اگر قرار باشد به دیدن روایتی از زندگی جی. ادگار هوور موسس FBI بنشینید، یک روایت سرراست از او میتواند جذاب باشد و البته شاید کلینت ایسوود که در مقام کارگردانی نیز به اندازه بازیگری، چهره شاخصی است، بتواند این تصویر را به خوبی روایت کند؛ هرچند شاید مقتضیات سن این کارگردان باعث شود، انتظارات برآورده نشده باشد.
به گزارش «تابناک»، «جان ادگار هوور / John Edgar Hoover» یا مخفف آن، جی. ادگار هوور نخستین گرداننده و رئیس اداره تحقیقات فدرال (پلیس فدرال آمریکا یا افبیآی) بود که در سال ۱۹۲۴ به مقام ریاست «ادارهٔ آگاهی» ـ که یک ادارهٔ دولتی بود ـ منصوب شد و این اداره را که بعداً در ۱۹۳۵ به اداره تحقیقات فدرال (افبیآی) تغییر نام داد، در مدت کوتاهی به یک سازمان کلیدی تبدیل کرد که در حوزهٔ جاسوسی و اطلاعات نیز فعال بود. هوور همچنین افبیآی را در طول جنگ سرد در حکم یک ارگان ضدکمونیستی به کار انداخت.
جی.ادگار تا پایان عمرش یعنی ۴۸ سال ریاست افبیآی را به عهده داشت؛ اما او چگونه توانست ۴۸ سال بر کرسی کلیدی چنین نهاد مهمی تکیه کند و هیچ گاه از مسئولیتش برکنار نشود؟ این پرسشی است که کلینت ایسوود تلاش کرده به آن پاسخ دهد و برای پاسخگویی چنین تصویری را پیش روی میگذارد که او اطلاعات جالبی از ارشدترین مقامات آمریکا در تمامی این سالها داشته که باعث میشده جرأت تغییرش را نداشته باشد.
داستین لنس بلک به همراه ایسوود در این مسیر حتی از متهم کردن جان اف کندی رئیس جمهور فقید آمریکا به اتهامات جنسی عجیب نیز پرهیز نکردهاند که شاید این مسئله به گرایش سیاسی ایسوود نیز بیارتباط نباشد، ولی به رغم حجم اتهامات مطرح در این فیلم، شاهد هیچ شکایتی از نویسنده یا کارگردان این اثر نیستیم، چرا که در آن منطقه جغرافیایی مردم درک کردهاند که لزوماً فیلم سینمایی نباید عین واقعیت باشد و اگر عین واقعیت نبود، نباید با عوامل فیلم برخورد قهری داشت!
جیمز براردینلی منتقد مشهور درباره جی ادگار میگوید: این فیلم ارزش دیدن را دارد، اما هوش از سرتان نمیرباید. حتی اگر چیدمان زمانی وقایع داستان را که بیسر و ته و نامناسب است کنار بگذاریم.
فیلم J. Edgar شرح وقایع زندگی رئیس FBI، از زمان کار کردن او در مزرعه، دوران ایجاد تشکیلات هوور، تا آخرین سال زندگی وی و درگیریهایش با ریچارد نیکسون است. سالهای اولیهٔ فعالیت هوور، که در بردارندهٔ حملات بیرحمانهٔ او به «کمونیستهای انقلابی»، گیر انداختن قانون شکنان دوران تحریم و تحقیقات او در مورد ربوده شدن فرزند لیندبرگ Lindbergh، هنگامی که داستان زندگیاش را برای یک زندگینامهنویس حرفهای تعریف میکند، به تفصیل در فلش بکهایی شرح داده شدهاند. زمان «حال» در این فیلم، دورهٔ ده سالهٔ بین ۱۹۶۲ تا ۱۹۷۲ را فشرده تصویر میکند. در این دوره هوور از «پروندههای سرّی» خود برای اخاذی از خانواده کندی و انتقامگیری از مارتین لوترکینگ استفاده میکند.
