اگر قرار باشد از میان آثار هاوارد هاکس، به تماشای یکی از مهمترین آنها نشست، «داشتن و نداشتن» یکی از گزینههای جدی است؛ اثری متفاوت که به رغم برخی نقدها، در مجموع با نگاه مثبت منتقدان همراه شده و جزو آثار کلاسیک مهم به شمار میآید.
به گزارش «تابناک»، هاوارد هاکس یکی از کارگردانهای مهم سینمای کلاسیک بود. هاکس که در سال ۱۸۹۶ متولد شده بود در دوران کاری خود کمتر دغدغه سبک داشت و ویژگی او را باید در ساختار روایی آثارش جستجو کرد؛ روایاتی محکم و کاربردی، متکی بر خصایل اخلاق حرفهای، شجاعت عاری از خودنمایی و احساسی حاکی از احترام به خویشتن او در مدتی نزدیک به نیم قرن چهل و سه فیلم بلند داستانی ساخت که انواع گونههای اصیل و مورد علاقه تماشاگران پردههای نقرهای را در بر میگرفتند.
هاکس پیش از گرایش به سینما در جنگ جهانی اول خلبان بود و از ۱۹۱۹ دستیار صحنه در کمپانی مری پیکفورد، کار سینما را آغاز کرد. بین سالهای ۱۹۲۰ و ۱۹۲۵ به تدوین گری فیلم، سپس فیلمنامهنویسی و سرانجام دستیار کارگردانی ارتقا یافت. در این مرحله، کمپانی مریپیکفورد را ترک کرد و به عنوان کارگردان قراردادی به کمپانی فاکس فیلم کژپوریشن پیوست.
در آنجا هفت فیلم صامت ساخت که یکی از آنها مورد توجه قرار گرفت؛ اما پس از پیدایش صدا بود که هاکس اعتباری یافت و توانست قراردادهای درازمدتی با استودیوها ببندد. نخستین فیلم تمام ناطق او، پاسداران سحر درامی تلخ از جنگ اول درباره تلفات نیروی انسانی در میان خلبانان نیروی هوایی است که از فیلمبرداری درخشانی برخوردار است.
پس از ساختن یک فیلم به نام قانون جنایی در سال ۱۹۳۱ و فیلمی درباره مسابقات موتورسواری برای برادران وارنر، به نام صورت زخمی در سال ۱۹۳۲ بود که هاوارد هیوز آن را برای UA تهیه کرد. این فیلم خشونتآمیز و آزاردهنده برداشتی آزاد از فیلمنامه بنهکت درباره آلکاپون بود که توسط لیگارمز (۱۹۷۸ - ۱۸۹۸) در نهایت زیبایی فیلمبرداری شده است. صورت زخمی داستان ظهور و سقوط یکی از جنایتکاران شیکاگویی به نام تونیکامونته است که با دار و دستهاش همچون خاندان شاهزادگان جنایتکار رنسانس حکومت میکند.
صورت زخمی مهمترین فیلم گنگستری دهه ۱۹۳۰ شناخته شده است و همکاری درخشان هِکت و هاکس تا پایان دهه ۱۹۳۰ از این فیلم آغاز شد. این فیلم در ۱۹۳۰ فیلمبرداری شد، ولی به علت اختلافی که با دفتر ممیزی هیز (MPPDA) در مورد حذف برخی از صحنهها داشت، دو سال به نمایش درنیامد. سرانجام هاکس مجبور شد برخی از صحنههای آن را حذف کند و فیلم را به نتیجهای اخلافی برساند و حتی مجبور شد نام آن را به صورت زخمی مایه شرم ملت تغییر دهد.
اما هواداران معیار تولید، که آن را خشن و غیراخلاقی تشخیص داده بودند، با جنجالهایی که برای آن به پا کردند موجب شهرت فیلم شدند. فیلم بعدی هاکس، زنده باد پانچوویلا (۱۹۳۴) برای کمپانی MGM بود که فیلمنامهاش را هکت و هاکس نوشته بودند، اما لوئیس ب. مهیر کارگردانی آن را به جککانوی سپرد. حاصل همکاری بعدی هکت و هاکس در کمپانی کلمبیا فیلم قرن بیستم (۱۹۳۴) شد و موفقیت بینظیری به دست آورد.
فیلم قرن بیستم درباره یک تهیهکننده مستبد نمایشهای برادوی (جان باریمور) است. این تهیهکننده در سراسر فیلم، که غالباً در یک قطار سریعالسیر قرن بیستمی از شیکاگو به نیویورک میگذرد، از هر وسیله استفاده میکند تا همسر بازیگر خود (کُرول لمبارد) را به نمایش بعدی برساند. فیلم قرن بیستم با دیالوگهای سریع و ضرباهنگ تند تدوین الگوی کمدیهای خلبازی در اواخر دهه ۱۹۳۰ و ۱۹۴۰ شد.
شاخصترین فیلم هاکس در دهه ۱۹۳۰، «راه افتخار / The Road To Glory» (سال ۱۹۳۶)، که به همراه فیلمهای در جبهه غرب همه چیز آرام است (۱۹۳۰) اثر لوئیس مایلستن، راههای افتخار (۱۹۵۷) و غلاف تمام فلزی (۱۹۸۷) اثر استنلی کوبریک جزء قویترین فیلمهای ضدجنگ آمریکایی طبقهبندی شده است. این فیلم را داریل ف. زانوک برای کمپانی فاکس تهیه کرد و هنرمندان نامتعارفی در آن همکاری کردند. فیلمنامه راه افتخار را ویلیام فاکنر و جوئل سایر نوشته و گرگتولند فیلمبرداری آن را انجام داده و فردریک مارچ و وارنر بَکستر در آن بازی درخشانی ارائه دادهاند.
اما در میان آثار هاکس، «داشتن و نداشتن / To Have and Have Not» نیز جزو آثار برجسته سینمایی این کارگردان محسوب میشود.
بنا بر روایت این فیلم، در بندر فورت دو فرانس در مارتینیک، اندکی پس از شکست فرانسه، هری مورگان (همفری بوگارت) وادار میشود به اعضای نهضت مقاومت فرانسه کمک کند تا افرادی را از جزیره خارج کند اما او امتناع میکند. در همین اوقات مردی که قایق مورگان را اجاره کرده بود، بی آنکه پول مورگان را بدهد، کشته میشود. پلیس فرانسه مورگان و عده ای دیگر را بازجویی میکند. پلیس گذرنامه مورگان را میگیرد.
ژرارد صاحب هتلی در جزیره از هری مورگان میخواهد برای یک شب قایقش را اجاره دهد تا اعضای نهضت مقاومت فرانسه از جزیره بروند. دختری به نام ماری (لورن باکال) که دلبسته مورگان شده، او را وادار میکند بپذیرد به اعضای نهضت کمک کند. پلیس که قایق مورگان را هنگام عبور دادن مبارزان شناسایی کرده، ادی (والتر برنان) وردست مورگان را دستگیر میکند تا اعتراف کند، مورگان در فراری دادن مبارزان نهضت همکاری داشته. مورگان رئیس پلیس را وادار میکند دستور آزادی ادی را بدهد... .