خط و نشانهای روحانی، سپردهگذاران دانهدرشت چه کسانی هستند، دو سؤال مجلس از وزیر اطلاعات در یک روز، محاصره اقتصادی ایران؟، کارگران ملکه مشغول کارند!، نظام، پیروز واقعی چالش سپنتا نیکنام، رکوردشکنیهای روز به روز سکه، همه دردسرهای دموکراتها در آمریکا، ایران ارباب تنگهها، رئیس FATF مأمور اعمال تحریمهای آمریکا، افشاگری رویترز از تلاش سازمان یافته آمریکا برای ایجاد نارضایتی در ایران و سندروم عباس جدیدی! از مواردی است که موضوع گزارشهای خبری و تحلیلی روزنامههای امروز شده است.
به گزارش «تابناک» روزنامههای امروز دوشنبه اول مرداد ماه در حالی چاپ شد و در بر روی پیشخوان مطبوعات کشور قرار گرفت که سخنان روز گذشته رئیس جمهور روحانی در جمع سفرا و مسئولین وزارت خارجه بازتاب وسیعی در صفحات نخست بیشتر آنها داشته است. روزنامههای منتقد دولت از جمله کیهان، جوان و وطن امروز نیز تیترهای مثبتی از سخنان روز گذشته حسن روحانی برای شماره امروز خود انتخاب کرده اند. عباراتی همچون ایران ارباب تنگهها و با دم شیر بازی نکنید از عناوینی بود که از قول رئیس جمهور در صفحه نخست تعدادی از روزنامهها قرار گرفته است.
روزنامه وطن امروز عبارت ارباب تنگهها را از سخنان روز گذشته روحانی در صفحه نخست خود گنجاند و درباره رمزگشایی از تأیید تهدید نفتی روحانی و نامه سردار سلیمانی با اظهارات دیروز رئیسجمهور نوشت.
روزنامه ابتکار عنوان خط و نشانهای روحانی را تیتر گزارش خود از سخنرانی روز گذشته رئیس جمهور انتخاب کرد. این روزنامه در گزارشی دیگر از رکورد شکنیهای روز به روز سکه نوشته است.
روزنامه جوان سخنان ایراد شده دیروز روحانی را به طور ویژهای در صفحه نخست خود جای داد و عبارت صدای اقتدار ایران را با قلم درشت برجسته کرد. این روزنامه در سرمقاله امروز خود مطلبی با تیتر باور کنیم او در خدمت ماست به قلم مدیرمسئول آن عبدالله گنجی نوشت که در بخشی از آن آمده: تحریم بسیار بد است، اما بپذیریم یک کشور نفتی مثل ایران از «تنبلی خلاقیت» رنج میبرد و گذشته ما ثابت میکند که خلاقیت ما در روزهای سخت متولد میشود.
روزنامه شرق در ادامه گزارشهای چند روز اخیر خود درباره تخلفات مؤسسات مالی امروز نیز گزارشی با تیتر سپردهگذاران دانهدرشت چه کسانی هستند؟ منتشر کرده است. این روزنامه نیز با چاپ تصویری از حسن روحانی در صفحه نخست جمله جنگ با ایران مادر جنگهاست را از بین سخنان روحانی در جمع مسئولان وزارت خارجه و دیپلماتهای ایرانی برجسته کرده است.
در ادامه تعدادی از یادداشتها و سرمقالههای منتشره در روزنامههای امروز را مرور میکنیم؛
پیامهای مواضع روحانی به روایت زیباکلام
صادق زیباکلام استاد دانشگاه در ستون اول دفتر روزنامه ایران با عنوان پیامهای مواضع روحانی در مورد اظهارات روز گذشته رئیس جمهور نوشت: سخنان رئیس جمهوری اسلامی ایران در جمع سفرا و رؤسای نمایندگیهای خارج از کشور پیامهای اساسی را خطاب به رهبران کشورهای جهان در خود مستتر داشت. پیامهایی که باید امیدوار بود به درستی مخاطبان خود را بیابد و با آسیب کجفهمی مواجه نشود.
