به گزارش «تابناک»؛ روزنامههای امروز چهارشنبه ۲۶ خرداد در آخرین روز تبلیغات انتخاباتی در حالی چاپ و منتشر شد که بیشتر آنها در صفحات نخست با تیترهای انتخاباتی و بیشتر با تیترها و تصاویر تبلیغاتی کاندیداها انتخابات ریاست جمهوری سیزدهم را برجسته کرده اند.
در ادامه تعدادی از یادداشتها و سرمقالههای منتشره در روزنامههای امروز را مرور میکنیم؛
امیر مسروری در بخشی از یادداشت روز روزنامه خراسان با عنوان، کارنامه احزاب در انتخابات نوشت: در انتخابات مختلف در سه دهه گذشته، عمدتا سه جریان «اصولگرایی، اصلاح طلبان و مستقلین» از میان این ۱۱۰ حزب بیرون آمده و بازیگری انتخابات را برعهده دارند. در کنار آن نامزدها با نزدیک سازی گفتمان خود به یکی از این سه جریان، سازمان رای خود را بر می انگیزند و بر آن هستند تا از میان رهبران این احزاب، کابینه خود را سازمان دهند. آن چه در ساختار احزاب قدرتمند شاهد هستیم شکل گیری بازوی حزب پس از به قدرت رسیدن افراد سرشناس و تصدی پست ریاست جمهوری است به طوری که کارگزاران سازندگی در دوره ریاست مرحوم هاشمی، مشارکت و بازسازی مجاهدین انقلاب اسلامی در دوره اصلاحات، بهار در دوره احمدی نژاد و اعتدالیون (در قالب حزب اعتدال و توسعه) در دوره دولت روحانی شکل گرفت. با این حال در انتخابات سیزدهمین دوره ریاست جمهوری بر خلاف گذشته، ائتلاف اصلاح طلبان عملا از نامزدی حمایت نکردند، این در حالی است که دو نامزد حاضر در انتخابات خود را به گفتمان اصلاح طلبان نزدیک میدانند و مدعی هستند از درون این گفتمان فکری برخاسته اند. هرچند برخی تحلیل گران اعلام حمایت دقیقه نودی نهاد اجماع ساز احزاب اصلاح طلب از یکی از دو نامزد اصلاح طلب انتخابات را بعید نمیدانند چرا که هم اکنون برخی احزاب همچون کارگزاران از یکی از این نامزدها حمایت میکنند.
سکوت اصلاح طلبان دو نتیجه را به دنبال دارد؛ عبور از شعار احزاب و کارکرد آن در فرایند انتخابات و خروج انگیزه اجتماعی هدایت سازمان رای. در واقع اصلاح طلبان با حمایت نکردن از نامزدی، از هدف اصلی شکل گیری احزاب مبنی بر مشارکت در انتخابات و معرفی شخص به افکار عمومی عبور و به یک گروه سیاسی و میتینگ ایدئولوژیک – سیاسی تقلیل پیدا کردند و به نوعی خود را از ساحت حکمرانی آینده مجزا ساختند. البته باید اشاره کرد، انتخابات دورههای دوازدهم و سیزدهم یک نکته بسیار مهم را نشان داد؛ خلأ جدی احزاب و کارکردهای آن. ظهر روز سه شنبه، وزیر کشور در مصاحبه مطبوعاتی مرتبط با انتخابات با اشاره به معرفی نشدن روسای ستادهای استانی نامزدهای دور سیزدهم اذعان کرد، برگزار نشدن میتینگهای تبلیغاتی به سبب نبود ستادهای استانی است! این همان دال اصلی کارکردهای احزاب در درون ساختار قدرت است. تشکیل احزاب خانوادگی و بسته در کشور کار را به جایی رسانده که ۱۱۰ حزب جور واجور در کشور وجود دارد، اما نامزدهای ریاست جمهوری بدون استفاده از این ظرفیت در بعضی از استانها حتی ستاد ارتباط با افراد مختلف اجتماع را ندارند. این ارتباط وقتی معنای جدی تری میگیرد که همین رای دهندگان میتوانند بعدا در قبال عملکرد نامزد پیروز این احزاب از آنها بازخواست کنند تا رابطهای پایدارتر میان احزاب و رای دهندگان برقرار شود. درباره عملکرد ضعیف احزاب دلایل بسیار و مقصران دیگری را هم میتوان برشمرد اما از باب نقش انتخاباتی احزاب در کنار موارد فوق، فضای بسته انتخاباتی در احزاب و فرایند غیرشفاف ساختار قدرت در این کلنیهای سیاسی، احزاب را از جایگاه اصلی خود دور ساختند. سپهر سیاسی جریانهای فعال در ایران میبایست با بازنگری در قبال این کارکرد نقش خود را در مشارکت، افزایش سازمان رای و نتایج عملکردی کاندیدای معرفی شده بپذیرند.
