به گزارش «تابناک»؛ روزنامههای امروز پنجشنبه ششم آذرماه در حالی چاپ و منتشر شد که درگذشت دیوگو مارادونا اسطوره آرژانتینی فوتبال در صفحه نخست بیشتر روزنامهها با تیترها و تصاویری از او برجسته شده است.
پیام رهبر معظم انقلاب به مناسبت سالروز تشکیل بسیج مستضعفان، راهحل بزرگ تغییر شرایط ایران و امریکا از دید روحانی و خبر واکسن ایرانی کرونا نیز از دیگر محورهای اصلی صفحات نخست روزنامههای امروز محسوب میشود.
در ادامه تعدادی از یادداشتها و سرمقالههای منتشره در روزنامههای امروز را مرور میکنیم؛
امیر موسوی، کارشناس ارشد مسائل استراتژیک طی یادداشتی در شماره امروز روزنامه ایران نوشت: پیروزی «جو بایدن»، کـــــانــدیــدای حـــزب دموکرات امریکا در صــــحنه انتخــــابات ریاست جمهوری این کشور بیش از همه برای متحدان عربی دولت امریکا گران تمام شده است. دولت دموکرات امریکا در زمان ریاست جمهوری باراک اوباما که در آن زمان «بایدن» به عنوان معاون، او را همراهی میکرد، برخلاف خواسته رژیم صهیونیستی و عربستان به توافق هستهای با ایران دست یافت. توافقی که در آن نگرانیهای اسرائیل و ریاض لحاظ نشده بود. نباید فراموش کرد که عربستان تا آخرین لحظات دستیابی به توافق هستهای برای جلوگیری از این رویداد تلاش کرد. چنانکه سعود فیصل، وزیر خارجه پیشین عربستان با هواپیمای خود راهی وین شد و با جان کری، وزیر خارجه وقت امریکا در داخل هواپیما دیدار کرد و کوشید این کشور را از توافق با ایران منصرف کند. این تلاشها در حالی بود که دولت اوباما خواستههای آنها را مد نظر قرار نداد و اینچنین بود که با حضور ترامپ در کاخ سفید، اسرائیل و عربستان به دولت امریکا کمک کردند تا همه دستاوردهای دولت اوباما بویژه درباره ایران را از میان ببرد که برجام یکی از مهمترین آنها بود. دولت ترامپ روابط گستردهای با عربستان سعودی برقرار کرد که بخش عمدهای از آن به خاطر حمایت این کشور از کمپین فشار حداکثری علیه جمهوری اسلامی ایران بود. به نظر میرسد که حضور بایدن بار دیگر صهیونیستها و سعودیها را به نقطه اول برگرداند. به عنوان مثال در حالی که ترامپ از شهرکسازی در کرانه غربی حمایت میکرد، دولت دموکرات دیدگاه دیگری خواهد داشت و تشکیل دو دولت در اسرائیل را دنبال خواهد کرد.
دولت آقای بایدن در مهمترین اقدام، احیای برجام و باز کردن باب گفتگو درباره سایر مسائل با ایران را دنبال خواهد کرد و این همان اقدامی است که بیش از پیش، اسرائیل و سعودیها را آشفته خواهد کرد. بسیار محتمل خواهد بود که دولت بایدن و رهبران دموکرات کنگره در روابط امریکا با کشورهای عربی از جمله عربستان بازنگری کنند. دموکراتها بویژه به دلیل نقض حقوق بشر از سوی کشورهایی مانند ریاض با آنها همذاتپنداری نمیکنند. دولت بایدن درباره عربستان دو مسأله دارد که حتماً پیگیری خواهد کرد؛ یکی موضوع جنگ یمن خواهد بود و دیگری بحث نقض حقوق بشر از سوی سعودیهاست که بویژه در ماجرای قتل جمال خاشقجی بازتاب زیادی پیدا کرد. اتفاقی که عملاً با حمایت ترامپ از خاندان سعود همراه شد. مسأله دیگری که به تازگی فاش شده، این است که دموکراتها متوجه شدهاند حکومت سعودی و شخص محمد بن سلمان درخلال رقابتهای انتخاباتی کمکهای مالی زیادی برای پیروزی ترامپ انجام دادهاند و بدترین اتفاق ممکن برای احزاب امریکایی است که یک کشور خارجی به یک حزب در رقابتهای انتخاباتی کمک کند.