در سخنرانی دیروز حسن روحانی یک عبارت بیش از دیگر عبارتها خودنمایی کرد و آن بیان این نکته به ترامپ بود که «جنگ با ایران مادر جنگها و صلح با ایران مادر صلحها است». این عبارت بیش از آنکه بخواهد از موضعی تهدیدآمیز بیان شود؛ مؤید رویکرد صلحجوی ایران است. روحانی با بیان این جمله تأکید کرد که جمهوری اسلامی ایران برای صلح آماده است، اما برای صلح قواعد، شرایط و الزاماتی دارد. به عبارت دیگر، روحانی گفت: ایران به دنبال جنگ و درگیری نیست و صلح را به جنگ ترجیح میدهد، اما در عین حال اینگونه نیست که انتظار داشته باشید وقتی ما را تحت فشار قرار میدهید، ما هم دستهای خود را بالا ببریم و تسلیم شویم یا شرایط دفاع از خود را نداشته باشیم.
اتمام حجت روحانی با ترامپ و اشاره دوباره او به بستن تنگه هرمز در برابر تهدید به جلوگیری از فروش نفت ایران نیز دیگر وجه بارز سخنان روحانی بود. موضعگیریای که تأثیرات داخلی و خارجی خاص خود را دارد.
در درون کشور چنانکه شاهد بودهایم شخصیتهای اصولگرا و نیز فرماندهان نظامی از نوع موضعگیری روحانی استقبال کردند. در نتیجه از حیث ایجاد نوعی همگرایی داخلی این نوع موضعگیری مؤثر بود. اما باید به وجه تأثیرات خارجی سخنان روحانی با قدری تأمل و ظرافت نگریست. رئیس جمهوری تلاش کرد با ترامپ اتمام حجت کند، اما رویکرد او در این سخنرانی به گونهای بود که چه بسا نگرانیهایی برای میانهروهای اروپا، بویژه سران آلمان، فرانسه یا رئیس سیاست خارجی اتحادیه اروپا ایجاد کند. مسلم است که امروز اروپا از مواضع ضدایرانی ترامپ حمایت نمی کند، اما این امر به معنای همراهی تام و تمام آنان با هرنوع رویکرد از جمله رویکردهای واجد خصلتهای تندروانه نیست.
این واقعیت مسلم و سخن درستی است که بگوییم «نمیشود ایران در محاصره اقتصادی و بحران باشد یا نتواند یک بشکه نفت صادر کند، اما خلیج فارس و خاورمیانه در نهایت ثبات و امنیت باشد.» این خطاب روحانی به ترامپ نیز مسموع است که «شما نمیتوانید هر جور که دلتان میخواهد با ایران رفتار کنید، اما درعین حال انتظار داشته باشید در خاورمیانه آب از آب تکان نخورد.»، اما بیان این سخنان منطقی همچنان نیازمند در نظر گرفتن ظرافتهایی است. این پیام باید به صورتی مخابره شود که کار را برای ترامپ سختتر کند و دست او را برای تشدید فضای مخرب علیه ایران محدودتر کند. نه اینکه به نفع ترامپ باشد و بر لبهای نتانیاهو یا پادشاه عربستان لبخند بنشاند. زیرا ایران در مسیر دشوار پیش روی خود، بیش از هر چیز باید تلاش کند از ریختن آب به آسیاب ترامپ خودداری کند. این «آب به آسیاب ترامپ نریختن» یعنی نه تنها به ترامپ اعلام کنیم ایران پرچم سفید بلند نکرده و برای کنار آمدن با تو التماس نمیکند، درعین حال به گونهای عمل یا سخن نگوییم که موجب انبساط خاطر مخالفان ایران شود. از این رو، از روحانی انتظار میرود هنگام بیان چنین سخنانی، تلاش کند میان خرسند کردن اصولگرایان و جلب همراهی میانهروهای اروپا یا میان دوگانه تندروی و منافع ملی، توازن برقرار کند.
