این هفته در «سی دقیقه» تابناک، یک فیلم علمی ـ تخیلی ببینید؛ ژانری که در بیست فیلم پیشین چندان پررنگ نبود و مورد درخواست گروهی از مخاطبان «تابناک» بود.
به گزارش «تابناک»، «پرومتئوس / Prometheus» فیلمی علمی ـ تخیلی به کارگردانی ریدلی اسکات است که در ژوئن ۲۰۱۲ در آمریکا و شماری کشورهای دیگر اکران شد. این فیلم با ۱۳۰ میلیون دلار بودجه تولید و با بازیگرانی چون نومی راپاس، شارلیز ترون و ادریس البا نقش آفرینی کرد.
بنا به گفته اسکات، فیلم داستان اولیه (ماقبل) سری فیلمهای بیگانه میتواند تلقی شود؛ هرچند داستانی کاملاً مستقل دارد. فیلمبرداری فیلم از مارس ۲۰۱۱ آغاز و فیلم سه بعدی اکران شد.
اما اگر فیلم را در بستر مستند یا فیلمهای سینمایی «بر اساس واقعیت» تشریح کرد، طبیعتاً نقدهای جدی بر آن وارد است، ولی از آن جهت که با فیلم سینمایی «علمی ـ تخیلی» روبهرو هستیم و روایت شکل گیری جهان را که این فیلم به تصویر کشیده ـ همان گونه که گفته شده ـ به عنوان یک داستان «تخیلی» میتوان به آن اشاره کرد.
بر پایه داستان این فیلم علمی ـ تخیلی، در سالیان سال پیش از بشر، در مکانی که به نظر میرسد زمین ماقبل تاریخ باشد، موجودی بشرنما در مجاورت آبشاری ایستاده. او یک ردای قربانی به تن دارد. در حالی که بالای سر او سفینهای غولپیکر آماده ترک زمین میشود، موجود انسان نما جامی حاوی مایعی سیاه رنگ و جوشان را مینوشد. بلافاصله بدن او متلاشی شده و در رودخانه حل میشود. دی ان آی بدن او با آب و محیط زیر آبشار سریعاً واکنش نشان میدهد و چرخه تولید سلولهای جدیدی آغاز میشود: سلولهای قرمز رنگی که شباهت به گلوبولهای قرمز دارند و سریع تکثیر مییابند.
در نمای بعدی زمان سال ۲۰۷۹ میلادی است. گروهی از باستانشناسان در اسکاتلند غاری را کشف کردهاند که در آن، تعدادی نقاشی ماقبل تاریخ روی دیوارها نقش بسته است. یکی از نقوش صحنهای را نشان میدهد که در آن چند انسان به یک صورت فلکی در آسمان اشاره میکنند.
صحنه بعدی فیلم ده سال پس از کشف غار را نشان میدهد که در آن یک سفینه فضایی با سرعت مافوق نور در حال سفر به سوی همان صورت فلکی است. شرکت ویلاند کورپوریشن با هزینه چندهزار میلیارد دلار سفینهای را با یک گروه دانشمند تهیه کرده و قصد به دست آوردن پاسخ بزرگترین پرسش تاریخ بشر را دارد: اینکه بشر از کجا آمده و آن فضاییان ماقبل تاریخ که بودند و در ماقبل تاریخ روی زمین چه میکردند؟!
کاشفین نقوش غار، دکتر هالووی و دکتر شاو، یکی از هفده سرنیشن سفینهاند. پس از رسیدن به سیاره مورد نظر (به نام LV-۲۲۳)، یک گروه اکتشاف روی سطح عاری از سکنه آن فرود آمده و به اکتشاف و نمونه برداری از یک کوه گنبدی شکل غیرعادی میپردازند. در درون کوه یکسری دالانهایی کشف میکنند اما به دلیل توفان شدید جوی، مجبور به بازگشت به سفینه میشوند.
در این میان، دیوید، که یک ربات شبهانسان است، با کمک راهنماییهای نوشتههای روی دیوار که شبیه زبان میخی هستند، از یک شی کپسولمانندی (که شبیه پوکه یک سلاح جنگی است) نمونهبرداری میکند و آن را پنهانی به سفینه بازمیگرداند. آن شی حاوی مایع چرکینی است که شبیه به مایع زهرآگین اول فیلم است. او نمیداند که هدف یا کار این مایع چیست؛ بنابراین، آن را آزمایش میکند.
دیوید از نداشتن یک روح رنج میبرد. فیلمهای قدیمی را دوست دارد و الگویش پیتر اوتول در فیلم لورنس عربستان است. مدام ار او تقلید و شخصیت او را شبیه سازی میکند. او نمیداند هدفش از خلق شدنش چیست و به دلیل ربات بودن (انسان نبودن) مورد تمسخر اهالی سفینه قرار میگیرد؛ از جمله دکتر هالووی.
