این یادداشت ها در وهله اول برای استادان دانشگاهها نوشته شده اند. هرچند امید است مطالعه آنها برای اهل علم و خرد و یا همه کسانی که با فرهنگ این مرز و بوم سروکار دارند، نیز خالی از فایده نباشد.
فرض بر این است که عده ای استاد از دانشگاههای گوناگون با طرز تفکرهای مختلف در یک نشست هم اندیشی مجازی حاضر شده و به بحث و گفتگو می پردازند؛ و حاصل همه این بحث ها می شود نیوشیدن کلی حرف خوب؛
....و نوشیدن: «یک فنجان فرهنگ»
... اما یک حرف شوک آور با دانشجو!« هوشمندی استاد جلوه های گوناگون دارد.
استاد هوشمند برای هر بخش از فعالیتهای خود برنامهای ویژه تدارک می بیند.
امور مختلف را با بهرهگیری از تدبیر و هوش خویش ساماندهی میکند و همواره راه را برای اتخاذ روشهای مناسبتر بازمیگذارد.
به نظر من، یکی از جلوههای هوشمندی استاد، برخورد معقول و منطقی وی با مقوله نمره است.
مؤلفه مهمی که از اولین جلسه کلاس هر ترم جدید فکر دانشجویان را به خود معطوف ساخته و این دغدغه تا آخر ترم از او جدا نمیشود.
چه دانشجویانی که از ترس افتادن از درس و عدم موفقیت در امتحان شبها را تا صبح بیدار مانده و یا هنگام امتحانات پایان ترم از خواب و خوراک افتادهاند.
من دانشجویانی داشتهام که استرس نمره، بر تغذیه آنان اثر گذارده، آنها را مبتلا به زخم معده و اثنی عشر کرده است.
بالاخره ما و شما برای کم کردن این اضطراب و فشار چه برنامهای داریم؟ به تعبیر دیگر برای زدودن این دغدغه از ذهن دانشجو چه کاری از استاد برمی آید؟
من تجربهای دارم که سالهاست به آن عمل میکنم و تا حد زیادی توانستهام این دغدغه را از بین ببرم و آن اینکه نمره درس من فقط آن نمره پایان ترم نیست، بلکه نمره را در طول ترم توزیع میکنم تا اگر دانشجویی به هر دلیلی نتوانست در امتحانات نمره کافی به دست آورد، در شرایط دیگر حداقل بخشی از این نمره را به دست آورده باشد.
از جمله آنکه من یک نمره امتحانی را به دانشجویانی اختصاص میدهم که کلیه جلسات درس را حضور داشته و از آن فرجه سه شانزدهم برای غیبت استفاده نکرده باشند. حداکثر سه نمره اختصاص به کنفرانس دانشجویی دارد که دانشجو میتواند بصورت فردی یا همراه دانشجویان دیگر آن را پذیرفته و به ارائه کنفرانس بپردازد.
هفت نمره مربوط به امتحان میان ترم است که از حدود نیمی از کتاب امتحان گرفته میشود، بقیه نمره هم به امتحان پایان ترم اختصاص مییابد.
دقت میفرمایید که اولاً هیچ نمره رایگانی به دانشجو داده نشده، ثانیاً وی در طول ترم این امکان را دارد که از بخشی از نمره کلاس خویش به انحاء مختلف بهرهمند گردد.
یکی از کارهای مهمی که میتوان انجام داد و از تمرکز نمره بر استاد خودداری نمود، خلع ید استاد از بخشی از فرایند امتحان است. کاری که در دانشگاههای بسیاری از کشورهای دیگر از جمله هندوستان انجام میشود و هم انتظار و توقع از استاد را به طور منطقی کاهش میدهد و هم زمینه فساد و نمرهفروشی و... را تا حد صفر پایین میآورد.