البته روحانی این نکته را در سخنان خود و بطور ویژه در مورد کشورهای منطقه مد نظر داشت. او سعی کرد بر این نکته تأکید کند که سیاست ایران در قبال کشورهای منطقه، حتی کشورهایی که روابط خوبی با ایران ندارند، متفاوت از سیاست ایران با امریکاست. او تأکید کرد که ایران خواهان بهبود روابط با امارات، بحرین و عربستان است. این سخن البته سخن جدیدی نیست و مدتهاست که از سوی او یا وزیر خارجه تکرار میشود. اگر چه رویکرد دولت مبنی بر «منطقه قوی، به جای قویتر در منطقه» تاکنون عملی نشده است و چرایی آن را باید در همگن نبودن موضعگیریهای منطقهای و بینالمللی که از سوی تریبونهای مختلف از هر دو سو ابراز میشود جستوجو کرد.
فارغ از این چند نکته، روحانی در سخنان خود نشان داد که سیاست خارجی ایران درک و توانایی این را دارد که بتواند از شکافهای موجود در عرصه روابط بینالملل بهره بگیرد. چنانکه او در سخنان خود تأکید کرد باید با وجود همه دشواریهای پدید آمده در دوره ترامپ از فرصتهای پدید آمده به واسطه او در کاخ سفید هم بهره بگیریم. این یعنی ایران میتواند با ادامه سیاستهای معقول و معتدل خود وگسترش ارتباط با اروپا کار را برای امریکا، نتانیاهو و سعودیها برای منزوی کردن ایران دشوارتر کند و با حفظ موضع صلحجویانه خود جنگ را در صفحه شطرنج دیپلماسی به نفع خود تمام کند.
آن سوی سکه گرانی...!
هارون یشایایی طی یادداشتی که در شماره امروز اعتماد چاپ شده است نوشت: همه مردم ایران و جهان میدانند اقدام به تحریمهای اجتماعی و اقتصادی گوناگون از طرف ایالات متحده امریکا به سردمداری دونالد ترامپ رییسجمهور و بعضی کشورهای اروپایی و با همدردی بعضی کشورهای عرب و مسلمان ملت ایران را در تنگنا قرار داده است و فشارهای روزافزون و ظالمانه به محیط کسب و کار در میهن ما هر روز بر مشکلات زندگی مردم میافزاید. امپریالیستهای سوداگر و دلال شناخته شده آنها دونالد ترامپ در این اندیشه هستند که مقاومت دولت و ملت ایران را در حفظ منافع ملی خود در هم بکوبند و منطقه را بیش از آنچه هست ناآرام و آشوبزده کنند...! ضعفها و کمتوانی مسوولان در کنترل بحران مالی، خشکسالی...
