به گزارش «تابناک»؛ روزنامههای امروز سه شنبه هفتم بهمن ماه در حالی چاپ و منتشر شد که خبر دو برابر شدن یارانه نقدی و واکنشهای انتقادی به آن، عذرخواهی عنابستانی و ادامه واکنشها به ماجرای سیلی به صورت سرباز راهور، نفوذ شبکه جن گیری و فساد پس از اظهارات احمد توکلی درباره غسالی که ابربدهکار بانکی است در صفحات نخست روزنامههای امروز برجسته شده است.
در ادامه تعدادی از یادداشتها و سرمقالههای منتشره در روزنامههای امروز را مرور میکنیم؛
مسیح مهاجری، مدیرمسئول روزنامه جمهوری اسلامی در سرمقاله امروز این روزنامه نوشت: ممکن است عدهای از اینکه یک نماینده مجلس در یکی از خیابانهای تهران به صورت یک سرباز سیلی زده، از این جهت که مثلاً برای جناح رقبای سیاسیشان اتفاق بدی افتاده خوشحال باشند. آنها میتوانند این واقعه را به ابزاری برای تبلیغات علیه رقبای خود تبدیل کنند و بر آنها بتازند. این، امری طبیعی است که در سایر نقاط جهان هم رخ میدهد و همین امسال بارزترین نمونه آن را در آمریکا و در دو جبهه حزب دموکرات و حزب جمهوری خواه دیدیم.
چنین عکسالعملی البته در شان نظام جمهوری اسلامی نیست و فعالان سیاسی درون این نظام باید از این قبیل امور منزه باشند. در نظام جمهوری اسلامی که برآمده از فداکاریهای مردم مومن این سرزمین و خونبهای صدها هزار شهید است، همه بهویژه هرکس که مسئولیتی برعهده دارد و یا ادعای فعالیت سیاسی برای رسیدن به جایگاهی که بتواند از آن جایگاه خدمتی به مردم بکند را دارد، باید از شنیدن چنین خبری احساس نگرانی برای آینده کشور و نظام و نسلهای آینده کند. مسئولان و حتی آن دسته از فعالان سیاسی جامعه ما که مسئولیتی برعهده ندارند باید مظهر اخلاق و صبر و تحمل باشند و رفتارشان برای آحاد مردم راهنمای عمل صالح باشد. هر فعل و ترکی غیر از این باید واقعهای زیانبار برای نظام اسلامی و خسارت به ملتی تلقی شود که با تمام امکانات در برابر توطئههای دشمنان ایستاده و با تحمل سختیها از میراث امام خمینی و شهدا پاسداری کرد.
شوربختانه ما اکنون با پدیدههای زشت و ناپسندی در مجموعههای منتسب به نظام جمهوری اسلامی مواجه هستیم که هیچ تناسبی با اهداف مردمی که انقلاب اسلامی را به ثمر رساندند و آرمانهای امام خمینی که نظام جمهوری اسلامی را بنیان نهاده است ندارند. سیلی زدن یک نماینده مجلس به مامور اجرای قانون، به معنای سیلی زدن قانوننویس به خود قانون است. اهانت کردن یک معمم به این و آن – نه فقط به مسئولین بلکه به هر یک از شهروندان – آنهم از تریبون فراگیر رسانه ملی، به معنای فاصله گرفتن از اخلاق و دفن کردن تهذیب نفس است. پر کردن جیبها از بیتالمال و یا از کیسه مردم به قیمت زیر خط فقر رفتن میلیونها نفر در کشور، به معنای بیگانه شدن با تعالیم قرآن و سیره معصومین علیهمالسلام است. بر صندلیهای راحت مجلس و دولت و قضاوت تکیه زدن و بدون حساب و کتاب به این و آن حمله کردن به معنای دور شدن از عمل صالح است. ما اکنون به این بیماریها مبتلا هستیم و تا به معالجه آنها همت نکنیم، از مدد الهی محروم خواهیم بود.
رئیس مجلس شورای اسلامی بلافاصله بعد از انتشار خبر سیلی خوردن یک سرباز راهور توسط یک نماینده مجلس قول بررسی دقیق و برخورد قاطع با خاطی را داد. چنین وعدههائی را در مجلس قبلی هم داده بودند و مسئولان دستگاههای دیگر هم همین حرفها را زده بودند، ولی برخلاف وعدههایشان هیچ اقدامی نکردند. همین بیعملیهاست که باعث میشود یک نماینده مجلس که باید پیشتاز عمل به قانون باشد، اینگونه قانونشکنی کند و یا آن دیگران از جیب مردم حقوقهای کلان بگیرند و به جای انجام وظایف قانونی خود، مرتکب هزاران تخلف شوند و آب از آب تکان نخورد.
