آخرین اخبار و گزارشها از زلزله ۵.۹ ریشتری میانه، لاریجانی نخواهیِ چپ و راست؟! آیا ایران در برابر زلزله مقاوم شده است؟ دستور رئیسی برای بازنگری قرار بازداشت ها، ناندولتی در تنور گرانی، نفسهای به شماره افتاده بیمه تکمیلی ایثارگران، اظهارات قالیباف در برنامه دستخط تلویزیون، کدام بانکها زیانده هستند؟، دغدغه شفافیت آیتالله علمالهدی!، خطر تحریم روی تحریم و دیپورت خانم بازرس آلوده، از مواردی است که موضوع گزارشهای خبری و تحلیلی روزنامههای امروز شده است.
به گزارش «تابناک»؛ روزنامههای امروز شنبه هجدهم آبان ماه در حالی چاپ و بر پیشخوان مطبوعات قرار گرفت که زلزله ۵.۹ ریشتری آذربایجان شرقی با مرکزیت شهرستان میانه و گزارشهایی از آخرین اطلاعات مربوط به تلفات و خسارتهای این اتفاق در صفحات نخست بیشتر روزنامهها با عناوینی متنوع برجسته شده است.
توقف اجرای تعهدات برجامی در فردو و تحلیلهایی از چرایی نگرانی غرب از غنی سازی در فردو همراه با خبر دیپورت بازرس آژانس انرژی اتمی دیگر خبرهایی است که با تیترهای هستهای در روزنامههای امروز مورد توجه قرار گرفته اند.
در بخش سیاست داخلی نیز حمله تندروها به علی لاریجانی و لاریجانی نخواهی، بخشهایی از اصولگرایان و اصلاحطلبان نیز مورد توجه روزنامه نگاران قرار گرفته است.
تأکید ابراهیم رئیسی بر تجدیدنظر در قوانین بازداشت موقت از یک سو، و استقبال قوه قضاییه از افشاگران فساد از دیگر سو در تعدادی از روزنامههای امروز برجسته شده است.
در ادامه تعدادی از یادداشتها و سرمقالههای منتشره در روزنامههای امروز را مرور میکنیم؛
هادی محمدی در یادداشت روز امروز روزنامه خراسان به علل چرایی نگرانی غرب از غنی سازی در فردو از منظر خود پرداخت و نوشت: سرانجام گامهای ایران برای کاهش تعهدات برجامی اش به مراحل پایانی و حساس خود رسیده است. تزریق گاز اورانیوم به سانتریفیوژهای فردو که براساس برجام در این مرکز راهبردی باقی مانده بودند از بامداد پنج شنبه آغاز شده و امروز به میزان غنی سازی پایدار ۴.۵ درصد میرسد. واکنشهای خارجی به این اقدام نیز نشان داد که گام چهارم و موضوع غنی سازی در فردو که در مذاکرات برجام نیز از جمله خطوط قرمز ایران و ۱+۵ به شمار میرفت تا چه میزان برای آنها نگران کننده است، اما علت این نگرانی چیست؟ در واقع از سال ۲۰۰۳ که مذاکرات هستهای میان ایران و غرب آغاز شد طرف مقابل همواره دو اصل مهم «دیدن و توانستن» را براساس توهم احتمال حرکت ایران به سمت بمب اتمی در نظر داشت. «دیدن» از این جهت که هر فعالیت ایران در حوزه هستهای زیر نظر او باشد و «توانستن» به این معنا که بتواند هرزمان خواست تاسیسات هستهای ایران را منهدم کند!
