روزنامههای اصلاحطلب با نگرانی، از اتحاد اصولگرایان با تلاشهای مصباح یزدی خبر میدهند و تأثیر چنین اتفاقی بر آینده اصولگرایان و احمدینژاد را مورد توجه قرار دادهاند. درباره مذاکرات هستهای نیز برداشت امروز روزنامهها این است که پیشرفتهای مذاکرات هستهای ظاهراً فراتر از مواضع اعلامی است. سفر رئیسجمهور به روسیه و آینده دریای خزر، دیگر موضوع مهم روزنامههای سهشنبه است.
مصباح يزدي کانون اتحاد اصولگرايان و بازگشت احتمالی احمدینژاد
ابتکار در گزارشی با تیتر «مصباح یزدی درپی تشکیل جبهه متحد اصولگرایی» نوشته است: از سوی دیگر یک نماینده حامی جبهه پایداری خبر میدهد که آیتالله مصباح یزدی درپی تشکیل جبهه متحد اصولگرایی برآمده است. بیژن نوباوه نماینده تهران در مجلس، در ارتباط با وحدت جریان اصولگرایی و برنامههای جبهه پایداری برای رسیدن به وحدت در این جریان گفت: در انتخابات مجلس نهم درست است که اصولگرایان لیستهای متعددی داشتند، اما میتوان گفت که بیش از ۶۰ درصد همه لیستها دارای اسامی مشترکی بودند. من فکر میکنم که در این دوره جدید این لیستها به یکدیگر نزدیکتر شوند.
وی ادامه داد: جریان اصولگرایی جریان ثابتی است و من فکر میکنم که اکثریت ملت ایران به آن معتقد هستند. البته اگر ما بخواهیم تفسیر کنیم باید بگوییم که جبهه پایداری با اینکه از جریان اصولگرایی است اما اعتقادش به نیروهای جوان است. دنبال نیروهای تحصیل کرده و متخصص است. من هم فکر نمیکنم که این موضوع اعتقادی باشد که سایر اصولگرایان نپذیرند. من فکر میکنم که در دوره آینده اصولگرایان با همین نگاه که نیروهای خودشان را با ویژگیهایی همچون جوان بودن، متخصص بودن و تحصیل کرده و سابقه دار بودن معرفی کنند و فکر میکنم که اگر این نگاه وجود داشته باشد احتمال وحدت جریان اصولگرایی و جبهه پایداری بالا است.
این نماینده مجلس در پاسخ به این سؤال که چقدر احتمال ارائه لیستهای متفاوت و متعدد از سوی طیفهای اصولگرا وجود دارد نیز گفت: نه. من فکر نمیکنم با توجه به تجربهای که اصولگرایان در انتخابات ریاست جمهوری اخیر کسب کردند این ریسک را بکنند که لیستهای متفاوت بدهند. اصلا چرا باید چنین ریسکی را بکنند؟ میتوانند مثل دورههای قبل به این توافق برسند که فرمول مختلفی از نمایندگان طیفهای مختلف اصولگرایی بنشینند و لیستی واحد را تهیه کنند. نوباوه در ادامه در پاسخ به این سؤال که چقدر امکان دارد جبهه پایداری لیست نهایی اصولگرایان را همچون انتخابات گذشته قبول نکند، گفت: نه، ممکن است که گرایشها متفاوت باشد اما همان لیست اصولگرایی هم با لیست جبهه پایداری مشترکاتی داشت. به عنوان مثال من خودم جزء لیست جبهه پایداری بودم. ولی من فکر میکنم این دوره رسیدن به وحدت در میان اصولگرایان اجتناب ناپذیر است چراکه اصولگرایان حتما باید به این خاطر که ممکن است گرایش تازه تری مطرح باشد به یک لیست واحد برسند.
این عضو جبهه پایداری همچنین در مورد نقش آیتالله مصباح یزدی در مسیر رسیدن به وحدت نیز گفت: آیتالله مصباح همواره به عنوان یکی از علمای روشنفکر در جامعه ما نقش آفرینی کردهاند. الان هم همین است یعنی آیتالله مصباح در دیدارهایی که ما با ایشان داشتیم از وحدت کل جامعه صحبت میکنند. یعنی ایشان روشنفکرتر از این هستند و به اینکه باید از افتراق اصولگرایان کم شود و به وحدت برسند قائل هستند. ایشان تاکید دارند که اصولگرایان باید به وحدت برسند و تاکید دارند که باید یک جبهه مقتدر و متحد تشکیل شود.
