ردیابی ارزهای دارویی گمشده، طرح ناقص روسیه برای خلیج فارس، قیمت مسکن پایین میآید؟ تجربه موفق انتخابات الکترونیکی، مختصات سیاسی انگلیس جدید، نصف ارزهای صادراتی برنگشت، وحشت اروپا از بازگشت ۲۵۰۰ داعشی به خانه، قیمت کالاها کجا و آمار مسئولان کجا؟ کروکیکشی امریکا و پلسازی ظریف، سرقتهای سریالی با کارت ملی قربانیان زلزله، ثبات بازار یعنی شکست دشمن و دولت سوم در راه است، از مواردی است که موضوع گزارشهای خبری و تحلیلی روزنامههای امروز شده است.
به گزارش «تابناک»؛ روزنامههای امروز شنبه پنجم مردادماه در حالی چاپ و منتشر شد که برگزاری انتخابات شورایاریها و تجربه موفق انتخابات الکترونیکی، سخنان فرمانده سپاه در بازدید از مناطق زلزله زده، اظهارات رئیس کل بانک مرکزی درباره ثبات بازارها و شکست دشمن و ایران موضوع درگیری نخست وزیر جدید انگلیس و دبیرکل حزب کارگر و عدم بازگشت ارزهای صادراتی پس از ۴ ماه از گذشت سال از محورهایی است که با تیترها و عناوین مختلف در صفحات نخست روزنامههای امروز برجسته شده است.
در ادامه تعدادی از یادداشتها و سرمقالههای منتشره در روزنامههای امروز را مرور میکنیم؛
مسئولین از دوربین فاصله گرفته و کار کنند
مسیح مهاجری، مدیرمسئول روزنامه جمهوری اسلامی در سرمقاله امروز این روزنامه با عنوان از دوربین فاصله بگیرید، نوشت: وجود مشکلات اقتصادی در کشور به همان اندازه که قابل انکار نیست، نشاندهنده قدرت مقاومت مردم در برابر توطئههای دشمنان و انگیزه آنها برای به شکست کشاندن تمام برنامههای ضدایرانی و ضد نظام جمهوری اسلامی است.
درست است که نقطهنظرها درباره نوع برخورد با آمریکا و اینکه باید با روش مذاکره با آن مواجه شد یا نپذیرفتن مذاکره متفاوت است، ولی وقتی سیاست نظام این میشود که فعلاً نباید پیشنهاد مذاکره را پذیرفت، برخورد همه با موضوعات و مسائل مختلف بهگونهای رقم میخورد که سیاست نظام به پیش برود و خللی در آن پدید نیاید. وقتی پهپاد آمریکائی به حریم هوائی کشورمان تجاوز میکند و توسط نیروهای مسلح ما سرنگون میشود، همه از این اقدام شجاعانه حمایت میکنند.
وقتی کشتی حامل نفت ایران در تنگه جبلالطارق توسط تفنگداران انگلیسی توقیف میشود و در خلیج فارس نیروی دریائی سپاه پاسداران یک کشتی انگلیسی را تصرف میکند و به ساحل میآورد، همه از توقیف این کشتی انگلیسی که یک مقابله به مثل هوشیارانه است حمایت میکنند. نکته جالب اینست که عکسالعمل مردم ما فقط حمایت نیست، بلکه از این اقدامات شجاعانه احساس مثبتی پیدا میکنند و با شور و نشاط از آن سخن میگویند. این، یعنی همبستگی ملی و همراهی آحاد مردم با نظام و کسانی که عهدهدار حراست از منافع ملی کشور و ملت هستند.
ظرافت و زیبایی این همبستگی و همراهی در این است که اختلافنظرها در نوع روشها و سیاستهای مواجهه با دشمن هرگز موجب تشتت در زمینه اصل مواجهه قدرتمندانه با دشمن نمیشود و آحاد مردم، با سیاست مقاومت در برابر دشمن هم نظر هستند. این همبستگی و همراهی، رمز موفقیت ملت ایران در برابر تمام دشمنان در تمام دورانها و در طول تاریخ است. قدر این همبستگی و همراهی را باید دانست و همه باید تلاش کنند به این نعمت بزرگ که باید نام آن را بزرگترین ثروت ملی گذاشت، گزندی وارد نشود.
