به گزارش «تابناک»؛ روزنامههای امروز چهارشنبه ۲۱ آبان ماه در حالی چاپ و منتشر شد که صلح در قره باغ؛ برندهها و بازندههای جنگ، آزادی ۱۵۷ محکوم امنیتی، تزریق واکسن امید به اقتصاد، ماموریت آزادسازی ارزهای بلوکه شده و نبرد ترامپ برای اثبات تقلب در انتخابات آمریکا در صفحات نخست روزنامههای امروز برجسته شده است.
در ادامه تعدادی از یادداشتها و سرمقالههای امروز روزنامهها را مرور میکنیم؛
بهرام امیراحمدیان کارشناس حوزه قفقاز طی یادداشتی در شماره امروز ایران نوشت: امید آنکه این آتش بس پایدار باشد، ولی پس از اعلام آتشبس در جبهه قرهباغ به ابتکار روسیه، این بار در ارمنستان جنگ بین ارامنه و دولت آغاز شده و کابینه پاشینیان را با بحران فروپاشی روبهرو کرده است. قرهباغ به یک مسأله حیثیتی بین دو کشور تبدیل شده بود. پس از برقراری آتش بس از سوی گروه مینسک سازمان امنیت و همکاری در اروپا از سال ۱۹۹۴ فرصتی برای جمهوری آذربایجان پیش آمد تا بتواند به اوضاع اقتصادی خود سر و سامان دهد. حیدر علیاف با دعوت از سرمایهگذاران غربی توانست به توسعه میادین نفت و گاز خود سامان بخشد و به زعم او حضور سرمایهگذاران غربی موجب بروز صلح در منطقه و بازپسگیری مناطق اشغالی ارمنستان خواهد شد.
سرمایهگذاران غربی و دولتهای اروپایی و امریکایی چندان تمایلی به حل مسأله نشان ندادند و با وجود عضویت امریکا و فرانسه در گروه مینسک در کنار روسیه به عنوان رؤسای گروه در موضوع قرهباغ، گروه نخواست، نمیتوانست یا نتوانست در روند صلح گام مثبتی بردارد. جمهوری آذربایجان در برابر ارمنستانی که بخشهایی از کشورش را اشغال کرده بود تنها ماند. هم فرانسه وهم روسیه با ارمنستان روابطی نزدیک داشته و دارند و پشتیبان این کشورند، امریکا هم چندان تمایلی به کار کردن در کنار روسیه در منطقه نداشته است. جمهوری آذربایجان از فرصت نه جنگ نه صلح بهرهبرداری کرد و با اعلام موضع رسمی «حل مناقشه از مجاری دیپلماتیک» از دستیازی به جنگ اجتناب و به توسعه اقتصادی و تجهیز ارتش ملی پرداخت، موردی که ارمنستان ناتوان از آن بود. شرایط جغرافیایی کوهستانی مناطق اشغالی و قرار داشتن بقیه نقاط جمهوری آذربایجان در تیررس نیروهای ارمنی، آذربایجان را بر آن داشت که فرصت به دست آورد.
حمله نیرومند و پرتعداد اخیر جمهوری آذربایجان به منطقه اشغالی موجب غافلگیری ارمنستان شد. انگیزه بازپسگیری سرزمینهای اشغالی میهن برای ارتش جمهوری آذربایجان با تجهیزات مدرن و فوق پیشرفته، طبیعی بود که در برابر نیروهای ارتش ارمنستان میتوانست به برتری دست یابد و ارتش ارمنستان با از دست دادن تجهیزات و نیرو وادار به عقبنشینی شده و یکی پس از دیگری قلمروهای اشغالی را باز پس گذارد.
مقرر شده بود در صورت برقراری آتشبس ـ که چند بار در جریانات اخیر برقرار و نقض شد ـ ارتشهای کشورهای اسکاندیناوی به عنوان نیروهای پاسدار صلح بیطرف در خط تماس مستقر شوند. موافقت ناگهانی دیروز به ابتکار روسیه و برقراری آتشبس و استقرار نیروهای نظامی روسی نشان میدهد که روسیه باز هم دست بالا را در منطقه دارد. امکان برقراری ارتباط بین مناطق ارمنینشین قرهباغ با ارمنستان از طریق ایجاد کریدور خانکندی –لاچین تحت نظارت نیروهای صلحبان روسی و در برابر امکان برقراری ارتباط نخجوان با مناطق غربی جمهوری آذربایجان از طریق گذر از دالان «زنگه زور» در جنوب ارمنستان تحت نظارت نیروهای صلحبان روسی، از نقاط مثبت این بیانیه است که به امضای رئیس جمهوری آذربایجان، رئیس جمهوری روسیه و نخست وزیر ارمنستان رسیده است. در اعلامیهای که از سوی نخست وزیر ارمنستان صادر شده است آمده است که: «توافقنامهای را با رئیس جمهوری روسیه و جمهوری آذربایجان برای پایان دادن به جنگ در قرهباغ امضا کردم. تصمیمی گرفتم که برای همهمان سخت است؛ آتشبس، برای مردم ما و خود من بسیار دردناک است. این پیروزی نیست، اما تا زمانی که شما اذعان نکنید که باختهاید، شکستی در کار نخواهد بود؛ ما هرگز اذعان نمیکنیم که باختهایم و این آغاز عصر وحدت ملی برای ما خواهد بود.»