برای این که «ببیند» جمهوری اسلامی چه فعالیتهایی دارد پروتکل الحاقی را پیش پای ما گذاشت و ما نیز در مذاکرات و با دریافت امتیازاتی و از آن جا که قصدی برای تولید سلاح هستهای نداشتیم قبول کردیم، اما در حوزه مقابله با توان انهدام دشمن، کشورمان سایت فردو را با رعایت بالاترین اصول پدافند عامل و غیرعامل در زیرِ زمین، ساخت و بخشی از غنی سازی خود را به آن جا منتقل کرد تا احتمال حمله به این مرکز حساس را به پایینترین حد خود برساند. غرب از این جهت که «توانستن» او برای مقابله احتمالی با اقدامات هستهای ایران کاهش یافته در مذاکرات برجام به ایران فشار آورد تا غنی سازی در فردو به صفر برسد که بازهم در قبال دریافت امتیازاتی این خواسته را عملی کردیم، اما حالا که ایران میبیند با خروج آمریکا از برجام عملا نفعی از برجام نمیبرد و تحریمها بازگشته اند، دیگر منطقی برای عدم غنی سازی در فردو به عنوان عاملی برای کاهش نگرانی طرف مقابل باقی نمیماند. حالا غرب است که باید نگران باشد و نگرانی بیشتر برای غرب این که ایران همزمان به نقطهای که پروتکل الحاقی را اجرا نکند و عملا روند «دیدن» را نیز مخدوش سازد نزدیک میشود و آن چه پیش روی آن هاست بازگشت همه توانمندی هستهای گذشته ایران است. کشورمان تا چند ماه قبل ۲۵۰کیلو اورانیوم غنی شده ۳.۶۷ درصد داشت و ۵۰۶۰ سانتریفیوژ IR-۱ که کار غنی سازی را با توان ۶۰۰۰ سو انجام میدادند. باحماقت ترامپ و خروج وی از برجام که با هدف غنی سازی صفر ایران انجام شد حالا حدود ۶۰۰ کیلو اورانیوم ۴.۲ درصد و ۶۵۹۴ سانتریفیوژ از جمله ۴۹۰ ماشین پیشرفته داریم که با توان ۹۵۰۰ سو در نطنز و فردو کار میکنند. همچنین آنها میدانند حداقل مواد غنی شده برای ساخت یک بمب هستهای ۱۲۰۰ کیلوگرم است و ایران تا رسیدن به این مرز که ترس موهوم آنها از برنامه صلح آمیز هستهای ایران است تنها چهار ماه فاصله دارد. البته به نظر میرسد همچنان راهی برای بازگشت وجود داشته باشد. راهی که از رفع همه تحریمها میگذرد. تا ۱۳ دی که موعد گام چهارم هم تمام خواهد شد تنها ۵۵ روز باقی مانده است و اروپا اگر میخواهد ایران گام پنجم خود را سختتر از چهار گام قبلی برندارد باید اقدامی انجام دهد که به نفع همه باشد
مهدی زارع طی یادداشتی با عنوان احتمال زلزلههای دیگر در شماره امروز روزنامه اعتماد نوشت: منطقهای که دیروز در آذربایجان شرقی به دلیل زلزلهای ۹/۵ ریشتری لرزید به سبب گسل معروفی که دارد قبلا نیز شاهد وقوع زلزلههایی بوده است. یکی زلزلهای ویرانگر در قرن نوزدهم و دیگری ۲۳ سال قبل و در ۱۰ اسفند ماه ۱۳۷۵ که در گلستان و مسیر اردبیل (یعنی شمال منطقه کنونی حادثه) رخ داد و ۶۰۰ نفر تلفات انسانی را به همراه داشت. اما در مورد زلزله اخیر میانه میتوان گفت که این زلزله خوشبختانه از زلزلههایی بود که کمترین تبعات را برای ما به همراه داشت، چرا که عمق زیاد مرکزیت وقوع زلزله و کانون آنکه در محلی خالی از سکنه رخ داده است، باعث شده تا این زلزله خوشبختانه خسارتهای زیادی را به همراه نداشته باشد. در واقع بعد از وقوع زلزله سرپل ذهاب که تقریبا با همین مشخصات به وقوع پیوست، این دومین بار بود که مردم ما خوششانس بودند وگرنه هر کدام از این دو زلزله میتوانست تلفات مالی و جانی فاجعهآمیزی به همراه داشته باشد. اما با توجه به عمق زلزله و محل وقوع آن، زلزله دیروز خوشبختانه تلفات جانی زیادی به همراه نداشت، گرچه مرگ حتی یک نفر هم پذیرفتنی نیست. کمااینکه در اکثر کشورهای توسعهیافته و نسبتا توسعهیافته، زلزلهای در عمق ۲۰ کیلومتری مطلقا نباید تلفات جانی به دنبال داشته باشد بنابراین حتی مرگ ۶ نفر در زلزله اخیر جای بسی تاسف دارد! اما از سویی باید خدا را شاکر بود که این زلزله درمناطق جمعیتی مثل خود میانه یا سراب و تبریز و... رخ نداده است که اگر اینچنین میشد الان کشور با فاجعهای جبرانناپذیر مواجه بود.
