی از سرمقاله امروز روزنامه ابتکار با عنوان نشانی اشتباه کاخ سفید درباره سخنان اخیر روحانی درباره آدرس درست لعن و نفرین نوشت: واقعیت این است که حسن روحانی و تیمش با توجه به موفقیت در مذاکرات برجامی در دولت یازدهم، روی نتایج آن در برنامههای اقتصادی دولت دوازدهم حساب کرده بودند. علیرغم همه ادعاها درباره سناریوهای چندگانه بودجهای، امروز واضح است که هیچ گونه پیشبینی درباره شرایط اداره اقتصادی کشور بدون برجام وجود نداشته است و سورپرایز – البته به زعم بسیاری قابل پیشبینی – دونالد ترامپ در خروج از برجام، حساب و کتابهای دولت را بر هم زده است. در واقع امید برجام، باعث شد که زیستن با یک لاقبا فراموش شود.
شاید منتقدان دولت، به دلیل مخالفت با برجام و حتی تشویق به خروج از آن چندان نتوانند از این جنبه به دولت خرده بگیرند. این نکته درستی است که امروز اقتصاد را نمیتوان منزوی و به دور از ارتباط با جهان دید. اما نمیتوان این مساله را فراموش کرد که «نگاه به داخل» و «خودکفایی» جزو شعارهای همیشگی دولتها بوده است. در واقع بر اساس همین شعارها انتظار میرود وقتی کشوری برای ۴۰ سال در تحریم به سر میبرد، در طول چهار دهه چنان عمل کرده باشد که در برابر تحریم و حتی جنگ اقتصادی، مقاوم شده باشد. در این صورت حداقل باید به واسطه همه این شعارها، یک سوزن هم به خود زد و سپس جوالدوز را به سمت کاخ سفید گرفت!
به نظر میرسد روحانی – علیرغم این که از سابقه دیپلماتیکش انتظار تامل بیشتری بر سخنانش میرفت – به دام چالشی افتاده که حتی پیش از کرونا و دستور ستاد مبارزه با کرونا برای حضور نیافتنش در بسیاری از مجامع به آن دچار شده بود: جدا افتادن از مردم و کف خیابان! حرفهای رئیسجمهوری، امروز از جنس قابل درک، باور و پذیرش برای مردم نیست. نمیتوان از یک سو پیاپی از مقاومت و پیروزی گفت و از سوی دیگر فشارها و سختیها را به میان کشید و مقصر را در واشنگتن معرفی کرد. سوءمدیریتها، تصمیمهای اشتباه و فسادها در سالهای گذشته از چشم مردم دور نیستند و نمیتوان نقش تمام آنها را نادیده گرفت و انگشت اشاره را تنها به سوی آمریکا گرفت. در این صورت تکلیف سایر تصمیمها و سیاستهای اشتباهی که بدون ارتباط به تحریم و جنگ اقتصادی مطرحند چه میشود؟ لعن و نفرین آنها را باید به کدام سوی حواله کرد؟ البته که پاستور – و البته بیچاره لویی پاستور که در این زمینه نشان دولت شده است! – در این نشانی تنها نیست، اما بد نیست در این زمینه هم رییسجمهوری و اذنابش ابتدا یک «نگاه به داخل» داشته باشند و سپس آدرس محل لعن و نفرین بدهند. بگذریم که اصلا وسط این اوضاع لعن و نفرین به چه کار میآید که رییسجمهوری یک کشور برایش آدرس بدهد! شاید دولت بهتر است به جای این حرفها، به آن چه وظیفه خود است بهتر عمل کند.