راههای قدردانی از این نعمت یکی این است که مسئولان نظام و دولت برای حل مشکلات اقتصادی مردم تلاش کنند. آنها برای موفقیت در این تلاش قبل از هرچیز باید باور کنند که مشکلات قابل حل هستند. اگر با این باور وارد عرصه برخورد با کمکاریها، سوءاستفادهها، فرصتطلبیها و رانتخواریها شوند، در زمان کوتاهی به موفقیت درخشانی خواهند رسید.
دیگر اینکه مسئولان در تمام قوا بهویژه در قوه مجریه از این عادت نادرست که همیشه با کلمه «باید» حرف میزنند و وعده میدهند فاصله بگیرند و فقط از اقدامات انجام شده سخن بگویند. عمل به این توصیه البته دشوار است، زیرا در اینصورت از سخنرانیها و جلوی دوربین قرار گرفتنها به مقدار زیادی محروم خواهند شد و فقط در پایان انجام هر طرحی میتوانند جلوی دوربین ظاهر شوند و به مردم بگویند این کار را برای شما انجام دادهایم.
متاسفانه مسئولان نه فقط در قوه مجریه بلکه در هر سه قوه و حتی در سایر دستگاهها اعم از دولتی و غیردولتی و نظامی و غیرنظامی به وعده دادن و بکار بردن کلمه «باید» معتاد شدهاند و جدا ساختن آنها از این اعتیاد بسیار دشوار و در مورد بعضی از آنها محال است. آنها با این روش نادرست، انتظارها را بالا میبرند، ولی کمتر برآورده میکنند. همین وضعیت موجب کاهش امید و اعتماد میشود و کشور از این رهگذر دچار خسران میگردد.
همبستگی و همراهی که «بزرگترین ثروت ملی» است اینگونه آسیب میبیند. اگر مسئولان میخواهند از این نعمت که در اختیار کشور و ملت است محافظت و قدردانی کنند، لطفاً عادت وعده دادن و بکار بردن کلمه «باید» را ترک کنند. ترک این عادت البته تا حدود زیادی مستلزم محرومیت از دوربین است، ولی اگر کارها را با دقت و سرعت انجام دهند میتوانند برای اعلام به انجام رسیدن آن با سرافرازی جلوی دوربین قرار بگیرند.
ایران با انگلیس شلخته چه کند؟
وطن امروز طی در بخشی از گزارشی با عنوان ایران با انگلیس شلخته چه کند، در شماره امروز خود نوشت: شاید در ایران ابتدا تصور بر این باشد که با تشکیل یک دولت جدید در انگلستان، آن هم دولتی که به نظر میآید سریعا دنبال یکسره کردن بحران بریگزیت است، انگلستان از بحران بیانضباطی و شلختگی خارج شود، اما این تصور آیا با بوریس جانسون عینیت مییابد؟ پنجشنبه بوریس جانسون در مجلس عوام خطاب به جرمی کوربین، رهبر حزب کارگر حرفهایی زد که اگرچه مربوط به ما ایرانیها بود و شدت خشم او و آب دهانی که به اطراف پاشیده میشد، او را شبیه شتری خشمگین کرده بود، اما نه ما ایرانیها، بلکه این انگلیسیها هستند که باید نگران آینده کشورشان باشند. آیا با جانسون، انگلیس روزهای التهاب فعلی و بحران بریگزیت را پشت سر خواهد گذاشت؟ در ایران وضعیت فعلی هم میتواند آوردههای استراتژیک به همراه داشته باشد و هم میتواند در صورت بیتدبیری، هزینههایی بر کشور تحمیل کند. اول اینکه انگلستان بهعنوان یکی از کشورهای تروئیکای اروپایی برجام، حالا درگیر وضعیتی است که در تهران دولت روحانی قطعا نمیتواند روی این کشور برای احیای برجام حساب کند. اکنون به قول معروف بردارها به درون انگلستان تغییر مسیر داده و این کشور درگیر اولویتهای داخلی است، بنابراین اینکه کسی در تهران تصور کند میتواند روی انگلستان حساب کند تا مثلا اینستکس جانی بگیرد، دور از واقعیت است.