کمآبی و گرمای بیسابقه دلایلی است مزید بر آنچه گفته شد در علت گرانی افسار گسیخته مایحتاج روزانه مردم مخصوصا در یکی، دو ماه اخیر...! این یک روی سکه...، اما سکه نامعقول گرانی روی دیگری هم دارد که کمترین اشاره به آن نمیشود و در گوشه و کنار از زبان مردم با احتیاط میشنویم. چند روز گذشته دوستی با گلایه تعریف میکرد که مردی برای خرید مقداری کاغذ به مرکز کاغذفروشی در تهران مراجعه کرده است و از فروشندهای قیمت پرسیده و جواب اینگونه شنیده است که بعد از ساعت ١١ صبح مراجعه کنید و دوست بیخبر ما با تعجب میپرسد چه فرقی بین ساعت ٩ صبح و دو ساعت بعد از آن است؟ که خریداری دیگر دلسوزانه میگوید آخر قیمت دلار ساعت ١١ صبح اعلام میشود و قیمتگذاری کاغذ معمولا با توجه به نوسان قیمت دلار که هر روز بالاتر میرود و بعد از ساعت ١١ معلوم میشود و فروشندگان جواب مشتری را میدهند...! بعد از اطلاع از قیمت دلار و...! دوست من با اعتراض میگویند فروشندگان موجودی انبار فعلی خود را که شاید ماهها و هفتهها قبل از این خریدهاند امروز میفروشند. جواب فروشنده این است که اگر امروز به قیمت دیروز بفروشیم فردا باید گرانتر از امروز خریداری کنیم...! جوابی به قول بچههای تهران، سربالا...! دوستم گفت: اعتراض کردم که آنچه از دیروز دارید با احتساب سود امروز بفروشیدو اگر فردا گرانتر خریدید آن را هم با احتساب سود بفروشید...! این بیانصافی و سودجویی غیرقانونی و غیراخلاقی است...! فایدهای نداشت...! راستی اینکه سوپر مواد غذایی سر کوچه محل زندگی ما هم همینها را میگوید و وقتی اعتراض میکنیم شانههایش را بالا میاندازد و دولت را مقصر میداند و در خاتمه اینکه بعضی کسبه ما انصاف را فراموش کردهاندو روی دیگر سکه شدهاند.
استراتژی ایران، کنترل حسابشده تنگه هرمز؟
کیهان برزگر، استاد روابط بینالملل در سرمقاله امروز روزنامه شرق با عنوان کنترل حسابشده تنگه هرمز؟ نوشت: سیاست اعلامی دونالد ترامپ، رئیسجمهور آمریکا، در «به صفررساندن» صادرات نفت ایران و اعلام آمادگی سعودیها و اماراتیها برای پرکردن این خلأ نفتی، واکنش حسن روحانی، رئیسجمهوری را در پی داشت که «اگر نفت ایران صادر نشود، نفت دیگری هم از منطقه صادر نخواهد شد» که خود اشاره تلویحی به بستن تنگه هرمز است. همین تحول، بحثهای جدیدی را درباره استراتژی عملی ایران در تنگه هرمز در شرایط بهخطرافتادن امنیت اقتصادی کشور به همراه داشته است. بعضی از دیدگاهها تهدید ایران را بیشتر مبتنی بر نمایش قدرت دانسته و اینکه ایران ممکن است توان لازم برای بستن تنگه هرمز در کوتاهمدت را داشته باشد، اما عملا توان نظامی برتر آمریکا که در هر شرایطی خود را متعهد به بازنگهداشتن جریان انرژی از این تنگه میداند، مانع از تداوم و عملیشدن یا تأثیرگذاری مورد نظر این استراتژی ایران میشود. ضمن اینکه واکنش نظامی آمریکا مورد حمایت سایر اعضای بینالمللی مانند اروپا، چین، هند، ژاپن و... هم قرار میگیرد که به نوعی به واردات انرژی و تبادلات اقتصادی از منطقه خلیجفارس وابسته هستند و اینکه ایران به بازماندن تنگه برای صدور کالا و تبادلات اقتصادی خود وابسته است.