مهدی پازوکی، تحلیلگر مسائل اقتصادی طی یادداشتی با عنوان FATF؛ مقدمه رهایی از خودتحریمی در شماره امروز آرمان ملی نوشت: بیثباتی اقتصادی کشور را به سمت تورمهای شدیدتر خواهند کشاند و به نظرم در شرایط فعلی ثبات و امنیت اقتصادی و کار کردن عاقلانه و اندیشیدن در چارچوب منافع ملی و تعامل با جامعه جهانی میتواند به نفع ملت ایران باشد، اما متاسفانه این درایت را کمتر میتوان در مسئولان اقتصادی کشور دید. در حال حاضر در کشور ترکیه، ایرانیها در جایگاه اول سرمایهگذاری بخش مسکن این کشور قرار دارند، یعنی بهجای اینکه زمینه سرمایهگذاری برای هزینه کردن ارزها در ساخت خانه و ویلا در ایران فراهم شود، به گونهای آنها را فراری میدهیم که به ترکیه پناه میبرند. بهنظرم حداقل باید این منافع ملی را ببینیم. بهعنوان مثال، برای ساخت یک ویلا و ساختمان اشتغالهای زیادی ایجاد و صنایع بسیاری فعال میشوند. ورود سرمایههای خارجی تاثیر بسزایی در اقتصاد ترکیه داشته است، ترکیه هیچگونه منابع نفت و گازی در بازارهای جهانی ندارد ولی امروز بازار بسیار وسیعی دارد و در صنعت پوشاک یکی از صادرکنندههای عمده به اروپا محسوب میشود. معتقدم کشور ما بهشدت به ثبات اقتصادی نیاز دارد و باید برای رسیدن به این مرحله کمک کنیم.
در واقع بیش از هر زمانی اقتصاد ایران به ثبات در تصمیمگیری و عمل کردن منطقی در چارچوب منافع ملی نیاز دارد. این به معنای وادادگی نیست و امروز نباید در زمین دشمن بازی کنیم. اتفاقا آمریکاییها میخواهند که چنین اتفاقی بیفتد. آقای همتی- رئیس کل بانک مرکزی- چند ماه قبل در مجلس اعلام کرد که اگر رئیس بانک مرکزی روسیه اعلام کرده اگر میخواهید با ما کار کنید باید FATF را بپذیرید؛ این به نفع ماست. بهنظرم FATF مقدمه رهایی از خودتحریمی است و اقتصاد را به سمت ثبات و امنیت میبرد، چون امروز هیچ بانکی در دنیا با بانک ما کار نمیکند و حتی تجار افغانستانی هم از طریق چمدانی با ما کار میکنند و دوستان ما در مجمع تشخیص مصلحت نظام به این موضوع توجه نمیکنند و طوری جوسازی کردهاند که اگر کسی از FATF دفاع کند انگار از حکمرانی اجنبی دفاع کرده است! بهنظرم بحران جهالت اقتصادی بهشدت اقتصاد ایران را تهدید میکند. عربستان سعودی، رژیمصهیونیستی و تندروها در آمریکا به رهبری ترامپ خواهان منزوی شدن ایران هستند و فکر میکنم اگر منطقیتر عمل کنیم قطعا میتوانیم کشور را به سمت ثبات اقتصادی سوق دهیم، اما اگر عکس این موضوع اتفاق بیفتد و ارزش پول ملی روزبهروز کمتر شود، این عملیات مقدماتی برای بیثباتسازی اقتصاد ایران و تورمهای شدیدتر است.
شعیب بهمن در بخشی از یادداشت خود درباره مناقشه قره باغ در شماره امروز اعتماد نوشت: دولتهای مستقر همیشه در تاریخ ۳ دههای این دو جمهوری از مناقشه قرهباغ به نفع تحکیم و تثبیت جایگاه سیاسی خودشان درون کشور و جلب کردن اعتماد افکار عمومی به قاطعیت و اقتدار دولتشان استفاده کردهاند. در بسیاری از موارد، شعلهور شدن درگیریها در قرهباغ، دولتهای باکو و ایروان، از این درگیریها برای منحرف کردن اذهان و افکار عمومی از مشکلات داخلی استفاده کردهاند. همین درگیری فعلی به دلیل مشکلات اقتصادی ناشی از همهگیری ویروس کرونا قابل پیشبینی بود. گزارشهای آماری و تحلیلهای اقتصادی که از دو جمهوری آذربایجان و ارمنستان منتشر میشد در میان محافل پژوهشی و آشنا با مسائل قفقاز از چند هفته پیش، این انتظار و گمانه را ایجاد کرده بود که دو طرف به هر بهانهای برای پرت کردن ذهن شهروندانشان از مسائل اقتصادی ناشی از شیوع جهانی ویروس کرونا، درگیریها در قرهباغ را از سر میگیرند. در عرصه منطقهای و بینالمللی هم همه بازیگران بینالمللی و منطقهای از وجود این مناقشه نفع میبرند. بازیگران خارجی تصور میکنند که این مناقشه میتواند، بهانه و دلیل مناسبی برای گسترش حضور این قدرتهای خارجی در منطقه قفقاز باشد. به همین دلیل هیچ یک از بازیگران خواهان حل و فصل این مناقشه نیستند. در جنگ اخیر به صورت مشخص نقش ترکیه برجسته است. دولت ترکیه در چند ماه گذشته نیروهای زیادی را به جمهوری آذربایجان اعزام کرد. در این مدت یک رزمایش مشترک نظامی میان ترکیه و جمهوری آذربایجان برگزار شد، اما بعد از پایان رزمایش، ترکیه باز هم نیروهای خود را از خاک آذربایجان به خانه بازنگرداند. همین حضور نیروهای ترکیه در خاک جمهوری آذربایجان به یک مناقشه سیاسی میان باکو و ایروان بدل شد.
