اگر قرار باشد از میان فیلم های مارتین اسکورسیزی، سه فیلم را انتخاب کرد، یکی از آنها، فیلمی است که این هفته در «تابناک» تماشا می کنید و یکی از ده فیلم رونشناسانه تاریخ لقب گرفته است؛ اتفاقی که علاوه بر داستان محکم و کارگردانی منحصر به فرد این اثر، مدیون بازی دیدنی و جدی لئوناردو دیکاپریو است.
به گزارش «تابناک»، از مارتین اسکورسیزی و سینمای جدی اش که هم اکنون گرگ وال استریت روی پرده است که به زودی خلاصه و نقدش را در «تابناک» مشاهده خواهید کرد، آثار جدی می توان نام برد که این کارگردان توانمند ارائه نموده و هم در گیشه و هم از منظر منتقدان، جزو آثار موفق بوده است تا این کارگردان که ظاهراً قصد دارد بازنشسته شود، مسیر رو به اوجش توقف ناپذیر باشد. اسکورسیزی در آثار اخیرش از همکاری لئوناردو دی کاپریو بهره بسیاری برده و دیکاپریو بیشتری همکاری سینمایی اش را با این کارگردان داشته که همواره نتایج خیره کننده ای در پی داشته است.
یکی از این همکاریهای موفق اسکورسیزی و دی کاپریو در فیلم «جزیره شاتر / Shutter Island» رقم خورد که مارتین اسکورسیزی تصمیم گرفت، فیلمی روانشناسنانه بر اساس رمانی از دنیس لهان بسازد که توسط لیتا کالوگریدیس به فیلمنامه ای منسجم مبدل شده بود و سناریویی را پیش روی این کارگردان قرار بوده تا در ادامه تجربیان مختلفش در گونه های مختلف سینمایی، یک فیلم جدی را با دشواری های فراوان مقابل دوربین ببرد و در نهایت اثری 138 دقیقه ای رقم بزند که مخاطب را در شوک فرو ببرد.
اسکورسیزی درباره این فیلم که سخت ترین فیلم دوران کاری اش خوانده و نحوه رسیدن به دی کاپریو برای نقس اول این فیلم گفته است: «قبل از شروع کار، ما فیلمهای قدیمی خوبی در ژانر معمایی و فانتزی دیدیم.
مثلا سبک و سیاق فیلمهای وال لتون در اوایل سالهای 1940 فوق العاده هستند. من با فیلمهایی مثل آدمهای گربه ای که اسامی بدی دارند ولی آثارشعر گونه
خارق العاده ای هستند، تجدید خاطره کردم. بچه رزماری رومن پولانسکی را هم
دوباره دیدم.
بازیگران فوق العاده بازی کردند و تصویربرداری آن نیز خیره کننده است.
فیلمی است که در آن به بازیگر اجازه داده میشود تا حس خود را در رفتار
شخصیت ها به نمایش بگذارد. پس یک فیلم برجسته و عالی است. من بدون معطلی
این فیلم ها را به لئوناردو (دی کاپریو ) و مارک ( رافالو) و همچنین به بن کینگزلی نشان دادم.»
بر اساس داستان این فیلم، تدی دانیلز (لئوناردو دیکاپریو) و همکارش چاک ایول (مارک رافالو) ماموریت مییابند که برای تحقیق درباره مفقود شدن یکی از خطرناکترین مجرمان روانی (زنی به نام ریچل که به جرم خفه کردن ۳ فرزند خود در آب محکوم شدهاست) به جزیره کوچکی در حوالی شهر «بوستون» به نام «جزیره شاتر» بروند و این جزیره متروکه که محل نگهداری خطرناکترین مجرمان روانی است آبستن اتفاقات رمزآمیزی برای این ۲ تن است.
به زودی در مییابیم که تدی به خاطر از دست دادن همسرش در یک آتشسوزی (که آن هم توسط یک مجرم روانی انجام گرفتهاست) در وضعیت روحی نابهسامانی بهسر میبرد و درعین حال نمیتواند از شر کابوسهای وحشتناکی که از دوران جنگ جهانی و قتلعام «نازیها» در ذهن دارد رها بشود.
در بدو ورود به جزیره رفتارهای عجیب زندانبانها و پزشک زندان (بن کینگزلی) به تمام این بیاعتمادیها دامن میزند و این بیاعتمادیها زمانی پررنگتر میشود که به بیننده اینگونه القا میشود که تدی با علم به اینکه قاتل همسرش «لایدیس» در این جزیره زندانی است، قصد انتقامگیری دارد.
اسکورسیزی درباره دشواری های ساخت این فیلمش گفته است: «شاید برای بعضی سخت باشد. کارگردانهایی آن را سخت می گیرند و بسیاری نیز در این باره چیزی نمی گویند. اما من دوست دارم از سختی کار شکایت کنم و این بخشی از تفریح کار است. البته گاهی اوقات همه چیز طاقت فرسا می شود و این واقعاً خوب است چرا که همه را درگیر می کند و باعث می شود همکاری بین افراد بیشتر شود. در مورد فیلم "رفتگان" (The Departed) هم سختیهای دیگری داشتیم که لوکیشن های مختلفی را خراب می کرد. بازیگرانی داشتیم که تمام وقت برای بازی در فیلمهای مختلف می رفتند و این موضوع دیوانه کننده بود. اما نتیجه نهایی عالی بود. سختی در حین کار اگرچه عذاب آور است اما اگر پایان کار لبخند بر لبانتان بنشیند، باید شکر گذار خداوند باشیم.
مثلا برای ساخت شاترآیلند یک روز ساعت 7:15 صبح به سنگ نوردی رفتم تا بتوانم جای مناسبی برای یک نمای خوب پیدا کنم و پیش خودم می گفتم: چه کار مزخرفی دارم انجام می دهم ؟ در این شرایط از طرفی عصبانی هستید ولی از سوی دیگر به این فکر می کنید که خب، چقدر می تواند ناراحت کننده باشد؟ در واقع مجبوری جلو بری و کار را ادامه بدی. این کار برای من بسیار جالب و البته از لحاظ جسمانی دشوار بود. در واقع برای همه کار دشواری بود. (با خنده)...
می دانید فکر می کنم شکایت و گلایه بخشی از کار است ، یا شاید بخشی از طنز کار. از دیگر سختی ها در حین کار فیلمبرداری قسمتهای مربوط به جنگ بود. در آن صحنه ها باد و باران واقعاً هنروران را اذیت می کرد و بعلاوه محیط خفقان آور آنجا هم تاثیرگذار بود که البته من اذیت نشدم چون در یک ماشین ون کوچک نشسته بودم. حتی برای یک برداشت دیگر باران بسیار شدیدی می بارید تا حد یکه هیچ کس نمی توانست دیگری را ببیند. اما خب، شما طبیعت کار را پذیرفتید و درک کردید این کار اینگونه است.
...در صحنه ای که لئوناردو راشل دوم را می بیند و باید از میان موش ها عبور کند باید بگویم یکی از روزهای سخت ما بود و شاید بهتر باشد بگویم یکی از هفته های طاقت فرسا (با خنده) و مخصوصاً وقتی که یکی از موشها دست لئوناردو را لمس کرد و او یکه خورد. این را هم بگویم که همه موشها واقعی بودند. حدود 100 تا موش و واقعاً بزرگ هم بودند. آنها خیلی خوب بکار گرفته شدند. ما در حین کار باید خیلی مواظب بودیم که صدمه ای نبینیم.»
به تماشای خلاصه این فیلم در «تابناک» بنشینید