از سوی دیگر، بوریس جانسون بلافاصله پس از انتخاب بهعنوان نخستوزیر انگلستان، در اظهاراتی درباره برجام به گونهای حرف زد که نشان داد موضع انگلستان در قبال برجام همان موضع ترامپ است. او گفت: برای زنده ماندن برجام باید مسائل غیرهستهای مانند سیاستهای منطقهای ایران را حلوفصل کرد. این همان ایده ترامپ یعنی اعمال فشار بر ایران برای گرفتن امتیازات بیشتر است،؛ بنابراین، با این نخستوزیر، ایران نمیتواند ره به جایی ببرد. وقتی در کنار این مسائل، تصمیم دولت جانسون برای اسکورت کشتیهای انگلیسی در خلیجفارس را هم که قرار دهیم، دورنمای امیدوارکنندهای برای جریان امیدوار به اروپا در ایران ایجاد نمیشود. اما انگلستان شلخته جانسون میتواند آوردههای بزرگی هم برای ایران داشته باشد. رفتار انگلستان در توقیف نفتکش ایرانی و در ادامه واکنش ایران نشان داد اگر قرار بر تنشزایی باشد، ایران توان و اهرمهای بیشتری نسبت به انگلستان در اختیار دارد و همین موضوع میتواند جهش استراتژیک ایران به عنوان یک قدرت بزرگ در معادلات جهانی را تسریع کند. از سوی دیگر، رفتارهای ترامپی از سوی جانسون و تمایل بیش از اندازه او به آمریکا میتواند ظرفیت اروپا را به سود ایران فشل کند. فشل شدن اروپا و قرار گرفتن دولت جانسون در کنار ترامپ، باعث تسریع رویکرد اقتدارگرایی در ایران خواهد شد؛ ضمن اینکه باعث میشود بلوکبندیهای جدید در دنیا به یک ایده و تدبیر معتبر برای سایر کشورها برای در امان ماندن از گزندها تا پایان دوره ترامپیسم تبدیل شود. نبود یکپارچگی و ایجاد ائتلافهای موزاییکی باعث میشود رویای ترامپ برای ایجاد یک ائتلاف و اجماع حداکثری علیه ایران تا حد زیادی دستنیافتنی جلوه کند.
آیا در این وضعیت، ترامپ میتواند برنامههای خود برای مقابله با جلوگیری از تثبیت قدرت جمهوری اسلامی و دست برتر ایران در معادلات منطقهای را محقق کند؟ پاسخ مشخص است. ایران پیروز جنگهای اخیر منطقهای و نبرد با تروریسم است. تثبیت پیروزی ایران در منطقه، اکنون دارای یک گارانتی بزرگ تجاری و اقتصادی نیز شده است. ایران و ائتلاف دوستانش در منطقه، در حال پایه ریزی یک رخداد بزرگ در دوره جدید منطقه و جهان هستند. از دریای عمان و چابهار و از مرزهای افغانستان تا مدیترانه و بندر لاذقیه در سوریه، الگوی «جاده ابریشم ۲» شده است. حکام وابسته در منطقه غرب آسیا، برای جلوگیری از این کریدور امن و بزرگ، چشم امید به ترامپ و جانسون دوختهاند!