گمان نکنید مردم این خلف وعدههای شما و سرپوش گذاشتن بر خلافها را فراموش خواهند کرد. بترسید از روزی که کاسه صبر مردم لبریز شود و یکجا به حساب همهی شما برسند. اگر میخواهید مردم شما را باور کنند، این نماینده قانونشکن را از مجلس اخراج کنید و حالا که در وضع کردن مجازات مهارت دارید، سریعاً قانونی تصویب کنید که به موجب آن سزای هر نماینده قانونشکن، محرومیت ابدی وی از تکیه زدن بر جایگاه قانونگذاری باشد. این را هم بدانید که شگردهائی از قبیل جلب رضایت فرد سیلی خورده و ترتیب دادن نمایشهائی از قبیل روبوسی ضارب با مضروب برای سرپوش گذاشتن بر ماجرا، نه مردم را فریب خواهد داد و نه برای افراد خاطی بازدارندگی خواهد داشت. این کار، فقط سیلی زدن به قانون است.
داریوش قنبری استاد دانشگاه طی یادداشتی با عنوان غیبگویی و جنگیری در قرن بیستویکم! در آرمان ملی نوشت: به گفته احمد توکلی «در سالهای اخیر مدعیان غیبگویی و جنگیری در تصمیمات مرموزانه و ناکارآمدساز بعضی مسئولان دست داشتهاند... شبکه بزرگ و تودرتویی که در لباس تاجران نیکوکار و متدین بر علما و مسئولان ایران اعمال نفوذ میکنند». اینکه اینگونه تصمیمات در اداره کشور دخیل بوده از زبان فردی که سیاستمدار کارکشته و مطلع است، جای تامل و تاسف از این لحاظ دارد که در قرن بیستویکم هنوز چنین ایدهها و اندیشههایی در جامعه ما وجود دارد و آن هم در سطوح تصمیمگیری که نهایتا تاوان تصمیمات مبتنی بر اینگونه رویههای غیرعلمی را عامه مردم باید پرداخت کنند. امری که نشان میدهد افراد عالم تحصیلکرده در تصمیمگیریها دخالت چندانی ندارند و با وجود اینکه طی سالیان اخیر، آموزش عالی توسعه خیلی خوبی پیدا کرده و با خیل عظیم فارغالتحصیلان مواجه هستیم، جای فارغالتحصیلان دانشگاهی در تصمیمگیریها و اداره امور خالی است و شاهدیم افرادی با تفکرات جادویی هنوز دارند تصمیمگیری میکنند و از آن مهمتر اینکه اداره کشور هم براساس بعضی تفکراتی که ماهیت جادویی داشته، بوده است! از اینرو خوب است اطلاعرسانی دقیقتری از جاهایی که این تصمیمگیریها صورت گرفته و همچنین افراد تصمیمگیر، صورت بگیرد تا ببینیم آسیب این تفکر به چه حوزههایی بیشتر رسیده و جا دارد در جهت بازسازی تصمیماتی که ناشی از این تفکرات بوده، اقدامات مفید و موثری صورت بگیرد. البته این نکته را از نظر دور نداریم که متاسفانه تفکرات خرافی و جادویی در جامعه ما، از گذشته همچنان جایگاه داشته و به لحاظ تاریخی هم از این دست تفکرات در جامعه ما وجود داشته و متاسفانه هنوز هم در بین برخی تحصیلکردگان وجود دارد.
گویی آموزش عالی و سیستم دانشگاهی آنطور که باید نتوانسته برخی از این تفکرات و اندیشهها را تغییر دهد. شاید به خاطر غلبه فرهنگ عمومی بر تفکرات علمی و دانشگاهی، عملا دانشگاهها هم خیلی نتوانستهاند در زمینه تغییر و تحولات و اندیشههای اینچنینی اقدامات مناسبی انجام دهند که نوعی ضعف کارکرد نهاد آموزشی هم در جامعه ما محسوب میشود که هنوز چنین تفکراتی وجود دارد و بعضا در مواردی این تفکرات بر تفکرات علمی هم غلبه پیدا میکند. درحقیقت میتوان عوامل متعددی را در این زمینه مقصر دانست؛ از ضعف آموزشهای دانشگاهی گرفته تا مسائل مربوط به فرهنگ عمومی که باید مورد تجزیه و تحلیل قرار داد. به هر حال در فرصت یک یادداشت کوتاه نه آنقدر میتوان به این مسائل پرداخت و نه در مورد همه عوامل تحقیق کرد و نه از دلایل متعددی که برای این موضوع وجود دارد، نام برد. در عین حال ضعف سیستم گزینش نخبگان هم از آن جهت که مطالب علمی و دانش افرادی که در موقعیتهای خاصی حاکم هستند، لحاظ نمیشود، بیارتباط به آنچه مطرح شده، نیست و کار به جایی رسیده که در سطوح عالی تصمیمگیری هم از این دست تفکرات وجود داشته و باعث خسران و زیان برای کل کشور شده. قطعا و یقینا فالبینی و جنگیری و تفکرات جادویی در جامعه قرن بیستویکم دیگر جایگاهی ندارند. وجود چنین تفکراتی حتی در میان عامه مردم هم مقولهای زشت و ناپسند است چه رسد به اینکه در سطح عالی و نخبگان تصمیمگیر وجود داشته باشد. هرچند بعضا برخی افراد با تحصیلات بالای دانشگاهی هم به نوعی درگیر چنین بحثهای خرافی و مسائل مربوط به جنگیری و فالگیری و از این دست تفکرات هستند که جای تاسف دارد. باید موضوعی که آقای توکلی بدان پرداخته را جدی گرفت و حداقل در سطوح تصمیمگیری به افراد ناآگاهی که به این بیراهه رفتهاند اجازه نداد که دخیل باشند، چون ورود این تفکر به حوزه تصمیمگیری به نابودی یک جامعه میانجامد. در شرایطی که تفکر علمی باید حاکم بر تصمیمات باشد، برگشت به تفکرات خرافی مبتنی بر جنگیری و فالگیری، برای یک جامعه فاجعهآمیز است.
