به گزارش «تابناک»؛ روزنامههای امروز پنجشنبه ۲۴ مهرماه در حالی چاپ و منتشر شد که اعمال منع رفت و آمد در ۵ شهر بزرگ به دلیل کنترل شیوع کرونا از یک سو و سخنان روز گذشته رئیس جمهور درباره پایان تحریم تسلیحاتی ایران و گفتههای او درباره صلح و جنگ از سوی دیگر، در صفحات نخست روزنامههای امروز برجسته شده است.
ادامه گزارشها از گمانه زنی برای انتخابات ۱۴۰۰ و اظهارات همتی درباره آینده بازار ارز نیز از دیگر موضوعاتی است که در روزنامههای امروز مورد توجه قرار گرفته است.
در ادامه تعدادی از یادداشتها و سرمقالههای منتشره در روزنامههای امروز را مرور میکنیم؛
حیدر مستخدمینحسینی، اقتصاددان در سرمقاله امروز روزنامه جهان صنعت با عنوان طعم تلخ سیاست در اقتصاد ایران نوشت: در چند ماهی که تزلزل و عدم هماهنگی در حوزه تصمیمگیریهای اقتصادی رخنه کرده، نهادهای دولتی مجموعه عظیم و درهمتنیده مشکلات و ناهماهنگیها را به انتخابات ریاستجمهوری آمریکا پیوند میزنند. اما سوال اینجاست که آیا میتوان حوزه اقتصاد را به حوزه سیاست و تصمیمات سیاسی گره زد؟
متاسفانه طعم تلخ سیاست در ایران، شاکله کارشناسی حوزههای اقتصادی را به طور کامل پوشش داده و برای همین است که هرازگاهی دولت و رییس کل بانک مرکزی از تثبیت نرخ ارز و ثبات قیمتی آن در مدت زمان کوتاهی سخن میگویند. اما با وجود تاکیدهای مقامات دولتی بر ثبات قیمتها، همواره با بیثباتی در بازارهای مالی و بروز اثرات تورمی آن در اقتصاد مواجه شدهایم.
در سایه ناملایمات اقتصادی مردم کوچه و بازار در انتظار برای نتایج انتخابات آمریکا به سر میبرند و این امید را در سر میپرورانند که اگر فرد دیگری جز ترامپ سکاندار ریاستجمهوری آمریکا شود هم بازار ارز به آرامش میرسد و هم قیمتها در مسیر کاهشی حرکت میکنند. واقعیت، اما چیز دیگری است و تا زمانی که از قدرت و توانمندی داخلی و نیروی فکری جامعه در حوزههای مختلف وارداتی و صادراتی و تولیدی استفاده نکنیم از هر نتیجهای که برای انتخابات آمریکا رقم زده میشود بینصیب خواهیم ماند. اینکه دولت وعده بدهد که تا چند هفته دیگر و بعد از پشت سر گذاشتن فشار تحریمها به دوره جدیدی در حوزه اقتصادی دست مییابیم را نمیتوانیم مثبت ارزیابی کنیم. دولت باید به جای پرداختن به معلولها، به علتها توجه کند تا تیم اقتصادی بتواند با اتکا به متخصصان و کارشناسان داخلی در حوزههای تولیدی، وارداتی و صادراتی به ریشهیابی دقیق و درست مشکلات بپردازد. یکی از عمده مشکلاتی که این روزها مطرح میشود بحث مسدود شدن منابع ارزی ایران در برخی کشورهاست. اگر این موضوع را علتیابی کنیم متوجه ایراداتی در زمان انعقاد قراردادها میشویم. مقامات دولتی در زمان انعقاد قرارداد با کشورها نسبت به زمینههای وجودی تحریمها آگاهی کامل داشتند، اما سازوکاری را فراهم نکردند که موجب تسهیل در فرآیندهای مالی با وجود تشدید تحریمها شود. در دورهای که مقامات آمریکایی در حال برنامهریزی برای تحریم بانک مرکزی ایران بودند رییس کل بانک مرکزی وقت ایران با قطعیت اعلام کرد که این اقدام آمریکا عملی نخواهد شد. سیاستگذار به جای آنکه مقدماتی را فراهم کند که به موجب آن منابع ارزی ایران در سایر کشورها در مکانهای محفوظی قرار داده شود و اصلاحات لازم در قراردادها به منظور بازگشت آسان منابع ارزی به کشور صورت گیرد، به موضعگیری در برابر اقدام آمریکا اکتفا کرد که همین موضوع دسترسی بانک مرکزی به منابع ارزی متعلق به خودش را در شرایط فعلی غیرممکن کرده است. واقعیت این است که ما هیچگاه یک نظام انسجامیافته برنامهریزی برای شرایط کنونی نداشتهایم و هیچگاه از بدنه کارشناسی در دانشگاهها و جامعه و گردانندگان اصلی اقتصاد یعنی تجار بهره نگرفتهایم. مجموعه این موارد شرایط بد و وخیمی را برای معیشت مردم رقم زده به طوری که قیمتها در اقتصاد به صورت لحظهای در حال بالا رفتن است. در این وضعیت آیا اصرار دولت برای خودداری مردم از سرمایهگذاری در بازارهای مالی به منظور حفظ قدرت خرید توجیهپذیر است؟
