لطفاً روی ممنوعیت پافشاری نکنید!

حسین سروقامت*
کد خبر: ۵۸۴۲۸۳
|
۰۸ ارديبهشت ۱۳۹۵ - ۱۵:۱۶ 27 April 2016
|
10559 بازدید
این یادداشت ها در وهله اول برای استادان دانشگاهها نوشته شده اند. هرچند امید است مطالعه آنها برای اهل علم و خرد و یا همه کسانی که با فرهنگ این مرز و بوم سروکار دارند، نیز خالی از فایده نباشد.
فرض بر این است که عده ای استاد از دانشگاههای گوناگون با طرز تفکرهای مختلف در یک نشست هم اندیشی مجازی حاضر شده و به بحث و گفتگو می پردازند؛ و حاصل همه این بحث ها می شود نیوشیدن کلی حرف خوب؛
....و نوشیدن: «یک فنجان فرهنگ»


آیا فرهنگ تسلیم تکنولوژی می‌شود؟


«از خلاقيت در آموزش هرچه بگوييم، كم گفته‌ايم. آموزش، از آنجا كه براي برخي دانشجويان قدري سخت و ثقيل است، اگر با خلاقيت همراه شود، از ثقل و سنگينی آن كاسته مي‌شود و اين امر در شرايط كنوني كه بازار علم و دانش براي بعضی آدمها كساد است، امر پسنديده و مباركي است.
از جمله خلاقيت‌هاي توأم با آموزش، گسترش فضای نقد و نقادي است. نقادي علاوه بر آنكه تنور يادگيري را گرم و شعله‌ور مي‌كند، تراز و عيار آموزش را نيز بالا مي‌برد.

چندي پيش برادر قرآن‌پژوهم جناب آقاي بهاء‌الدين خرمشاهي در محفلي علمي و فرهنگي ترجمه‌ ارزشمند قرآن مرحوم ميرزامهدي الهي قمشه‌اي را در بوته نقد قرار داده و نكته سنجانه و تيزبينانه اشكالاتي را بر آن وارد دانستند.

اگر بدانيد چه اتفاقی افتاد.... عده زيادي بر وی شوريده و او را مورد سرزنش قرار دادند كه شما چرا مترجم ارزشمند قرآن را که مردم ما از دیرباز چشم به ترجمه او گشوده و از سفره فضل او ارتزاق کرده اند، چنين مورد نقادي قرار می دهيد؟

استاد خرمشاهی که مشخص بود از چنين برخوردي شگفت‌زده شده است، با تعجب گفت من هتك حرمتي نكردم، بر استاد و مترجم قرآن كريم نقيصه‌اي وارد نكردم، فقط بر كار و تلاش وي نقد و نظري وارد كردم. اگر كسي خود مرا چنین مورد نقادی قرار دهد، از او كمال تشكر و سپاسگزاري را مي‌كنم، چطور جامعه علمي ما تحمل چنين نقد منصفانه‌اي را ندارد؟»

نیل پستمن كه چهل سال کرسی استادی علوم و فنون دانشگاه نيويورك را در اختیار داشت و در سال 2003 ميلادي فوت كرد، از منتقدان و صاحبنظران پرآوازه عرصه رسانه و تكنولوژي است.
كتابهاي متعددي چون «زوال كودكي»، «زندگي در عيش و مردن در خوشي» و «ساختن پلي به قرن هجدهم» از جمله آثاري است كه وی را در عرصه تكنولوژي و رسانه از ديگران متمايز می کند.
از این دانشمند بزرگ بعنوان انديشمندي كم‌نظير ياد مي‌كنند كه بيش از نيمي از عمر خود را صرف روشنگري و نقد رسانه و تكنولوژي كرده است.

