روایت جدید «الله کرم» از غائله کوی دانشگاه، حبس ابد برای پهلوان «پدیده»، کلاه مذاکره امریکایی از نمد نفتکش انگلیسی، تشکیل کارگروه حذف یارانه پردرآمدها، مأموریت بن علوی در تهران، خانه شاملو تخریب میشود؟، قاچاق سنگین خودروهای سبک، شکاف حقوق معلمان ایرانی در مقایسه با کشورهای جهان، شورش پشت دروازههای پکن و بودجه دزدی ترامپ از مواردی است که موضوع گزارشهای خبری و تحلیلی روزنامههای امروز شده است.
به گزارش «تابناک»؛ روزنامههای امروز یکشنبه ششم مردادماه در حالی چاپ و منتشر شد که دیدار ظریف و بن علوی در تهران، برنامه جدید وزارت صمت برای تنظیم بازار و تشکیل کارگروه حذف یارانه پردرآمدها و صدور احکام پرونده پدیده از محورهایی است که در صفحات نخست روزنامههای امروز برجسته شده است.
در ادامه تعدادی از یادداشتها و سرمقالههای منتشره در روزنامههای امروز را مرور میکنیم؛
احمد توکلی: شکاف در اعتماد حاصل سوء عملکرد مستمر و چهل ساله مسئولان است
روزنامه ایران در شماره امروز خود، گفت و گویی با احمد توکلی انجام داده و تیتر دغدغههای آقای منتقد برای تقویت اعتماد عمومی را در صفحه نخست برجسته کرده است.
در ادامه گزیدهای از گفتههای توکلی را میخوانید؛
-نیاز نیست کسی به مردم القا کند، آنها وضعیت را میبینند و میفهمند که ما صادق نیستیم و انقلاب و اسلام را پله قرار دادهایم. کثیری از مردم الان به این نتیجه رسیدهاند که مسئولین برای خودشان جیغ و داد میکنند و ماها را سپر بلا قرار دادهاند که به هدفهای خودشان برسند. این شکاف در اعتماد عمومی یک شبه و دو شبه و یک ساله و دو ساله پدید نیامده. این حاصل استمرار یک سوء عملکرد و سوء رفتار مستمر و ۴۰ ساله در سطح مسئولان عالی و بالادست کشور است که از مسائل بسیار جزئی و کوچک شروع شد، اما، چون به همانها توجه نشد و امر به معروف و نهی از منکر تعطیل بود، بزرگ و بزرگتر شد. ۲۰ سال پیش عدد ۵۰۰ میلیون و یک میلیارد عدد بزرگی برای فساد بود. ۱۵ سال پیش عدد ۱۰ میلیارد و ۱۵ میلیارد بزرگ بود. بعد عددها شد ۱۰۰ میلیارد و ۲۰۰ میلیارد و ۳۰۰ میلیارد و الان رسیده به چند هزار میلیارد. این وضعیت خطرناکی است. این بی اعتمادی در جامعه را باید باور کنیم.
-همانقدر که شکم مردم باید سیر باشد، احساس آزادی و بهرهمندی از حقوق شهروندی آنها هم باید تأمین شود. شکم سیر بدون آزادی باز هم منجر به نارضایتی میشود. کما اینکه خیلیها معتقدند و اعتقاد درستی هم هست که به خطر انداختن آزادیهای مشروع در نهایت معیشت را هم در جامعه به خطر میاندازند. چیزی که مردم بر اساس فطرت خود در حوزه آزادیهای فردی نیاز دارند اگر حکومتی تأمین نکند، ولو اینکه بهترین شرایط اقتصادی را هم برای آنها مهیا کند باز از دید مردم حکومتی دروغگو شناخته میشود. چون سادهترین استدلال مردم در برابر تحدید آزادیهایشان این است که اگر مسئولی در قدرت راست بگوید، نباید ترسی از آزادی شهروندان داشته باشد. این هم متأسفانه ادامه برخی روشها و رفتارهای غلطی است که چند سال پس از پیروزی انقلاب شکل گرفت و متأسفانه در ادامه مسیر اصلاح نشد.
-شرایط امروز ما از زمان جنگ بدتر است. زمان جنگ مردم پشت جبههایها بودند، اما امروز مردم به دلیل همین شکاف اعتماد پشت سربازان جنگ اقتصادی نیستند یا به اندازه کافی حمایت نمیکنند. این یک فرق است، بخشی از این فقدان پشتیبانی برمی گردد به منش و بینش افسران، بلکه امیران جبهه جنگ اقتصادی که بدون توجه، یا با توجه، گرایش به بیرون دارند و یا دانش کافی ندارند فرق دیگرش در تشخیص شرایط و شناسایی جنگجوهاست. جنگ نظامی و سربازان آن برای همه ملموس بودند. چشمها با اعزام نیروها و گوشها با غرش موشک و هواپیما آشنا بود. ولی الان پیچیده است و جامعه سخت است برایش که تشخیص دهد چه کسی الان مشغول دفاع از او به عنوان سرباز اقتصادی است و خمپارهها و موشکهای این جنگ کجا میخورند.