نکته دیگر اینکه زلزله دیروز تقریبا در محل تلاقی گسلهای بزقوش (گرم رود) با گسل شمال تبریز رخ داده است و با توجه به شیب منطقه که سوی شمال غرب است و همچنین با توجه به پسلرزههای ثبت شده که به سمت جنوب استان گرایش دارد، به شخصه معتقدم که این دادهها میتواند هشداری باشد برای وقوع زلزله احتمالی شدید دیگری در آینده نه چندان دور و در همین محدوده. آیندهای که شاید از فردا تا چند ماه آینده باشد. برای همین، به نظر میرسد مسوولان باید بسیار جدیتر از امروز و با نگاهی ویژهتر به این منظقه و تحرکات گسلهای آن دقت داشته و به نوعی آماده باشند. در مورد پس لرزههای این زلزله نیز واقعیت این است که تا لحظه تنظیم این یادداشت، یعنی غروب هنگام، بیش از ۷ زلزله بیشتر از ۳.۵ ریشتری و بیش از ۱۰۰ زلزله ۲ تا ۳.۵ در این منطقه ثبت شده که در نوع خود قابل توجه و تامل است. از لحاظ علمی نیز، شتاب و شدت زلزلههای رخ داده به سمت غرب صحنه کانونی است و بیشترین شتاب آن نیز در ترکمنچای ثبت شده است.
جالب اینجاست که در سال ۹۲ و طی یک پروژه ملی قرار شد تا با کمک معاونت علمی ریاستجمهوری سامانه هشدار پیش هنگام را در تبریز نصب کنیم که میتوانست با هشدارهایی که میدهد، به نوعی باعث حفظ مراکز استراتژیک و حساس این شهر شود، اما متأسفانه در آن برهه با مقاومتی که از سوی مسئولان استانی و محلی شد، این طرح به سرانجامی نرسید. در حالی که اگر آن سامانه بومی نصب شده بود، امروز هم میتوانست به خوبی در محک آزمایش قرار گیرد و احتمالا باعث کاهش خسارتهای وارده به مراکز حساس شهر و استان شود. کوتاه سخن آنکه امروز تبریز و بخش زیادی از آذربایجان شرقی از لحاظ گستردگی و وسعت گسلها، وضعیت تقریبا خطرناکی دارد. به خصوص آنکه گسل شمال تبریز که تا ۳۰ سال قبل از حاشیه این شهر گذر میکرد، به لطف ساخت و سازهای بیرویه و بیحساب و کتاب، کاملا داخل شهر و بخش شمالی آن شده و در صورت وقوع زلزلهای شدید میتواند فاجعهای واقعی رقم بزند. بنابراین امیدواریم مسئولان با جدی گرفتن هشداری علمی کارشناسان، تا دیر نشده فکری برای این محدوده بکنند که شاید چند ماه دیگر دیر باشد! ضمن آنکه امیدواریم با زلزلهای که رخ داده، حداقل در سال آینده شاهد راهاندازی اولین سامانه پیش هنگام زلزله در تبریز باشیم.