نکته اساسی در این میان این که سه کشور هم مرز با قلمرو مناقشه: ایران در جنوب، روسیه در شمال و ترکیه در غرب است. اینکه چرا در گروه مینسک تنها روسیه عضویت دارد، سؤال برانگیز و مورد اعتراض ایران و ترکیه است. بیشترین سهم را ایران در جوار با مرزهای منطقه بحرانی دارد که در این ساختار نادیده گرفته شده است. این حق ایران است که در مرزهای شمالغربی خود در همجواری با منطقه بحرانی باید نقشی اساسی داشته باشد که به فراموشی سپرده شده است.
محمدجواد جمالینوبندگانی، عضو کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس دهم در بخشی از یادداشت امروز خود در روزنامه جهان صنعت نوشت: اینکه بگویند آماده مذاکره هستیم، ولی با پیششرط و طرح موضوعاتی جدید و پیوند زدن به مسائل امنیتی و دفاعی جمهوری اسلامی به برجام بخواهند جلو بیایند، کار درستی نیست و این را نشان میدهد که آنها از همین ابتدا دنبال بهانه هستند که به عرصه بینالملل بگویند آمریکا دنبال مذاکره است، ولی جمهوری اسلامی ایران مذاکره را نمیپذیرد در حالی که برعکس این موضوع صدق میکند.
مذاکرهای که از ابتدا بخواهند برای انجام آن شرط تعیین کنند و نتیجه را از پیش تعیین کنند، به نظرم چیزی جز ادامه قلدریهای آقای ترامپ و سیاستهای تند جمهوریخواهان علیه جمهوری اسلامی نیست. پس توصیه میکنم آقای بایدن به امضای دولت خودش درباره برجام وفادار باشد. اگر چنین کاری انجام ندهد و بهانهتراشی کند، دنیا به خوبی متوجه میشود که جمهوری اسلامی به تعهداتش عمل کرده و این آمریکاست که با بهانهتراشی و تعیین شرط و شروط خواستار مذاکرهای همهجانبه به نفع دولت خود است هر چند که دیگر این موضوع مذاکره نیست.
چیزی که بر آن تاکید دارم این است که در زمان امضای برجام آقای بایدن در جریان همه مفاد مذاکرات بوده است و الان نمیتواند بهانهای بیاورد و مفاد دیگری به آن توافق اضافه کند یا شرط و شروط جدیدی برای بازگشت به آن توافق تعیین کند و زیر قول و تعهدش بزند. این کار غیرقابل قبول است.
شرط قبول از سوی جمهوری اسلامی ایران این است که آمریکا به همه مفاد برجام که پیش از این امضا کرده بود وفادار و پایبند باشد چرا که ما صددرصد تعهدات برجامی خود را انجام دادهایم. پس دولت آمریکا و اروپاییها هم باید به همه تعهدات خود بازگردند و آنها را انجام دهند.
شرط ایران هم در قالب و چارچوب اجرای مفاد برجام، این است که اگر قرار باشد مذاکرهای صورت بگیرد، بازگشت بدون قید و شرط آمریکا به برجام است نه اینکه آنها بخواهند شرط جدیدی بگنجانند و مساله تازهای خارج از توافق صورت گرفته بیان کنند.
اگر ترامپ برجام را قبول نداشت و از آن خارج شد معتقد بود در برجام نبوده است، ولی آقای بایدن نمیتواند چنین ادعایی داشته باشد. در صورت اصرار و تاکید او بر این موضوع، این رفتار یک روی دیگر سکه آمریکاییها را نشان میدهد یعنی کسی که خودش برجام را امضا کرده و در همه موارد مذاکره حضور داشته و موافق آن بوده است، حالا زیر تعهد و امضای دولت خود میزند که یک طنز تلخ آمریکایی است.