پستمن در كتاب «تكنوپولي؛ تسليم فرهنگ به تكنولوژي»، پس از طرح اين سؤال كه آيا تكنولوژي خوب است يا بد؟ نظريات گوناگوني را مطرح مي‌كند و در نهايت تكنوپولي يعني شيفتگي در مقابل فرهنگ را زير سؤال مي‌برد. او معتقد است عدم وجود نقد و نقادي منصفانه نسبت به تكنولوژي، دين و فرهنگ هردو تحت تسلط تكنولوژي درآمده و در نهايت هردو نابود مي‌شوند.


طرح اين قبيل مباحث، حداقل اين اثر را دارد كه پذيرش متعصبانه آراء و عقايد را مورد ترديد قرار داده، راه را براي نقد و كنكاش ديدگاههاي گوناگون باز مي‌كند!


برخي محققان معتقدند براي آنكه جامعه علمي تحمل نقد منصفانه پيدا كند، راههاي متعددي وجود دارد كه از جمله آنها تشكيل اتاق فكر و تكنيك بارش فكري است.

در بعضي دانشگاه‌ها مسئولان فرهنگي از اين روش بهره برده، در باره موضوعات پرتنش و جنجالي اتاق فكر تشكيل مي‌دهند و در اين روند نظرات دانشجويان موافق و مخالف را مي‌شنوند. در اتاق فكر دانشجو بايستي احساس امنيت كند و براي اظهارنظر خويش از احدي هراس نداشته باشد. او بايستي شرايط اتاق فكر را براي بارش فكري مناسب ببيند و دقيقاً به اين نقطه نظر برسد كه ارائه نظر او ولو در مخالفت با همه جمع صورت پذيرد، در تصميمات مهم دانشگاه مؤثر و مفيد است. شاخصه اصلي اتاق فكر «چرا» گذاشتن روي قضاياي مختلف است. اين خود، ايجاد ترغيب و كشش نموده، دانشجويان بي‌پرده و صريح حرف خود را بيان مي‌كنند. نتيجه چنين امري بالا بردن قدرت انتخاب است.

طبيعي است كه در اين روند فداكاري‌هايي نيز بايد رقم بخورند. حتي آدمها حاضر باشند گاهي پا بر روي خويشتن بگذارند تا بيان احوال آنان براي ديگران درس‌آموز باشد.

من شنيدم حتي در برخي دانشگاهها براي شناخت عوامل موفقيت يا عدم موفقيت خانواده، مسئولان دانشگاه از 5 خانواده موفق و 5 خانواده ناموفق دعوت بعمل آورده، زندگي آنان را در اتاق فكري كه با حضور دانشجويان برگزار شده بود، مورد بررسي قرار دادند.

از جمله آموزشهاي موثر براي نقد و نقادي آن است كه ما مهارت حل مسئله را به دانشجويان آموزش دهيم... اين امر تا آنجا پيش مي‌رود كه مي‌گويند اگر دانشجو مشكلي را نزد شما آورد، از خودش بپرسيد راه‌حل پيشنهاديت براي رفع اين مشكل چيست؟

چه چيزي به ذهن خودت مي‌رسد؟ تو خود، چه نقشي در حل اين مسئله بعهده مي‌گيري؟ اين نظريه براين اساس ارائه شده است كه گاهي مشكلات، پيچيده و چندبُعدي هستند، گاهي در ساده‌ترين شكل فقط به دنبال مقصر مي‌گرديم، درحالي كه براي حل هر مسئله‌اي بايستي از راه آن وارد شد و در این زمینه سخن دقیقی وجود دارد:

«بهترين كسي كه مي‌تواند مسئله‌اي را حل كند، همان كسي است كه آن را مطرح كرده است.»

***

«هویت سازی» بازتعریف «شهروند خوب»


«همكار عزيزم بحث خوبي را پیرامون نقد و نقادي و نقش مؤثر آن بر خلاقیت در آموزش مطرح نموده و اطراف آن به طور مستوفی سخن گفتند.