جبهه پایداری که در دو سال آخر ریاست جمهوری محمود احمدینژاد در یک تغییر استراتژیک خود را مخالف احمدینژاد نشان میدادند و در برخی موارد انتقاداتی را متوجه وی کرده بودند، مطابق برخی خبرهای منتشره شد تلاشهایی را برای نزدیکی با احمدینژاد شروع کرد و یا بالعکس خود هدف تلاشهای احمدینژاد برای نزدیکی قرار گرفته است. دو روز پیش برخی رسانهها به نقل از یک نماینده مجلس خبر دادند که احمدینژاد قرار است در ضیافت شامی میزبان اعضای جبهه پایداری باشد. اما حمایت برخی از اعضای جبهه پایداری در ماههای اخیر از اقدامات احمدینژاد این نزدیکی را تقویت میکند. سؤالی که در اینجا خود را نشان میدهد این است که آیا جریان پایداری در صورت موفقیت در دیکته منویات خود به جریان اصولگرایی، بازگشت به احمدینژاد را هم در لیست خواستههای خود قرار خواهد داد؟ کسی که وضعیت «اضطرار» ی پیش آمده در اردوگاه اصولگرایی، علیرغم مخالفتهای شدید برخی از چهرههای متنفذ این جریان، او را علمدار جناح راست قرار داده بود.
اعتماد نیز در تحلیلی با تیتر «فروپاشی اصولگرایان با استمرار باج دادن به تندروها» نوشته: امیر محبیان، تحلیگر سیاسی اصولگرا در جدیدترین اظهارات خود گفته است که نشانههای انشعاب میان اعضای جبهه پایداری دیده میشود. او با بیان اینکه مشخص است نوعی از تعارض یا عدم همگرایی بین نگاه آرمانی آیتالله مصباح و نگاه عملگرایانه پایداریهای مجلس رخ داده است پیش بینی کرده که این اختلاف دیر یا زود خودش را نشان خواهد داد. محبیان که با تدبیر گفتوگو کرده افزوده است: با وجود بروز اختلاف، آنها در تلاشند این تعارض را پنهان کنند و در عین حال در تلاشند جدا شدن پایداریها از پدر معنویشان در قم را فعلابه تعویق بیندازند. نشانههایی از انشعاب میان شاخه قم و تهران جبهه پایداری به چشم میخورد اما اینکه چقدر بروز و ظهور پیدا کند بستگی به شرایطی دارد که به وجود میآید.
محبیان همچنین درباره وحدت اصولگرایان اظهار داشت: اگر اصولگرایان معتدل که بدنه اصلی را تشکیل میدهند، برای رسیدن به نوعی وحدت یا هماهنگی با جبهه پایداری دست به دادن باج بزند، یعنی سهم یا کرسیهای زیادی به آنها بدهد هر چند ممکن است در مقطعی شکلی از وحدت را نشان بدهد اما در درازمدت طغیان پروری کرده است. با این کار اصولگرایان اساسا نشان میدهد که هرکس علیه تشکیلات اصولگرایی قیام کند به او امتیاز خواهیم داد و در نهایت عملاباعث فروپاشی جریان اصولگرا میشوند که خطرناک است.
پیشرفتهای مذاکرات هستهای ظاهراً فراتر از مواضع اعلامی است
جوان در مطلبی با تیتر «نیویورک پنهان مذاکرات» نوشته: عباس عراقچی با فاصله زمانی از تیم مذاکره کننده ایرانی به تهران برمیگردد. سرگئی لاوروف وزیر خارجه روسیه میگوید ۹۵ درصد توافق بین ایران و ۱+۵ انجام شده و وزیر خارجه آلمان هم تأکید میکند که هیچ موقع ایران و ۱+۵ این قدر به توافق نزدیک نبودهاند.
یک مقام امریکایی میگوید، توافق هستهای میتواند راه را برای از سرگیری روابط تهران ـ واشنگتن باز کند. همه اینها نشانههایی از این هستند که تفاهمهای به دست آمده در نیویورک فراتر از آن چیزی است که مقامهای ایرانی و امریکایی در مواضع رسمی خود ابراز میکنند.
به گزارش جوان، این حس فزاینده در بین ناظرانی که از نزدیک مذاکرات هستهای ایران و ۱+۵ را دنبال میکنند وجود دارد که تیمهای مذاکره کننده ایرانی و امریکایی بخشهایی از تفاهمهای به دست آمده در نیویوک را از افکار عمومی در تهران و واشنگتن پنهان میکنند. یک مقام امریکایی جمعه شب بلافاصله بعد از تمام شدن مذاکرات سه جانبه ظریف ـ کری ـ اشتون، به جمع خبرنگاران امریکایی در نیویورک رفته و توضیحاتی مبسوط از مذاکرات ارائه کرده که سایت وزارت خارجه امریکا بدون اشاره به نام او، همه این گفتوگو را منتشر کرده است. بیشتر کسانی که از نزدیک ناظر مذاکرات هستند، میتوانند حدس بزنند که این مقام مصاحبه کننده، وندی شرمن معاون وزیر خارجه امریکا است، به خصوص که او در قسمتی از این گفتوگو میگوید که تازه از مذاکرات برگشته است.
