اگر قربانی تبانی مالی در بورس شوید و زندگیتان در یک روز با خاک یکسان شود، اگر در همان روز همسرتان را از دست دهید و علت چنین اتفاقی را به جز همان دلالان بورس و شرکتهای سرمایهگذار نیابید، چه واکنشی نشان میدهید؟ افسرده میشوید یا شکایت میکنید یا روش پیچیدهتری در پیش میگیرید؟ اما چه واکنشی میتواند پاسخی محکم به چنین پولبازهای بیرحمی باشد؟
به گزارش «تابناک»،
بحران اقتصادی آمریکا که به اقتصاد اروپا و آسیا نیز شوکهای بزرگی وارد کرد، نخستین بار در سال 2005 و در دومین دوره ریاست جمهوری جورج دبلیو بوش آشکار شد و برای چندین سال ادامه داشت تا این که سرانجام در سال 2012، اندکی از شدت آن کاسته شد و به زعم برخی کارشناسان، نشانههای رفع این وضعیت به چشم میخورد.
وامهای درجه ۲ که روی مسکن به شهروندان آمریکا داده میشد، یکی از مهمترین دلایل بروز این بحران تلقی شد و با کاهش قیمت مسکن در آمریکا، بانکها با ساختمانهایی روبهرو بودند که ارزششان از اصل وام داده شده به شخص نیز کمتر بود و در نتیجه ضبط وثیقه، اصل وام را نیز بازنمیگرداند و البته با توجه به افت بهای مسکن، خریدار مسکن نیز به حداقل رسیده بود تا بدین ترتیب حجم بالایی از خانههای خالی روی دست بانکها بماند و بسیاری از بانکها بدین شکل ورشکست شوند.
اما این تنها دلیل بحران اقتصادی نبود، بلکه افزایش شدید نسبت معاملات کاغذی به معاملات واقعی در بورس آمریکا و همچنین سلسله سیاستهای کثیف مالی که توسط کارگزاران بورس برای تأمین منافع شرکتها پی گرفته میشد، در اوجگیری این بحران نقشآفرین بود و بسیای از سرمایهگذاران خرد در این بازی، از سوی کارگزاران بورس قربانی شدند تا شرکتهای بزرگ از خطر نابودی بگریزند؛ در واقع نابودی هزاران شهروند آمریکایی، کمترین هزینهای بود که برخی شرکتها برای گذر از این بحران انجام دادند!
نحوه عملکرد برخی از این شرکتها این گونه بود که در ازای پرداخت درصدهای قابل توجه به کارگزاران بورس، سهام کاغذیشان را به بهای کاذب میفروختند و کارگزاران بورس نیز به مشتریهای عادیشان اطمینان میدادند سهامی که برایشان میخرند، سودآور است، ولی واقعیت چیز دیگری بود و آنها در حال نابود کردن مشتریهایشان و سوءاستفاده از اعتماد آنها بودند تا منافع بیشتری از این راه برای خود به دست آوردند. «یورش به وال استریت / Assault on Wall Street» درباره یکی از همین قربانیان است.
«جیم» (Dominic Purcell) مأمور حمل پول بانک در یک شرکت خصوصی است که متوجه میشود همسرش سرطان دارد و به همین دلیل دوره درمان همسرش را با استفاده از بیمه آغاز میکند، ولی چندی بعد درمییابد که بنا بر قرارداد بیمهای که بسته، در هر ماه سقف هزینه درمانی دارد و به همین دلیل مجبور میشود بخش چشمگیری از هزینههای درمان همسرش را از پساندازش پرداخت کند. پس اندازها تمام میشود و او تصمیم میگیرد، سرمایهاش را که کارگزار وعده سود ۱۰ درصدی داده از بورس بیرون آورد، ولی متوجه میشود که سرمایهاش با افت شدید قیمت سهامهایش ـ به واسطه خرید سهامهای کم ارزش با قیمت کاذب و بالا ـ از دست رفته است.
چندی بعد، جیم درمییابد، خانهاش که برای سرمایهگذاری در بورس وثیقه دریافت وام درجه دو کرده بود نیز از دست رفته و حکم تخلیه خانه را دریافت میکند و این در حالی است که پولی در حساب جیم برای پرداخت هزینه درمان همسرش نمانده است. چنین وضعیتی باعث اخراج جیم از شغلش نیز میشود و شرکت حمل پول بانکها پس از آن که درمییابد وی بدهکاری سنگینی دارد، ریسک استفاده از او در حمل پول بانکها را بالا ارزیابی میکند و عذرش را میخواهد. در همان روز همسرش که هزینههای درمانش را مسبب چنین فاجعهای میپندارد، با بریدن رگش، خودکشی میکند.
هماکنون جیم تنهاست و در پی مقصر این اتفاقات میگردد. او سرانجام کارگزاران بورس و شرکتهای بورس بازی که سرمایهاش را نابود کرده و زنجیره اتفاقات بعدی را رقم زدهاند، مقصر اصلی مییابد و تلاش میکند از راه قانونی، پیگیر حل ماجرا شود؛ اما وقتی قانون پشتیبان اشخاص ضعیف نیست و یا روند قانونی سالها به طول میانجامد، راههای سادهتری برای اعمال قانون وجود دارد؛ راههایی که «جیم» سختترین آنها را برمیگزیند.
این فیلم کانادایی که بهترین اثر «اوه بول» کارگردان آلمانیالاصل در کارنامه کاریاش به شمار میرود، نگاه متفاوتی نسبت به بحران اقتصادی آمریکا دارد؛ نگاهی که هرچند در برخی سکانسها به شعارزدگی آمیخته میشود، ریتم فیلم و کیفیتپردازی فاجعه، آنچنان قابل تأمل است که این اندک شعارزدگی آنچنان چشمگیر نباشد. فیلمبرداری اثر خلاقیت خاصی ندارد و برداشتهایی از تریلرهای آمریکایی است که در مواردی اساساً فلسفه خاصی ندارد اما تنها یک نکته در این حوزه رعایت شده و آن هم ثبت شاتهای نزدیک از نقش اول برای همراهی بیشتر مخاطب با این شخص است.
دومینیک پورسل که بسیاری از تماشاچیان او را با نقشآفرینیاش در سریال «فرار از زندان» میشناسندش، از پس نقشی که به او سپرده شده، برآمده و هرچند واکنشهای عاطفیاش نسبت به فجایعی که برایش رخ میدهد، بیشتر به خیره شدن به دور و سیگار کشیدن و حالت شوک محدود میشود، کاراکتر خوبی برای القای فردی که واکنشی آنچنان شدید نسبت به نابودی زندگیاش نشان میدهد، محسوب میشود. پورسل البته یک نقش آفرینی ایدهآل نیز نداشته و در حد خود فیلم که رضایت نسبی مخاطبان را در پی داشته، حاضر به نقش آفرینی شده است.
این فیلم محصول ۲۰۱۳ سینمای کالا در مجموع با نگاه انتقادی که نسبت به ماجرای بحران اقتصادی آمریکا دارد، در نوع خود اثر متفاوتی تسن و کمتر چنین نگاهی را نسبت به این بحران دیدهایم؛ نگاهی که نشان میدهد نابودی یک طبقه به قصد بقای شرکتهای بزرگ، میتواند چه پیامدهای امنیتی برای میلیونر و میلیاردهای آمریکایی داشته باشد.
اینک در سیوششمین «سی دقیقه» شما را به دیدن خلاصه 54 دقیقهای از این فیلم دعوت میکنیم.