اگر مجبور شوید برای اثبات یک نظریه علمی، ۱۲۰ روز همواره تجربه مرگ آور راندن یک «کلک» نه چندان مستحکم را در قلب داشته باشید، چگونه با این اوضاع روبه رو خواهید شد؟ این تصویری سنگین و تکان دهنده است که در این فیلم خواهید دید.
به گزارش «تابناک»، «کُن ـ تیکی» بر پایه یک داستان واقعی به رشته تحریر درآمده است. «ثور هیردال»، پژوهشگر و دانشمندی نروژی بود که همان اوایل دوره تحصیلش درباره زندگی جانوران مطالعه میکرد و بعدها برای نخستین بار پیش از جنگ جهانی دوم در سال ۱۹۳۷ برای تحقیقات به یکی از هزاران جزیره اقیانوس آرام به نام «پُلینِزی» به این جزیره سفر کرد تا در مورد بومیان آنجا تحقیق کند، ولی رفته رفته از آنجا خوشش آمد و همانجا زندگی کرد.
ثور هیردال به همراه همسرش، ده سال در «پُلینِزی» زندگی کردند و در این مدت او اندک اندک به یک موضوعاتی در مورد بومیان رسید که خبر از یک رویداد بزرگ میداد؛ بزرگترین رویداد ناشناخته تاریخ انسان و اما آن رویداد ناشناخته چه بود؟!
او رویداد ناشناخته ای را کشف کرد که اینچنین بود؛ راههای دریایی باستانی را در پهنه اقیانوسها کشف کرد؛ به معنای اینکه آن زمان (۱۴۰۰ تا ۱۵۰۰ سال پیش) انسانها سفرهای بین اقیانوسی انجام میدادند. حال این سفرها با چه بود و از کدام اقیانوس به اقیانوس دیگری بود؟ این پرسشها باعث شد، این کشف بزرگ واقعا برای ثور هیردال جذاب شود و پی آن را بگیرد.
وی متوجه شد این سفر دریایی باستانی که انسانهای آن زمان انجام دادند از اقیانوس آتلانتیک به اقیانوس آرام بود؛ یعنی از آمریکای جنوبی به جزیره پُلینِزی چیزی حدود ۵ هزار مایل (۸ هزار و ۴۶ کیلومتر) در سطح اقیانوس باید پیموده میشد؛ اما جالبتر از همه اینکه انسانهای باستان با چه وسیلهای سفر بین اقیانوسی انجام دادند؟ باید بگویم که با «کَلَک / Raft»؛ کَلَک قایقی است که از به هم بستن چند قطعه چوب، نی یا الوار ساخته میشود و گاه چند مشک پر از هوا نیز به زیر آن میبندند؛ چیزی که از غیر ممکن هم غیرممکنتر به نظر میرسید.
ثور هیردال در سال ۱۹۴۷ این موضوع را با پژوهشگران دیگر هم در میان گذاشت و همه به او گفتند، هیچ کس نمیتواند با «کَلَک» ۵ هزار مایل را در سطح اقیانوس بپیماید و سالم به مقصد برسد و بعد گفتند، اگر هم بتوانند، باز هم این فرضیه شما، یعنی فرضیه «ثور هیردال» با عقل جور درنمیآید. میگفتند پیش از سال ۱۴۹۲ میلادی که «کریسف کلمب» قاره آمریکا را کشف کرد، هیچ انسانی در آن زیست نمیکرد و ثور هیردال اینجا بود که گفت: خیر قبل از «کریسف کلمب» انسانهایی بودند که در آن زمان در قاره آمریکا میزیستند و من این را ثابت خواهم کرد که آن انسان ها در آن قاره و قبل از سال ۱۴۹۲ به جای دیگر یعنی جزیره پُلینِزی با همان «کَلک»ی که ساختند، نقل مکان کردن. گفتند: چگونه؟ گفت: من یک «کَلَک» میسازم و ۵ هزار مایل را از آمریکای جنوبی (اقیانوس آتلانتیک) به «پُلینِزی» (اقیانوس آرام) خواهم رفت. همه به او گفتند: تو دیوانه ای و این سفر خودکشی محض است. هیچ کس به تو در این سفر احمقانه کمک نخواهد کرد.