با این حال، چیزی که بیش از همه در گفت وگوی او با خبرنگاران خودنمایی میکند این است که این مقام امریکایی هیچ جمله یا حتی کلمه آزار دهنده و تحریک کنندهای به زبان نمیآورد و برای اولین بار به صراحت میگوید که در صورت توافق جامع و متعهد ماندن ایران به تعهدات خود «تحریمها در وهله اول به حالت تعلیق درخواهد آمد و سرانجام ملغی خواهد شد». یک مقام بلند پایه امریکایی دیگر نیز دیروز برای اولین بار گفت که «توافق هستهای با ایران میتواند راه را برای از سرگیری روابط میان تهران ـ واشنگتن باز کند». فیلیپ گوردون، هماهنگکننده امور خاورمیانه در کاخ سفید در سخنرانیاش در شورای ملی ایران و امریکا، گفته که یک توافق هستهای میتواند پروسهای جدید ایجاد کند که به برقراری روابط میان ایران و امریکا منجر شود. هماهنگکننده امور خاورمیانه در کاخ سفید گفته که آخرین دور مذاکرات هستهای که هفته گذشته در نیویورک برگزار شده به پیشرفتهایی رسیده است.
هنوز جزئیاتی از اینکه در نیویورک چه گذشته و طی ۱۰ روز در چه سطوحی مذاکرات انجام شده، منتشر نشده ولی از لابهلای سخنان مقامهای ایران و امریکا میتوان حدس زد که مذاکرات نیویورک، یک ماراتن مذاکراتی تمام عیار برای دستیابی به توافق هستهای بوده است. مقام امریکایی که بلافاصله بعد از مذاکرات با خبرنگاران صحبت کرده و سایت وزارت خارجه امریکا سخنان او را منتشر کرده در توصیف ماراتن نیویورک میگوید: «واقعاً بحثها در این هفته و ظرف چند روز گذشته بسیار فشرده بوده و در همه فرمتها صورت گرفته است. دیدارهای دو جانبه و سه جانبه بسیاری از سران کشورها با روحانی رئیسجمهور و برخی دیدارها به صورت دوجانبه با ظریف وزیر امور خارجه ایران صورت گرفت. مذاکرات متناوب و چند ساعته و بسیارفنی میان کارشناسان صورت گرفته است و همه ما این را میدانیم».
خبرنگاری در پایان گفتوگو از او میپرسد: «آیا دیدار مخفیانهای بین روحانی وکسی از طرف شما یا ما انجام شد؟ (خنده) البته میدانم برنامهای در کار نبوده است». مقام امریکایی با این جمله به او پاسخ میدهد: «تا آنجا که اطلاع دارم خیر». نفر دوم تیم مذاکره کننده ایرانی هم که با فاصله از زمانی قابل توجه از نیویورک برمی گردد، برخلاف تأکیدی که در پایان مذاکرات درباره وجود اختلافات «کلان» و «اساسی» داشت، در گفتوگویی جداگانه با خبرگزاری چینی کیودو، گفته که به رغم وجود اختلافات بر سر مسائل اصلی دور بعدی مذاکرات هستهای ایران و گروه ۱+ ۵ در کمتر از دو هفته دیگر در یک شهر اروپایی برگزار خواهد شد.
سید عباس عراقچی میگوید که ما توانستیم در یک فضای سازنده به درکی به مراتب بهتر برسیم اما اختلافات بر سر مسائل اصلی هنوز به قوت خود باقی است. عضو ارشد تیم مذاکره کننده هستهای همچنین معتقد است که برخی از ایدههای مطرح شده در نشست نیویورک امیدوار کننده هستند اما هیچ یک از آنها نتوانستند در خصوص مسائل کلیدی مورد اختلاف یک درک مشترک به ما بدهند. از این رو نتوانستیم به پیشرفتی ملموس در مذاکرات اخیر برسیم. عراقچی هشدار داده که اگر قرار باشد توافقی حاصل شود بهتر است که آن را اکنون انجام دهیم؛ تمدید مذاکرات سخت و بیاستفاده خواهد بود.
