گزینه جنگ احتمالاً تلاشهای ایران را برای تسلیحاتی شدن تسریع کرده و در عین حال خاورمیانهای که از قبل بیثبات است را بیشتر بیثبات خواهد کرد. کسانی که فرض میکنند این یک درگیری سریع خواهد بود و محدود به نابود کردن سه سایت هستهای کلیدی در نطنز، فردو و اراک است، در اشتباهند. حمله به این سایتها میتواند زنجیرهای از تشدیدهای تلافیجویانه را به راه اندازد که به تلافیهای بیشتر منجر شده و تبدیل به درگیری گستردهتری در سطح منطقه شود.
به گزارش سرویس بین الملل تابناک، اندیشکده استیمسون آمریکا در تحلیلی به بررسی مذاکرات ایران و آمریکا در عمان پرداخته که در ادامه آمده است.
اعلام رئیسجمهور دونالد ترامپ در تاریخ ۷ آوریل مبنی بر آغاز «مذاکرات مستقیم» بین ایران و آمریکا از آخر این هفته در عمان، جدیدترین بخش از مجموعهای از اظهارنظرهای شگفتانگیز میان دو کشور در هفتههای اخیر بود.
پس از تبادل نامههایی میان ترامپ و رهبر عالی ایران، آیتالله علی خامنهای – که تنها بخشهایی از آنها به رسانهها درز کرده – درگیریهای لفظی آنها به سطحی بیسابقه در روابط ایران و آمریکا رسیده بود.
در تاریخ ۳۰ مارس، ترامپ در مصاحبهای تلفنی با شبکه NBC نیوز، لحن خود را تشدید کرد و گفت: «اگر آنها توافق نکنند، بمباران خواهد شد – و بمبارانی خواهد بود که نظیرش را هرگز ندیدهاند.»
ترامپ همچنین افزود: «این احتمال وجود دارد که اگر توافقی صورت نگیرد، من دوباره تعرفههای ثانویه علیه آنها اعمال کنم، همانطور که چهار سال پیش [در واقع شش سال پیش]انجام دادم»، که اشاره به تحریمهایی داشت که پس از خروج دولتش از توافق هستهای مهمی که توسط رئیسجمهور پیشین حاصل شده بود، اعمال کرد.
بر اساس برخی برآوردها، صادرات نفت خام و میعانات گازی ایران از بیش از ۲.۵ میلیون بشکه در روز در سال ۲۰۱۷ – سالی که پیش از خروج ترامپ از برنامه جامع اقدام مشترک (برجام) بود – به کمتر از ۰.۴ میلیون بشکه در روز در سال ۲۰۲۰ سقوط کرد. از آن زمان تاکنون، صادرات ایران به حدود ۲ میلیون بشکه در روز بهبود یافته که بیشتر آن به چین صادر میشود.
بر اساس تحریمهای ثانویه، هر کشوری که با ایران تجارت کند، با خطر اعمال تعرفههای سنگین اضافی روبهرو خواهد شد – که ممکن است فراتر از تعرفههایی باشد که ترامپ قبلاً اعلام کرده است. این موضوع باعث میشود ادامه تجارت برای شرکای اقتصادی ایران بسیار پرهزینه باشد. ترامپ با مطرح کردن صریح تعرفههای ثانویه بهعنوان گام بعدی در صورت شکست مذاکرات، این پیام را داد که قصد دارد جریانهای درآمدی ایران را خفه کند، نه اینکه فوراً به حمله نظامی متوسل شود.
ترامپ تهدید به اعمال فشار اقتصادی جدید را با ابراز آمادگی برای کاهش تنشها ترکیب کرد. او در تاریخ ۳۰ مارس در هواپیمای ایر فورس وان گفت: «اگر آنها (ایرانیها) بخواهند توافق کنند، ما هرگز تعرفههای ثانویه را اعمال نخواهیم کرد. میتوانیم امیدوار باشیم که آنها بهعنوان یک کشور، زندگیای عالی، طولانی و موفق داشته باشند.»
رهبر ایران، آیتالله خامنهای، در خطبهای به مناسبت پایان ماه مبارک رمضان به اظهارات ترامپ واکنش نشان داد و گفتند: «اگر هرگونه اقدام تجاوزکارانهای از بیرون صورت گیرد — هرچند احتمال آن زیاد نیست — بیتردید با ضربهای قاطع و تلافیجویانه مواجه خواهد شد.» ایشان افزودند: «اگر دشمن، مانند برخی سالهای گذشته، خیال فتنهانگیزی در داخل کشور را در سر بپروراند، ملت همانگونه که در آن سالها پاسخ داد، با ارادهای قاطع پاسخ خواهد داد.»