روزنامه «جهانصنعت» طی یادداشتی در شماره امروز خود با عنوان صدای شکستن استخوانهای اقتصاد ایران را بشنوید نوشت: خبر سیلی زدن یک عضو مجلس قانونگذاری ایران به سربازی که میخواست سد راه این عضو مجلس یازدهم در اقدام به یک کار غیرقانونی شود، دیروز هم در شبکههای اجتماعی فارسیزبان فضای خبری را لبریز کرد و چشمها و گوشها را برای خواندن و شنیدن برخی خبرهای بسیار ناراحتکننده اقتصاد کلان کشور بست و مسدود کرد. خبرهایی که مسعود خوانساری از وضعیت اقتصاد ایران ارائه کرد و رییس مجلس قانونگذاری آنها را دید و شنید، به اندازهای ترسناک هستند که دلسوزان به پایداری این مرز و بوم کهن را به هراس میاندازد. رییس اتاق بازرگانی تهران در نمودارهایی که به اعضای هیات نمایندگان در اتاق ایران نشان داد، روند نزولی سرمایهگذاری واقعی در ایران در سالهای ۱۳۸۳ تا ۱۳۹۸ را یادآوری کرد و گفت در سال ۱۳۹۸ برابر ۹۸ هزار میلیارد تومان سرمایهگذاری در کشور ثبت شده که طی ۱۵ سال اخیر، کمترین رقم بوده است. وی همچنین به میانگین رشد منفی شش درصدی سالانه سرمایهگذاری بخشخصوصی طی سالهای ۱۳۹۰ تا ۱۳۹۸ اشاره کرد. روند رشد موجودی سرمایه از دیگر شاخصهایی بود که رییس اتاق تهران در ادامه به آن اشاره کرد. به گفته وی، در سال ۱۳۹۸ استهلاک از انباشت سرمایهگذاری سبقت گرفت و برای اولین بار در اقتصاد کشور، رشد موجودی سرمایه، منفی شد. به گفته خوانساری، کشور در زمینه جذب سرمایهگذاری خارجی نیز توفیقی نداشته و بر اساس آمارها، طی سال ۲۰۱۹ میلادی، پایینترین میزان جذب سرمایهگذاری مستقیم خارجی در ایران رقم خورد. وی سپس به وضعیت تراز حساب سرمایه اشاره کرد و یادآور شد که طی سال ۱۳۹۰ تا ۱۳۹۸، حدود ۹۰ میلیارد دلار سرمایه از کشور خارج شده است.
او سیاههای از شاخصهای کلان را نیز یادآوری کرد، اما متاسفانه ضعف در اطلاعرسانی نهاد خصوصی موجب شد درصد اندکی از ایرانیان این اعداد را حتی بشنوند چه برسد به اینکه بتوانند آن را تفسیر کنند و به پیامدهای ویرانگر آن بر آینده این سرزمین بیندیشند. فروافتادن متغیر سرمایهگذاری در هر کشور در یک دور طولانی یک دههای معنایش این است که آن سرزمین زایش و رویش آتی در تولید را از دست داده و باید در آینده از جیب بخورد. خروج ۹۰ میلیارد دلار از کشور به معنای این است که خارجکنندگان سرمایه از ایران چشمانداز روشنی از آینده را پیشروی خود نمیبینند و ترجیح میدهند سرمایههایشان را به بیرون از مرزها برده و سرزمینهای دیگر را آباد کنند. رشد منفی شش درصدی سالانه بخش خصوصی ایران به این معناست که آنها به هر دلیل ترجیح میدهند ماشینآلات و تجهیزات کارخانهای یا داراییهای مالی که دارند به مرور فرسوده شده و اندازه بنگاهشان نیز تغییر نکند تا روزی برسد که راهی جز تعطیلی بنگاه پیش رویشان نباشد. نکته بهتآور این است که هیچکس هم چیزی نمیگوید و آقای رییسجمهور نیز از آینده امیدوارکننده اقتصاد میگوید و هر کس را که به این حرف او با استناد به همین آمارها نقد کند در صف منتقدان سیاسی قرار داده و حقیقت را اینگونه قربانی میکند. فرسوده و از دور خارج شدن یک سرزمین و یک کشور را میشود از همین آمارها استخراج کرد و هر چه جز این گفته شود، شعار است و امیدوارسازی بیهوده. صدای شکستن استخوانهای اقتصاد ایران در تکتک این عددها پنهان شده و تنها با دقت میتوان ناله دردناک را شنید.