به گزارش «تابناک»؛ روزنامههای امروز شنبه ۲۶ آذرماه در حالی چاپ و منتشر شد که دلالتهای راهبردی سفر رئیسجمهور چین به عربستان، جزئیات برقراری حقوق بازنشستگان جدید آموزش و پرورش، انتخاب سرمربی تیم ملی بعد از عبور از «فیلتر» و دو اقدام ضد ایرانی در فاصله کمتر از یک روز در سازمان ملل در صفحات نخست روزنامههای امروز برجسته شده است.
در ادامه تعدادی از یادداشتها و سرمقالههای منتشره در روزنامههای امروز را مرور میکنیم؛
الیاس حضرتی، مدیرمسئول روزنامه اعتماد در سرمقاله امروز خود با تیتر اخبار امیدبخشی که نباید از چشممان دور بماند نوشت: در این یادداشت تلاش میکنم تا معدود و اندک اتفاقات خوب و امیدبخش را با هدف انگیزش مسوولان و باز نگه داشتن منفذ امید مردم برای اصلاح امور یادآوری کنم. پرواضح است که حال مردم خوب نیست و روزهای سخت و تلخی را از سر میگذرانیم. در روزهایی که دشمنان ایران و رسانههای فارسیزبان خارجنشین اخبار خوب و امیدبخش را بایکوت میکنند و پمپاژ ناامیدی و البته فضاسازی برای بدتر و خشونتبارتر شدن شرایط را در دستور قرار دادهاند، در این روزگار شاید وجود چنین رویکردی بیش از پیش نیاز باشد.
آزادی امیرحسین رحیمی خبر خوب هفته گذشته بود که بعد از مدتها لبخند را بر لبان مردم نشاند که جای تشکر از آقای محسنیاژهای و دستگاه قضا دارد. چنین تصمیمات درست و به موقعی میتواند ما را از بحران خارج کند و آتش خشم را کمکم از بین ببرد. همچنین آزادی خانم شریفی در ایلام و چند جوان دیگر در زنجان هم قدمهای بعدی در این مسیر خوب و تاثیرگذار بود.
امیدوارم که جناب آقای اژهای باهوش و درایتی که از خود نشان داده همین مسیر اصلاحی را پیش ببرد و حتیالامکان از صدور احکام خشن بالاخص اعدام دوری کنند و آزادی هنرمندان و خبرنگاران بازداشتی هم در دستور کار دستگاه قضا قرار گیرد. همچنین مواضع اخیر رییس عدلیه در مورد جایگاه زن و اعلام تصمیم به اصلاح امور هم در نوع خود بهروز و منطبق با نیاز امروز و مطالبه جامعه جوان ایران بوده و هست.
دو نکته مثبت دیگر در هفته گذشته به دولت مربوط است. سفر اخیر آقای رییسی به بجنورد و دیدار مردمی و ملاقاتهای رودررو با اقشار مختلف اقدام مثبت دیگری بود. در یادداشتهای قبلیام هم اشاره کردم که اقدامات اجرایی و گزارشهای پیدرپی از پیشرفت مصوبات رییسجمهور میتواند اهمیت و تاثیر چنین سفرهایی را دوچندان کند؛ و در آخر اظهارات اخیر وزیر ارشاد در مورد فعالیت هنرمندان در نوع خود خوب و البته ناکافی بود. جناب آقای اسماعیلی ضمن دعوت از هنرمندان، باید در تصمیمات اساسی و اصلاحی وزارتخانه نیز از نظرات کارشناسی آنها استفاده کرده و فضا را به سمت همدلی بیشتر برده و ترغیب به تولید هنر و اندیشه و سرگرمی کند. تبدیل اعتراض و انتقاد به تولید اثر فرهنگی و هنری میتواند به یک جریان نو و مهم تبدیل شود و قدم اول در این موج جدید را باید وزارت فرهنگ و ارشاد بردارد.