درباره اینکه مذاکرات ۱۰روزه نیویورک بخشهای ناگفتهای دارد، هنوز اجماع نظر گسترده شکل نگرفته ولی به نظر میرسد در حالی که مقامهای امریکایی میگویند قرار شده که جمع بندی تفاهمات به دست آمده به پایتختها برده شود، در کنگره امریکا نیز این احساس فزاینده وجود دارد که تفاهماتی در پشت پرده به دست آمده و طرفها آن را از افکار عمومی مخفی میکنند. به گزارش واشنگتن پست، لیندسی گراهام نماینده جمهوری خواه کنگره امریکا گفته که معتقد است توافق هستهای ایران، بزرگترین اشتباهی است که دولت اوباما آن را روی میز خود دارد.
گراهام معتقد است که دولت اوباما به دلیل در پیش بودن انتخابات کنگره، به شدت برای توافق با ایران دست و پا میزند. به خاطر همین گراهام یک بار دیگر در حال مطرح کردن این بحث است که کنگره امریکا باید دولت اوباما را موظف کند که هرگونه توافق را به تصویب کنگره برساند: «اگر توافق خوبی با ایران انجام شود، من نیز به آن رأی خواهم داد. یک توافق خوب توانایی ایران برای فرار هستهای را از بین میبرد» گراهام البته گفته که نمیخواهد در کارهای اجرایی دولت اوباما دخالت کند و منظور او این است که محصول نهایی دولت اوباما (توافق با ایران) به رأی کنگره گذاشته شود. نشانههای ورود مخفیانه دو طرف به مرحله حساس مذاکرات را میتوان از واکنش اسرائیلیها احساس کرد.
در حالی که اویگدور لیبرمن وزیر خارجه تندرو نتانیاهو همچنان تأکید دارد که به نتیجه مذاکرات هستهای با ایران خوشبین نیست، روزنامه هاآرتص در گزارشی این سؤال را مطرح کرده که آیا اوباما در حال کنار گذاشتن تعهداتی است که داده بود؟ جروزلم پست نوشته که تل آویو از نرمش در قبال ایران نگران است و اریک شاون خبرنگار فاکس نیوز نیز پیش بینی کرده که نتانیاهو در سخنرانی خود در مجمع عمومی سازمان ملل هشدار خود درباره برنامه هستهای ایران را تکرار خواهد کرد.
ایران نیز از قول موسویان و در مطلبی با تیتر «مذاکرات نیویورک پرونده هسته ای را۲۰ درصد پیش برد» نوشته: قبل از سفر به نیویورک دو طرف روی ۷۰ درصد متن توافق کرده بودند. با مذاکراتی که در نیویورک صورت گرفت ۹۰ درصد متن مورد توافق قرار گرفت. لذا مسیر مذاکرات مثبت، کار آمد و سازنده بوده است. موارد باقی مانده هم عمدتاً در محدوده غنیسازی و زمانبندی و روند برداشتن تحریمهاست. مهم این است که روی اصل غنیسازی در خاک ایران و اینکه کل تحریمهای مربوط به هستهای باید برداشته شود، توافق وجود دارد. در سفر نیویورک ارتقای جایگاه سیاسی جهانی ایران به نمایش گذاشته و رهبران جهان نفوذ ایران را به رسمیت شناختند. اما دیدارهای سطح عالی هم به معنی این نیست که دو طرف به صرف دیدار از مواضع خود عقب نشینی کنند. دیدار سران ایران و انگلیس هم از همین مقوله است. انتقال از دوره تقابل به دوره «ماه عسل سیاسی» حداقل یک دهه زمان نیاز دارد.
ابتکار هم در بخشی از سرمقاله خود با تیتر «ما، آمریکا و آن پنج کشور دیگر» به قلم سیدعلی محقق نوشته: هم خبرهایی که از مذاکرات اخیر به بیرون درز کرده، هم اظهارات وزرای خارجه شش کشور و هم این بار اظهارات عجیب و غریب دیوید کامرون نشان داد که طرفین اصلی دعوای هستهای در واقع همچنان تهران و واشنگتن هستند و بقیه کشورها به وضوح نه در تشدید تقابلها و نه در تعدیل اختلافها استراتژی ثابت و مشخصی ندارند. آنها معمولا تابعی از روند مذاکرات مستقیم ایران و آمریکا هستند و به اقتضای منافع آنی و آتی پایتخت خود در این مسیر و در راستای سایر تحولات جهان تاکتیک خود را تغییر میدهند.