زمانی که ترامپ در سال ۲۰۱۸ از برجام خارج شد، (آیت الله) خامنهای از مذاکره با او خودداری کرد، اما پیشبینی کرد که درگیری نظامی رخ نخواهد داد. با این حال، پس از تهدیدهای اخیر، او این موضع را تغییر داد — و با مذاکرات غیرمستقیم با آمریکا موافقت کرد، هرچند اذعان داشت که امکان جنگ وجود دارد، هرچند از نظر او «احتمال آن زیاد نیست.»
پس از اظهارات ترامپ در ۷ آوریل در دفتر بیضی کاخ سفید، وزیر امور خارجه ایران، عباس عراقچی، تأیید کرد که «ایران و آمریکا روز شنبه در عمان دیدار خواهند کرد» برای «مذاکرات سطح بالا»، اما تصریح کرد که این مذاکرات در ابتدا بهصورت غیرمستقیم خواهد بود. عراقچی افزود: «این مذاکرات به همان اندازه که یک فرصت است، یک آزمون نیز هست. توپ در زمین آمریکاست.»
نگرانی در مورد تحقیر عمومی وجود دارد – بهویژه پس از برخورد تهاجمی ترامپ با ولودیمیر زلنسکی، رئیسجمهور اوکراین، در دفتر بیضی، رویدادی که بهطور گسترده توسط رسانههای سختگیر ایران پوشش داده شد. همانطور که توماس فریدمن، ستوننویس نیویورک تایمز، یکبار نوشت: «اگر یک چیز از پوشش امور جهانی یاد گرفته باشم، این است: قویترین نیروی دستکمگرفتهشده در روابط بینالملل تحقیر است.»
ایران همچنین بدون باتجربهترین کارشناس خود در امور آمریکا، وزیر امور خارجه سابق محمد جواد ظریف، که در ماه مارس پس از مشورت رئیس قوه قضائیه، غلامحسین محسنی اژهای برای استعفا به دلیل شکایات متعدد علیه او مجبور به ترک سمت معاونت رئیسجمهور در امور استراتژیک شد، به پیش میرود.
سوالی کلیدی برای مذاکرهکنندگان ایران این است که میزان تقاضاهای آمریکا تا چه حد خواهد بود. جلوگیری از دستیابی ایران به سلاح هستهای برای بیش از دو دهه نگرانی اصلی آمریکا و اسرائیل بوده است.
با این حال، پیوند دادن مسئله هستهای به حمایت ایران از نیروهای منطقهای به نظر میرسد که مانع بزرگی برای توافق باشد. ایران همچنین با مدل معروف «مدل لیبی» که بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر اسرائیل، در تاریخ ۷ آوریل هنگام دیدار با ترامپ به آن اشاره کرد، مخالفت میکند؛ مدلی که از ایران میخواهد تمام فعالیتهای هستهای خود را کنار بگذارد.
در خصوص مسئله هستهای، به نظر میرسد در داخل دولت ترامپ اختلافاتی وجود داشته باشد. در تاریخ ۱۶ مارس، مشاور امنیت ملی کاخ سفید، مایک والتز، به ABC نیوز گفت: «تمام گزینهها روی میز است تا اطمینان حاصل شود که ایران سلاح هستهای نخواهد داشت؛ و این شامل تمام جنبههای برنامه ایران میشود. این موشکها، تسلیحاتی شدن، غنیسازی. آنها میتوانند یا آن را تحویل دهند و به روشی که قابل راستیآزمایی باشد، کنار بگذارند، یا با مجموعهای از پیامدهای دیگر روبهرو خواهند شد.»
در تاریخ ۲۳ مارس، مایک والتز دوباره به طور صریح اعلام کرد که ایران باید غنیسازی اورانیوم را کنار بگذارد، که نشان میدهد اظهارات قبلی او یک اشتباه زبانی نبوده است. اگر این موضع ترامپ باشد، ممکن است مانع بزرگی ایجاد کند.
با این حال، استیو ویتکاف، فرستاده ترامپ که قرار است در این آخر هفته نماینده آمریکا در عمان باشد، پیشنهاد کرده که آمریکا تنها نگران تسلیحاتی شدن مواد هستهای ایران است. او در تاریخ ۲۱ مارس به مصاحبهکننده محافظهکار، تاکر کارلسون، گفت: «ما باید یک برنامه راستیآزمایی ایجاد کنیم تا هیچکس نگران تسلیحاتی شدن مواد هستهای شما نباشد...، زیرا گزینه دیگر، گزینه خوبی نیست.»