این مسألهای است که حتماً در رویکرد منطقهای دولت منتخب امریکا لحاظ خواهد شد. در چنین شرایطی حضور بایدن باعث نگرانی اسرائیل و عربستان شده و سران دو رژیم در تلاش برای نزدیکتر شدن به یکدیگر هستند و ممکن است عربستان تا پای اعلام عادی سازی روابط با تلآویو هم برود، اما به نظر نمیرسد که این اتحاد چندان قابلیت عملیاتی شدن داشته باشد. زیرا خود اسرائیل دریافتکننده کمک از امریکاست و توان چندانی برای کمک به ریاض ندارد و شاید محور همکاری دو طرف از همکاریهای تکنولوژیک، امنیتی و مخابراتی فراتر نرود؛ بنابراین اقدام سران اسرائیل و ریاض برای نزدیک شدن به یکدیگر صرفاً فضاسازی برای نمایش قدرت در برابر ایران و ارسال سیگنال به دولت آینده امریکا جهت همراهی با آنهاست و بیشتر از این نتیجهای نخواهد داشت. با در نظر گرفتن تحولات جاری میتوان اینطور نتیجه گرفت که اینک شرایط خوبی برای محور مقاومت و جمهوری اسلامی ایران فراهم شده است و کشورهایی مانند عربستان و امارات راهی ندارند جز اینکه به پیشنهادات ابتکاری مقامهای دولت جمهوری اسلامی که با هدف انجام گفتگوهای منطقهای و تأمین امنیت دستهجمعی به وسیله خود کشورهای منطقه مطرح شده است، لبیک بگویند و از این طریق هم منابع مادی خود را نگه دارند و هم آرامش را برای منطقه پرآشوب خاورمیانه فراهم کنند.
حامد روشنچشم، تحلیلگر مسائل سیاسی طی یادداشتی در شماره امروز آرمان ملی نوشت: تحرکات جدید آمریکا در منطقه بهخصوص پس از انتخابات ریاستجمهوری نشانههای از آغاز تنش پیش از تحویل قدرت توسط ترامپ دارد. اگرچه دولت جمهوریخواه دستور آغاز انتقال قدرت را صادر کرده است، با اینوجود بمبافکن ب- ۵۲ آمریکایی که به لحاظ فنی برای عملیات نظامی تمامعیار به کار گرفته میشود وارد منطقه خلیجفارس شده است. با یک نگاه کوتاه به شرایط خلیجفارس و نگرانی کشورهای رقیب جمهوری اسلامی ازجمله عربستان، اسرائیل و ترکیه در خصوص به قدرت رسیدن جو بایدن که امکان بازگشت به توافق هستهای را دارد، تحرکات جدیدی از سوی آنان صورت پذیرفته است. بر این اساس، میتوان به این سناریو پرداخت و برخی از نشانههای موجود را در این قالب به بوته تحلیل گذاشت. ابتدا اینکه شکست ترامپ در انتخابات ۲۰۲۰ آمریکا نیازمند یک پاسخ غیرقابل پیشبینی از سوی وی است؛ شکستی که ممکن است با آغاز یک جنگ جدید رنگ و بوی جدیدی گرفته و حتی مانع کنارهگیری ترامپ از قدرت شود. البته باید به این نکته توجه داشت که سیاستهای اتخاذشده ترامپ معمولا غیرقابلپیشبینی بوده و گاهی اوقات فاقد هرگونه منطق است. از طرفی دیگر، کشورهای رقیب و مخالف ایران در منطقه مانند عربستان و اسرائیل که در زمامداری ترامپ توانسته بودند سیاستهای همسو برای افزایش فشارها علیه ایران را ساماندهی کنند که نمود اصلی آن در توافق ابراهیم (عادیسازی روابط اسرائیل با کشورهای عربی و آفریقایی) شاهد هستیم، اکنون نگران هرگونه شکلگیری توافق جدید ایالاتمتحده با ایران هستند.
