آخرین قطره آبروی سلمان ریخت، از حادثه تا فاجعه ملی، قدس فروشی نیست، افزایش ۱۱۲ درصدی قیمت خانه در یک سال، خبرنگار کفتار نیست، صدای مردم است، ممنوعیت استفاده ایران از سلاح اتمی قانونی شود؟، جزئیات آخرین تماس میترا استاد، مصاحبه جنجالی قلعه نویی و توهم توطئه!، سیلی به نتانیاهو سکته معامله قرن، کارت سوخت اجباری میشود و سایه معاملات جعلی بر قیمت دلار، از مواردی است که موضوع گزارشهای خبری و تحلیلی روزنامههای امروز شده است.
به گزارش «تابناک»؛ روزنامههای امروز شنبه، یازدهم خردادماه در حالی چاپ و منتشر شد که بازتاب راهپیمایی روز قدس و شکست اجلاس کشورهای عربی در مکه از یک سو و ادامه گزارشها و تحلیلها از ماجرای قتل میترا استاد در کنار موضوعاتی همچون اجباری شدن کارت سوخت، خشونت در فوتبال هفته گذشته و ماجرای نجفی و جریان اصلاحات با تیترها و عناوین مختلف در صفحات نخست روزنامههای امروز برجسته شده اند.
روزنامههای امروز در تحلیلهای خود در رابطه با مسأله فلسطین و راهپیمایی روز جهانی قدس، شکست حزب نتانیاهو در اسرائیل و معامله قرن را زیر ذره بین بردند و در ماجرای همسرکشی نجفی سعی کردند با فاصله گرفتن از گزارشهای خبری روزهای اول قتل با رویکردی تحلیلی به واکاوی این اتفاق بپردازند.
در ادامه تعدادی از یادداشتها و سرمقالههای منتشره در روزنامههای امروز را مرور میکنیم؛
چرا نجفی این همه تنها بود؟
جعفر گلابی طی یادداشتی با عنوان چرا نجفی این همه تنها بود در شماره امروز اعتماد نوشت: آن گونه که از سخنان آقای نجفی و بستگانش برمیآید و توییت آقای کرباسچی بر آن اشاره دارد، مشکل مذکور بیش از ۲ سال سابقه داشته و اطرافیان هم از آن آگاهی داشتهاند. اکنون این سوال بسیار مهم خودنمایی میکند چرا کسی کاری نکرده و کمکی صورت نداده است؟ حتی اگر خود آقای نجفی از برونزایی موضوع اجتناب میکرده است ولی باز هم دلیل نمیشود که دوستان و همفکران و همحزبیها مسوولانه ورود نکنند و تاثیر مناسب نداشته باشند. افزون بر وجوه اخلاقی و انسانی حتی از نقطه نظر سیاسی درگیرشدن یک فرد شاخص که آبرویش آبروی یک جمع و حتی یک جناح است با موضوعی که او را تا خودکشی پیش میبرد چیزی نیست که سیاستمداران نسبت به آن بیتفاوت باشند و از آسیبش در امان بمانند.
همه میگوییم و لمس کردهایم که معدل اخلاق جامعه پایین آمده است، اگر اینگونه باشد حتما ما هم به افول اخلاق و رنگ باختن دوستیها و دستگیری از یکدیگر و فقدان فداکاریها دچار شدهایم، اگر اخلاق در جامعه ما سیطره همهجانبه داشت حتی دستگاههای دور و نزدیک حکومتی که احیانا در جریان عمق مشکل آقای نجفی قرار داشتهاند باید کاری میکردند و چارهای میاندیشیدند، او مدیر سطح بالای همین نظام در دورههای مختلف بوده و خدمتهای بزرگ کرده است آیا نمیبینیم که براندازان چه جشنی گرفتهاند و چه سان به جمهوری اسلامی و آرمانهایش طعنه میزنند؟ اما در این میان از سالهای دور یک عیب بزرگ در اردوگاه اصلاحطلبان بوده و حالا این عیب بیش از هر زمان دیگری خودنمایی میکند. صاحب این قلم کوچک علاوه بر نوشتن، بارها این نکته را خدمت بزرگان و چهرهها و موثران اصلاحطلب عرض کردهام که در این جناح هیچکس دستگیر هیچکس نیست، انبوه موارد و مصادیق سراغ دارم که از دوستان و همفکران دچار انواع مشکلات شخصی، اداری، مالی، خانوادگی و حتی روحی و روانی شدهاند ولی هرگز کسی احساس مسوولیت نکرده است که دستی بالا زند و کاری بکند، جالب اینکه وقتی این بیاعتناییها و بیتفاوتیها به دوست صاحبمنصبی گفته میشود مشخص میشود که خود او هم دچار