دیدگاه دیگر برعکس بر این باور است که ایران در شرایطی که منافع و امنیت اقتصادی خود را در خطر ببیند، تنگه هرمز را میبندد و این رویکرد یک سابقه سنتی و کلان استراتژیک در استراتژی دفاعی ایران در خلیجفارس است که همواره بهعنوان یک اصل ثابت استراتژیک قبل و بعد از انقلاب اسلامی بر آن تأکید شده است. بر این مبنا، ایران در سالهای اخیر توان دفاعی متقارن و غیرمتقارن را در منطقه بهشدت افزایش داده و حتی در مواردی تا مرز درگیری مستقیم با نیروهای آمریکایی مستقر در منطقه، با هدف تأکید بر حق و مسئولیت خود، پیش رفته است. واقعیت این است که اگر ایران امنیت اقتصادی خود را در نتیجه بهصفررسیدن صادرات نفت خود در خطر ببیند، مطمئنا واکنش نشان میدهد. اما هدف اصلی این واکنش بیشتر ورود به یک پویایی جدید در حوزه امنیت انرژی بینالمللی و بهرهبرداری از امتیاز ژئواستراتژیک خود در تأثیرگذاری بر اقتصاد جهانی است. فراموش نکنیم که ورود به هر بحرانی، ضمن اینکه ریسکهای خاص خود را به همراه میآورد، به نوعی آغازگر یک پویایی جدید در معادلات قدرت و آرایش جدید نقشهای کشورهاست و بههرحال حریف مقابل را وادار به واکنشهای محاسبهشده میکند. بر این مبنا، استراتژی واقعی ایران نه بستن کامل تنگه هرمز، بلکه کنترل «حسابشده» یا حتی مانعشدن از صدور نفت کشورهایی در منطقه است (مشخصا عربستانسعودی و امارات متحده عربی) که با مشارکت با ترامپ و رژیم اسرائیل و تهدید به جنگ آشکارا سعی در اخلال در امنیت اقتصادی و به تبع آن برهمزدن ثبات و امنیت ملی ایران دارند. ایران چنین سیاستی را در دهه ۱۹۸۰ در جنگ نفتکشها هم انجام داده بود که البته ریسکهای خود از جمله اسکورت نظامی آمریکا از نفتکشهای بعضی از کشورهای متخاصم عربی را در پی داشت. هدف حسن روحانی از اعلام ممانعت از صدور نفت دیگران هم بیشتر تأکید بر استراتژی سنتی ایران در «بههمپیوسته» بودن امنیت منطقهای است. بر این مبنا، طرح این موضوع در این مرحله بهدرستی بر مبنای تأثیرگذاری سیاسی و پیشگیرانه و نه الزاما تمرکز بر جنبه سخت و نظامی و بیشتر با هدف توجیه حق مشروع کشورها در بهرهبرداری از منافع اقتصادی و امتیازهای ژئوپلیتیک خود در شرایط بحران است.
توجه داشته باشیم که اتصال امنیت انرژی رژیمهای عربی متخاصم منطقه به امنیت تنگه هرمز، میتواند یک اهرم بازدارنده باشد و پویایی جدیدی به معادلات منطقهای بدهد. مثلا بازرسی کشتیها بهتبع هزینههای جانبی مانند ریسک بیمه را برای واردکنندگان انرژی از منطقه افزایش میدهد. قیمت نفت افزایش مییابد و این نارضایتی افکار عمومی جهانی و شرکتهای واردکننده نفت و بهتبع فشار به حکومتهای آنها را در پی خواهد داشت. یا اینکه شیوع بیثباتی سیاسی-امنیتی در منطقه پایههای مشروعیت رژیمهای عربی حوزه خلیجفارس را به چالش میکشد. نکته آخر اینکه حفظ امنیت تنگه هرمز و به دنبال آن امنیت و ثبات خلیجفارس بخش مهمی از استراتژی بازدارندگی تدافعی و ثبات و رشد اقتصادی کشورمان است. ایران بهطور سنتی موضوع امنیت تنگه هرمز را فراتر از بعد منطقهای در قالب ظرفیتهای امنیت بینالمللی و با عقلانیت و محاسبات دقیق استراتژیک در نظر میگرفته است. اما باید پذیرفت که سیاست بهصفررساندن صدور نفت ایران اقدامی خصمانه و غیرمشروع در محرومکردن یک ملت از منافع اقتصادی و بالطبع برخلاف منشور ملل متحد و همه قواعد بینالمللی است. در چنین شرایطی، بهرهبرداری از امتیاز ژئواستراتژیک «کنترل حسابشده» تنگه هرمز به ضرر منافع کشورهای متخاصم یک «دفاع مشروع» به حساب میآید.