به گزارش «تابناک»؛ روزنامههای امروز سه شنبه چهاردهم بهمن در حالی چاپ و منتشر شد که کودتا در میانمار و سقوط سوچی از یک سو و رد طرح اصلاح قانون انتخابات ریاست جمهوری در شورای نگهبان و اظهارات رئیس جمهور، رئیس مجلس و سید حسن خمینی در حرم امام خمینی در روزنامههای امروز به عنوان تیترهای صفحه نخست انتخاب شده اند.
در ادامه تعدادی از یادداشتها سرمقالههای منتشره در روزنامههای امروز را مرور میکنیم؛
صادق زیباکلام استاد دانشگاه طی یادداشتی در شماره امروز روزنامه آرمان ملی با عنوان اصلاحطلبان بدهکار به دولت روحانی؟ نوشت: سخنان اخیر محمود واعظی رئیس دفتر رئیس جمهور، درخصوص رابطه دولت دوازدهم با اصلاحطلبان قابل تامل بود. اصلاحطلبان تمام تلاش خود را برای پیروزی در انتخابات ۹۲ و ۹۶ انجام دادند و از هیچ کوششی برای توفیق آقای روحانی خودداری نکردند. اصلاحطلبان نه به واسطه روحانی، واعظی، نوبخت و نه به خاطر حزب اعتدال و توسعه و البته نه به خاطر اینکه در این دولت سرمایهگذاری انجام دهند تا بعدا به اصلاحطلبان پست و مقام داده شود، از روحانی برای پیروزی در انتخابات حمایت کردند.
اگر اصلاحطلبان در انتخابات ۹۲ و ۹۶ با تمام وجود از حضور روحانی در انتخابات حمایت کردند به واسطه این بود که اعتقاد آنها به توسعه سیاسی، پیشرفت اجتماعی و روند رو به جلوی اصلاحات بود و به غلط یا درست تشخیص آنها در سال ۹۲ یا ۹۶ این بود که بتوانند از نامزدی آقای روحانی پشتیبانی کنند و رئیسجمهور شدن ایشان به خیر و صلاح و جنبش اصلاحات ایران خواهد بود و باید به این نکته توجه کرد که هدف و انگیزه اصلی اصلاحطلبان برای حمایت از روحانی حرکت کردن اصلاحات در کشور بود.
بعد از پیروزی روحانی در دوره دوم ریاستجمهوری و در بیش از ۳ سال ونیم گذشته متاسفانه عملکرد روحانی بیشترین لطمه به جایگاه اصلاحطلبان وارد کرد. واعظی به گونهای صحبت میکند که انگار اصلاحطلبان فقط و فقط برای اینکه به پست و مقام برسند و معاون استاندار یا فرماندار و معاون وزیر بشوند، با روحانی همکاری کردند و او میگوید که ما به تعدادی از اصلاحطلبان پست و مقام دادیم و اصلاحطلبان حق گلایه ندارند. درحالیکه واعظی فراموش کرده که اگر اصلاحطلبان از عملکرد روحانی در دوره دوم ریاستجمهوری او انتقاد میکنند، بهخاطر این نبود که چرا اصلاحطلبان در دولت مقام نگرفتهاند. گلایه ما که اتفاقا باید با صدای هرچه بلندتر بیان شود، برای این است که روحانی و سایر نزدیکان روحانی به مطالبات ۲۴ میلیون نفری که به او رای دادند چندان عمل نکردند. انتقاد اصلاحطلبان از روحانی به واسطه این نیست که، چون ما باعث پیروزی شما شدیم، به دنبال سهمخواهی هستیم، ما اگر از دولت انتقاد میکنیم، بابت این است که مطالبات ۲۴ میلیونی را که به او رای دادهاند در نظر نگرفته است. آقای واعظی ما اگر دولت روحانی انتقاد میکنیم برای این است که حتی یکی از آن ۲۴ میلیونی که به شما رای دادند، دیگر حاضر به مشارکت فعال نیستند. اینها گلایه از عملکرد رئیسجمهور است و اصلاحطلبان اصلا به دنبال سهمخواهی از دولت نبودهاند.