شده و از بیتوجهی دوستان رنج برده است! چندی پیش یکی از چهرههای اصلاحطلب برای اولینبار یادداشتی در این زمینه نوشت و حتی نام یکی از بزرگان اصلاحطلب را به میان آورد، طی پاسخی ضمن تشکر از او یادآوری کردم که از قضا اگر در میان اصلاحطلبان یک نفر پیگیر مشکلات شخصی دیگران است و هر کاری از دستش برآید مضایقه نمیکند همین پیرمرد است! این دیگران هستند که تار و پودشان سیاسی شده و مثال آوردم که چگونه برخی افراد توجه به مسائل غیرسیاسی را به سخره میگرفتند. چهبسا همین حالا کسانی باشند که درگیر ماجراهای مشابه یا مشکلات عمیقند و هیچکدام از ما یا نمیدانیم یا اگر میدانیم کاری نمیکنیم! آری ما به غایت از یکدیگر دور شدهایم، تنها شدهایم و مسائل بغرنج دیگران برایمان کوچکترین حس معاضدت را ایجاد نمیکند. قصه پرغصه آقای نجفی نشان داد که وی تا چه حد تنها و ناامید شده و چگونه میتوانسته به هدفی برای یک پروژه رسوایی تبدیل شود. بزرگوار اصلاحطلبی به درستی نوشت: «آقای نجفی قربانی اعتماد به نفس کاذبی که داشت و شجاعت و قاطعیتی که نداشت» شد! ولی ننوشت سهم او در این ماجرا چه میتواند باشد؟ از آقای نجفی عذرخواهی نکرد که برادر ببخشید که بیش از ۲ سال در چنگال مشکلی عظیم بودهای و من نمیدانستهام یا میدانستم و کاری نکردهام! آقای نجفی اولین و آخرین نمونه انسان سرگشته و حیران و بیکس و خطاکاری نیست که دنیا را نشناخته و هنگام بلا تنها بماند و دیگران از راه برسند و عمق ندانمکاریاش را هویدا کنند. ما همراه نجفی شلیک کردیم و خود نیز تیر خوردیم اگر انصاف پیشه کنیم.
ناکامی ائتلافهای عربی در مکه
امیر موسوی کارشناس مسائل استراتژیک با موضوع قرار دادن اجلاس کشورها عربی در مکه در شماره امروز ایران نوشت: عربستان سعودی در حالی طی روز گذشته میزبان سه نشست سران اتحادیه عرب، شورای همکاری خلیج فارس و سازمان کنفرانس اسلامی در شهر مکه بود که عملاً در پیگیری اهدافی که در قبال جمهوری اسلامی ایران جستوجو میکرد ناکام ماند. دو عامل در بروز ناکامی ریاض در اجلاسهای اخیر نقش مهمی ایفا کرد؛ یک دیپلماسی قوی و هوشمندانه ایران طی روزهای گذشته که با ابتکارعمل طرح پیشنهاد انعقاد پیمان عدم تجاوز در میان کشورهای خلیج فارس، سفرهای منطقهای و مؤثر آقای ظریف به عراق و دیدار با وزرای خارجه قطر و عمان در کنار سفر آقای عراقچی به سه کشور عضو شورای همکاری خلیج فارس همراه بود. وزیر امور خارجه ایران از طریق دیپلماسی عمومی و مجازی تأثیرگذار اقداماتی را پیگیری کرد که باعث شد پیشنهاد دستیابی به پیمان یاد شده در میان کشورهای منطقه بازتاب قابل توجهی در رسانهها و محافل سیاسی عربی پیدا کند. رایزنیهای مؤثر معاون وزیر خارجه نیز تا حدود زیادی در تعدیل مواضع و همراهی نکردن شماری از این کشورها با مواضع ریاض در نشستهای برگزار شده بسیار تأثیرگذار بود.
عامل دومی هم که در ناکامی عربستان در این اجلاسها نقش داشت به مواضعی بازمی گردد که دونالد ترامپ، رئیس جمهوری امریکا در خلال سفر به ژاپن مطرح کرد. مواضعی که بر پایه تکرار درخواست مذاکره با ایران بدون شرط خاصی بود که به نوعی از عقب نشینی این کشور در مقابل ایران حکایت میکرد؛ به این معنا که شرکای عربی امریکا متوجه شدند این کشور چنانچه امکان گفتوگوی امریکا با ایران مهیا شود حاضر هستند از مواضع اولیه خود علیه ایران عقب نشینی کرده و عملاً توافقهای پیدا و پنهان خود با اعراب را در قبال ایران نادیده بگیرند. طرح همین مواضع از سوی ترامپ عملاً شرایط صهیونیستها و کشورهای حوزه خلیج فارس را آشفته کرد.