حشمتالله فلاحتپیشه، نماینده سابق مجلس طی یادداشتی در شماره امروز آرمان ملی با عنوان رفع لابیها و تابوها در روابط ایران و آمریکا نوشت: عامل بزار اصلی که باعث ناکارآیی برجام شد، پیروزی لابیهای ضدایرانی به همراه ترامپ در انتخابات بود. هم لابیها در آمریکا و هم طرفداران تابوها در ایران یک وجه مشترکی دارند که هر دو در قالب گروههای الیگارشی دارند عمل میکنند. یعنی گروههایی که منافعمحور شکل گرفتهاند و وقتی منافع به میان کشیده میشود، همان لابیها در پیشبرد منافع خودشان بیشتر با هم متحد میشوند و هم طرفداران تابوها سعی میکنند از این تابوها بیشترین استفاده را بکنند؛ لذا ما در این مناسبات هم لابیهای الیگارشی داریم و هم تابوهای الیگارشی. روی کار آمدن دوباره ترامپ به این معناست که همان لابیها در آمریکا موفقتر شدهاند. لابی صهیونیستها، لابی طرفدار مرتجعین و کسانی که از قِبَل دشمنی ایران و آمریکا سود زیادی میبرند.
در طرف مقابل هم تحریم ملت ایران به سود کاسبان تحریم تمام میشود. با اینکه بودجه لازم کنار گذاشته شده و به افراد خاصی داده شده برای اینکه مایحتاج مردم تامین شود، ولی با نوساناتی به مردم تحمیل میشود و فقط کاسبان تحریم هستند که دارند سود میبرند. با این تحلیل اگر ترامپ در انتخابات آمریکا پیروز شود ما یک دوران تنش جدیدی با آمریکا خواهیم داشت که این دوران تنش، کارد را به استخوان کسانی در منطقه ما خواهد رساند که ترامپ و لابی مربوطهاش نمیخواهند آنها زندگی کنند. بنابراین حتما منافع آمریکا در منطقه به خطر خواهد افتاد، اگر چهار سال دیگر ترامپ سیاستهای کنونی خودش را در غرب آسیا دنبال کند و این چیزی است که همین الان بخشی از نخبگان آمریکا هم نسبت به آن هشدار میدهند و اتفاقا همین نخبهها معتقدند شروع به خطر افتادن منافع آمریکا از زمانی بود که ترامپ برجام را پاره کرد. ولی اگر در طرف مقابل جو بایدن و دموکراتها پیروز انتخابات شوند، باز هم نباید منجر به تحلیل فوری خوشبینانه بشود هرچند که این موضوع منجر به جلوگیری از گسترش بحران بین ایران و آمریکا میشود ولی به معنای شروع فوری تنشزدایی نیست. به نظرم دموکراتها در صورت پیروزی، با فشار لابیهای دیگری مواجه خواهند شد تا یک موضوعات تازهای را به بحث برجام بکشانند. مثل همان موضوعات توان منطقهای ایران، مسائل حقوق بشری و غیره که همه اینها نقش مانعساز را خواهد داشت. ولی با این وجود، همین که در صورت پیروزی بایدن، تصاعد یا گسترش بحران بین ایران و آمریکا را نخواهیم داشت. کشور باید استراتژی داشته باشد که لازمهاش محدودشدن تابوهای الیگارشی در داخل ایران به سود منافع ملی کشور است. یعنی کاسبان تحریم نباید کماکان به نفع خود در این مناسبات ادامه دهند و به ضرر ملت کار کنند و در طرف مقابل هم به گونهای بهانه دست لابیهای ضدایرانی در آمریکا و منطقه داده نشود.
محسن پیرهادی، مدیرمسئول روزنامه رسالت در سرمقاله امروز این روزنامه با عنوان همانقدر سیاست نمیدانید که دین نمیفهمید نوشت: ما از ابتدا هم از جناب روحانی انتظار نداشتیم اهل ایستادگی بر اصول و مقاومت جدی در برابر بدخواهان ایران اسلامی باشد، اما آنچه حقیقتا عجیب بوده و قابلپذیرش نیست، آن است که ایشان پس از ۷ سال نسخهپیچی بر اساس منطق سازش و مذاکره و دستاورد تحقیقا هیچ، بازهم منطق امتحان پس داده و شکستخورده خود را تئوریزه میکند. دراینباره باید به چند نکته اشاره کرد.