برای سالها، دولت اوباما سیاست «غنیسازی صفر» را دنبال کرد، اما در نهایت موافقت کرد که ایران تحت نظارت دقیق آژانس بینالمللی انرژی اتمی غنیسازی محدود داشته باشد. با توجه به برنامه هستهای بلندمدت ایران و سرمایهگذاریهای قابل توجهی که در توسعه چرخه کامل سوخت هستهای انجام داده است، به احتمال زیاد تهران اکنون موافقت نخواهد کرد که بهطور کامل غنیسازی را متوقف کند.
موضع ایران، همانطور که در بیانیه نمایندگی این کشور در سازمان ملل در تاریخ ۹ مارس بیان شد، این است که بحثها در مورد «هرگونه نظامیسازی برنامه هستهای ایران» میتواند مورد بررسی قرار گیرد، اما اگر «هدف از آن [تجدیدنظر]در برنامه هستهای صلحآمیز ایران باشد تا ادعا شود آنچه که اوباما نتوانست به آن دست یابد اکنون محقق شده است، چنین مذاکراتی هرگز صورت نخواهد گرفت.»
با توجه به شرایط اقتصادی، ایران ممکن است محدودیتهایی را برای برنامه هستهای خود بپذیرد، از جمله تعهد دائمی به پروتکل الحاقی (AP) پیمان منع گسترش سلاحهای هستهای، که بازرسیهای ناگهانی از سایتهای مشکوک را مجاز میسازد، همراه با توقف دائمی غنیسازی ۶۰ درصدی و اعطای محدودیت برای غنیسازی اورانیوم ۲۰ درصد.
ضمیمه اول برجام مشخص میکند که ایران به طور موقت پروتکل الحاقی را اعمال کرده و سپس آن را در پارلمان تصویب خواهد کرد. پروتکل الحاقی — که بازرسیهای با زمان کوتاه، حتی در عرض دو ساعت را شامل میشود — سختترین مکانیزم دیپلماتیک برای جلوگیری از تسلیحاتی شدن است. با این حال، این امر نیازمند حمایت قوی از شورای امنیت سازمان ملل است و در صورت خروج ایران از آن، تحریمهای بینالمللی به طور خودکار اعمال خواهد شد.
در ازای آن، ایران احتمالاً به پافشاری بر تضمینهایی ادامه خواهد داد که هرگونه تحریم اقتصادی که در چارچوب توافق جدید کاهش یابد، توسط رئیسجمهور آینده بازگردانی نشود، همانطور که ترامپ در سال ۲۰۱۸ انجام داد. تحریمهای حیاتی، مانند تحریمهای فروش نفت و بانک مرکزی ایران، به قانون توسط کنگره آمریکا تصویب شدهاند، به این معنا که یک رئیسجمهور تنها میتواند آنها را بهطور موقت تعلیق کند، مگر اینکه کنگره اقدامی انجام دهد.
راه پیشرو ناهموار است. اما گزینه جایگزین — جنگ — احتمالاً تلاشهای ایران را برای تسلیحاتی شدن تسریع کرده و در عین حال خاورمیانهای که از قبل بیثبات است را بیشتر بیثبات خواهد کرد. کسانی که فرض میکنند این یک درگیری سریع خواهد بود و محدود به نابود کردن سه سایت هستهای کلیدی در نطنز، فردو و اراک است، در اشتباهند. حمله به این سایتها میتواند زنجیرهای از تشدیدهای تلافیجویانه را به راه اندازد که به تلافیهای بیشتر منجر شده و تبدیل به درگیری گستردهتری در سطح منطقه شود.
دانشمندان روابط بینالملل — از جمله جیمز فیرون، رابرت جرویس، و جفری بلینی — مدتها است که استدلال کردهاند که جنگها اغلب نه از استراتژی محاسبهشده، بلکه از برداشتها و محاسبات نادرست درباره نیتها و پیامدها به وجود میآیند.
با توجه به تمام این عوامل، مسیر دیپلماسی، هرچند پرخطر، همچنان محتملتر و ترجیحیتر از مسیر جنگ باقی میماند. هفتههای آینده تصمیم خواهند گرفت که آیا زمینه مشترکی برای اینکه دیپلماسی بر درگیری غلبه کند، وجود دارد یا نه.
سایت تابناک از انتشار نظرات حاوی توهین و افترا و نوشته شده با حروف لاتین (فینگیلیش) معذور است.