ولی او مُصمم شد این سفر را انجام دهد و فرضیه خود را ثابت کند. او پول کافی نداشت و سخت به دنبال سرمایه گذار میگشت و سرانجام پیدا شد و پنج نفر هم از کشورهای دیگر جمع کرد و به کمک آنان و سرمایه دار «کَلَک» را ساختند؛ اما نکته سخت ماجرا این بود که این پنج تن نباید هیچ کمکی داشته باشند و کاملا تنها به دل اقیانوس بزنند. «کَلَک»ی که باید میساختند نیز باید به شکل باستانیاش میبود که خود ثور هیردال، شکل و شمایل کامل این «کَلَک»ها را در جزیره «پُلینِزی» در معبدها دیده بود. این «کَلَک» باید تماما از چوب شگفت انگیز «بالسا» ساخته می شد و هیچ فلزی نباید در آن به کار می رفت و باید تماما با ریسمانهای محکم بسته می شود و بعد از مدتی «کَلَک» را ساخته و سفر شگفت انگیر و خطرناک خود را آغاز کنند... .
ثور هیردال با خود دوربینی برد که از سفر خود فیلمبردای کند و در کل یک مستند بسازد. این مستند ساخته شد و در سال ۱۹۵۰ برنده جایزه اسکار بهترین مستند را از آن خود کرد.
حال در سال ۲۰۱۲ دو کارگردان نروژی، کمر همت بستهاند و از این سفر شگفت انگیز فیلم ساختهاند؛ فیلمی که به سال ۱۹۲۰ تا سال ۱۹۴۷ پرداخته شد. باید گفت ثور هیردال متولد ۱۹۱۴ بود؛ یعنی از شش تا ۳۳ سالگی، فیلمی که به قدری خوش ساخت است که واقعا میتواند به آن لقب یکی از بهترینهای سال را داد، آن هم با افتخار.
پرداختن به سفرهای اقیانوسی کار بسیار مشکلی است؛ به معنای اینکه فیلمنامه آن باید با ظرافت نوشته شود، به ویژه که این داستان «کُن ـ تیکی» واقعی است و به تک تک جوانب سفر و روحیات و اخلاقهای فردی تک تک شخصیتها باید به شکل عالی پرداخته شود و قابل لمس شوند؛ کاری که در کُن ـ تیکی، بسیار خوب انجام شده و در این گونه فیلمنامهها، شخصیتپردازی حرف اول را میزند، به دلیل اینکه شما در یک سفر اقیانوسی با شش تن رو به رو هستید؛ شش تن و یک اقیانوس بیکران و رخدادهایی که پیرامون این سفر اتفاق میافتد و اینقدر باید شخصیتها قابل لمس باشند که تماشاگر بتواند موقعیت شخصیت ها را باور کند، که حتی با دانستن پایان فیلم از آن لذت ببرد که این قابل لمس بودن شخصیتها همان گونه که گفتم، عالی انجام شده است و بیننده به شدت از آن لذت خواهد برد.
«یواخیم رانینگ» و «اسپن سندبرگ» دو کارگردان این فیلم شگفت انگیز هستند که کارشان را به بهترین نحو انجام دادهاند. کاری که این دو انجام دادهاند، در «کُن ـ تیکی» بسیار برای بنده جالب بود؛ اینکه چقدر خوب و در خور داستان و کلیت فیلم به زیباییشناسی محیط اهمیت دادهاند و هر از گاهی شاتهای نابی از اقیانوس بیکران آبی به رخ بیننده میکشانند. این کارشان واقعا عالی بود و در کُل باید بگویم اثر نابی ساختهاند که کمتر فیلمهایی میتوان به این شکل با داستانی واقعی یافت.
کُن ـ تیکی از لحاظ فنی بسیار خوش ساخت و عالی است و با این بودجه اندکی که داشتند، بسیار خوب کار کردهاند، به ویژه در طراحی صحنه و همینطور فیلمبرداری در لوکیشنهای بسیار سخت و طاقت فرسا که می توان واقعا در تماشای فیلم این سختی و مَشقت در ساخت فیلم را دید و لمس کرد.
اما باید گفت، بازیگرانی در کُن ـ تیکی ایفای نقش کردهاند که درست است برای ما ناآشنا هستند، ولی بازیهایشان ناباورانه عالی است و میتوان گفت تیم بازیگران کُن ـ تیکی بسیار خوب عمل کرده است و بازیگران تجربه نابی را در پرونده کاری خود رقم زدهاند.
کُن ـ تیکی یکی از بهترینهای ۲۰۱۲ و دیدنش یکی از واجبات زندگی است. باید این همه زیبایی که در اقیانوس نهادینه شده است، دید و از آن لذت برد و این را هم بگویم که کُن ـ تیکی، بسیار پُر تعلیق و هیجان انگیز است و واقعا در برخی سکانسها، نفستان را در سینه حبس میکند؛ بنابراین، به هیچ عنوان این فیلم را از دست ندهید، چراکه واقعیترین لحظات واقعی را میتوانید به شکل عالی در این فیلم بسیار زیبا ببینید که در هیچ فیلمی دیگری تا کنون دیده نشده است.