به گزارش «تابناک»؛ روزنامههای امروز سه شنبه پنجم اسفندماه در حالی چاپ و منتشر شد که واکنشهای متفاوت به توافق ایران و آژانس، توافق ایران و کره برای بازگرداندن ارزهای بلوکه شده و دعوت به هم صدایی هستهای توسط رهبر انقلاب در صفحات نخست روزنامههای امروز برجسته شده است.
در ادامه تعدادی از یادداشتها و سرمقالههای منتشره در روزنامههای امروز را مرور میکنیم؛
عزتالله یوسفیان ملا، نماینده ادوار مجلس طی یادداشتی در آرمان ملی نوشت: بیان مطالبی نظیر آنچه میان آقایان محمود احمدینژاد و حدادعادل رد و بدل شد، چه از سوی گوینده و چه از سوی پاسخدهنده، به ضرر کشور است. این موضوع در روزهای اخیر در صدر اخبار رسانههای بیگانه بود. آنقدر در کشور مشکلات داریم که باید راه چاره برای مشکلات کشور بیابیم. اینکه فردی جملهای را بیان کند و فرد دیگری پاسخی به او بدهد، جز آبروریزی و مسائلی از این دست ثمری ندارد. عدهای نیز در این میان آتشبیار معرکه شدهاند و بنزین روی آتش میریزند. باید دید این موضوع اصلا به نفع کیست؟ اگر مطلبی علیه کسی بگویم، او نیز زبان، قلم و بیان دارد و بیپاسخ نخواهد ماند. چرا باید ما حرفی بزنیم و کاری کنیم که باعث اینطور کدورتها شود. عدهای نیز بیجهت به جای دعوت به آرامش، صفبندی میکنند. این اقدامات جز ضرر ثمره دیگری ندارد. اینطور نیست که هرکس دسترسی به رسانهای دارد، هرچه میخواهد بگوید یا هرطور میخواهد رفتار کرده و تهمت بزند، بعد هم انتظار داشته باشیم طرف مقابل نیز سکوت کند و پاسخی ندهد. نه تنها کسی سکوت نمیکند، عدهای هم که بهنظر میرسد آماده و منتظر بودهاند، بلافاصله صفبندی کردند.
میتوانیم این هزینهها را پرداخت نکنیم و با پرداخت آن هیچ حاصلی جز تضعیف، توهین و هتک حرمت نخواهیم داشت. چشم و گوش افرادی که در بدنه جامعه هستند، یعنی قاطبه مردم، به بزرگان است. اگر آنها اینطور عمل کنند، از سایرین چه انتظاری میتوان داشت؟ اگر یک دور سایتها را رصد کنید، عدهای برای آقای حداد به یک سمت آمدهاند و عدهای دیگر به نفع آقای احمدینژاد موضع میگیرند. اگر خود این آقایان نیز مساله را رها کرده باشند، این افراد بیشتر به اختلافات دامن میزنند، اما همه باید بدانند که این اتفاقات به نفع کشور نیست. فضای تضارب آرا جدای از اینگونه دعواهای سیاسی است. این اتفاقات کامها را تلخ میکند. بازار انتخابات با افترا و توهین گرم نمیشود. بازار انتخابات با رقابت سالم، صحیح و ارائه برنامه گرم میشود. حرف منطقی زده شود.
حسین شریعتمداری، مدیرمسئول کیهان در یادداشت روز امروز این روزنامه نوشت: دیروز تعداد قابل توجهی از نمایندگان مجلس شورای اسلامی، یعنی همانها که طرح هوشمندانه «اقدام راهبردی برای لغو تحریمها» را تهیه و تصویب کرده بودند، بعد از مشاهده متن توافقنامهای که شب قبل میان سازمان انرژی اتمی کشورمان و مدیرکل آژانس بینالمللی انرژی اتمی به امضاء رسیده بود زبان به اعتراض گشودند و این توافق را با آنچه در متن طرح اقدام راهبردی برای لغو تحریمها آمده بود، مغایر و در تناقض ارزیابی میکردند. در توافق یاد شده ضمن تاکید بر اینکه ایران از روز پنجم اسفند ۹۹ (امروز) اجرای پروتکل الحاقی را متوقف خواهد کرد، آمده بود «ایران به مدت ۳ ماه اطلاعات برخی فعالیتها و تجهیزات نظارتی را که در پیوست مشخص شده ضبط کرده و نزد خود نگاه خواهد داشت.
در این مدت، آژانس به این اطلاعات هیچ دسترسی نخواهد داشت و اطلاعات منحصراً نزد ایران باقی میماند. چنانچه ظرف ۳ ماه تحریمها به طور کامل لغو شد، ایران این اطلاعات را در اختیار آژانس میگذارد، در غیر این صورت اطلاعات برای همیشه پاک خواهد شد.»
گنجاندن این بند در توافق یاد شده، اگرچه بهنظر میرسد که ضرورتی نداشته است و میتواند این شبهه را پدید آورد که قانون مصوب مجلس درباره توقف اجرای پروتکل الحاقی را با خدشه روبهرو کند، ولی در عمل، مانعی در مسیر اجرای مصوبه مجلس نیست، چرا که در توافق بر توقف قطعی اجرای پروتکل الحاقی تاکید شده است و آمده است که اطلاعات ضبط شده در اختیار آژانس قرار نمیگیرد. نمایندگان معترض ابراز میداشتند که آمریکا و متحدانش طی ۵ سال گذشته از انجام تعهدات خود شانه خالی کردهاند، بنابراین چگونه میتوان انتظار داشت که در سه ماه پیش روی به تعهدات خود بازگردند؟!