محمدعلی وکیلی مدیرمسئول روزنامه ابتکار با عنوان نحوه برخورد با جامعه اعتراضی! نوشت: ۱ - اگر بخواهم یک ویژگی جامعه ایران در دویست سال اخیر را بگویم این است که این جامعه اعتراضی است. گاه این خصیصه اعتراضی چنان غلظت مییابد که اصطلاحاً آلاکلنگی میشود و در عرض چند دهه مطالبه این جامعه صدوهشتاد درجه تغییر میکند. حکومتداری در این جامعه ناآرام و آشوبناک کار بسی دشوار است. به گمانم قوه عاقله حکومت در برخورد با چنین جامعهای دچار دستپاچگی و گیجی است. شاید یکی از علل شکل گیری چنین جامعه اعتراضی، بحران دستاورد است. ما بیش از صد سال است که مشتاقیم و مهجور. نمیخواهم دچار کلی گرایی و سرهم بندی شوم و اصطلاحاً تاریخ را گِرد کنم، اما تا حد زیادی میتوان گفت در این دو سده، این جامعه رنج بیحاصل زیاد دیده است. چرخشهای فراوان کرده، اما جایش را در جهانِ جدید بازنیافته است. به درهای زیادی کوفته، اما گشایشی ندیده است. اگر این مختصات چنین جامعهای درک نشود نمیتوان برای آن تدبیر کرد.
۲- باوجود اینکه درجه اعتراض و ناآرامی این جامعه بالا رفته، اما همچنان معتقدم حدود هشتاد درصد مردم ضمن نارضایتی نسبت به عملکرد حکومت، اما برزخی رفتار میکنند. همچنان وضع موجود را نمیخواهند، اما نسبت به بدیلهای این وضع نیز دلهره دارند. به صورت محفلی و کلامی با کف خیابان همدلی نشان میدهند، اما به صورت عملی متمایز عمل میکنند و نسبت به آینده خشونتها تردید دارند و به اپوزیسیون اعتماد نمیکنند. تا کنون که جامعه اینگونه نشان داده است. قلباً تمایل به اصلاح نرم دارند، اما در کلام معترضِ سختند. به تعبیر سادهتر اکثریت درحالی که همه بنیادها را به باد انکار میگیرند، اما در دل یکای کاش دارند:ای کاش وضع موجود به شکل بی خشونت و نرم تری اصلاح میشد.
۳- تا کنون رفتار اپوزیسیون اعتمادسوز و دلهرهآور بوده است. به خصوص که میدان داخلی توسط بلشویکهای مجاهدین خلق، کوموله و دموکرات صحنه گردانی میشود. از طرف دیگر رفتار حکومت متمرکز بر کنترل نقطهای میدان بوده و تدبیری گره گشا تا کنون درکار نبوده. باوجود اینکه در سطوحی گفتگو با برخی فعالان سیاسی و مطبوعاتی شکل گرفته، اما اتفاق اعتمادسازی تا کنون رخ نداده است. تا این لحظه صحنه چنین بوده و ادامه این روند افق روشنی ندارد. اما در این صحنه عجالتاً با چند ملاحظه شاید بتوان منتظر نتایج جدی تری بود.
الف) برخی از کسانی مانند سید محمد خاتمی که میتوانند بخشی از راه حل باشند همچنان از نظر حکومت بخشی از مسئله تعریف میشوند و برعکس، برخی که خود بخشی از مسئله اند در مقام ارائه راه حل هستند. واضح است که مسئله این نیست که چرا محمد خاتمی مهجور است (حتی میدانیم که بخش زیادی از معترضین نسبت به اصلاح طلبان نیز بدبین هستند) بلکه مساله این است که اینها نشانهای است مبنی بر اینکه در بر همان پاشنه میچرخد.
ب) به یقین اگر دولت میتوانست وضعیت اقتصادی را سامان دهد و به طور مثال اقدامی امیدآفرین مانند احیای برجام را به سرانجام میرساند چنین اتفاقی نمیافتاد. حتی اگر اکنون نیز وضع اقتصادی سامان پیدا کند اثر سیاسی تمام اعتراضات تا حد زیادی خنثی و شرایط عادی خواهد شد. ولی اگر شرایط اقتصادی فرقی نکند با چنین دست فرمان اقتصادی بهانه کافی برای شورشهای فراگیر فراهم است.
