به گزارش «تابناک»؛ روزنامههای امروز سه شنبه چهاردهم دی ماه در حالی چاپ و منتشر شد که ۳ کشته و ۷ مصدوم در سیلابهای جنوب کشور طی ۵ روز گذشته، بیمارانی که با نسیه دردشان را ساکت میکنند، تشویق و ترغیب پزشکان به مهاجرت! و ازسرگیری مذاکرات برجامی با هدف تسریع در دستیابی به تفاهم در صفحات نخست روزنامههای امروز برجسته شده است.
در ادامه تعدادی از یادداشتها و سرمقالههای منتشره در روزنامههای امروز را مرور میکنیم:
عباس عبدی طی یادداشتی در شماره امروز اعتماد با عنوان مهاجرت یا فراری دادن؟ جاذبه مقصد یا دافعه مبدا؟ نوشت: برای ورود به بحث مهاجرت نیروهای نخبه بد نیست به خاطرهای از علم اشاره شود که به نکته مهمی اشاره میکند. یکبار شاه از او میپرسد که چرا دانشگاهیان و دانشجویان که ما به آنان هم چیز دادهایم اینقدر علیه ما اقدام میکنند؟ علم بدون ذکر این نکته که همین که گمان میکنی تو به آنها چنین چیزهایی را دادهای مشکل اصلی است، به نکته بسیار مهم دیگری اشاره میکند و میگوید (نقل به مضمون) که آنان چیز دیگری هم میخواهند. آنان میخواهند در امور مشارکت داشته باشند. به تعبیر دیگر مساله این است که یک مهندس تنها به این راضی نمیشود که برود در یک کارخانه کار کند یا یک پزشک فقط در یک بیمارستان حاضر شود و مردم را در درمان کند. آنان میخواهند که کشورشان براساس صلاحیتهای حرفهای همگان اداره شود، نه اینکه مدیران آن یک قشر محدود و چند درصدی باشند، به ویژه کسانی باشند که افراد کمکیفیت را نمایندگی کنند. نخبگان نمیخواهند که انتصابات خانوادگی و رفاقتی حاکم باشد. نمیپذیرند که ملاکهای غیرکارشناسی موجب ارتقای افراد و حضور در پستهای مدیریتی باشد.
در واقع، بودن چنین افراد نالایقی در آن بالا به خودی خود مساله نخبگان نیست، بلکه عوارض مدیریتهای سوء آنان است که نخبگان و مردم را ناامید میکند. در رژیم گذشته نخبگان مشکل اشتغال و حتی حقوق دریافتی را نداشتند، ولی، چون احساس مشارکت نمیکردند، در نتیجه واکنش نشان میدادند، یا از کشور میرفتند یا مخالف حکومت میشدند. امروز که به دلیل سوءمدیریتها و اتلاف منابع، حتی شغل و حقوق نیز کم است، احساس نداشتن مشارکت که جای خود دارد.
چرا باید یک پدر و مادر فرزند خود را به مهاجرت تشویق کنند؟ مگر ممکن است با تشویق خشک و خالی کسی میهن خود را ترک کند؟ اگر بگویند که آنان عِرق میهندوستی ندارند مشکل بزرگتری ایجاد میشود. به این معنی که نظام آموزش و پرورش و دانشگاههای کشور که چنین نخبگانی در آنجا آموزش دیده، چرا نتوانستهاند او را میهندوست و خیرخواه مردم بار آورند؟ مگر نه اینکه این افراد حداقل تا حدود ۱۶ سال (تا کارشناسی) تحت آموزش نظام رسمی بودهاند؟ مگر نه اینکه همه متون آموزشی و معلمان و استادان آنان از فیلترهای ویژه گذشتهاند؟ مگر نه اینکه تماموقت تحت سیطره و بمباران تبلیغاتی رسانه رسمی و فراگیر صدا و سیما بودهاند؟ پس چگونه ممکن است که با تبلیغ چند نفر عزم مهاجرت از کشور کنند؟ کافی است نگاهی به ترکیب مدیران رده اول و دوم همه قوای کشور کنیم، سیاهه آنان را در آوریم و با سیاهه فارغالتحصیلان دانشگاههای نخبهپرور کشور مقایسه کنیم، به روشنی شکاف عمیقی را میان این دو گروه خواهیم دید. شکاف در تمامی وجوه مشهود است. شکاف منطقهای، شکاف قومی و مذهبی، شکاف گرایش فرهنگی و سیاسی، حتی شکاف خانوادگی و از همه بیشتر شکاف صلاحیتی است. هنگامی که مجلس کشور هر روز به طور غیرشفاف طرحهایی را مخالف مطالبات عادی مردم در دستور کار قرار میدهد، چگونه میتوان نخبگان را به حضور در کشور خود تشویق و امیدوار کرد؟ به درستی گفته میشود که میتوان برای همه مشکلات کشور راهحل علمی پیدا کرد و این راهحلها وجود دارد.