جلال خوش چهره در سرمقاله امروز روزنامه ابتکار با عنوان تردیدهای تهران برای گفتوگو نوشت: واشنگتن و تهران نه از سر تعارف بلکه سوءظن، یکدیگر را برای پیشقدم شدن در احیای برجام دعوت میکنند. تهران میگوید: منتظر اقدام آمریکا برای رفع «تحریم موثر» هستیم. «سعید خطیبزاده» سخنگوی وزارت امور خارجه ایران در تشریح این خواست میگوید: «رفع تحریم موثر یعنی تحریمهایی که بعد از روی کار آمدن ترامپ با گردنکشی در خصوص معاهدات بینالمللی از جمله قطعنامه ۲۲۳۱ و برجام رخ داد، به شکل موثر لغو شوند.» او میافزاید: «لغو موثر یعنی باید آثار رفع تحریمها را مشاهده کنیم و یک امضاء روی کاغذ سفید نباشد.»، اما همه دغدغه تهران برای قبول بازگشت به گفتگوها رفع تحریمها نیست، بلکه اگر قرار به پذیرش گفتگو شود؛ آنهم در حالی که آمریکا همسو با شریکان اروپایی خود در آن سوی میز حاضر خواهد شد، از کدام منظر به اختلافهای خود با ایران نگریسته و چه تضمینی برای پرهیز آنان از نگاه به سطح اختلافها از پشت شیشههای عینک اسرائیل، عربستان، امارات عربیمتحده و بحرین وجود دارد؟ این در حالی است که اگر در گذشته میان برداشت اروپا و امریکا از ایران به نوع درک آنان از ماهیت ادعای تهدید امنیتی، دامنه و کیفیت واکنش لازم در برابر آن اختلاف بود، حالا به نظر میرسد میان دو سوی اقیانوس اطلس فهم مشترک ایجاد شده است. همین مهم علاوهبر اینکه جایگاه میانجیگرانه اروپا را نزد تهران متزلزل کرده بلکه هدف راهبردی واشنگتن را برای بازگشت به گفتگو در پرده ابهام قرار میدهد. تروئیکای اروپایی که تا پیش از این همواره درپی یافتن راهحل میانه برای برونرفت از بنبست کنونی بود، بهنظر میرسد با تکرار خواستهای دوازدهگانه «مایک پمپئو» وزیر امورخارجه دولت ترامپ از تهران، از نقش میانجی فاصله گرفته و در اندازه یک طرف مدعی خود نمایی کند.
همسویی اروپا با آمریکا امکان بیشتری را برای واشنگتن در سختگیری علیه تهران فراهم کرده است. فاصله گرفتن تروئیکای اروپایی از جایگاه گذشته خود در پرونده برجام و تنشهای روابط ایران و امریکا، این ظن را در مقامهای ایرانی تشدید میکند که آیا اروپا برخلاف گذشته، از بازی «برد ـ برد» در گفتگوها فاصله گرفته و آنچه را دنبال میکند که نتایج «صفر و صد» را در پی داشته باشد؟ مهمتر اینکه تهران نیک میداند که واشنگتن و پایتختهای تروئیکای اروپایی بهرغم همه ایرادها و انتقادهایشان به تلآویو، ریاض، ابوظبی و منامه، متحدان منطقهای خود را با تهران معاوضه نخواهند کرد. از این رو تهران برای استقبال از گفتگوها مردد است. طرفه اینکه هنوز هیچیک از طرفهای غربی در اینباره نه تنها اطمینانی به تهران ندادهاند بلکه ملاحظات آنان را نیز در گفتگوهای آینده مورد تاکید قرار دادهاند. دغدغهدیگر تهرانبه سیاستهای منطقهای دولت «جوبایدن» گره میخورد؛ اینکه آیا به راستی بایدن سیاستهای ترامپ را کنار خواهد گذاشت، در حالی که تیم بایدن همچنان دور این پرسش کلیدی قرار دارد که آیا تشدید فشارها یا تلاش برای کسب توافق با تهران، به خروج از بنبست کنونی در برجام و روابط ایران با جامعه جهانی و خاصه آمریکا میانجامد؟
برداشت از مواضع گاه چندگانه مقامهای دولت جدید آمریکا چنین مینماید که ترجیح واشنگتن در گام نخست برای از سر گیری گفتگو با تهران «معامله اندک ـ در برابر اندک» باشد. درحالیکه تهران به توافق برای رفع کامل تحریمها و بازگشت به وضع پیش از خروج دولت ترامپ از برجام نظر دارد.
