به گزارش «تابناک»؛ روزنامههای امروز شنبه دوازدهم تیرماه در حالی چاپ و منتشر شد که انتصاب حجت الاسلام اژه ای به ریاست قوه قضاییه و مطالبات رهبر انقلاب از قاضیالقضات جدید و شعلههای مرگبار کرونا در سیستان و بلوچستان و رایزنی دفاتر «رییسی» و «اژهای» با شخصیتها برای ارایه پیشنهاد و انتقادات در صفحات نخست روزنامههای امروز برجسته شده است.
در ادامه تعدادی از یادادداشتها و سرمقالههای منتشره در روزنامههای امروز را مرور میکنیم؛
احمد زمانی طی یادداشتی در شماره امروز جوان با عنوان معضل کارچاقکنها در فساد اقتصادی نوشت: اشاره رهبری به موضوع تحولی که در قوه قضائیه ایجاد شده، نشان از نقش مهم مبارزه با مفاسد اقتصادی است که طی سالهای اخیر، حقوق عامه و حتی خاص مردم را تضییع کردهاست. اما پدیده فساد در اقتصاد کشور، دارای چندین بخش است که متأسفانه به یکی از اصلیترین بخشهای آن بیتوجهی شده یا با توجیهات عجیب، کمارزش شمرده میشود. بسیاری معتقدند فسادهای اقتصادی، معادله دو مجهولی است؛ یک طرف آن سفارشدهنده فساد است و طرف دیگر، سفارش گیرنده؛ این ذهنیت غلط در حالی در اذهان نهادینه شده است که فقط کافی است به جزئیات فسادهای عظیم رخ داده در سالهای اخیر بپردازیم. حلقه وصل دو طرف خلق فساد، واسطههایی هستند که عضو هیچ نهادی نیستند، ولی به واسطه نفوذ غیر قابل وصف خود در میان سازمانها، نطفه فساد را میبندند و حتی کار را به جایی میرسانند که در بالاترین سطح سازمانی، منافع طرفین را تضمین میکنند.
این افراد که در ادبیات اقتصادی ایران به «کارچاقکنها» شهره هستند همیشه در سایه و حاشیه امن بودند؛ حتی اگر هم در جریان تحقیقات و بررسیها مجرم شناخته شوند، با نفوذی که به واسطه منابع مالیشان به دست آوردند، در سکوت کامل به کنار میروند و در نهایت به کار خود ادامه میدهند.
این افراد، با خیالی راحت تا میتوانند از کنار عملیاتهای شیادانه خود، به «ساختن» برجهای عظیم فساد میپردازند و همواره در رسیدگی به پروندههای فساد، سرشان سلامت است. البته طی دو سال گذشته، تیغ مبارزه با فساد به این افراد هم خورده شد، اما با این وجود، نفوذ این افراد در محاکم قضایی، نیازمند برخورد قاطع دستگاه قضا با آنهاست که خوشبختانه قوه قضائیه بدون تعارف با آنها برخورد کرده است.
مصداق این برخوردها، دستگیری و محاکمه اکبر طبری بود؛ یکی از مسئولان اصلی سابق قوه که به دلیل اعمال نفوذ در پروندهها، میلیاردها تومان درآمد کسب کرد، ولی در نهایت، محاکمه و راهی زندان شد. همزمان با بازداشت طبری، یکی دیگر از کارچاقکنهای فساد هم بازداشت شد که پروندهاش دارای ابعاد پیچیده و وحشتناکی است؛ فردی به نام منصور صالحی که در آستانه محاکمه در دادگاه است؛ همان کسی که در دادگاه طبری از او به عنوان یک ابرکارچاقکن یاد شد.
بسیاری از کارشناسان مبارزه با فساد، این مهم را تأیید میکنند که دستگاه قضا به درستی روی پدیده کارچاقکنها متمرکز شده و با شناسایی و استخراج تخلفات آنها، به خوبی توانسته است رابطه سفارشدهنده و سفارشگیرنده را قطع کند که همین مهم، واهمه بیشتری در میان مفسدان ایجاد میکند؛ ترسی که نشان داد وقتی قوه قهریه حتی با کارچاقکنهای خودی هم تعارف ندارد، به سایر افرادی که از بیرون سازمان هستند نیز رحم نمیکند و هر لحظه ممکن است همه چیز خراب شود. به نظر میرسد مبارزه قاطع با پدیده مذموم کارچاقکنی که با اعمال نفوذ قدرت گرفتهاست، علاوه بر اینکه میتواند روند مبارزه با فساد را تشدید کند، میتواند بسترهای ایجاد فساد را نیز دچار گسست بزرگی کند که هم حافظ منافع ملی است و هم یک عامل پیشگیریکننده برای بروز هر فسادی. از آنجا که کارچاقکنها خود را دارای نفوذ عمیقی در مراجع تصمیمگیری میدانند، بهتر است سایر دادگاههای رسیدگی به کارچاقکنها نیز مانند دادگاه طبری به صورت علنی برگزار شود تا دو طرف اصلی معادله فساد، متوجه گستردگی دامنه برخورد قوهقضائیه با فساد باشند.