ما بخاطر همين مباحث گردهم آمده‌ايم تا جوانب اين مسائل را بررسي كنيم و دريچه‌هاي تازه‌اي به افق‌هاي گسترده علم و دانش بگشاییم.
من نیز از اساتید بزرگوار رخصت مي‌طلبم تا اندكي پيرامون خلاقيت در آموزش از منظر «هويت‌سازي» صحبت كنم.

مي‌دانيد كه انسانها در عصر كنوني متأثر از مؤلفه‌هايي هستند كه شايد در گذشته كمتر مورد کنکاش قرار مي‌گرفت و از مؤلفه‌هايي فاصله مي‌گيرند كه پيش تر، بيشتر مورد عنايت بود.
از جمله ترس بخشي از انسان‌ها در عصر حاضر از آينده متافيزيكي يا كيفرهاي ترسناك ريخته و از عوامل ديگري اثر مي‌پذيرند. به همين ترتيب هويت تازه‌اي پيدا مي‌كنند و رفتارهاي گوناگوني از خود بروز مي‌دهند. بعيد نيست به جهت همين عوامل، عصر جديد را عصر هويت‌سازي بناميم.

براين اساس و براي اقناع چنين آدمهايي، هويت تازه‌اي را براي آنان تعريف مي‌كنند. مثلاً شرايط و مختصات يك «شهروند خوب» را تعريف نموده و آنگاه براي كاهش همسايه‌آزاري، همسايه‌دوستي را جزئي از هويت «شهروند خوب» معرفي مي‌كنند. به گونه‌اي كه انسان همسايه‌آزار ـ اگر هم به جهت عدم اعتقاد به مباني ديني و معنوي احساس گناه نكند ـ به خاطر زيرپا گذاشتن هويت انساني خويش رنجيده خاطر شده و در مقابل اجتماع و هنجارهاي اجتماعي خلع سلاح مي‌شود.
آموزش از طريق هويت‌سازي به شهروند ياد مي‌دهد كه راستي و صداقت را پيشه كند چون انسانهاي متمدن و اصيل اينچنين‌اند!

تلقين و تزريق اين هويت جديد و گره زدن آن با عوامل بيروني و بويژه هنجارهاي اجتماعي و نگاه مردم مراحل گوناگون هويت‌سازي در انسان عصر جديد است.
تكيه‌گاه اخلاق براي تغيير انسانها در فرايند جديد، تنها وعده‌ دادن (تبشیر) یا ترساندن (انذار) نيست. بلكه از رهگذر بازتعريف انسان، هويت تازه‌اي براي او درنظر می گیرند و آن هويت جديد، او را در اخلاقي شدن و اخلاقي ماندن ياري مي‌كند!

اين هويت‌سازي ممكن است از روشهاي جديدي نيز بهره ببرد.

شما ممكن است در اين فرايند، گاهي توصيه‌هاي يك دوست صميمي را به فرزند خويش جايگزين نصحيت‌هاي مستقيم خود كنيد، يا براي بیدار كردن فرزند خويش براي نماز صبح يك شاخه گل رز مقابل بينی او قرار دهيد تا با استشمام بوي گل از خواب برخيزد.

یا حتي ممكن است ساعت‌ها فكر كنيد كه براي تغيير فلان عادت او، چه عادت جديدي را مي‌توانيد جايگزين كنيد كه در نهايت، هويت جديدي براي او بسازيد!

اينها و جز اينها روشهايي است كه ما مي‌توانيم بكار بنديم تا هويت تازه‌اي براي خود و اطرافيانمان ايجاد نماییم.»

در هويت‌سازي جريان متفاوتي شكل مي‌گيرد كه در جاي خود قابل تأمل است. در اين فرايند كسي كه رفتاري ناهنجار انجام مي‌دهد، تنها متهم به «بداخلاقي» و مستوجب «كيفر» نمي‌شود بلكه بيماري تلقي مي‌شود كه نيازمند درمان است.

