به گزارش «تابناک»؛ روزنامههای امروز چهارشنبه هشتم دی ماه در حالی چاپ و منتشر شد که مذاکرهکنندگان در حال رسیدن به خط پایان، هشدار جدید کمیته علمی کرونا درباره امیکرون، جزئیات طرح یارانه در قالب بنزین و ابهامات آن و امکان توافق تا فوریه تیترهایی هستند که در صفحات نخست روزنامههای امروز برجسته شده است.
در ادامه تعدادی از یادداشتها و سرمقالههای منتشره در روزنامههای امروز را مرور میکنیم:
روحالله سوری روزنامهنگارطی یادداشتی با عنوان چرا مذاکرات به نتیجه نمیرسد، در روزنامه مستقل نوشت: اولین دور از مذاکرات هستهای ایران و کشورهای ۱+۴ در دولت رئیسی در حالی به پایان رسید که بازخورد خوشایندی از همه طرفها در رابطه با آن را شاهد نیستیم.
اروپا و آمریکا با ابراز ناامیدی از محتوای مطرح شده از سوی ایران آن را زیادهخواهی و بازگشت به نقطه صفر عنوان کردهاند و همین مساله احتمال تداوم مذاکرات را در هالهای از ابهام قرار داده است.
آنچه از اخبار منتشر شده طی روزهای اخیر میتوان استنباط کرد این است که ایران ضمن مطالبه رفع کامل تحریمها، بر تداوم برنامههای هستهای خود که عمدتا از مسیر کاهش تعهدات برجامی به دست آورده اصرار دارد.
همه این موارد را که در کنار هم قرار میدهیم؛ سوال مهمی که میتواند مطرح شود این است که ایران دقیقا از بازگشت به مذاکرات چه اهدافی را دنبال میکند؟
برای پاسخ به این سوال باید گفت آنچه که یک مذاکره سیاسی را شکل میدهد صورت مسالهای است که در ذهن طرفین تصور میگردد.
اگر بخواهیم بطور مصداقی در مورد مذاکرات هستهای ایران صحبت کنیم باید گفت که از نگاه اروپا و آمریکا صورت مساله عبارت است از تهدیدات ناشی از دستیابی ایران به فناوری نظامی هستهای و درست به همین خاطر هدفی که این کشورها در رابطه با برنامه هستهای ایران برای خود تعریف کردهاند ممانعت از افزایش توانمندی هستهای ایران و ایجاد محدودیتهای شدید و موثر در این رابطه است.
در طرف ایرانی، اما به نظر میرسد که صورت مساله تا حدودی پیچیدهتر باشد. از نگاه ناظران و کارشناسان موافق با مذاکره، مشکلات اقتصادی بوجود آمده در اثر تحریمهای هستهای و انزوایی که ایران در آن قرار گرفته است صورت مساله و مشکل اصلی میباشد و به همین خاطر نیز هدف از مذاکرات باید رفع تحریمها، بهبود وضعیت اقتصادی و رفع نگرانیهای سیاسی- امنیتی غرب و همسایگان از جانب ایران باشد.
اما آیا واقعا چنین نگاهی هم در میان تصمیمگیرندگان حاکم است؟ این پرسشی است که به نظر نمیرسد شواهدی در تایید آن بتوان پیدا کرد.
به نظر میرسد آنچه برای تصمیمگیرندگان مساله اصلی میباشد چیزی دیگر است و حفظ توانمندی هستهای و تداوم آن در نگاه اتاق فکر تصمیمگیرنده در ایران از اهمیت بیشتری نسبت به موضوعات اقتصادی برخوردار است.
اگر بخواهیم دقیقتر سخن بگوییم از نگاه تصمیمگیرندگان، اکنون کشور ایران در وضعیت مناسبی از لحاظ قدرت منطقهای و توان نظامی قرار دارد و در رابطه با مشکلات اقتصادی هم عمده نگاهها به این صورت است که مساله و مشکل اقتصاد ایران چیز تازهای نیست بلکه موضوعی است که به هر حال طی چهار دههای که از انقلاب میگذرد همیشه وجود داشته است و مردم به نحوی به آن عادت کرده و خود را با آن تطابق دادهاند.
مهمتر اینکه از نگاه تصمیمگیرندگان، ایران میتواند از طریق نزدیک شدن هرچه بیشتر به شرق تا حدودی موفق به جبران مشکلات اقتصادی ناشی از تحریمها گردد و افزایش توانمندی نظامی نیز در آینده خواهد توانست برگهای بازی بیشتری در اختیار ایران قرار دهد؛ بنابراین در دستگاه فکری تصمیمگیرندگان موضوع مذاکره با طرفهای غربی نه حل بحرانها و مشکلات اقتصادی که پذیرش قابلیتهای هستهای و نظامی ایران میباشد که همین مساله را باید کلید پیچیده شدن مذاکرات و تیره شدن چشمانداز پیش روی آن به حساب آورد.