فرشید محمدی طی یادداشتی در شماره امروز آفتاب یزد نوشت: حجت الاسلام ابراهیم رئیسی ۲۸ خرداد سال جاری منتخب ملت شد و برای ۴ سال رئیس جمهوری شد که سال ۱۳۹۶ حسن روحانی را انتخاب کردند.
انتخابات ۱۴۰۰ از مدتها قبلِ موعد رایگیری حواشی بسیاری پیرامونش شکل گرفت و فارغ از علل رد صلاحیت برخی از چهرههای با سابقه و حضور یاعدم حضور مردم، اکنون رئیسی منتخب مردم است و همانگونه که خودش در مستندات و مناظرات تلویزیونی به آن اشاره کرد باید «رئیسِ جمهور» باشد، نه خدمتگزار یک تفکر خاص که در میدانگاه انتخابات از وی حمایت کردند. بر کسی پوشیده نیست که در چهار سال اخیر بار اصلی فشارها و زد و خوردهای سیاسی داخلی و خارجی و افزایش افسار گسیخته قیمت دلار و کالاهای اساسی بر دوش مردم بود و فساد نزدیکانِ دولتمردان آنچنان کام مردم را تلخ کرده که از غالب چهرههای سیاسی دلزده و امید چندانی به بهبودی وضعیت کنونی ندارند.
علی ای حال سید ابراهیم رئیسی بخاطر شخصیت آرام و متین خود و سر دادن شعارهایی نظیر تشکیل دولت بدون فساد و کارامد و مبارزه با رانت توانسته اعتماد بسیاری را به خود جلب و برای بسیاری از مردم به مثابه آخرین تیری باشد که در زه کمان گذاشته شده تا بر جان نا امیدیها و مشکلات موجود پرتاب شود و همین امر موجب گردیده رئیسی برای ماهها و سالهای آینده برای پاسخگویی به وعدههایی که از طرف خود و نزدیکانش به زیر پوست جامعه تزریق شده کار دشواری داشته باشد و اگر وی نتواند در عمل بطوریکه برای عموم مردم ملموس باشد در دولت تغییراتی ایجاد کند قطعا هجمه سنگینی از طرف منتقدین روانه پاستور میشود و کار را برای وی و وزرایش دشوار میکند.
در همین راستا همانگونه که جناب سعدی به زیبایی آورده اند: به عمل کار برآید، به سخندانی نیست؛ میتوان نتیجه گرفت دولت سیزدهم باید از فردای مراسم تحلیف بطور شبانه روز و جهادی تلاش کند تا به وعدههایش جامه عمل بپوشاند، زیرا دیگر جامعه توان پذیرش شعارهای صد من یک غاز را ندارد و حنای وعدههای تو خالی دولتمردان در این مقطع رنگی ندارد که توجه مردم را به خودش جلب و آنها را اقناع کند، بنابراین میتوان گفت بزرگترین و جدیترین رقیب دولت سیزدهم نه مخالفان خارجی و داخلی، بلکه همین حباب انتظار و امیدی است که آقای رئیسی توسط خود و همراهانش در جامعه بوجود آوردهاند و اگر رئیسی نتواند به وعدههایش نظیر ساخت مسکن، مبارزه با فساد، ایجاد شغل، ایجاد عدالت اجتماعی و تقسیم عادلانه ثروت و شکست کامل بیماری کرونا و... عمل کند قطعا برای انتخابات ۴سال آینده به مشکل بر میخورد و مردم دولت وی را در کنار دولت دوازدهم در یک ویترین قرار میدهند.