طبیعی است که چنین کاری فقط از عهده نخبگان برمیآید و نه از عهده کسانی که فاقد حداقل صلاحیتهای علمی هستند. شاید بتوان گفت که مساله امروز ایران مهاجرت نخبگان از کشور نیست، بلکه مساله بالاتر از این است. میتوان گفت فراری دادن آنان از کشور مساله اصلی و خیانت است. در مهاجرت حداقل دو عامل همزمان نقش بازی میکنند؛ دافعههای مبدا و جاذبههای مقصد، مهاجرت نخبگان ایرانی عموما به دلیل سنگین بودن کفه دافعههای مبدا است و نه جاذبههای خیالی مقصد. بنابراین کافی است که مدیریتی صحیح برای کم کردن دافعهها وارد عمل شود تا فرآیند مهاجرت معکوس شود. اتفاقا سادهترین کارها در این کشور کم کردن دافعههای مبدا است. حداقل زیادترش نکنید.
فریدون حسن طی یادداشتی در شماره امروز جوان با عنوان ورزش سدی برابر سیاهنماییها علیه ایران نوشت: حرفهای دیروز الساندرا کمپدلی، سرمربی ایتالیایی تیم ملی والیبال بانوان ایران را باید با دقت خواند، بهخصوص آن قسمت از حرفهایش که میگوید: «از چیزهایی که در ایران دیدم، خیلی هیجانزده شدم. خیلی اشتیاق دارم تجربهای را که از حضور در ایران داشتم با ایتالیاییها به اشتراک بگذارم. در ایتالیا خانمهای زیادی وجود ندارد که با عشق و علاقه کار کنند. میخواهم وقتی به ایتالیا برگشتم این را مطرح کنم که چقدر امکانات در ایران وجود دارد. ایران استحقاق این را دارد که دنیا بداند چقدر برای والیبال زنان برنامه دارند. اغلب اوقات کسی ایران را نمیشناسد و نقطهنظرات مثبتی راجع به ایران وجود ندارد. من فهمیدم نقطهنظرات اغلب اوقات خام و ناپخته است.»
چند سال قبل دیداری داشتم با مرحوم ایرج داناییفرد، ستاره سالهای دور فوتبال ایران، خاطره جالبی داشت از بازی ایران و اسکاتلند و دوستیهایی که بعد از آن شکل گرفته بود. او میگفت: «بازیکنان اسکاتلند وقتی برای گردش به ایران آمدند، به ما میگفتند تصور میکردند ما با شتر تردد میکنیم و در بیابانی بیآب و علف زندگی میکنیم.»