در اين روند به قدري روش‌هاي متنوع پيش پاي «شهروند» قرار داده مي‌شود كه او بطور معمول دليلي براي بزهكاري نداشته باشد، مگر آنكه واقعاً بيمار باشد!

مثلاً به جاي آنكه توصيه شود: «سيگار نكشيد»، توصيه مي‌شود: «براي سيگار كشيدن به اتاق مخصوص سيگاري‌ها برويد.»
که البته در محيط خارج از كشور چنين اتاقي در فرودگاهها، فروشگاهها، هتلها وبسیاری از مراکز عمومی وجود دارد.

يا به جاي آنكه بگويند و بر ديوار بنويسند: «لعنت بر پدر و مادر كسي كه اينجا آشغال بريزد»، مي‌گويند: «سطل آشغال چند قدم بالاتر است.»

ملاحظه مي‌كنيد كه اين جملات چقدر با هم تفاوت دارند؛
جمله اول آمرانه و واقعيت‌گريز است، درحالي كه در جمله دوم واقعيت پذيرفته شده و براي آن چاره‌اي انديشيده شده است.

جمله اول راه‌حلي نشان نمي‌دهد و روي ممنوعيت پافشاري مي‌كند درحالي كه در جمله دوم شرايط مخاطب تا حدي مورد پذيرش قرار گرفته، دست كم راهكاري ارائه مي‌شود.

جمله اول صورت مسئله را پاك مي‌كند، در حالی که جمله دوم مسئله را حل مي‌كند.
آدمها در نقض حرف نخست دهها دليل مي‌آورند، اما براي مخالفت با حرف دوم هيچ دليلي وجود ندارد!
و اينگونه هويت‌سازي بخشي از ساختار فردي و شاكله اجتماعي انسانها مي‌شود.


البته از حق نگذريم كه گاهي هويت‌سازي ملتزم هزينه‌هايي نيز هست.

شما هرجا كه بخواهيد تغييري ايجاد كنيد، نيازمند پرداخت هزينه‌هايي هستيد. اين هزينه‌ها ممكن است كم يا زياد،‌ مادي يا معنوي باشد. اما اگر با نيتي خيرخواهانه و در راه بهبود شرايط موجود صورت پذيرد، به هزينه‌كرد آن مي‌ارزد!

من استاد يك رشته فني، مهندسي هستم همراه با ساير استادان اين رشته اغلب با دانشجويان خويش به كارگاه مي‌رويم. در كارگاه لازم است استاد و دانشجو لباس كار بپوشند. من دانشجويي داشتم كه بعد از چهار مرتبه تذكر، باز هم از پوشيدن لباس كار امتناع مي‌كرد. من قدری تأمل کردم و چاره کار را در آن دیدم که لباس كار خود را به او هديه کنم. وقتی لباس را به او می دادم گفتم اين لباس كار شخصي من است. دوست دارم آن را به شما هديه كنم و انتظار دارم از دفعه بعد كه به كارگاه مي‌آييد، اين لباس را در تن شما ببینم.

همين امر باعث شد وي از دفعه بعد لباس كار بپوشد و خود را با اين هويت جديد تطبیق دهد. هويتي كه تنها بسته به پوشش يك لباس جديد نيست، بلكه پذيرفتن منطقي جديد و ملتزم شدن به قواعد تازه ای است كه با اقدام استاد خويش ديگر گريز و گزيري از آن ندارد!

*عضوهیئت علمی پژوهشگاه فرهنگ و معارف اسلامی


اشتراک گذاری
تور پاییز ۱۴۰۳ صفحه خبر
بلیط هواپیما
مطالب مرتبط
برچسب منتخب
# مهاجران افغان # حمله ایران به اسرائیل # قیمت دلار # سوریه # دمشق # الجولانی
الی گشت
قیمت امروز آهن آلات
نظرسنجی
تحولات اخیر سوریه و سقوط بشار اسد چه پیامدهایی دارد؟