که البته سخن بجایی است.
جاوید قرباناوغلی-، دیپلمات بازنشسته طی یادداشتی در شماره امروز شرق نوشت: با روی کار آمدن جو بایدن، بار دیگر در نقطه عطفی تاریخی در پرونده هسته ایران قرار گرفتهایم. با گذشت حدود یک ماه هنوز وعده رئیسجمهور جدید آمریکا در بازگشت به برجام محقق نشده است. چند هفته قبل در همین ستون دو عامل «تغییر شرایط در منطقه و جهان و فقدان عزم ملی در ایران برای احیای این توافق و تسهیل بازگشت آمریکا به این توافق» را دلیل کندی پیشرفت در احیای برجام برشمردم. دلیل اول مشکلات عدیده آمریکا در داخل و فشارهای مخالفان توافق با ایران بر بایدن است. برخلاف دوره ترامپ، امروز موضع اروپا در برابر ایران بسیار سختتر از موضع آمریکاست. امری که در دور قبلی مذاکرات منتهی به برجام کاملا برعکس بود. اسرائیل و عربستان، دو مدعی و مخالف جدی توافق هستهای در کنار هم صدای واحدی دارند و فشار مضاعفی را بر واشنگتن میآورند. بایدن نمیخواهد یا نمیتواند مانند سلف خود اوباما بیاعتنا به مخالفتهای داخلی و متحدان منطقهای در مسیر احیای توافق در شاکله سابق آن حرکت کند. بایدن در هر تصمیمی درباره ایران این ملاحظات را پیشرو دارد.
از سوی دیگر رویکرد ایران از تغییر در آمریکا متناسب با آن نبود. اکثر کشورهای جهان از پیروزی بایدن استقبال و از تغییر در سیاستهای کلان آمریکا اظهار خرسندی کردند. آمادگی خود را برای ایجاد فضای جدیدی در روابط با آمریکا بیان کردند؛ اما واکنش ایران به این تحول مهم بهگونهای بود که گویی هیچ اتفاقی نیفتاده و قرار نیست تغییری در رویکرد آمریکا نسبت به ایران شاهد باشیم.
اگر سیاست را امری یکپارچه در نظر بگیریم، گامهای اولیه دولت جدید آمریکا در کلیت آن بهنحو روشنی همراهی با ایران است. بایدن تیمی منعطف و مؤید برجام را در رأس کابینه سیاسی – امنیتی خود قرار داد. چینش مهرههای اصلی تیم بایدن بهگونهای بود که اعتراض علنی نتانیاهو و حامیان او در داخل آمریکا را درپی داشت. ناو هواپیمابر خود را از خلیج فارس بیرون برد. درخواست ترامپ برای استفاده از مکانیسم ماشه را از شورای امنیت پس گرفت. حوثیها را از فهرست گروههای تروریستی خارج کرد. فروش تسلیحات به عربستان و امارات را موقتا لغو کرد. عزم جدی خود را برای پایاندادن به جنگ یمن و نسلکشی در این کشور از سوی عربستان اعلام کرد. پرونده قتل فجیع جمال خاشقچی و نقش محمد بن سلمان را بازگشایی کرد و...
واکنش ایران در مقابل این اقدامات ولو نمادین کاخ سفید بهگونهای بود که گویی هیچ اتفاقی نیفتاده و در همچنان بر پاشنه قبلی میچرخد. کتمان واقعیتهای سیاسی و اتهام خوشخیالی درباره آنها، گرهی را نمیگشاید. گشودهشدن گره کور پیوند پرونده هستهای و نوع تعامل با مسئله آمریکا با رقابتهای سیاسی داخلی راهگشای بسیاری از مشکلات داخلی و ناکامی دشمنان خارجی است.
اینک در نقطه عطفی دیگر مانند سال ۸۴ قرار گرفتهایم. با وجود توافق با رافائل گروسی و بیانیهای که از سوی دو طرف صادر شد، ایران براساس مصوبه مجلس از امروز (سهشنبه پنجم اسفند) اجرای داوطلبانه پروتکل الحاقی را تعلیق خواهد کرد. مفهوم چنین اتفاقی این است که برجام عملا پایان یافته است. ایران درگامهای پنجگانه از موضعی قوی برخوردار بود. تعلیق اجرای داوطلبانه پروتکل الحاقی که از تعهدات اصلی ایران در توافقنامه است، فضای بینالمللی را علیه ایران خواهد کرد.
پیام تعلیق اجرای پروتکل الحاقی، پایان برجام از سوی ایران است. اگر اصرار بر این تصمیم وجود دارد، باید تبعات آن نیز بررسی شده و تصویری روشن از روزها و ماههای آینده به مردم ارائه شود. ظاهر قضیه «اعمال سیاست فشار حداکثری» البته این بار از سوی ایران به آمریکا با هدف لغو تحریمها کلید خورده است. موفقیت این رویکرد در برخورداری از تصویری روشن در مقابل سیاست هوشمندانه و چندوجهی بایدن در مقابل ایران است. در غیر این صورت، ممکن است پرونده مجدد به شورای امنیت ارجاع و قطعنامههای ششگانه احیا شود. موضع روسیه و چین، دو متحد ظاهری ایران چه خواهد بود؟ آیا میتوان انتظار داشت این دو که در آن شرایط به قطعنامهها رأی مثبت دادند و در دوره ترامپ نیز ملاحظاتی جدی در همکاری با ایران داشتند، از ایران در مقابل غرب متحد حمایت کنند؟