چرا تلویزیون نمیبینیم؟
سیدمحمد بهشتی طی یادداشتی که در شماره امروز اعتماد منتشر شده با عنوان چرا تلویزیون نمیبینیم؛ به پخش مستندی درباره احمد شاملو از شبکه سه پرداخت و نوشت: پخش یک مستند در مورد مرحوم احمد شاملو از شبکه سوم سیما سبب به وجود آمدن حرف و حدیثهایی شد؛ مستندی که با اعمال ممیزیهایی پخش شد و کارگردانش را بر آن داشت که رسما اعلام کند فیلمش توسط شبکه سوم سیما ابتدا سلاخی شده و آنچه روی آنتن رفته با آنچه او ساخته فاصلهای فاحش داشته است. برای من عجیبتر از این کار صدا و سیما، توقعی است که بعضیها از تلویزیون دارند. به نظر من اگر رفتاری غیر از این در قبال مقولات و مسائل فرهنگی از تلویزیون ببینیم، عجیب است. کسانی که میپرسند چرا تلویزیون چنین رفتاری کرده و فیلم را تا حد تحریف حرفش در مورد مرحوم شاملو ممیزی کرده، به نظرم آگاهی چندانی از وضعیت سازمان صدا و سیما و سیاستهای آن ندارند. حالا پرسش من این است: کسانی که این رفتار تلویزیون برایشان محل سوال است، چطور طی اینهمه سال متوجه سیاستها و عملکرد این سازمان نشدند و هنوز از چنین رفتارهایی تعجب میکنند؟ با اینکه دوست ندارم با لحن تهی از امیدواری در مورد تلویزیون حرف بزنم، اما به این پرسش که با چنین تلویزیونی چه باید کرد، پاسخی ندارم جز توصیه به ندیدن برنامههای آن. به نظر من تنها راه خلاص شدن از گزند تلویزیون ایران، ندیدن برنامههای آن است. سالهاست از هر طیف، جناح و صنفی که بخواهید به صدا و سیما انتقاد میشود و «آنچه البته به جایی نرسد فریاد است.» صدا و سیما دچار ساختاری شده است که در آن مخاطب و کارفرما یکی تلقی شدهاند.
ما سالهای متمادی است که از رسانه ملی محروم هستیم. مواضعی که صدا و سیما در هر حوزهای اعم از سیاست، فرهنگ، اقتصاد، مسائل اجتماعی و ... در تمام این سالها از خود نشان داده، مواضعی کاملا جانبدارانه بوده است. منظور از جانبداری این نیست که صدا و سیما علیه امریکا، اسراییل و... بوده؛ منظور این است که علیه همهچیز بوده جز خودش. حتی من میتوانم بگویم که صدا و سیما علیه نظام و دولت هم عمل میکند و این را با مصداقهای زیادی میتوان تحلیل و اثبات کرد. غیر از اقلیت کوچکی که «خودی» محسوب میشوند و از اشرافیتی «کاستی» برخوردارند، مابقی مدام در معرض اتهام، دروغ و دغل، نفرتپراکنی یا نگاه تحقیرآمیز و از بالا به پایین صدا و سیما هستند. طبعا مرحوم شاملو هم مانند هر هنرمند و نویسنده یا هر انسانی جای نقد دارد، اما با وضعیتی که در صدا و سیما میبینیم و شناختی که از سیاستها و تواناییهای آن داریم، صراحتا میگویم که این سازمان شایستگی لازم را برای «نقد» ندارد؛ یعنی در مقامی نیست که بتواند نسبت به کسی نقد داشته باشد.
به هر حال نقد هم ملزومات و ملاحظات خودش را دارد و این ملزومات و ملاحظات به هیچ رو در مختصاتی که از وضعیت امروز این سازمان سراغ داریم، نمیگنجد. من کارگردان مستند مورد مناقشه را نمیشناسم؛ اما اگر ایشان اهل منطق و نقد و تحلیل است، امیدوارم درس گرفته باشد و این تجربه باعث شده باشد که دیگر برای ادا شدن حق مطلب در مورد اثرش، دل به رفتار مناسبی از سوی صدا و سیما نبندد. شاید بعضیها بپرسند که پس نهادهای نظارتی در این میان چه میکنند؟ مثلا مجلس یا شورای نظارت بر صدا و سیما. راستش من امیدی به هیچ کدام از اینها ندارم. به صراحت میگویم که مجلس زورش به صداوسیما نمیرسد. شورای نظارت بر صدا و سیما که متشکل از نمایندگان سه قوه است هم همینطور. نهایتش این است که تذکری بدهند و لاغیر. بنابراین به شخصه تا اطلاع ثانوی تنها راه رهایی از گزند رفتارهای این سازمان را دوری جستن از آن و ندیدن و نشنیدن برنامههایش میدانم.