در چنین شرایطی توجه به دو نکته اهمیت دارد:
۱- انتخابات دور سیزدهم برای اولین بار خلأ جدی احزاب و سازمان رای آن هارا آشکار کرد. کرونا فرصت خوبی بود تا احزاب فضای سازمان رای خود را در بستر مجازی یا سایر بسترهای موجود به کار گیرند و مواردی، چون مطالبه از نامزدها، گفتگو و انتقال ایدههای مختلف را در دستور کار قرار دهند که متاسفانه به این امر توجهی نشد و فرصت تقویت احزاب از دست رفت.
۲- کارکرد احزاب افزایش مشارکت و نمایش قدرت اجتماعی است. معرفی نشدن نامزد یا موارد مشابه در حقیقت به معنای خروج احزاب از هدف اصلی شکل گیری است.ای کاش وزارت کشور و نهادهای نظارتی انتخاباتی بررسی مجزایی درخصوص فعالیت احزاب در سال ۱۴۰۰ داشته باشند. احزابی که به طور عمده تنها یک لیست و پروانه تاسیس هستند و عملا در انتخابات و پاسخگویی بعد از انتخابات درباره نامزد مورد حمایتشان نمود خارجی ندارند.
محمد پارسا فعال اقتصادی طی یادداشتی در شماره امروز روزنامه جهان صنعت با عنوان رییسجمهور سیزدهم و مدیریت درآمد نفت نوشت: سه اتفاق در سطح جهانی و نیز در سیاست خارجی ایران و بازار نفت رخ داده که هرسه رخداد ایران را از نظر کسب درآمدهای نفتی از مسیر صادرات نفتخام در تنگنا قرار میدهند. نخستین رخداد، تحریم صادرات نفت ایران است که پیامدهایش بر بازارهای صادراتی ایران عمیق بوده و هست. یعنی احتمال اینکه بازارهای صادراتی ایران در کرهجنوبی، ژاپن و هند از دست برود را نباید دستکم گرفت. از سوی دیگر عرضه نفت از سوی عربستان، آمریکا، روسیه و تا اندازهای عراق، به اندازهای است که فرصت برای صادرات نفت ایران را به شدت محدود میکند. رخداد سوم مربوط به جایگزینی انرژیهای دیگر با انرژی به دست آمده از نفت و فرآوردههای آن است. در مجموع میتوان این سه رخداد را زنگ هشداری برای ایرانیان تلقی کرد چراکه فرصت تبدیل ثروت زیرزمینی نفت به درآمد جاری، ابدی نیست. بنا بر آنچه واقعیت امروز ایران و جهان است باید رفتار حاکمیت با درآمد احتمالی باقیمانده از نفت در کانون توجه دوباره و جدی قرارگیرد.
تا به اینجای کار یک همبستگی معنادار میان نخبگان دلسوز به این مرز و بوم دیده میشود که معتقدند راه طی شده در نحوه خرج کردن درآمدهای صادرات نفت کمفایده بوده و صدها میلیارد دلار که میتوانست راه توسعه ایران را هموار کند هدر رفته است. اما درباره اینکه چگونه باید بهترین استفاده از درآمد نفت را طراحی و اجرا کرد، به دلیل فقدان تجربه در ایران دادن یک طرح جامع، کار دشواری است. یک راه این است که به طور مثال راه نروژی را انتخاب کنیم. به این معنی که یک نهاد بالادستی با اختیارات تمامعیار، درآمد صادراتی نفت را در اختیار گرفته و آن را از بودجه جاری حذف کند. اگرچه در ایران تلاش شد این راه با تاسیس صندوق توسعه ملی به کار گرفته شود، اما در عمل با کامیابی روبهرو نشده است. شاید بازنگری در ساختار و اختیارات صندوق توسعه ملی و تدوین راهحلهایی که دستاندازی دولت به این منابع را بسیار محدود کند چاره کار باشد. البته پس از این مرحله نیز باید منابع صندوق به کارآمدترین شکل ممکن برای تولید ارزشافزوده تازه به کار گرفته شود. یکی دیگر از راههای نوین در مسیر هزینه کردن بهینه درآمدهای حاصل از صادرات نفت این است که با تعریف ابرپروژههای توسعهای در ایران میتوان باعث شد تا