آنکارا با توجه به شرایطی که در حوزه سیاست خارجی خودش با آن مواجه است، تمایل زیادی به منحرف کردن افکار عمومی داخلی به یک درگیری جدید دارد. تحولاتی که در لیبی اتفاق افتاده و استعفای فائز سراج، رییس حکومت وفاق ملی لیبی این نگرانی را در میان مقامهای آنکارا ایجاد کرده که با پیشرفت مذاکرات در لیبی، قدرت به رسمیت شناخته شده بینالمللی از اختیار هواداران اخوانالمسلمین خارج شود و تمام سرمایهگذاریهای ترکیه در لیبی و شرق و جنوب مدیترانه از بین برود. ترکیه ترجیح میدهد برای پنهان کردن احتمال شکست در لیبی، افکار عمومی کشور را به درگیری در قفقاز منحرف کند که تا حد زیادی هم میتواند با اتکا به حساسیتهای قومی و زبانی، شهروندان ترکیه را تحت تاثیر قرار دهد.
در کنار ترکیه یک بازیگر دیگر هم در لایههای زیرین درگیریهای اخیر حضور دارد. به نظر میرسد که دولت اسراییل اخیرا تلاشها برای نفوذ گستردهتر در قفقاز را آغاز کرده است. همانطور که اسراییلیها در مناقشه ۳ ماه پیش نقش بسیار برجستهای داشتند و درگیری به دلیل ارایه اطلاعات نظامی جمهوری آذربایجان به جمهوری ارمنستان آغاز شد. به نظر میرسد که ۳ ماه بعد از فروکش کردن درگیریهای ابتدای تابستان امسال، بار دیگر اسراییلیها در این درگیریها هم نقشی بازی کنند. در ماههای گذشته گشایش سفارت جمهوری ارمنستان در سرزمینهای اشغالی فلسطین، امتیازی بود که ارمنستان به ازای خدمات رژیم اسراییل در اطلاعرسانی در مورد ارتش آذربایجان در تیر ماه داده بود. گزارشها حاکی از این است که تلآویو بسیاری از کدها، اطلاعات تماس و رمزگذاری تجهیزاتی را که در طول سالهای گذشته به جمهوری آذربایجان فروخته بودند در اختیار ارمنستان قرار دادند.
همانگونه که در کوتاهمدت و میانمدت چشماندازی برای حل و فصل مناقشه از طریق صلح برای دو طرف وجود ندارد، پیشبینی یک پیروزی قاطع برای یکی از دو طرف و پایان دادن مناقشه به صورت نظامی در کوتاهمدت و میانمدت وجود ندارد. به نظر میرسد که درگیری اخیر میان دو کشور هم مانند درگیریهای گذشته چند روزی بیشتر طول نکشد. بازیگران قدرتمندی مانند روسیه به سرعت مداخله و شعله درگیری را خاموش میکنند و اجازه نمیدهند که منطقه قفقاز دچار بیثباتی و آشوب بلندمدت شود. هر یک از دو طرف مانند همه دورههای شعلهور شدن درگیری، آسیبهایی به طرف مقابل میزنند و تلفات و خساراتی میبینند، اما انتظار یک رویداد استراتژیک که بتواند صحنه مناقشه را تغییر بدهد، نمیرود.