در این روش نمره از 100 محاسبه میشود. 25 نمره از آن در اختیار استاد است که این رقم شامل سه امتحان میان ترم 5 نمرهای و 10 نمره در طول ترم است. اما طراحی سؤالات مربوط به 75 نمره دیگر در اختیار مرکز آزمون (examination center) دانشگاه است که استادان دیگری در طراحی این سؤالات دخیل هستند. اهمیت این امر بویژه در دانشگاههای شهرهای کوچک که بسیاری از افراد فامیل یا دوست و آشنا هستند و هنگام امتحانات سیل درخواستهاست که به سوی استاد میآید، کاملاً واضح و روشن است. همچنین به جهت استاندارد سؤالات و لزوم تدریس سرفصلهای مختلف کتاب انجام چنین آزمونی از تنبلی دانشجو و کمکاری استاد نیز خواهد کاست.
ناگفته نماند که برای ساختن زیربنا روشهای زیادی وجود دارد که تکیه اغلب آنها بر شخصیت دادن به دانشجوست. با شناختی که من بعنوان مدرس دانشگاه از نسل جوان امروزی دارم، اگر از طرف استاد و معلمی به جوان احترام گذاشته شود، شخصیت وی مورد تکریم قرار گرفته و کار ارتباط استاد و دانشجو به رفاقتی منطقی مبدل میشود، دانشجو کاری میکند که استاد انگشت به دهان میماند!
استادی از همکاران عزیز به من میگفت من در دبیرستان دبیر خلاقی داشتم که برای دانشآموزان شخصیت فوقالعاده ای قائل بود. او قبل از برگزاری امتحان به بچهها میگفت نیازی به تقلب نیست. شما بگویید چه نمرهای از من میخواهید، من همان را به شما میدهم. آنگاه برگه امتحانی را در اختیار دانشآموزان میگذاشت و از کلاس بیرون میرفت.
اغلب دانش آموزان مردانگی و فتوت او را قدر دانسته، تقلب نمیکردند!
این استاد محترم میگفت من با الهام از این روش، در اولین جلسه کلاس درس برگهای به دانشجویان میدهم و از آنان میخواهم نامشان را به همراه نمرهای که دوست دارند از این درس بگیرند، روی برگه بنویسند.... آنگاه دیگر دغدغه نمره نداشته باشند!
وی میگفت اغلب دانشجویان مینویسند هر نمرهای که خودم گرفتم مابقی حدود 10 تا 20 درصد نمره 10 و تعداد بیشتری نمره 15 و بعضی هم به ندرت نمره 20 را روی برگه مینویسند.
پس از گذر از این مرحله در همان کلاس نخست درس میگویم من بعنوان استادی که سالهاست این رشته را تدریس میکند، حرفهایی با شما دارم. این حرفها را که تفصیل و توضیح سرفصلهای کتاب شماست، در طول ترم با شما میگویم. بخشی از این نکات را اگر ندانید در ترمهای بعدی به مشکل جدی برمیخورید. بعضی را اگر ندانید در کار و مهارت شغلی شما ـ که بعدها با آن مواجه خواهید شد ـ خلل ایجاد میشود.
در همین جلسه میخواهم یک حرف شوک آور هم بگویم و آن اینکه بعضی از اوقات خیر برخی از شما را میخواهم و دوستانه و صمیمانه پیشنهاد میکنم که اگر شما درس و بحث را رها کنی و بروی سراغ فلان شغل، و یا راه بازار را در پیش بگیری، بمراتب موفقتر خواهی بود.
اتخاذ چنین شیوهای، اعتماد بسیاری از دانشجویان را جلب نموده و شرایط را برای تدریس مهیاتر میسازد.
***
تو از حالا سوتت را بزن!«در این نشستهای مجازی استادان بحث از هوشمندی استاد و برخورد شایسته وی با مقوله نمره مطرح شد. آنچه همكاران دانشگاهي من بيان كردند، بيشتر ناظر به عملكرد استاد بود. درحالي كه طيف گستردهاي از دانشجويان، يا بهتر بگويم، اغلب آنان نيز درخصوص نمره حساس و دقيق اند.
به اولين روز تدريس خود در هر ترم برگرديد. دانشجويان چه سؤالاتي را مطرح ميكنند؟
استاد؛ شما خوب نمره ميدهيد يا نه؟ امتحان ميان ترم هم ميگيريد؟ سؤالات تستي است يا تشريحي؟ ارفاق هم ميكنيد؟ از همه كتاب امتحان ميگيريد؟ سؤالات امتحاني را خودتان مطرح ميكنيد؟ شنيدهايم شما در طراحي سؤال كمي سختگير هستيد و....