جلال خوشچهره در سرمقاله امروز روزنامه ابتکار با عنوان اتفاق بزرگ در وین نوشت: ساعاتی پیش از شروع دور هشتم مذاکرات برجامی در وین، سخنگوی وزارتامور خارجه در نشست مطبوعاتی خود، خبر از یک اتفاق بزرگ داد. او گفت: «تیم مذاکره کننده ایران در حال تبادل غیر رسمی و غیر مستقیم متون کتبی، اما بدون سربرگ با امریکا از طریق انریکه مورا، نماینده اروپا در مذاکرات وین است.» خطیبزاده تاکید کرد: «این خبر بزرگی است که روز دوشنبه ششم دی ۱۴۰۰، در اختیار خبرنگاران میگذارم.» به راستی باید این خبر را بزرگ و تحول رو به جلو در مذاکرات وین دانست؟
تبادل متون غیر رسمی - که در ادبیات دیپلماتیک «غیر متن» خوانده میشود - میان مذاکره کنندگان ایرانی و آمریکایی، یک پیشرفت رو به جلوست. این خبر به قول سعیدخطیبزاده «بزرگ» اگرچه در میان گزارشهای رسانههای داخلی و خارجی گم و یا کمرنگ دیده شد، اما آن را میتوان گام نخست در تغییر نگرشی دانست که تهران را از گفتوگوی مستقیم با واشنگتن در هفت دور مذاکرات برجامی در وین پرهیز داده است. در واقع کشدار شدن مذاکراتی که حالا هشتمین دور آن با چشماندازی همچنان مبهم و پیشبینیهای متعارض از سوی گرایشهای مختلف آغاز شده، نبود گفتگوی مستقیم میان دو مذاکره کننده اصلی است. گره کار در وین از سوی دو بازیگر اصلی؛ یعنی تهران و واشنگتن باز میشود. تمام مطالبات تهران از مذاکراتش در وین و احیای برجام متوجه واشنگتن است. مخاطب اصلی واشنگتن نیز تهران است، اما بهگونهای بدیع در تاریخ مذاکرات دیپلماتیک، این دو متغیر اصلی از نشستن روبروی هم پرهیز کرده و کار را به واسطههایی سپردهاند که کارنامه آنان خالی از دستاورد معلوم است.
ابتکار تهران در انتقال پیام مکتوب و مستقیم خود به طرف آمریکایی از طریق «انریکه مورا» و نه نمایندگان اعضای گروه چهار، میتواند نشان از گذر تهران از امید به نقشآفرینی واسطههایی باشد که تاکنون اگر بر بلندی دیوار بدبینیهای متقابل میان تهران – واشنگتن نیفزوده باشند، در کاستن از آن هم نقش موثری نداشتهاند. در واقع گروه چهار ناتوانی خود را در تحقق خواستهای تهران نه تنها در وین، بلکه از سال ۲۰۱۸ میلادی تاکنون بدون توافق با واشنگتن نشان دادهاند. تجربه موفق امضای برجام در سال ۲۰۱۵ میلادی نیز بدون گفتگوی مستقیم تهران – واشنگتن، همان سرنوشتی را مییافت که در مذاکرات طولانی ایران و تروئیکای اروپایی از سال ۲۰۰۳ تا اواسط ۲۰۱۴ تجربه شد؛ یعنی تشدید اختلافها و رفتن پرونده هستهای ایران به شورای امنیت سازمان ملل متحد.
رودبایستیها را باید کنار گذاشت و منافع ملی را بر هرچیز ترجیح داد. ایران و امریکا، طرفهای اصلی مذاکرات وین هستند. اگر قرار به موفقیت در وین باشد، تهران و واشنگتن نمیتوانند بیش از این، پشت دیوار و با واسطه با هم کلنجار کنند. واسطهها با نگاه به منافع ترجیحی خود عمل میکنند. اگر قرار بر بیاعتمادی باشد، بیاعتمادی را چرا نباید در منافع ترجیحی واسطهها نیز دنبال کرد.
فرصتها اندک اندک به پایان نزدیک میشوند. وین میتواند به مثابه جعبه پاندورایی شود که هرنوع شری از آن بیرون بیاید و یا موقعیتی را فراهم کند که همه طرفها در آن کامیاب شوند.
