یکی از شکست های تجاری-سینمایی 2011 که جزو بهترین تریلرهای
این سال محسوب می شود، «آدمکش نخبه / Killer Elite» بود که علی رغم برخورداری از داستان اقتباسی پرکشش و همچنین بهره گیری از ترکیب بازیگران امتحان پس داده، نتوانست به فروش نزدیک به کف انتظارات دست یابد اما در عین حال از سوی منتقدان نیز آنچنان مورد توجه قرار نگرفت و در واقع از دو سو بازنده بود اما در عین حال نمی توان از تماشای این فیلم به سادگی گذر کرد، هرچند نخستین ساخته یک کارگردان باشد.
به گزارش «تابناک»، فیلم سینمایی «آدمکش نخبه / Killer Elite» بر اساس داستانی واقعی برگرفته از کتابی به نام «The Feather Men» نوشته رانلف فینس ساخته شده است. فینس در این کتاب پرده از حقایق دخالت مستقیم کماندوهای نیروی هوایی بریتانیا (SAS) در دهه هفتاد میلادی پرده برداشته که بر اساس آن کماندوهای این سازمان اطلاعاتی طی عملیاتی سیاه در عمان، جریان های چپی که علیه حاکمیت این کشور شوریده بودند را به خاک خون کشیده اند. هرچند این موضوع به طور کامل توسط دولت انگلستان رد شده اما به هر حال در ابتدای فیلم جمله "بر اساس یک داستان واقعی" هنوز خودنمایی می کند.
طبیعتاً فیلم عیناً اقتباسی از این کتاب جنجالی نیست و داستان با گرته برداری از اصل اثر و فیمنامه ای که جذابیت یک اثر اکشن 116 دقیقه ای را در خود داشته باشد، ساخته شده است. داستان فیلم گروهی از آدمکش های ویژه است که سال های طولانی مدیریت کشتن بسیاری از اشخاص را برعهده داشته اند. پس از یکی این ماموریت ها، «دنی» با نقش آفرینی «جیسون استاتهام» اعلام بازنشستگی می کند اما وقتی همکارش «هانتر» با نقش آفرینی «رابرت دنیرو» توسط یکی از شیوخ عمان دستگیر می شود، مجبور به بازگشت به شغل پیشین و انجام ماموریتی برای نجات دوستش می شود.
شیخ از «دنی» می خواهد سه تن از کماندوهای بریتانیا را که در قتل سه پسرش نقش نقش داشته اند، بکشد تا «هانتر» را آزاد کند. ماجرا اما زمانی جالب می شود که شیخ برای عدم پیگیری قتل این سه مامور توسط SAS، می خواهد که این سه تن با مرگی ظاهراً طبیعی، با این دنیا وداع کنند و در عین حال پیش از مرگ، به کشتن پسرانش اعتراف کنند. در این ماموریت «دیویس» با بازی «دومینیک پارسل» و «مایر» با بازی «ادن یانگ» که همکار سابق «دنی» و «هانتر» بوده اند، با «دنی» برای کشتن سه کماندوی انگلیسی همراه می شوند تا هم همکارشان را نجات دهند و هم شش میلیون دلاری که شیخ وعده اش را داده، به دست آورند.
همزمان با آغاز تحقیقات برای شناسایی این ماموران و برنامه ریزی برای ترورشان، یکی از مأمورین سابق SAS به نام «اسپایک» با بازی «کلایو اوون» که برای نظامیان ارشد بازنشسته که جزو تاجران سن و سال گذشته این کشور شده اند، کار می کند، درصدد توقف فعالیت این گروه بر می آید. حتی وقتی روئسای «اسپایک» به او هشدار می دهند که دیگر پیگیر ماجرا نباشد، او ادامه می دهد و تا انتهای ماجرا می رود. فیلم از ضرباهنگ تندی برخوردار است و تلخیصش امری دشوار تلقی می شود اما همچنان بخش هایی از آن قابلیت نادیده گرفتن شدن را دارد، به شکلی که کلیت اثر از ریتم نیافتد.
گری مک کندری در نخستین گام قطعاً نمره بالایی نمی گیرد اما بی شک نخستین فیلمش نشان می دهد در آینده نام او در مقام کارگردان فیلم های جدی تر بیش از اینها می توان شنید. او پیش از این تنها یک فیلم کوتاه با عنوان «Everything in This Country Must» ساخته که کاندید دریافت اسکار بهترین فیلم کوتاه در سال 2004 شده بود و زمان بندی ساخت فیلم بعدی اش نیز برای سال 2014 اعلام شده است.
فیلم قطعاً یکی از بهترین تریلرهایی است که در گیشه شکست خورده و علی رغم هزینه 70 میلیون دلاری تولید، مجموعاً تنها 56 میلیون دلار فروش داشت که این عدد واقعاً برای چنین داستان و چنین ترکیب بازیگری عجیب است، حتی اگر این فیلم را ضعیف ارزیابی کرد که این گونه نیز نیست. فیلم البته رگه هایی از اسلام و عرب هراسی را نیز در در دل دارد و کارگردان خواسته یا ناخواسته به این سمت و سو گرایش نشان داده، هرچند این نگاه، فضای قالب فیلم نیست و شاید تنها تعبیر نگارنده باشد.
فیلم از صحنه های اکشن بالایی برخوردار است که باعث شده برخی ضعف های مشخص در پردازش کمتر برجسته شود؛ ضعف هایی که مشخصاً به توانمندی کارگردان باز می گردد و تا حدودی به انسجام داستان ضربه وارد کرده و بسیاری از منتقدان انتخاب او را بزرگ ترین اشتباه سرمایه گذاران این فیلم تلقی کرده اند تا در نهایت فیلم از نقطه ای به بعد روایتگر داستانی پر هرج و مرج شود که مخاطب را بیش از حد گرفتار می کند.
چینش بازیگران نیز جای نقد جدی دارد، به خصوص آنکه در بازی «جیسون استاتهام» تفاوت خاصی نسبت به فیلم های انتقال دهنده یا مکانیک دیده نمی شود و او نقش یک قاتل خونسرد را عیناً در اینجا نیز پیاده می کند، هرچند مبارزات رزمی کمتری در این فیلم از او شاهد هستیم و تعقیب و گریزها پررنگ تر به نظر می رسد یا رابرت دنیرو حضور پررنگ در این فیلم ندارد. با این حال این فیلم در میان تریلرهایی که با نیم خط داستان صرفاً دیالوگ های کوتاهی میان صحنه های زدوخورد را شامل می شود، یک اثر قابل تامل است.
نگارنده با دعوت به تماشای بیش از 40 دقیقه از این فیلم، پرسش مطروحه در
فیلم های پیشین را مجدداً پیش رویتان قرار می دهد که آیا در شرایطی که
اصولاً کپی رایت در مفهوم کلی اش در ایران رعایت نمی شود و فیلم های دوبله
شده در کشور حق کپی رایتشان خریده نمی شود و قریب به اتفاق کتب ترجمه و چاپ
شده در کشور نیز بدون خرید حق کپی رایت پروسه طبع را طی می کنند، آیا نقد
فیلم های روز و همچنین پخش حداکثر 30 دقیقه (مگر در موارد استثنایی) از
فیلم های روز و همچنین فیلم های شاخص کلاسیک دنیا در «تابناک» موافقید؟
«تابناک» تا انتهای تعطیلات نوروز،
هر روز یک فیلم شاخص را تقدیم تان خواهد کرد و پس از آن، در صورت جلب نظر
شما عزیزان در جمع بندی نظرات، هر هفته یک فیلم این گونه عرضه خواهد شد.