اين سؤالات و نظاير آنها به گوش همه ما آشناست و حكايت از دغدغهاي دارد كه دانشجويان در اين باره دارند.
اگر از تعداد پرشماري از دانشجويان كه درس ميخوانند و متكي به سواد و دانش خود هستند، بگذريم، البته گروهي از دانشجويان نيز هستند كه براي نمره گرفتن و پاس كردن درسي كه برداشتهاند، فكر و برنامهريزي! ميكنند. آنان ابايي ندارند كه در فضايي ناسالم دست به كارهايي بزنند كه از روح دانشجويي و علماندوزي جداست و در شأن دانشجو جماعت نيست.
بعضي از دانشجويان را سراغ دارم كه علناً به استاد خويش ميگويند اگر نهايتاً نمره اين درس را ميدهيد، آن را با شما برداريم، والا فلان استاد گفته اين واحد را با من برداريد و از حالا آن را پاس شده قلمداد كنيد.
دوستان عزيز؛ اين جريان هرچند تلخ و شكننده است، اما مرا ياد قصهاي قديمي مياندازد كه در افواه مردم جاري است. ميگويند كسي عازم مكه بود. افراد فاميل و دوستان و آشنايان او اطراف وي را گرفته، هركدام درخواستي داشتند. سوغاتي از او ميطلبيدند يا چيزي سفارش ميدادند كه حاجي از مكه بگيرد و براي آنها بياورد. در همين حال كسي پيش رفته و گفته بود: فلاني؛ براي من از مكه يك سوت بياور؛ اين هم پول آن!
او در يك جمله كوتاه، اما پرمعنا به وي گفته بود: تو از حالا سوتت را بزن.
اينجا نيز گويا چنين ماجرايي جريان دارد. دانشجو ميگويد من اين درس را با شما برميدارم. استاد ]استادي كه اميدواريم به ندرت در دانشگاههاي ما یافت شود![ نيز ميگويد تو از حالا سوتت را بزن!
يا دانشجويان ديگري كه پا از گلیم خويش فراتر نهاده، استاد را تهديد يا تطميع ميكنند كه اگر نمره اين درس برسد، ما هم در برگه ارزشيابي جبران ميكنيم و اگر اينجا با ما راه نياييد، ما هم آنجا با شما راه نخواهيم آمد... به هرحال «كاسه جايي رود كه بازآيد قدح!»
اينها را داشته باشيد تا برسيم به دانشجوياني كه گويا تمام رسالت علمي خويش را فراموش كرده، فقط به مقوله نمره چسبيدهاند. چه خواهش و تمناها كه از استاد نميكنند تا فقط يكي دو نمره به آنها كمك نمايد.
اين شرايط از كلاس درس آغاز گرديده، تا ذيل برگههاي امتحاني ادامه مييابد.
مطمئنم هريك از شما موارد متعددي سراغ دارد از نوشتههاي پاي برگه امتحاني كه دل استاد را ريش ميكند و احساسات او را برميانگيزد.
به بعضي از اين عبارات توجه كنيد، واقعاً عجيب و غريب است:
استاد، رسم است دست افتاده رو بگيرند... نه اينكه خاك مالش كنند. پس خواهش ميكنم ترا به خدا، ترا به جدت مرا خاك مال نكن. البته من خودم ميافتم. اين ترم آخره!
استاد سلام؛ خسته نباشيد. اميدوارم اين دفعه قبول شوم و مثل ترم قبل مشروط نشوم. بيشتر از اين ميترسم بنويسم. چون غلط املايي پيدا ميكنم و از نمره من كم ميكنيد.
استاد؛ به خدا مغزم بيش از اين جواب نداد، ديگر مرا نینداز!
استاد، من به خاطر مشكل بزرگي كه داشتم هيچ نتوانستم بخوانم... شكست كامل. بار سوم است كه اين درس را برميدارم. اگر پاس نكنم، واي! خدايا خودت كمك كن.
يكي از چيزهايي كه در دانشگاهها دوره كارشناسي را از كارشناسي ارشد و دكتري متمايز ميسازد، نحوه ارزشيابي علمي دانشجویان است كه قدری با یکدیگر تفاوت دارد.