حشمتالله فلاحتپیشه استاد دانشگاه طی یادداشتی در شماره امروز آرمان ملی با عنوان احتمالات گذر از برزخ وین نوشت: برجام به نقطه و مرحله نهایی رسیده یعنی دیپلماتها کار خودشان را انجام دادهاند و متنهای متقابل را دیدند و با هم بحثهای زیادی کردهاند و این مرحله، مرحله تصمیمگیری است که سیاستمداران و مقامات دو کشور عملا باید تصمیم بگیرند که آیا توافق میکنند یا نه؟ در این زمینه احتمال توافق را بیشتر میدانم که خوشبینی نیست بلکه براساس روند امور است. چون تابهحال دیپلماتها یک بنیانی را چیدهاند و بهگونهای شکل گرفته که موارد اختلافی به تدریج حل شده و موارد اشتراک را تقویت کردهاند و به یک جایی رسیدهاند که دیگر خواستههای متقابل است و سیاستمداران طرفین براساس این خواستهها، میتوانند به دیپلماتهایشان مجوز دهند که امضای نهایی را صورت دهند. دلیل خوشبینی اینکه در طول این چند دوره مذاکره، مواضع بههم نزدیک شده یعنی اگر قصدی برای توافق نبود، این مذاکرات در این حد طول نمیکشید. بحثی که شکل گرفته، موضوع «همه یا هیچ» است که در برجام مطرح شد. برجام یک برنامه جامع بود که موضوع همه یا هیچ در همان زمان سال ۱۳۹۳ تا ۹۴ که برجام امضا شد، طرفین این بحث را مطرح میکردند که یا توافق بر سر همه چیز یا هیچ چیز؛ لذا برنامه جامع امضا شد. منتها الان بحثی که شکل گرفته این است که طرفین از شرایط قبل از برجام تا حد زیادی دور شده بودند. اولا، ایران به یکسری دستاوردها مثل سوخت ۶۰ درصد یا دستگاههای سانتریفیوژ جدید رسیده که قبل از برجام نداشته و آمریکاییها هم بیش از هفت صد تحریم ترامپ را اضافه کردهاند که عملا برخلاف ادعای آقای بایدن که سعی میکرد خودش را از لحاظ اخلاقی بهتر از ترامپ نشان دهد، بود. ولی واقعیت این است که اخلاق سیاسی بر ایشان هم حاکم شد لذا سعی کرده از همان تحریمها برای تعدیل مواضع ایران استفاده کند؛ بنابراین الان طرفین اگر بخواهند توافق کنند، نمیتوانند بر سر همه یا هیچ باشد بلکه میتوانند توافقی شکل دهند که در آن اساس یا بنیاد تحریمها علیه ایران فرو ریخته شود و ایران بتواند در زمینههای اساسی مثل فروش نفت، گشایشهای مالی، بیمه و کشتیرانی به شرایط قبل از تحریم برگردد و طرفهای مقابل هم مطمئن شوند که دستاوردهای ایران تبدیل به یک عامل مشکلساز در آینده نخواهد شد.
اگر این کار صورت بگیرد، عملا یک بنیاد دیگری شکل میگیرد که شاید گام بعد از آن دیگر همه موارد اختلافی حل شود؛ لذا دو طرف باید این مرحله را بگذرانند و الان برجام در شرایط برزخی به سر میبرد، ولی شرایط به گونهای است که بخش اعظم این پُل برزخ سپری شده و فقط نیازمند یک جامپ یا پَرش که یک پَرَش سیاسی است، هستند. بنابراین، چون بخش اعظم این پُل برزخی طی شده، احتمال توافق را بیشتر میدانم ضمن اینکه دو احتمال سیاسی هم این شرایط را تقویت میکند. نخست اینکه آمریکاییها و کشورهای اروپایی میدانند اگر برجام در دوران انتقال احیا نشود، آن موقع حتما طیف حاکم در سیاست خارجی دولت آینده، طیفی است که ممکن است یک شرایط رادیکالی در سیاست خارجی ایران حاکم کند که بهمعنای شکست دیپلماتیک حتی برای بایدن است. در طرف مقابل اگر این احیاء صورت بگیرد، نوعی فرش قرمز برای دولتی است که میتواند سیاستهای توسعهای و اقتصادیاش را پیش ببرد و به جای اینکه چالشهای سیاسی حاکم بر دولت آینده ایران شود، نوعی تلاش و سعی و کوشش و تکاپوی اقتصادی و توسعهای حاکم میشود. در طرف دیگر هم جمهوری اسلامی ایران باید بداند که نقش عامل آشوبساز در حال تقویت شدن است و میبینیم که آمد و شدهای صهیونیستها دارد روزبهروز بیشتر میشود و یکسری مسائل و چالشهای تازهای که برای دولت آینده ایران دارد مطرح میشود، همه ناشی از آنچه در برجام شکل گرفته است بنابراین احتمال گذر از برزخ وین وجود دارد.