حالا همان حرفها، به گونهای دیگر و با زبانی دیگر و از دهان یک خارجی دیگر که با نگاهی کاملاً منفی و سیاه نسبت به جامعه و ورزش ایران پا به کشورمان گذاشته، بیان میشود. این همان تأثیر و روشنگری ورزش در شناساندن جامعه ایرانی به جهان است، آن هم در شرایطی که دشمنان قسمخورده نظام اسلامی و مردم ایران با انواع و اقسام ترفندهای تبلیغاتی و رسانهای سعی دارند چهره زیبای ایران را سیاه نشان دهند و طوری وانمود کنند که در جامعه ایران چیزی جز خشونت و تضییع حقوق بشر وجود ندارد. آنها میخواهند بهگونهای وانمود کنند که زنان در جامعه ایران حقی جز خانه داری و فرزندآوری ندارند. هرچند برخی داخلیها هم برای رسیدن به مقاصد خود همصدا با آنها میشوند، اما حالا پیشرفت ایران در زمینه ورزش بانوان، نه از زبان یک ایرانی که از زبان کسی بیان میشود که نماینده فدراسیون جهانی والیبال برای توسعه والیبال بانوان در ایران است و قرار است هدایت تیم ملی بانون را هم بر عهده داشته باشد.
همه خوب میدانیم که ورزشکاران کشورمان از جمله بانوان شایسته ایران با چه مشکلات و معضلاتی روبهرو هستند و چگونه از کمبودها و ناملایمات مینالند، اما باید اذعان کرد حتی در همین شرایط هم ورزش کشور پیشرفتهای قابل توجهی داشته که بیشتر از آنکه به چشم خودمان بیاید دیگران را متعجب کرده است. دیگرانی که با نگاهی منفی و کاملاً سیاه تحت تأثیر تبلیغات معاندان به ایران میآیند، اما همگی متعجب میشوند.
این همان تأثیرگذاری ورزش است که لزوم سرمایهگذاری و توجه بیشتر به آن را یادآور میشود. فراموش نکنیم که در اوج تحریمها و محاصرهها، همین ورزش و بهخصوص والیبال بود که بزرگترین قدرتهای والیبال جهان را به ایران آورد. از یاد نبریم که همین ورزشکاران بودند که در اوج تحریمهای چند ساله اخیر صدای مردم ایران را روی سکوهای قهرمانی المپیک و رقابتهای بینالمللی فریاد زدند.
حرفهای دیروز کمپدلی در ادامه همین روند نمونه آشکاری است از شرایط ورزش کشور، بهویژه بانوان. شرایطی که هرچند هنوز با ایدهآل فاصله زیادی دارد، اما برای کسی که حتی تصوری از ورزش در ایران ندارد جای تعجب دارد، به حدی که میخواهد در بازگشت به ایتالیا، سفیر پیشرفت ورزش و امکانات موجود در ایران شود و این یک پیروزی بزرگ برای ورزش ایران به حساب میآید و صدالبته به مسئولان ورزش و دیگر مسئولان کشور گوشزد میکند که باید به ورزش نگاهی جدیتر داشته باشند و در مسیر توسعه و پیشرفت آن حرکت و برنامهریزی کنند، چراکه ورزش میتواند زبان گویای حقطلبی، فرهنگ و عقاید ایران و ایرانی باشد، حتی اگر تمام دنیا کمر بسته باشند تا تصویری سیاه از ایران را به نمایش بگذراند.
جلال خوشچهره طی یادداشتی در شماره امروز ابتکار با عنوان مذاکرات وین و حاشیهسازیهای رندانه نوشت: ازسرگیری مذاکرات برجامی با پایان تعطیلات سال نو میلادی به صدا درآمد. هتل «کوبورگ» وین از دوشنبه (سوم ژانویه ۲۰۲۲) بار دیگر محل مذاکره کنندگانی است که در هشت دور چانهزنیهای سخت، قرار است برای مناقشهای تعیین تکلیف کنند که شاید پیش از این هم میشد به نتیجهای روشن برای آن دست یافت.
برخلاف گذشته و گمانهزنیهای بدبینانه در باره سرنوشت مذاکراتی که از دور هفتم به بعد را تیم دولت «ابراهیم رئیسی» مدیریت کرده، حالا کفه ترازو به سمت احتمالهای خوشبینانه سنگینی میکند. براساس اظهارات مقامهای ایرانی و آنچه «میخائیل اولیانوف» نماینده ویژه دولت روسیه گفته است، تهران با قبول توصیههای مسکو و پکن و برای به نتیجه رسیدن مذاکرات کشدار وین، از برخی مطالبات حداکثری خود عقب نشسته و راه را برای دستیابی به توافق تا اندازه ظرفیت قابل تحمل و براساس نتایج شش دور گفتگوهای متوقف شده در خردادماه گذشته هموار کرده است.