سید علیرضا کریمی در سرمقاله امروز روزنامه آفتاب یزد با عنوان وزیر جوان و اژدههای هفت سر فساد درباره حواشی اخیر پیرامون مبارزه با فساد در حوزه ستاره مربعها توسط وزارت ارتباطات و جدال اینستاگرامی حمیده زرآبادی نماینده مجلس و آذری جهرمی وزیر ارتباطات نوشت: مدتهاست در سپهر سیاسی کشورمان، شاهد رویکردی از سوی عدهای هستیم که عمیقا نگران کننده و مایه تأسف است. چپ و راست هم نمیشناسد. منظورم را ساده و عریان عرض میکنم: اگر آقایی امروز مطلبی بنویسید و یا نطقی نماید و مدعی شود گروه و یا فردی با لطایف الحیل سر مردم را کلاه گذاشتهاند و این هم اسناد و مدارکش، طرف مقابل به جای آنکه پاسخگو باشد و توضیح دهد چرا چنین دزدی صورت گرفته در پاسخ میگوید: «تو حرف نزن! فلان اقوامت دزده»! دقیقا و یا تقریبا در همین مایهها کلا اصل ماجرا به فراموشی سپرده میشود و دو طرف شروع میکنند به گروکشی، افشاگری و کارهای رسانهای که مرسوم است. حال مردم میمانند و کلی سوال و ابهام بر زمین مانده که کسی نیز پاسخگو نیست.
در مورد ماجرای وزیر جوان ارتباطات و ستاره مربعها تقریبا همین موضوع در جریان است. آذری جهرمی اطلاعاتی منتشر نمود و اعلام کرد که چگونه عدهای پولهای هنگفتی به صورت خاموش و بی حساب و کتاب تحت عنوان ارزش افزوده از مردم اخذ کردهاند و پاسخگو نیز نیستند. وزیر جوان پیش بینی کرده بود که این نور تاباندن در تاریکخانه عدهای چگونه آنان را به تحرک علیه وی وا میدارد و شروع به سمپاشی میکنند. همینطور هم شد. ایشان در گام اول مدعی شدند که یکی از اقوام جهرمی با رانت وی حقوق دهها میلیونی میگیرد. البت وزیر جوان چند روز پیش در این خصوص توضیحات مبسوطی را ارائه داد لیکن هدف بنده از طرح موضوع این نیست که عرض کنم حق با وزیر است یا طرف مقابل بلکه مراد هشدار در خصوص گم نشدن اصل موضوع است. متاسفانه به نظر میرسد مثل سایر موارد در سالهای گذشته اصل تخلف احتمالی که صورت گرفته با ترفندهای رسانهای مسببان تخلف، در حال به حاشیه رفتن است تا ذهنها به جاهای دیگری برود.
اگر هریک از اقوام جهرمی تخلفی و سوءاستفادهای از جایگاه وی داشتهاند دستگاه قضا ورود کند و پیگیری نماید، زیرا کسی سینه چاک وزیر نیست، اما نبایستی خدای نکرده اصل ماجرا در این زد و خورد رسانهای موافقان و مخالفان گم شود.ای کاش نماینده محترم مردم قزوین که این روزها به نظر میرسد در راس هجمه به جهرمی قرار دارد این موضوع بدیهی را لحاظ کنند و در کنار این نکته پیگیر تخلفات احتمالی دیگر باشند.
اقدامی که وزیر ارتباطات انجام داده فیالنفسه نیکوست و اگر در نهایت منجر به نتیجه شود اعتمادساز است لیکن اگر مخالفان متخلف جهرمی حرف خود را بر کرسی بنشانند و باعث شوند وزیر عقب نشینی کند بنده به طور قطع اعلام میکنم که دیگر وزیر و وکیلی این جرات را به خود نمیدهد در جهت احقاق حقوق از دست رفته مردم وارد چالش شود و مقابل اژدههای هفت سر فساد بایستد. بایستی هشدار داد و مراقب بود.
در دوقطبی شکل گرفته در مورد افشاگری وزیر، همه خود را فساد ستیز جا زدهاند، اما مبرهن است که برخی تحت لوای این عنوان در حال فراری دادن مفسدان اصلی هستند.