سخنگوی وزارت امور خارجه از خبری بزرگ گفت. این خبر را برای فرجام هشتمین دور از مذاکرات وین میتوان به فال نیک گرفت. بازتاب تبادل متون غیر رسمی میان تهران و واشنگتن را در روزهای آتی و روند مذاکرات و احتمال دستیابی به توافق تدریجی یا همان «کم در برابر کم» میتوان سنجید.
روزنامه جمهوری اسلامی طی یادداشتی در شماره امروز خود با عنوان ناکارآمدی مزمن نظام آموزشی نوشت: تغییر و تحولات پرشتاب سالهای اخیر به ویژه مشکلات اقتصادی، کرونا و... بر روی نظام آموزشی کشور بیش از هر بخش دیگری اثرگذار بوده است. اگرچه بخشی از مشکلات ناشی از توقف آموزشهای حضوری با آموزشهای مجازی تا حدودی مهار شد، ولی تجربه نشان داد که آموزش مجازی هم به اندازه لازم و کافی نتوانسته جبران مافات کند. این مبحث لازم است در فرصت مناسبی به صورت جداگانه آسیبشناسی و درباره آن تصمیمسازی شود.
متاسفانه مجلسیان هم در این زمینه کار چندان مثبتی انجام ندادهاند و گرهی از مشکلات پرتعداد آموزش و پرورش نگشودهاند. در جریان مذاکرات مجلس برای رای اعتماد به وزرای آموزش و پرورش در طول ۴ دهه اخیر یک فهرست طولانی از انتظارات مطرح، عنوان و ارائه شده، ولی تقریباً هیچگاه انتظارات با اختیارات و اعتبارات، هماهنگی و همخوانی نداشتهاند. همین ناهماهنگی، ناکارآمدی نظام آموزشی را مزمن کرده است.
هنوز هم شاهد تکرار همیشگی مشکلات ریز و درشت آموزش و پرورش در سالهای مختلف و مناسبتهای گوناگون هستیم و کاملاً مشهود است که نظام آموزشی ما همواره درگیر مشکلات روزمره و تکراری بوده و هست. کمبود فضای آموزشی، کمبود معلم و دبیر، کمبود وسائل و تجهیزات کمک آموزشی، کمبود فضای مناسب ورزشی، به همراه طیف وسیعی از مسائل و مشکلاتی که به ساختار بنیادی آموزش و پرورش ازجمله ناکافی بودن دریافتی کادر آموزشی کشور، موقعیت نامطلوب و کمتاثیر آموزشهای ضمن خدمت، موانع و مشکلات شغلی در نظام آموزشی کشور که نتوانسته انگیزه و رغبت چندانی برای ارتقاء شغلی متناسب با انتظارات آنها ایجاد کند و... باعث دامن زدن به «ناکارآمدی مزمن» در نظام آموزشی کشور شد که البته زیبنده کشور ما نیست.
کاملاً آشکار است که قشر آموزگاران و دبیران و سایر کادرهای آموزشی در هر رده از مسئولیت که هستند، اکثراً با اشتیاق و تلاش روزافزون برای حفظ و ارتقاء سطح آموزشی کشور به کار طاقتفرسای خود که «تربیت نسل آینده زمامداران» کشور است، در تکاپو هستند، ولی متاسفانه باید اعتراف کنیم که آموزش و پرورش به عنوان «وزارتخانه مادر» همواره مظلوم واقع شده و به تناسب انتظارات، شاید هیچگاه اختیارات و اعتبارات و بودجه دریافت نکرده تا امکانات لازم و کافی را در سطح وسیع مدارس کشور توزیع کند. مجلس و سایر مراکز تصمیمگیرنده باید این واقعیت را درک نمایند که با تغییر وزیر و تعهد شفاهی و کتبی گرفتن از این و آن برای بهبود و ارتقاء سطح آموزش کشور بدون تامین نیازهای بنیادی، نمیتوان چنان انتظاراتی را محقق ساخت و انتظار معجزه داشت. اکنون که فصل بررسی بودجه سال آینده است و نمایندگان مجلس درصدد تصمیمگیری درباره لایحه بودجه تدوین شده توسط دولت و تبدیل ساختن آن به قانون هستند، زمان مناسبی برای توجه واقعی به بودجه آموزش و پرورش است. این توجه اگر اصولی و اساسی باشد، میتواند مبنائی شود برای ارتقاء همیشگی بودجه آموزش و پرورش و خارج ساختن آن از ناکارآمدی مزمنی که گرفتار آنست.