از همین روست که دیوید در صحنه بعدی فیلم، دوستانه جام شرابی را به دکتر هالووی تعارف میکند که حاوی قطرهای از مایع زهرآگین بیگانهای است که در خارج سفینه نمونه برداری کرده است. هالووی آن را مینوشد و همان شب با دکتر شاو (همکار و نامزد خود) همبستر میشود.
فردای آن روز گروه اکتشاف دومی راهی گنبد مرموز میشوند. گروه اکتشاف دوم در این میان دو تن از اعضای گروه اکتشاف اول را یافته که به طرز فجیعی روز قبل کشته شده بودند. دیوید باز مخفیانه در میان دالانهای تاریک کوه جستجوی خود را ادامه میدهد تا به چیزی شبیه به یک اتاق فرمان میرسد.
او متوجه میشود که سازندگان این مکان، نه تنها زمین بلکه سیارات بسیاری را با دی ان آی خود بارور کرده و نسل پراکنینژاد میکردهاند. انسان در واقع مخلوق این «مهندسین» است و این «مهندسین» بشر را به چهره خویش آفریدند.
این مهندسین همان موجوداتی هستند که در اول فیلم روی سیاره زمین دیده میشوند. دیوید سپس به چند محفظه تابوت شکل برخورد میکند که درون هر کدام از آنها یک «مهندس» در خواب زمستانی تصنعی قرار دارد. او خالقین انسان را یافته است. در همین زمان، حال دکتر هالووی بسیار خراب میشود و گروه اکتشاف به سفینه بازمیگردد. اما در جلوی درب ورودی سفینه با ویکارز (فرمانده مأموریت) مواجه میشوند که مانع ورود هالووی میشود.
درگیری روی میدهد و ویکارز زنده زنده هالووی را آتش میزند و میکشد. تغییرات ناشی از آلودگی گروه اول، منجر به کشته شدن دو تن دیگر نیز میشود و سرانجام پس از خوابیدن غائله و بازگشت به سفینه دکتر شاو متوجه میشود که با نطفهای غیر انسانی که رشد بسیار سریعی دارد آبستن است. اما دیوید مانع از کمک رسانی به او میشود و به او داروی بیهوشی میزند.
تبلیغ تمامصفحهای از دیوید «رایانهٔ انسان نمای نسل هشتم» در روزنامه وال استریت ژورنال که تلاش داشت شخصیت دیوید را به واقعیت نزدیک کرده و نشان دهد.
دکتر شاو مدتی نامعلوم بعد، از خواب بیدار شده و از آنجایی که متوجه میشود تولد موجود بیگانه (و لذا مرگش) قریبالوقوع است، سریع به کمک یک دستگاه جراحی رایانهای روی خود عمل سزارین انجام میدهد و موجود بیگانه را که شبیه هشت پا است، زنده زنده از خود بیرون میکشد. سپس آن را درون اتاقک ضدعفونی کننده کلینیک محبوس کرده و فرار میکند.
در هنگام فرار متوجه میشود که نه تنها پیتر ویلاند زنده است بلکه یکی از اهالی سفینه بوده (و فقط دیوید از این موضوع خبر داشته). او میبیند که آنها (دیوید، ویلاند، و دو دستیارش) اکنون آماده میشوند که به خارج سفینه و به اتاق فرمان درون گنبد رفته و خالق انسان را بیدار کرده و ببینند. او نیز همراهشان میرود.
در درون اتاق فرمان، پس از بیدار کردن یکی از «مهندسین»، دیوید به زبان مهندسین سلام کرده و خود را معرفی میکند و صحبتهای پیتر را ترجمه میکند. دیوید از مهندس میپرسد «شما کیستید و چرا به زمین آمدید؟» مهندس دست محبت آمیزی به سر دیوید میکشد و دیوید احساس تعلق آرامش بخشی میکند چرا که مورد نوازش آفریننده واقعی خویش قرار گرفته.
لیکن در همان لحظه منهدس دیوید را از روی زمین بلند کرده و سر از تن او جدا میکند. مهندس بقیه را نیز میکشد. اما شاو موفق به فرار میشود. مهندس نیز دستگاههای اتاق فرمان را روشن میکند. شاو متوجه میشود که گنبد در واقع یک سفینه فضایی است که زیر خاک استتار شده و در واقع یک موشک یا سفینه غولپیکر است که حاوی سلاحهای کشتار جمعی است. البته سلاحهای کشتارجمعی آن همان کپسولهای مرموزند که حاوی نطفههای موجودات بیگانه هستند که کارشان پاکسازی موجودات دیگر است. صدها کپسول داخل سفینه [۳] هر کدام حاوی تخم یک بیگانه است. و شاو متوجه میشود که مهندس اکنون سفینه را به سوی زمین نشانه میرود. او در حال فرار با صدای گریان از خالقین خود میپرسد: «چه گناهی از انسانها سر زده که مستحق خشم شما شدهایم؟».
اینک به دیدن ۴۸ دقیقه از این فیلم علیمی تخیلی بنشینید.