دی کاپریو بازیهای منحصربفردش را در این فیلم نیز تکرار کرده و به سادگی در قالب شخصیت هوور جای میگیرد و دوباره به بینندگان یادآوری میکند که به بازیگر سطح بالا و باقابلیتی تبدیل شده است. نقش آفرینی او در این فیلم، تحت تأثیر بازی او در نقش Howard Hughes در فیلم The Aviator ساخته مارتین اسکورسیزی است و میتوان آن را معادل بهترین نقشآفرینیهای او تا به امروز یا فراتر از آنها دانست. چهرهپردازی او در دوره پیری بسیار باورپذیر است، هرچند در نقاطی از فیلم باعث پرت شدن حواس مخاطب میشود.
دی کاپریو به خوبی از پس ایفای نقش در فیلمهایی که راوی داستان زندگی اشخاص هستند برمیآید، تا جایی که تماشاگر دیگر متوجه بازی و بازیگری نمیشود و تنها شخصیت تاریخی میبیند که وی مجسم مینماید.
در کنار نقش آفرینی دی کاپریو، قابلتوجهترین ویژگی فیلم J. Edgar طراحی صحنه دوره زمانی داستان است. استفاده از تکنیک دیسچوره کردن رنگها که تا حدودی باعث میشود تصاویر حالت سیاه و سفید پیدا کنند، دهههای ۱۹۲۰ و ۱۹۳۰ در فیلم، واقعاً مانند فضای دهههای ۱۹۲۰ و ۱۹۳۰ درآمده است.
در سالهای اخیر، ایسوود علاقه زیادی به داستانهای با منشأ تاریخی و به تصویر کشیدن دورههای زمانی پیدا کرده و فیلم J. Edgar دربردارندهٔ هر دوی این ویژگیهاست. البته اگر بتوان سبک کاری خاصی برای فیلمهای ایسوود در نظر گرفت، شامل این نکات نیست. فیلمهای او اغلب بیش از حد طولانی هستند (مانند همین فیلم)، البته پیشروی داستان در فیلم J. Edgar تا حد نه چندان چشمگیری، بهتر از سایر فیلمهای اخیر این کارگردان محترم است. واقعا چه کسی باورش میشود این شخص (ایستوود) زمانی نقش هری کثیف را بازی کرده باشد؟
از نظر نمایشی، فیلم موقع به تصویر کشیدن مدتی که هوور مشغول گردآوری قدرت و بالا بردن جایگاه خودش و FBI است، دچار یکنواختی میشود. نطقهای او در مقابل اعضای کنگره متنهای جالب توجه و نشانهٔ مهارت بالای سخنوری اوست. اخاذیهای هوور از اشخاص با نفوذ ـ که شامل رؤسای جمهور هم میشود ـ به صحنهٔ مبارزه او و رابرت کندی، رئیس کل دادگستری کابینهٔ وقت جان. اف. کندی ختم میشود. در چنین لحظاتی شاهد تضاد میان خواستههای شخصیت اصلی فیلم هستیم؛ مردی که به میهنش عشق میورزد، ولی میخواهد قوانین آن را به دلیلی که از نظر خودش «صلاح مردم» است، زیر پا بگذارد.
چیزی که کمبودش در فیلم J. Edgar حس میشود، تحرک است. بخشهایی از فیلم بیش از حد ثابت و سر راست است. فیلم به جای آنکه به لایهٔ زیرین امواج پر تلاطم شخصیت هوور بپردازد تا تصویر جامع تری از وی به دست دهد، تنها وقایع سطحی زندگی او را مرور میکند. شخصیت هوور در پایان فیلم به همان گنگ و مبهمی ابتدای آن است.
از بسیاری جهات، این فیلم مانند یک کتاب درسی است که بر اساس وقایع زندگی او نوشته شده و زندگینامهٔ شایستهای درباره وی ارائه میدهد، اما احساسات مخاطب را درگیر نمیکند. فیلم شیوهای استعاری به کار میبندد تا بیننده را متوجه کند، دیدگاه هوور نسبت به خودش (و شاید دیدگاه تاریخ نسبت به وی) الزاماً بازگو کنندهٔ واقعیات نیست. با این حال، طولانی بودن گفتههای راوی و دورههای ساکن فیلم، باعث میشود دیدن آن کمی سخت و بیشتر مناسب افرادی باشد که به هوور، دوران او، و آنچه از وی مانده، علاقهٔ ویژهای دارند.
هماکنون به دیدن خلاصهای از این فیلم در «تابناک» بنشینید.