آشکار شدن سفر محرمانه نخستوزیر اسرائیل و رئیس موساد به عربستان سعودی و دیدار بالاترین مقام رژیم صهیونیستی با بنسلمان ولیعهد عربستان بههمراه وزیر امور خارجه آمریکا حکایت از رخداد جدید منطقهای دارد. شایعه مطبوعاتی و خبری پیرامون ترور نفر دوم القاعده در ایران به همراه دخترش که توأم با تکذیب رسمی ایران بود در کنار موج جدید حملات اسرائیل به مواضع جبهه مقاومت در سوریه و نوار غزه، همینطور اعلام امکان حملات نظامی به تاسسیات هستهای ایران از سوی این رژیم ترسیمکننده امکان سناریوی جدید علیه ایران در منطقه است. شاید از دیدگاه متخصصان نظامی امکان آغاز جنگ نظامی از سوی آمریکا بسیار کم باشد، اما به نظر میرسد توافقهای پنهانی برای شکل دادن به ائتلاف منطقهای جهت اقدام نظامی علیه ایران با محوریت آمریکا، اسرائیل و عربستان وجود دارد. جنگ نظامی که باعث حصول اهداف چندگانه برای ترامپ، عربستان و اسرائیل میشود. کاهش نیروهای نظامی آمریکا در عراق و افغانستان در عین افزایش برخوردهای نظامی و تروریستی در آن کشورها میتواند بیانگر تمرکز نظامی آمریکا بر روی هدف جدیدی باشد. در صورت انجام این برخورد رخدادهای جدیدی پیش خواهد آمد که اکنون غیرقابلپیشبینی هستند. ائتلاف عربی- اسرائیلی باوجود نیاز ترامپ به یک جنگ فراگیر بهمنظور تغییر اوضاع داخلی آمریکا در کنار تمرکز نظامی آمریکا و تهدیدات اسرائیل پیچیده به نظر میرسید که با اضافه شدن بمبافکن ب- ۵۲ و ناوهای جنگی در منطقه خلیجفارس کمی تقویت شده است.
مسعود پیرهادی، سردبیر رسالت طی یادداشتی در واکنش به اعلام لیست کاندیداهای حزب کارگزاران سازندگی برای انتخابات ۱۴۰۰ نوشت: چند روز پیش، محسن هاشمی رفسنجانی اسامی ۱۹ کاندیدای بالقوه حزب متبوع خود یعنی کارگزاران را در گفتگو با رسانهها اعلام کرد که با واکنش برخی اعضای شورای مرکزی این حزب، روزنامه سازندگی و برخی اصلاحطلبان مواجه شد. هاشمی روز بعد و در واکنش به انتقادها، اعلام کرد ذکر این نامها صرفا عنوانکردن نام کسانی بوده است که در جبهه اصلاحات از آنها بهعنوان نامزدهای بالقوه سخن بهمیان میآید و لزوما گزینههای حزب کارگزاران نیستند. اگر از بازتاب اسامی اعلام شده بگذریم، یک نکته بیش از همه چیز جلب توجه میکند و آن هم وجود ۱۱ مسئول دولت فعلی در این لیست ۱۹ نفره است. یعنی حزب کارگزاران، از میان گزینههای متعددی که احتمال ریاستجمهوری آنها را در دست بررسی دارند، به ۱۱ چهره دولت آقای روحانی رسیدهاند که میتوانند گره از کار مشکلات کشور باز کنند!