هیچ دولتی حق متوقف ساختن آنها را نداشته باشد و بر اساس قانونهای استوار، منابع حاصل از فروش نفت به این پروژهها اختصاص یابد. به طور مثال توسعه جنوب شرق ایران با محوریت مکران و تبدیل این منطقه به یک قطب نوین توسعهای میتواند نمونهای کاربردی از پیشنهاد فوق باشد. از سوی دیگر و به عنوان راهحل دوم، بخشی از منابع به دست آمده از صادرات نفت به شرکتهای بزرگ و کارتلهای صادرات خدمات فنی و مهندسی، صنایع دارای مزیت صادراتی و نیز اجرای طرحهای زیربنایی درکشورهای دیگر اختصاص یابد. سرمایهگذاری در سبدی از سهام شرکتهای بزرگ و سودآور جهانی البته با برنامهریزی دقیق و استفاده از کارشناسان ورزیده بینالمللی نیز میتواند راهی کارآمد برای استفاده بهینه از درآمدهای حاصل از صادرات نفت باشد. یادمان باشد زمان قابل اعتنایی برای استفاده از نفت، این ثروت خدادادی، باقی نمانده است. حالا که دولت سیزدهم از شهریور کارش را آغاز میکند بهترین فرصت است تا برای مدیریت مطلوب درآمد حاصل از فروش نفت و امکان صادرات این کالای راهبردی در سالهای باقیمانده، گام قابل توجهی برداشت.
عبدالله متولیان روزنامه جوان طی یادداشتی در شماره امروز خود با عنوان شور مشارکت حداکثری برای تغییر وضع موجود نوشت: اینک در سومین سال از بیانیه گام دوم انقلاب در حالی به استقبال انتخابات سیزدهمین دوره ریاست جمهوری میرویم که برخلاف اراده اهریمنی دشمنان انقلاب، اولاً میکروپلتیک میلها به اهداف مورد نظر و فروپاشی ادراکی و فروپاشی باورها و فروریختن دیوار اعتماد منجر نشده و ثانیاً شاهد عزم ملی مردم برای حضور حداکثری مردم پای صندوقهای رأی برای تعمیم تفکر انقلابی به حوزه تحریمها هستیم. از همین رو است که با موج عظیم و هماهنگ امپراطوری رسانهای محور عبری، غربی، وهابی، شبکه گسترده دنیای مجازی، مراکز سایبری منافقین و سلطنت طلبان و.. مواجهیم که با تولید انبوه اخبار دروغین و شایعات بی اساس، امید و اعتماد مردم را هدف قرار داده و مردم را به عدم مشارکت در انتخابات فرا خوانده و بذر یأس و ناامیدی را در باور و اندیشه مردم میپراکنند.
نتایج نظرسنجیهای چند روزه پس از مناظرهها گویای این حقیقت است که اولاً برنامههای ارائه شده توسط برخی از نامزدها موجب خوشحالی مردم و افزایش اعتماد به نظام و امیدوارتر شدن مردم به تغییر وضع موجود و تسری تفکر انقلابی به حوزه رفع و دفع و خنثیسازی تحریمها شده و یخهای یأس و ناامیدی ناشی از القای شیاطین غربی در حال آب شدن است.
شرایط کنونی کشور و ایستادگی در برابر بادهای مسموم و زهرآگین رسانههای غربی در دعوت به عدم مشارکت، مستلزم به میدان آمدن همه دلسوزان کشور برای فراخوان عام مردم جهت حضور در پای صندوقهای اخذ رأی به عنوان یک تکلیف ملی و اسلامی است. در چنین شرایطی است که مقام معظم رهبری موضوع خنثی کردن توطئه و دسیسه عدم مشارکت را به صورت یک تکلیف عمومی مطرح فرموده و از عموم مردم، نهضت دعوت عام برای مشارکت حداکثری در انتخابات پیش رو را مطالبه کردهاند. مشارکت حداکثری نه تنها خنثیکننده دسیسههای دشمنان خارجی است بلکه ادعای واهی برخی جناحهای سیاسی بی هنر در اردوگاه مسببان وضع موجود که خود را برنده مشارکت حداکثری مردم در انتخابات میدانند را نیز خنثی و بی اثر کرده و پالایش نظام اسلامی از تفکر غیرانقلابی را سرعت خواهد بخشید.