آنچه معلوم است اینکه تهران هنوز درک روشنی از رویکرد آتی واشنگتن ندارد. تا وقتی این مشکل باقی است، نمیتوان اراده محکمی را از سوی طرف ایرانی برای بازگشت به گفتگوها نشان گرفت. این وضع حالا شامل طرف آمریکا ـ اروپا نیز میشو د. آنان نیز همچنان در باره میزان انعطاف تهران برای قبول گفتگو در تردید هستند؛ بنابراین ممکن است برخی علائم حاکی از ایجاد فرصت برای بازگشت به گفتگو باشد، اما نمیتوان کارکرد آنها را در شکستن یخهای موجود کافی دانست.
جاوید قرباناوغلی. دیپلمات بازنشسته در سرمقاله امروز روزنامه شرق با عنوان افق تیره، پس از ماه عسل عربستان- آمریکا نوشت: امنیت مهمترین دغدغه رهبران سعودی است. در سیاست داخلی، اقدامات محمد بنسلمان در مقابل مخالفان خود که برخی از آنها از خانواده سلطنتی هستند، رقابت برای جایگزینی پادشاه بیمار و کهنسال این کشور و جایگاه بهظاهر محکم محمد بنسلمان را تشدید کرده است. در سیاستهای منطقهای نیز عربستان نگرانیهای عمدهای در آینده جنگ یمن دارد. رویکرد عربستان به اسرائیل نیز در همین زمینه قابل تحلیل است و ازسرگیری روابط ریاض- تلآویو، گزینهای مناسب برای آنهاست.
عربستان از تغییر سیاستهای آمریکا در برابر ایران بیمناک است و با استفاده از همه امکانات و ازجمله نفوذ اسرائیل در آمریکا و پایتختهای اروپایی درصدد جلوگیری از این رویداد مهم است. شکست «فشار حداکثری ترامپ»، اعلام بازگشت به برجام از سوی بایدن، انتخاب تیم سیاسی- امنیتی که به تعامل با تهران شهرت دارد و اثرات اولیه این تغییر در برخی گشایشهای اقتصادی برای ایران، نمایانگر تغییر فضای سیاسی تهران- واشنگتن، ازجمله نگرانیهای عربستان است. لابی دلارهای نفتی عربستان، جاذبه قراردادهای کلان و فشارهای اسرائیل به فرانسه، الیزه را به اتخاذ رویکردی غیرمتعارف وادار کرد. به سهولت میتوان رد پا و فعالیتهای مشترک دیپلماتیک سعودی و اسرائیل را با تأثیرگذاری بر رویکرد آمریکا در مقابل ایران در اظهارات اخیر مکرون درباره برجام مشاهده کرد. رئیسجمهور فرانسه خواستار حضور عربستان در گفتگوهای احیای برجام شده که در واقع شکل جدیدی از توافق هستهای است. این در حالی است که برجام توافقی بین شش قدرت جهانی با ایران است که با قطعنامه ۲۲۳۱ به توافقی بینالمللی تبدیل شده و با وجود خروج آمریکا از آن، از منظر قواعد نمیتوان شاکله آن را بر هم زد.
پیشبینی میشود سیاست کاهش تنش در منطقه در دستور کار بایدن قرار گیرد. این رویکرد عربستان و محمد بنسلمان را برای پایانبخشی به جنگ یمن و اتخاذ رویکردی مسالمتآمیز در برابر ایران بهعنوان یکی از بازیگران مهم تحولات یمن، تحت فشار قرار خواهد داد. پیامهای متعدد ایران به عربستان در راستای این سیاست که بارها از سوی روحانی و ظریف اعلام شده، سیگنال مثبتی برای پیگیری این رویکرد از سوی بایدن و به نفع سیاستهای منطقهای و کاهش فشار بر ایران است که باید آن را به طور جدی دنبال کرد.
تلاش برخی از اعضای کنگره آمریکا در بازگشایی پرونده قتل خاشقجی در کنار رویکرد آمریکا درباره جنگ یمن از دیگر عوامل تأثیرگذار بر روابط عربستان و آمریکاست. محمد بنسلمان طراح و مجری این قتل فجیع در زمان ترامپ با استفاده از پول، لابی گسترده و دادگاه نمایشی بهاصطلاح عاملان آن، توانست از تأثیرات این قتل خود را مصون نگه دارد. زمزمههای گشوده شدن این پرونده در زمان بایدن هشداری جدی به محمد بنسلمان و آینده رهبری سیاسی این کشور است.