اول. پیش از ورود به حوزههای سیاسی و تحلیلی، باید از ساحت دین و ائمه هدی دفاع کرد که متأسفانه دستاویز سخنان غلط و تأسفبرانگیز برخی سیاسیون کماطلاع نسبت به اسلام شده است. اما این پاسخ چهبهتر که از زبان یک اسلامشناس باشد: «عدّهای در قضیّه مذاکره و مسئله مذاکره سهلانگاری میکنند، سهلاندیشی میکنند، مطلب را درست نمیفهمند. حالا بعضیها بیخیالاند -بیخیالان جامعه، که هرچه پیش بیاید برایشان اهمّیّتی ندارد، مصالح کشور از بین برود، منافع ملّی نابود بشود- که حالا با آنها کاری نداریم، امّا بعضی بیخیال هم نیستند لکن سهلاندیشند، عمق مسائل را نمیفهمند. وقتی صحبت مذاکره میشود، میگویند آقا شما چرا با مذاکره با آمریکا مخالفت میکنید؟ خب امیرالمؤمنین هم مذاکره کرد با فلانکس، امام حسین هم مذاکره کرد. خب اینها نشاندهنده سهلاندیشی است، نشاندهنده نرسیدن به عمق مسئله است.
اینجور نمیشود مسائل کشور را تحلیل کرد؛ با این نگاه عامیانه و سادهاندیشانه نمیشود به مصالح کشور رسید. اولاً امیرالمؤمنین که با زبیر یا امام حسین که با ابنسعد حرف میزند، او را نصیحت میکند؛ بحث مذاکره به معنای امروزی نیست؛ مذاکره امروزی یعنی معامله، یعنی یکچیزی بده، یکچیزی بگیر. امیرالمؤمنین با زبیر معامله میکرد که یکچیزی بده، یکچیزی بگیر؟ امام حسین با ابنسعد معامله میکرد که یکچیزی بده یا یکچیزی بگیر؟ [هدف]این بود؟ تاریخ را اینجور میفهمید؟ زندگی ائمّه را اینجور تحلیل میکنید؟» این جواب محکم مقام معظم رهبری به شبهه مذاکره ائمه با دشمنان بود که سال ۹۶ در جمع پاسداران بیان شد و بهخوبی ابعاد مسئله را روشن میکند.
دوم. مشخص نیست آقای رئیسجمهور از این مواضع عجیب چه هدفی دنبال میکند. هنوز به سالگرد شهادت سردار دلها نرسیدهایم، بااینحال حرف از صلح زدن و آن را به مبانی دین چسباندن چه معنایی دارد؟ شاید فکر میکنند دولت فعلی آمریکا در حال پایان است و با سخن گفتن از صلح، به رئیسجمهور آتی آمریکا که بهزعم دولتیها دموکرات است، زمینه ارتباط سریع با آمریکا فراهمشده و برجام احیا میشود. باید پاسخ داد که اگر تفکرشان چنین است، همانقدر سیاست نمیدانند که دین نمیفهمند. برجام که در زمان اوجش نیز دستاورد چندانی نداشت، اما به فرض هم که برجام برای مدت کوتاهی آوردهای داشته باشد، باید فهمید که ایراد اصلی و مبنایی برجام در همین بالا و پایین شدن و غیرقابل اتکا بودن است. چوب خشکیده همیشه در دسترس، از عصایی که گاه هست و گاه نیست بهمراتب بهتر و مفیدتر است. عصای برجام – اگر بتوان آن را عصا بهحساب آورد – با تغییر دولتها و تاکتیکها در کاخ سفید دگرگون میشود و تکیه بر آن، کاری عقلایی نیست.
سوم. علاوه بر ابعاد دینی و سیاسی ماجرا، چند روز پس از سخنان بسیار توهینآمیز رئیسجمهور آمریکا، سخن گفتن از صلح بههیچعنوان در شأن ملت ایران نیست. ملت ایران صدها هزار شهید تقدیم نکرده و در کوران حوادث، فشارهای متعدد را تحمل نکرده که نمایندهاش از موضعی جز اقتدار و عزت سخن بگوید. هشدار صریح عموم ملت به دستگاه اجرایی این است: چند ماهی تحملکنید و کمتر با اظهارات شاذ، مردم را دلزده و عصبانی کنید، ما هم چند ماهی شما را تحمل میکنیم تا دولتتان تمام شود. انشاءالله دولتی روی کار بیاید که شایسته ملت ایران باشد.