ذیل چنین شرایطی برگزاری نشست سران اتحادیه عرب و شورای همکاری خلیج فارس عملاً دستاوردی برای عربستان نداشت. در حالی که ملک سلمان، پادشاه سعودی تمام اظهارات و موضع گیریهای خود را متوجه جمهوری اسلامی ایران کرد این اظهارات از سوی کشورهایی، چون مصر و سودان هم که تاکنون کمکهای مالی قابل ملاحظهای را از ریاض دریافت کردهاند، مورد استقبال قرار نگرفت. عراق هم بهعنوان یکی از کشورهای مهم منطقه صراحتاً به دفاع از ایران پرداخت و مواضع سعودی علیه تهران را محکوم کرد. اظهارات ملک سلمان در خواسته و مواضع هیچ کدام از میهمانان حاضر در این نشست تکرار نشد. بیانیه سران این اتحادیه نیز که ۹ بند از آن به ایران اختصاص داده شد، منعکسکننده مواضع هیچ کدام از سران حاضر نبود.
این درحالی بود که رئیس جمهوری مصر، محمود عباس و پادشاه اردن در خلال این نشست اتحادیه عرب، طرح معامله قرن را محکوم کرده بودند، اما در بیانیه پایانی هیچ اشارهای به این موضوع نشده بود. بیانیهای انشایی وغیرعملیاتی که به نظر میرسد پیشنویس آن پیشتر از سوی جان بولتون، مشاور امنیت ملی امریکا نوشته شده بود.
فضای حاکم بر نشستهای مکه نشان داد فرصت برای تقابلجویی ریاض علیه ایران مناسب نبوده است یعنی در حالی که این کشور در پیگیری سیاست خارجی منطقهای اش ناکام مانده و با مواضع نه چندان مطمئن واشنگتن درباره تهران رو به رو است، حالا نتوانسته است مواضع کشورهای عربی را در بحبوحهای که بیش از هر وقت دیگر به آن نیاز دارد، یکدست کند. این در حالی است که در نقطه مقابل آن پیشنهاد ایران برای حل اختلاف با کشورهای منطقه و ایجاد مفاهمه حتی با کشورهایی که با آنها اختلاف نظر جدی دارد، روی میز همه بازیگران عربی قرار گرفته است و چه بسا با اقبال بیشتری نسبت به راهکار تنشآمیز ریاض رو به رو شود.
«معامله قرن» ترامپ علیه ایران
ابوذرگوهری مقدم طی یادداشتی تحلیلی با عنوان «معامله قرن» ترامپ علیه ایران که در شماره امروز روزنامه خراسان چاپ شده نوشت: هدف آمریکا در طرح موسوم به معامله قرن عادیسازی کامل روابط اسرائیل با کشورهای منطقه به خصوص کشورهای عربی در یک سطح و در سطح دیگر مقابله با کشورها و بازیگران مخالف این طرح یعنی ایران و محور مقاومت است. چراکه در صورت مقاومت این بازیگران، امکان تحقق طرح سازش جدید معامله قرن وجود نخواهد داشت بنابراین نقطه کانونی این مقاومت یعنی ایران باید به شیوههای مختلف درونگرا و معطوف به مسائل داخلی شود و به مرزهای سرزمینی خود بازگردد تا مخالفت با این طرح به حداقل برسد. آمریکا در معامله قرن قصد دارد در سطوح متداخل منطقهای، روابط رژیم صهیونیستی و کشورهای منطقه را برقرار و عادیسازی و از این عامل برای حل مصنوعی مسئله فلسطین مبادرت کند؛ ازاینرو رهیافت یکجانبه آمریکا، با فشار بر این بازیگران در حال انجام است و برخلاف گذشته مذاکرهای میان طرفهای اصلی در حال انجام نیست هر چه هست لحاظ منافع یکجانبه رژیم صهیونیستی و فشار برای پذیرش شروط توسط اعراب است.
در این زمینه اقداماتی نظیر شناسایی حاکمیت رژیم صهیونیستی بر بلندیهای جولان توسط ترامپ، باهدف دادن امتیاز به نتانیاهو و درنتیجه نشان ندادن واکنش مناسب از سوی جهان اسلام و انفعال کشورهای عربی در قضیه انتقال سفارت آمریکا به قدس صورت گرفت. قرار است معامله قرن بخش مهمی از میراث ریاست جمهوری ترامپ باشد طرحی که به شکل جانبدارانه در ازای تأمین خواستههای رژیم صهیونیستی قرار است صرفاً امتیازات مادی به فلسطینیان بدهد و مسئله اصلی اشغال را عملاً نادیده بگیرد. ترامپ امیدوار است با حل مسئله فلسطین به شکل مدنظر خود، مسئله مقاومت و بازیگران اصلی آن را اساساً سالبه به انتفاء موضوع کند و هزینه اقدامات مقاومت را در افکار عمومی بالا ببرد و زمینه اقدام علیه آن را فراهم آورد.