آیا با وجود حجم بالای نیروهای پلیس و امنیتی آمریکا، شهرهای بزرگ ایالات متحده از ضریب امنیت بالایی برخوردار است و آیا حتی گشتهای پلیس از گزند باندهای مافیایی در امانند؟
پاسخ به این پرسش را شاید بتوان در یک «درام جنایی» متفاوت یافت که در سال ۲۰۱۲ به نمایش درآمده و اینک در هفدهمین و آخرین فیلم از مجموعه برنامههای «سی دقیقه» در ویژه نامه نوروزی تابناک منتشر میشود.
به گزارش «تابناک»، «پایان شیفت / End of Watch»، بیگمان یکی از مهمترین فیلمهای اکشن سال ۲۰۱۲ است که نه صرفاً یک فیلم جنایی یا حادثهای که به عنوان فیلمی «درام - جنایی» قابل ارزیابی بوده و جنبههای دراماتیک اثر دقایق قابل توجهی از فیلم دیوید آیر را در برمیگیرد و برای معرفی بیشتر شخصیتهای اصلی فیلم که دو افسر گشت پلیس لس آنجلس هستند، در جای جای فیلم و در حد فاصله صحنههای اکشن فیلم گنجانده شدهاند. با این حال فیلم از همان سکانس آغازین، نشان میدهد که بیننده با یک فیلم پلیسی همراه بوده و سایر پرداختها در خدمت این هدف بوده است.
در این فیلم بیشتر پلیسهای گشت لسآنجلس اشخاصی ساده و سالم طبقه بندی میشوند که در میانشان بسیاری از مهاجران به آمریکا نیز هستند و در مقابل پلیس بد را پلیس فدرال آمریکا معرفی میکنند که سوژههای عملیاتهایش بر هر موضوع دیگری برتری دارد؛ حتی اگر آن موضوع قاچاق انسان و نگهداری گروهی از انسانها در قفس و تکه تکه کردنشان احتمالاً به قصد فروش اعضایشان بوده باشد؛ هرچند این تصویر با واقعیت نیز چندان تطبیق ندارد و پلیسهای گشتی این مناطق به ارتشاء شهرت دارند، وگرنه چنین مافیایی در جنوب لس آنجلس شکل نمیگرفت.
با این حال فیلم «پایان شیفت» علاوه بر پرداختن به کیفیت سلامت پلیس این کشور، بر یک جنبه دیگر نیز تأکید دارد و آن تصویر کشیدن قدرت بالای مافیای قاچاق انسان و مواد مخدر به ویژه از نوع مکزیکی در آمریکا و جسارت کارتلهایی است که اگر پلیس نیز با آنها درگیر شود، سرنوشت خوشایندی انتظارش را نمیکشد. داستان فیلم حقیقتاً آنچنان پرفراز و نشیب و پرکشش است که در چند خط نمیتوان خلاصه کرد؛ اما در حد کفایت مورد اشاره قرار گرفت و شاید دیدن این فیلم متفاوت برای درک عمق ماجرا ضروری باشد.
برایان تیلور با بازی «جک جیلنهال» و دوست صمیمیاش مایک با بازی «مایکل پنا» به خوبی نقش دو انسان معمولی که شغلشان را به عنوان افسر پلیس با جدیت پیگیری میکنند، بازی کردهاند و ترکیب این دو نیز بر باورپذیری نقش موثر بوده و خبری از ابرقهرمانها نیست و این پلیسها همچون همه انسانهای معمولی به ضرب گلوله به سادگی نقش بر زمین میشوند و به مرگ پیوند میخورند. آنها توان کشتن لشکری از مافیا را بر خلاف آنچه در بسیاری از فیلمهای اینچنینی به تصویر کشیده میشود، ندارند و وقتی در تله مرگ مافیا میافتند، یارای مقاومت ندارند.
کارگردان در واقع از ابرقهرمان سازی پرهیز کرده و این نقطه قوت فیلم «پایان شیفت» است و از انفجار خودروها و ساختمانها نیز خبری نیست و شاید همین فضای ساده کشتار در این فیلم هفت میلیون دلاری باعث شده که چنین اثر خوش ساختی، ۴۸ میلیون دلار فروش داشته باشد و البته شاید دوربین روی دست افراطی در این فیلم که به عنوان سبکی تازه در فیلم سازی جنایی نیز بتوان مورد تأکید قرار داد، در عدم پذیرش مخاطب نقش داشته و کارگردان میتوانست این دوربین روی دست را به صحنههای درگیری خلاصه کند و به ثبات دوربین اعتماد بیشتری داشته باشد اما به هر حال این شیوه را برگزیده بود و بخش قابل توجهی از فیلم به گونهای است که انگار از طریق دوربینهای نصب شده روی شانههای شخصیتهای اول و دوم فیلم و یک هندی کم که دست به دست میشود، روایت شده است.
نگارنده با دعوت و توصیه به دیدن حدود ۴۵ دقیقه از این فیلم غیرقابل پیش بینی، دوباره پرسش مطروحه در فیلمهای پیشین را پیش رویتان قرار میدهد که آیا در شرایطی که اصولاً کپی رایت در مفهوم کلیاش در ایران رعایت نمیشود و فیلمهای دوبله شده در کشور حق کپی رایتشان خریده نمیشود و قریب به اتفاق کتب ترجمه و چاپ شده در کشور نیز بدون خرید حق کپی رایت روند طبع را میپیمایند و ایران نیز هنوز عضو کنوانسیون برن نیست و آثارش فرهنگی کشورمان در جهان در صورت عدم ثبت در دیگر کشورها، مشمول کپی رایت نمیشود، آیا با نقد فیلمهای روز و همچنین پخش حداکثر سی دقیقه (مگر در موارد استثنایی) از فیلمهای روز و همچنین فیلمهای شاخص کلاسیک دنیا در «تابناک» موافقید؟
«تابناک» با جمع بندی دیدگاههای شما عزیزان که ذیل فیلم ها در هفده روز اخیر درج شده بود، پس از آن، جمع بندی نهایی برای ادامه این روند و نمایش یک یا دو فیلم در پایان هر هفته تصمیم خواهد گرفت؛ امید که در این هفده روز سپری شده، آثار عرضه شده توسط تابناک، مقبول نظرتان واقع شده باشد و در صورت استمرار این رویه، شاهد تعمیق بیش از پیش نگاهتان نسبت به آثار روز سینمای جهان باشیم.