-متأسفم بگویم که میهندوستیای که در زمان جنگ در کشور میدیدیم الان حداقل در بخشی از جامعه نمیبینیم. همه گویا به فکر جیب خودشان هستند. در جنگ اقتصادی شرایط داخلی کشور بشدت مؤثر است. سیاستگذاری کشور برای جنگ اقتصادی به مراتب پیچیدهتر از جنگ نظامی است، اما ما متأسفانه داریم از همان مدلهایی که برای شرایط عادی هم غلط بودند، در این شرایط بهره میگیریم. این مدل تصمیمگیری نئوکلاسیک اقتصادی، ۳۰ سال است که دارد مردم را فقیرتر میکند.
احمدینژادیها در کمین انتخابات
روزنامه ابتکار در بخشی از گزارش امروز خود با عنوان احمدینژادیها در کمین انتخابات نوشت: فضای سیاسی کشور نسبت به سالهای گذشته در همین زمان مشابه اصلا انتخاباتی نیست به گونهای که حتی از آن به عنوان خواب سنگین احزاب نام میبرند. هر دو جریان سیاسی ریشهدار کشور گویی در یک بلاتکلیفی به سر میبرند و تاکنون هیچ برنامه و استراتژی مدونی در رابطه با انتخابات ارائه ندادهاند. اصلاحطلبان که در سه انتخابات اخیر موفق و پیروز میدان بودهاند در حال حاضر در یک فضای تقریبا سردرگم به سر میبرند و تاکنون به یک اجماع کلی در رابطه با استراتژی و رویکرد انتخاباتی خود نرسیدهاند. برخی از نخبگان و فعالان سیاسی بر انتخابات مشروط تاکید دارند و برخی نیز معتقدند تنها راه حیات سیاسی این جریان حضور در انتخابات است حتی اگر نتوانیم در آن سهمی داشته باشیم. در مقابل جناح اصولگرا همچنان در ابتدای راه مانده و سالها است برای رسیدن به یک ائتلاف درون جناحی و طیفی تلاش میکنند، اما موفق نشدهاند. در این میان ظهور یک «جریان سوم» در فضای سیاسی کشور نیز مطرح است. جریان سومی که برخی از فعالان سیاسی معتقدند میتواند کشور را در چنین شرایطی نجات دهد و سطح مشارکت را بالا ببرد. اما کدام جریان سوم و از چه جنسی؟
این روزها بسیاری از تحلیلگران نسبت به تکرار تجربه احمدینژاد هشدار و انذار میدهند. آنها میگویند ظهور احمدینژاد جدید محتمل است، اما باید تدبیر شود تا از یک چنین اتفاقی جلوگیری به عمل آید، چون این اتفاق واقعا کشور را دچار عدم ثبات و تشتت در تصمیمگیریها خواهد کرد. اما سوال اینجا است آیا واقعا محمود احمدینژاد میتواند دوباره با آن تفکرات و عملکرد خود وارد فضای سیاسی کشور شود و آیا جامعه پذیرای تفکرات احمدینژادی خواهد بود؟ چه اتفاقی در فضای سیاسی کشور و جامعه مدنی رخ داده است که فعالان و نخبگان سیاسی از ظهور چنین تفکراتی نگرانند و در رابطه با آن هشدار میدهند. محسن رهامی فعال سیاسی در همین رابطه با «ابتکار» گفتوگو کرده است که مشروح آن را در ادامه میخوانید.
این فعال سیاسی با بیان اینکه نمیشود جریان احمدینژاد را یک تفکر دانست بلکه یک جریان پوپولیستی بود، میگوید: وقتی مردم از جریانهای اصلی ناامید میشوند و آنها قادر نیستند پاسخگوی مطالبات و مشکلات کشور باشند، زمینه برای ظهور چنین افرادی با تفکرات پوپولیستی و عوامگرایی فراهم میشود. البته باید توجه داشت این امر فقط مختص کشور ما نیست و در هر جامعه و کشوری خطر پدید آمدن عوامگرایی در فضای سیاسی کشور وجود دارد. برای نمونه مشابه همین امر در کشور آمریکا رخ داد و بعد از پایان ریاستجمهوری باراک اوباما فردی با گرایشات پوپولیستی بر جایگاه ریاستجمهوری این کشور تکیه کرد.
این فعال سیاسی تصریح میکند: تفکرات بیشتر در یک فضای بیشکل و در نبود تحزب به وجود میآید. عدم توسعه احزاب قوی که بتواند مردم را در یک چارچوبی شکل بدهند موجب پدید آمدن چنین حرکتهای بیشکل و ژلهای میشود؛ بنابراین راهحل برای جلوگیری از به وجود آمدن و رشد چنین افراد و تفکراتی این است که جریانهای اصیل سیاسی فعال باشند و تحزب به معنای واقعی در کشور وجود داشته باشد. وعدههایی که در زمان انتخابات داده میشود به آن عمل شود و در کنار آن جناحهای سیاسی پیگیر مطالبات مردمی باشند. یعنی مردم از روندهای قانونی و ریشهدار انقلاب مأیوس نشوند.