نصرتالله تاجیک، سفیر پیشین ایران در اردن طی یادداشتی با عنوان ترامپ نیازی به جنگ با ایران ندارد در شماره امروز آرمان ملی نوشت: وزیر دفاع آمریکا از چندی پیش بر سر مسائلی از جمله ترور سردار قاسم سلیمانی که ترامپ معتقد بود او در حال برنامهریزی برای حمله به منافع آمریکا در خاورمیانه است و مخصوصا بعد از تصمیم او برای استفاده از نیروهای نظامی تحت امر وزارت دفاع برای مقابله با ناآرامیهای داخلی آمریکا با ترامپ دچار اختلافنظر شده بود. اخیرا هم یک روز بعد از انتخابات در چهارم نوامبر مصاحبهای با نشریه (Military Times) داشته و در آن گفته وی به همراه ۱۸ نفر از اعضای کابینه از ترامپ تعریف و تمجید نکردهایم و نفر بعد از من در صورت کنار گذاشته شدن فردی خواهد بود که بله قربانگوی او باشد؛ لذا این احتمال بهکارگرفتن نیروهای مسلح آمریکا در یکی از نقاط پرتنش و از جمله ایران که نیویورکتایمز مطرح کرده با توجه به قراین سیاسی و تحلیلی که برشمردم در مورد ایران مصداق ندارد.
جوی که امروز به راه افتاده، در ادامه اقدامات همان جریانی است که تلاش کرده بودند در سالهای گذشته ترامپ را مقابل ایران قرار دهند و موفق نشدند و این روزها تلاش میکنند با این تحلیلها و جریانسازیها هم باخت ترامپ را تحتالشعاع قرار دهند و هم فضا را به این سمت سوق دهند و جو را به نفع خود عوض کنند. بنابراین نه از نظر زمانی و نه سیاسی ترامپ نمیتواند جنگ به راه بیندازد و نه ضرورتی وقوع این جنگ را توجیه میکند و لذا ترامپ با توجه به شروع جنگ اقتصادی علیه ایران، عملا نیازی به این جنگ ندارد. ضمنا با توجه به اوضاع جهانی کرونا و درگیریهای کشورها در این مساله حیاتی و معضلی که ترامپ در انتخابات علاوه بر موضوع کرونا پیدا کرده دو کشور در حالت افزایش تنشهای فیمابین نیز نیستند و اخیرا نیز با یکدیگر تنشی نداشتهاند و رودرروی هم قرار نگرفتهاند که زمینه آغاز چنین جنگی باشد. اگرچه آنچه از روانشناسی ترامپ و عملکرد و نحوه برخورد او با پدیدههای داخلی و خارجی برمیآید رفتاری نامعقول و غیرمعمول بوده باشد، اما او نیز حد و حدودی دارد و دست به چنین اقدام خطرناکی در این برهه زمانی نخواهد زد. البته مخاطرات شروع چنین جنگی هم فراوان است و چنین جنگی فراتر از دو کشور و حتی منطقه خواهد بود و ابعاد بینالمللی پیدا خواهد کرد! سیاست ترامپ در روزهای آینده این است که با فشار حداکثری تحریمی بر ایران، ایران را در داخل درگیر جنگ کند. بنابراین نیاز به تراشیدن هزینه هنگفت مالی و معنوی برای چنین جنگی ندارد.
درست است که عموما جنگها فارغ از بررسی ترازنامه و سود و زیان شکل میگیرند به علت اینکه مساله امنیتی اولویت بیشتری دارد و منافع استراتژیک بر همه چیز اهمیت پیدا میکند، اما در این برهه زمانی منافع نهتنها استراتژیک آمریکا که کوتاهمدت نیز در جنگ با ایران نیست. البته این مواردی که ذکر شد تحلیلهای سیاسی است و فارغ از مباحث نظامی است که در آن آمادگی نیروها همواره مدنظر قرار میگیرد. ترامپ امروز با کنار گذاشتن وزیر دفاع خود به دنبال به راه انداختن جنگ جدید نیست. روانشناسی ترامپ را بهعلت اینکه دولتی مشابه با دولت او را در گذشته در داخل کشور داشتهایم تا حدودی میشناسیم. نحوه عمل اینگونه دولتهای هیجانی و فارغ از عقلانیت است و در آن دوراندیشی و مناسبات سیاسی کمتر لحاظ میشود. ترامپ در چهار سال گذشته بسیاری از چهرههای مطرح جمهوریخواه را از قطار خود پیاده کرده است. از مشاور امنیت ملی تا وزیرخارجه بهراحتی کنار گذاشته است؛ لذا برکناری وزیر دفاع نمیتواند علتی باشد که او میخواهد علیه ایران جنگی به راه اندازد و نباید خود را اسیر این بازیهای روانی کنیم که بعد از چند روز کاهش نسبی قیمت برابری دلار با ریال و ایجاد امید در مردم برای یک زندگی راحتتر دو مرتبه اوضاع داخلی و اقتصادی را مجددا ملتهب کنیم.