ج) مردم نسبت به دستاوردهای اجتماعی و فرهنگی اعتراضاتشان حساس هستند. مردم بیم دارند که حکومت در اولین فرصت همه آنچه را که تحت فشار داده پس خواهد گرفت. اگر چنین شود سناریوهای خطرناکتر برای مردم اولویت پیدا میکند؛ لذا نباید جامعه اعتراضی را به نقطه انفجارِ اعتراضات رساند. هنوز دشمنان سنتی جمهوری اسلامی به خاتمی فحش میدهند که با دادن امتیاز به مردم و ایجاد دستاورد برای مردم، جامعه اعتراضی ایران را از نقطه انفجار دور کرد.
یوسف مولایی، کارشناس مسائل بینالملل طی یادداشتی در شماره امروز آرمان ملی نوشت: قطعنامه اخیر ضدایرانی سازمان ملل با تلاشهای آمریکا و همراه کردن برخی از کشورها شکل گرفت که بهواسطه آن ایران از کمیسیون مقام زن حذف شد و دیگر در آن نهاد حضور نخواهد داشت. اتفاقا این از مواردی است که برخلاف آنکه میگویند چندان مهم نیست ضمانت اجرا دارد. چرا که دیگر نماینده ایران در این کمیسیون حضور نخواهد داشت. گرچه همه قطعنامههای سازمانهای بینالمللی لازم الاجراست، اما ضمانت اجرای موثر آن در حد ظرفیت حقوق بینالملل و جامعه بینالملل است. ضمانت اجراهای حقوق بینالملل با حقوق داخلی یک دولت متمرکزی که اقتدار دارد و تصمیمات نهادهای مربوط به خود را از طریق عواملی به اجرا میگذارد متفاوت است و این اختیار را ندارد. اما با این حال حقوق بینالملل در حد خودش ظرفیتهایی برای اجرایی کردن تصمیمات خود دارد. مخصوصا در این گونه موارد وقتی نماینده را کنار میگذارد بدین معناست که رابطه آن کشور با این نهاد قطع میشود. حال اگر یک زمانی ایران عضو شورای اجتماعی، اقتصادی سازمان ملل باشد میتواند روی این نهاد هم تاثیر بگذارد. این نکته هم که گفته میشود ایران در این نهاد حضور خواهد داشت، اما حق رأی ندارد منطقی نیست چرا که به لحاظ حقوقی ایران از این نهاد با صدور قطعنامه حذف شده و در این نهاد حضور ندارد. البته شرایط جامعه جهانی مقداری پیچیدهتر است و هر دولتی به اعتبار و اقتدار و اعتمادی که به آن میشود از امکانات جامعه جهانی سهم میبرد.
اگر ایران بخواهد جایگاه شایستهتری در جامعه جهانی داشته باشد باید استانداردهای آن را رعایت کند و بنا به استانداردهایی که بین اعضای این جامعه رعایت میشود اعتبار کسب کند. هر چه این اعتبار بالاتر رود قدرت نرم کشور بالاتر میرود و در پی آن مناسبات اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی کشور در سطح جهانی ارتقا پیدا میکند، سرمایهگذاری بیشتر میشود و کشورها با شرایطی بهتر با شما معامله میکنند. مهمتر اینکه در تصمیمگیریهای بینالمللی میتوانید روی تصمیم دیکر کشورها تاثیر بگذارید و کشورهای دیگر را به دفاع از نظری که به نفع کشورخود دارید متقاعد کنید. در همین مساله حذف ایران، آمریکاییها پیشنویس این قطعنامه را آوردند و کشورهای دیگر را با خود همراه کردند. بنابراین وقتی این موقعیتها از دست میرود به وزن کشور در مناسبات بینالمللی لطمه وارد شده و این وزن کاهش مییابد.