محسن رهامی با بیان اینکه خطر ظهور و پیدایش تفکرات پوپولیستی همیشه وجود دارد، میگوید: آنچه باید بدان توجه داشت این است که پوپولیست و تفکرات مربوط به آن در سردرگمی و یأس مردم ظهور پیدا میکند. همچنین دلزدگی مردم از قوانین اصولی انقلاب و نظام رشد میکند. در چنین شرایطی این تفکر میتواند توده مردم را با خود همراه کند و مانند یک طوفان مردم را به یک سمت نامعلوم ببرد. آیندهای که سرنوشتی نامشخص دارد و معلوم نمیشود که چه اتفاقاتی رخ خواهد داد، امری که ما قبلا در زمان ریاستجمهوری احمدینژاد تجربه کردیم و میبینیم که همچنان مردم و کشور تاوان این تفکرات را پس میدهند. باید توجه داشت که در چنین فضایی است که فساد بیش از حد و اختلاسهای کلان رخ میدهد.
نفت ونزوئلا چگونه جای ایران را گرفت؟
وحید حاجیپور طی یادداشتی در روزنامه جوان با عنوان ونزوئلا چگونه جای ایران را گرفت، نوشت: رویترز در گزارشی نوشتهاست که صادرات نفت ونزوئلا به هندوستان از رقم ۴۵۰ هزار بشکه در روز گذشته و به بالاترین رقم طی ۲۱ ماه گذشته رسیده است.
ونزوئلا که با تحریمهایی شدیدتر از تحریمهای ایران مواجه شده و حتی کودتای نافرجام را نیز تجربه کردهاست، به تداوم صادرات نفت خود مشغول است.
فارغ از اینکه کاراکاس بر چه اساس و مکانیزمی صادرات نفت خود را افزایش دادهاست به کنار، اما مهمترین خروجی افزایش صادرات به هند، حفظ بازاری است که یکی از قطبهای بازار مصرف نفت است.
اما چرا ونزوئلا صادرات نفت به هند را افزایش دادهاست و بخش خصوصی هند به واردات نفت ونزوئلا مشغول است؟ برای پاسخ به این پرسش باید به این مهم اشاره کنیم که کاراکاس طی سالهای اخیر وامهایی را از کشورهای مختلفی مانند روسیه و هند دریافت کرده و در ازای آن، نفت به آنها میدهد.
به بیان سادهتر کاری که ونزوئلا با هوشمندی طی سالهای گذشته انجام دادهاست، «پیشفروش» نفت بودهاست که با این ابزار، هم بازار خود را حفظ و هم پول نفت خود را پیش از صادرات دریافت کردهاست.
شبیه چنین اقدامی را ایران با شرکت اینپکس انجام دادهبود که به ازای دریافت وام ۵ میلیارد دلاری، نفت خود را به ژاپن پیشفروش کردهبود تا در دوران تحریمهای گذشته ژاپن مشکلی برای واردات نفت از ایران نداشته باشد.
امروز ونزوئلا نیز همین مدل را پیاده و به ازای کمکهای مالی که از روسیه دریافت کردهاست، نفت خود را به هندوستان صادر میکند، به پالایشگاههایی که شرکت روسنفت در آن سهامدار است. روسها ۱۲ سال پیش وام ۱۶ میلیارد دلاری به ونزوئلا دادند که بازپرداخت آن توسط صادرات نفت انجام میشد. در واقع مسکو با هدایت نفت ونزوئلا در بازارهایی که نمیتواند نفت آنها را تأمین کند، نقش خود را پررنگتر کرده است، به ویژه آنکه مسکو با خرید سهام چند پالایشگاه در هند، علاوه بر محکمکردن پای خود در بازار شرق آسیا، نفت ونزوئلا را نیز هدایت میکند.
افزایش واردات نفت هندوستان از ونزوئلا توانسته جای نفت ایران را در بازار هندوستان پر کند، حتی در تحریمهای گذشته صادرات نفت ایران به هندوستان صفر نشد، اما هم اینک ونزوئلا به پشتوانه قراردادهای قانونی که پیشتر با هند و روسیه امضا کردهاست، به راحتی در بازار هندوستان به فعالیت مشغول است.
هرچند ایران سالها پیش از این ابزارها برای تضمین بازارهای خود استفاده کردهبود، ولی متأسفانه بیتفاوتی نسبت به این ابزارها و متوسلشدن به قراردادهای سنتی فروش نفت، موجب شدهاست تا وضعیت خوبی بر فروش نفت حاکم نباشد. یکی از راهکارهایی که منتقدان از سالها پیش به وزارت نفت پیشنهاد میدادند این بود که با توجه به خطر تحریمپذیری کشور باید به سمت انعقاد قراردادهای بلند مدت و همکاریهای دوجانبه روی آورد، اما از آنجا که «باد برجام» در آستین وزارت نفت نمیخوابید، هیچ توجهی به این راهکار و راهکارهایی مشابه نشد.