دانشجو در مقطع كارشناسي ارشد و بويژه دكتري به حدي از پختگي و بضاعت علمي دست يافته كه استاد ميتواند از طريق تحقيقات برون دانشگاهي و يا فعاليت های پژوهشي و... سطح علمي او را تشخيص داده و او را در تحقيقات خويش و يا مشاوره و راهنمايي پايان نامهاش محك بزند.
علاوه بر اين تعداد اندك دانشجويان در مقاطع بالاتر اين امكان را به استاد ميدهد كه دانشجوي خود را خوب شناخته و نسبت به وي رسيدگي بيشتري نمايد.
اما در مقطع كارشناسي متأسفانه ملاك همچنان نمره است و البته شايد چارهاي نیز جز اين نباشد. تاكنون تحقيقات گوناگوني در داخل و خارج از كشور صورت پذيرفته كه موضوع آن تعيين ملاك برتر براي سنجش رتبه علمي دانشجوست.
حتي برخي به جاي نمره، از سنجه های A،B،C،D استفاده ميكنند كه نشاندهنده تفاوت شكننده! ميان دانشجويان نيست، بلكه حدود وضعيت درسي و علمي او را مشخص ميكند. فرق A با B قطعاً به قدر فرق 19 با 20 نيست. تفاوت كمتر و تحمل آن نیز آسانتر است.
بعضي ديگر تلفيق امتحانات كتبي و شفاهي، يا تلفيق امتحانات ميان ترم و پايان ترم را پيشنهاد ميكنند. برخي هم معتقدند سؤالات تستي،تشريحي و تحليلي چارهساز نهايي سنجش دانشجوست.
و به ندرت كساني هستند كه پيشنهاد كنند به دانشجو علاوه بر فرصت امتحان كتبي، شانس تبيين شفاهي موضوعات مورد امتحان، تهيه پاورپوينت و صداگذاري روي آن و... نيز داده شود.
پيش از اين نيز برخي از همكاران از وجود هشت نوع امتحان (QUIZ) در برخي دانشگاههاي معتبر دنیا از جمله دانشگاه منچستر انگلستان خبر دادندكه اين تجارب نيز در نوع خود جالب و قابل استفاده است.
در مقابلِ درخواستهاي نمره دانشجويان، عكسالعمل استادان نیز متنوع و متفاوت است.
اغلب استادان با بياعتنايي و گاه ريشخند از این درخواستها عبور ميكنند و چندان به اين قبيل خواهشها وقعي نمينهند. از سوي ديگر استاداني هستند كه اين تقاضاها را بيجواب نگذاشته و يكي، دو نمرهاي به دانشجو ارفاق ميكنند. روزي به يكي از اين استادان كه اتفاقاً رئيس يكي از دانشگاههاي تهران نیز بود، گفتم چرا نمره رايگان به دانشجو ميدهيد؟ گفت دستي كه او به تقاضا دراز كرده، پلي است كه بر آبروي خويش زده است!
در ميان اين دو گروه استادان، برخي اساتيد نادر را ميشناسم كه تقاضاهاي ذيل برگه امتحاني را كه حكايت از مرگ عزيزان يا بيماري و... دارد، مورد بررسي قرار داده،در صورت صحت ادعاي دانشجو، فرصت مجددي به وي می دهند كه دوباره امتحان دیگری را تجربه کند.
در يكي از دانشگاهها از طرف معاونت آموزشي در بازه زماني كوتاهي پس از امتحانات كميتهاي تشكيل ميشد كه متشكل از معاون آموزشي، مدير آموزش و استاد مربوطه بود. در کمیته به اين موارد رسيدگي و در صورت صحت ادعا، فرصت آزمون مجددی در اختيار دانشجو قرار ميگرفت.
به اعتقاد من اتخاذ چنين روش جالبي، علاوه بر آنكه نشان از هوشمندي استاد دارد، جلوي تضييع حق دانشجو را نيز گرفته، اعتبار دانشگاه و استاد را از حيث حرمت دانشجو و رعايت حقالناس فزوني ميبخشد.
*عضو هیئت علمی پژوهشگاه فرهنگ و معارف اسلامی