یک: برخی اسامی لیست اعلامشده، بیش از دیگران جلبتوجه میکند. اگر چهرههای مؤثر کارگزاران بر این باورند که آقایان جهانگیری، نوبخت و همتی میتوانند مشکلات اقتصادی کشور را حل کنند، ابتدا به این سؤال پاسخ دهند که در حال حاضر، زمام امور اقتصادی دولت در دست چه کسانی است؟ در زمان دولت دهم، جهانگیری در نامه به رهبر معظم انقلاب، تقاضا کرده بود که با توجه به اوضاع بد اقتصادی، تغییرات آسانسوری نرخ ارز و بیاعتمادی مردم به مسئولان اقتصادی، تمام تیم اقتصادی دولت یکبار عوض شوند. حال که او معاون اول دولت است و در خوشبینانهترین حالت، نرخ بیارزش شدن پول ملی در دوره مسئولیت او، دو برابر دولت قبل است، نهتنها اطرافیان و همفکرانش به رهبری نامه نمینویسند، بلکه او را بهعنوان گزینه ریاستجمهوری آینده معرفی میکنند.
دو: طبیعی است ما و کارگزارانیها در برخی موارد سیاسی، به اشتراک نظر دست نیابیم و دلیل آنهم تفاوت در مبانی باشد، مثلا ما معتقدیم که امید بستن به بیرون از مرزها، مشکلات را نهتنها حل نمیکند بلکه آن را پیچیدهتر میسازد و شاهد مثال آنهم وضع موجود اقتصاد کشور و نحوه اداره امور توسط دولت است، ولی احتمالا اعضای ارشد و هواداران تفکر کارگزارانی، در این زمینه دیدگاه متفاوتی داشته باشند و ایرادی هم ندارد، اما خوشبختانه، عرصه اقتصاد و معیشت، همچون سیاست نیست که هر کس و هر جریان، بتواند با مبانی و سلایق خود مسئله را تفسیر کند. یعنی مثلا، تورم مانند مذاکره در شرایط فشار نیست که برخی آن را مفید بدانند و برخی نه. تورم را همه مسئولان و مدیران بد میدانند و البته عموم مردم و بهویژه اقشار آسیبپذیر بیشتر بدی آن را میفهمند.
سه: بنا به استدلال بند دو، میخواهم از اختلافات سیاسی عبور کنم و بحث خود را در حوزه معیشت پی بگیرم. دقیقا همان روزی که محسن هاشمی، لیست ۱۹ کاندیدای ریاستجمهوری را اعلام کرد، تورم ماهانه آبان ماه اعلام شد. تورم بیش از ۵ درصدی تنها در یک ماه، یعنی توان مالی خانواده ایرانی تنها در یک ماه، تقریبا یکبیستم تحلیل رفته و کم شده است. نکته تأسفبار و دردناکتر آنجاست که در آمارهای منتشره، تورم آبان ماه در حوزه مواد خوراکی و آشامیدنی که درواقع همان سفره خانوارهاست، ۱۳ درصد بوده است. باورکردنی نیست. به زبان ساده، یعنی تنها در ۳۰ روز، سفره خانوادههای ایرانی یکهفتم کوچکتر شده است. علاوه بر این در بسیاری از حوزههای رکود، تورم، نوسانات شدید در بازارها، گرانی، سقوط ارزش پول ملی و چند حوزه دیگر، دولت فعلی در چند دهه اخیر رکورددار بوده است.
چهار: ما انتظار نداریم صاحبمنصبان اقتصادی دولت استعفا دهند، اما حداقل آن است که نهتنها نام خود را در معرض ریاستجمهوری قرار ندهند، بلکه حتی اگر یک همحزبی آنها بدون هماهنگی اسمشان را بهعنوان نامزد ریاستجمهوری بر زبان راند، فورا از او تقاضا کنند به خاطر خدا و خواست مردم و آینده کشور، گفته خود را تکذیب کند. اخلاق سیاسی اقتضا میکند که اگر یک گروه، در اغلب ایدههای حکمرانی شکست خورد، حداقل چند سالی کنار برود و راه را برای ایدههای دیگران باز بگذارد. متخلق به اخلاق سیاسی بودن که گوهری کمیاب است، اما حداقل ایکاش برخی کمی حیای سیاسی داشتند.