اگرچه هنوز از میزان انعطاف تهران در دور تازه گفتگوها اخبار روشنی در دست نیست، اما ابراز امیدواری نمایندگان روسیه و چین در مذاکرات وین، عقب نشینی مخالفان بیرونی و داخلی برجام و افزایش پیشبینیها درباره پیامدهای توافق احتمالی آینده، در این حال رایزنیهای دیپلماتیک از جمله گفتگوی وزیران امور خارجه ایران و عمان، ابراز امیدواری واشنگتن و اعضای تروئیکای اروپایی به نتایج قابل دسترس، نشان از هموار شدن مسیر دستیابی به توافق دارد. البته نباید همچنان احتیاط و احتمال وقوع اتفاقهای غیر منتظره را در این پیشبینی از نظر دور داشت.
بیراه نیست اگر حاشیه سازی برخی جریانهای سیاسی مخالف برجام در داخل را درباره آنچه به راستی در وین جریان دارد، از نشانههای احتمال توافق دانست. مخالفان دوآتشه توافق جامع هستهای (برجام) اکنون در برابر واقعیتی قرار دارند که خود را بر شعارها و مخالفتهای دیروز آنان تحمیل کرده است. به عبارت دیگر، آنان با فرار روبه جلو بازی رندانهای را پیشاپیش آغاز کردهاند. ادعای اینکه توافق احتمالی آینده نتیجه محتوم سنگ انداختن تیم مذاکره کننده دولت «حسن روحانی» به چاه است که اکنون تیم مذاکره کننده دولت «ابراهیم رئیسی» مجبور به بیرون آوردن آن است، بیشتر به رفتار رندانهای شبیه است که میخواهد ضمن بهرهمندی از نتایج مذاکرات، هرگونه هزینه دیگر را به گردن دولت گذشته بیندازد. آنان در اینحال میخواهند به این وسیله، مذاکراتی را که دولت کنونی به درستی در آن ورود کرده، سوداگرانه توجیه کنند. توجیه آنان از آن روست که تا خرداد ماه گذشته، نتایج شش دور مذاکرات وین را عین سازشکاری و حتی در مرز خیانت میخواندند. علاوهبراین، توقف پنج ماهه در مذاکرات وین که نتایجی جز سختتر شدن اوضاع اقتصادی، تشدید اعتراضات صنفی، نزدیک شدن مواضع اعضای گروه مذاکره کننده با تهران به یکدیگر، دستاورد قابل قبول دیگری نداشته، نیاز به حاشیه سازیهایی دارد که طبل آن را حاشیه سازان از اکنون به صدا در آوردهاند.
حاشیه سازان سرانجام لازم است فارغ از وابستگیهای جناحی و با نگاه به منافع ملی و امنیتی و با تجربهای که تیم مذاکره کننده هستهای دولت سیزدهم در وین کسب کرده است، دریابند که سیاست خارجی عرصه واقع بینی، انعطافپذیری و درک و معرفت عملی است؛ بنابراین به جای حاشیهسازی، توجیهگری و فرار رو به جلو، چه خوب خواهد بود که در خدمت به منافع ملی برخی جریانهای سیاسی به اصلاح در نگرشهای خود همت کنند.
هشتمین دور گفتگوهای وین آغاز شده است. امید به توافق در این دور بیش از گذشته است. تهران با حفظ مواضع اصولی خود در عرصه دفاعی و تکنولوژی هستهای به چانهزنی با بازیگران اصلی جامعه جهانی مشغول است. حمایت از مذاکره کنندگان، امری لازم و پرهیز از حاشیه سازیهای رندانه، شرط کافی در آن خواهد بود.