توسعه جلوههای ویژه، منجر به تولید آثاری شده که شاید به لحاظ قصهپردازی، فیلم شاخصی نباشند، ولی به لحاظ دستاوردهای جلوههای ویژه و تصاویر شگفتانگیزی که پیش روی مخاطب میگذارند، کم نظیرند؛ یکی از این آثار که خلاصهاش را در این «سی دقیقه» خواهید دید، جزو همین آثار است که ایده جهان وارونه را مقابل جهان کنونیمان، پیش روی قرار داده است.
به گزارش «تابناک»، «وارونه / Upside Down» به کارگردانی خوان سولاناس فیلمی علمی تخیلی است که این بار داستانش ملودرامی جالب از منظری متفاوت پیش روی دیدگان مخاطب میگذارد. این محصول مشترک سینمای فرانسه و کانادا که به واسطه پرداخت نه چندان عمیق به ایده اولیه، به اندازه مورد انتظار دیده نشد، سراغ ایده جهانهای وارونه به ملموسترین شکل ممکن رفته و این ایده را عینیت بخشیده و البته این ایده تنها در وارونگی فضا خلاصه نشده است.
دنیاها نه تنها به لحاظ فیزیکی که به لحاظ نوع ساختار اقتصادی و اجتماعی نیز به نوعی وارونه هستند. دنیای بالا، جهان فرادست اقتصادی و دنیای پایین، جهان فرودست اقتصادی است و این دو دنیا با ارزشهای متفاوتی نیز در برخی سطوح همراه است و تقابل غنی و فقیر و توسعه و عقبماندگی در جای جای این اثر به تصویر کشیده شده است.
بر پایه داستان این فیلم، آدام و ادن با وجود اینکه در دو دنیای جدا و با نیروی جاذبه وارونه نسبت به هم زندگی میکنند، عاشق یکدیگر میشوند تا اینکه یک رویداد باعث میشود این دو از هم جدا شوند و گمان کنند که جان دادهاند؛ اما ده سال پس از این جدایی اجباری، یک اتفاق این تصور را به هم میزند و آدام سفری خطرناک برای پیوستن به عشقاش آغاز میکند که با حوادثی همراه میشود؛ حوادثی که طبیعتاً باید عوارض شدیدی داشته باشد، ولی به همان سرعتی که آغاز میشود به پایان میرسد.
اگر به همان اندازه که برای طراحی جلوههای ویژه این اثر زمان صرف شده، بر داستان آن نیز تمرکز میشد، این فیلم میتوانست یکی از بهترین آثار در ژانر علمی ـ تخیلی باشد. داستان عجیب به پایان میرسد و گویی تهیه کننده به کارگردان گفته که چند روز بیشتر وقت ندارد و کارگردان نیز با سرعتی هر چه تمامتر، چهل صفحه از سناریو را کنده و صفحات مانده را ضبط کرده و به مرحله پس از تولید برده است.
این داستان میتوانست جنگی میان دنیای بالا و پایین را رقم بزند و این با مرگ شخصیت زن داستان تحقق یافتنی بود و اتفاقاً این جنگ یک سهگانه و حتی ملودرامی دیگر را در این قالب میتوانست در پی داشته باشد؛ اما دریغا که این سوژه به همین سادگی از دست رفت. در واقع آنچه این اثر را نابود کرد، همان چیزی است که بسیاری از آثار ایرانی را نابود میسازد و شاید این اثر، نمونه عینی برای طرح این واقعیت باشد که توسعه تکنولوژی سینمایی، لزوماً به معنای ارتقای سطح سینمای یک کشور نیست و همچنان داستان است که حرف اول و آخر را در سینما میزند.
هماکنون به دیدن خلاصهای از این فیلم بنشینید.