اروپاییهای گروه به طور سنتی در روند مذاکرات خود را با منویات نمایندگان واشنگتن هماهنگ میکنند و گاهی به نیابت از آنها نقش پلیس بد و گاهی نقش میانجی و پلیس خوب را ایفا میکنند. غیر اروپاییهای گروه هم معمولا به اقتضای منافع داخلی و آنچه که در جهان پیرامونی آنها میگذرد، نقش و نقشه خود را در لحظه تنظیم و ارائه میکنند. از این رو است که نقش سیال هرکدام از این ۵ کشور معمولا نه چندان قابل پیش بینی است و نه چندان در مقایسه با نقش برادربزرگتر گروه (آمریکا) دارای اهمیت است. از این رو است که اگر دولت حسن روحانی و دیپلماتهای کشورمان بر آنند که این مذاکرات پیشرفت کند و به توافق ختم شود و شروط کشورمان نیز لحاظ شود باید هم در فاصله مذاکرات اواخرمهر و هم در طول مهلت باقیمانده تا ۲۴ نوامبر به این نکته توجه کند که طرف اصلی چانه زنیها مشخص است و در عین حال باید صرفا حرکتهایگاه زیگزاگی سایر اعضای گروه را هم رصد و در صورت لزوم تعدیل یا خنثی کرد.
گام بلند تقسیم خزر در آستاراخان
خراسان در گزارش خود از سفر رئیسجمهور به روسیه نوشته: چهارمین اجلاس سران خزر که روز گذشته در آستاراخان روسیه برگزار شد بنا بر اعلام مقامات مسئول توافقهای مهمی را به ویژه در حوزه تحدید حدود یا همان تقسیم خزر در پی داشت. براساس آنچه اعلام شده ۵ کشور به پیشرفتهای قابل توجهی برای آمادگی کنوانسیون وضعیت حقوقی دریای خزر دست یافتند که قرار است در سال ۲۰۱۵ به امضا برسد. همچنین دراین نشست درباره حضور نظامی نداشتن کشورهای غیر منطقهای در خزر نیز توافق شد.
خبرگزاری رسمی دولت (ایرنا) جزئیاتی از این توافق را به نقل از پرویز اسماعیلی معاون ارتباطات و اطلاع رسانی دفتر رئیس جمهوری منتشر کرده است که به طور مشخص تعیین تکلیف رژیم حقوقی استفاده از سطح خزر را چنین بیان میکند: «به دنبال توافق روسای جمهور کشورهای ساحلی خزر در اجلاس سوم سران در باکو برای تجدید حدود مناطق سطح دریای خزر، در اجلاس چهارم سران، عرض منطقه حاکمیت ملی ۱۵ مایل دریایی (نزدیک به ۲ کیلومتر) و عرض منطقه انحصاری ماهیگیری ۱۰ مایل (مجموعا ۲۵ مایل) تعیین شد و مابقی دریا به عنوان پهنه مشترک تعیین شد که بین ۵ کشور مشترک خواهد بود».
این توافق دقیقا به چه معناست و آیا چنین توافقی منافع ایران را تأمین خواهد کرد؟
ایران طی سالهای گذشته و پس از تحولاتی که در مواضع ۴ کشور دیگر خزر رخ داد همواره بر تعیین حدود این پهنه آبی بر اساس قاعده «انصاف» یا Equaity تأکید کرده است که با این فرمول سهم ایران از خزر ۲۰ درصد خواهد بود. از هفت هزار کیلومتر ساحل خزر فقط ۶۸۰ کیلومتر یا به عبارتی ۱۰ درصد خط ساحلی آن در اختیار ایران است که این خط ساحلی به واسطه اینکه مقعر میباشد اگر مبنای تقسیم و تحدید حدود براساس کنوانسیون ۱۹۸۲ حقوق دریاها قرار گیرد عملا اجحاف گستردهای نسبت به حق ایران اعمال خواهد شد. ضمن اینکه سواحل جنوبی خزر که در اختیار ایران است برخلاف سواحل شمالی عمقی تا حد کمتر از ۵۰ متر دارد اما در مناطق جنوبی یعنی سواحل ایران تا ۱۰۰۰متر عمق دارد که عملا استفاده از منابع انرژی بستر آن برای ایران هزینه زیادی خواهد داشت.
همچنین به واسطه جریان آبی این دریا عمده فاضلاب ریخته شده از سوی دیگر کشورهای ساحلی به سواحل ایران هدایت میشود. با توجه به مجموع این شرایط و پیشینه تاریخی استفاده ایران از این پهنه آبی و همچنین حقوق بین الملل که در این موارد با درنظر گرفتن تمامی شرایط -و نه فقط شکل جغرافیایی سواحل برای تعیین حدود – براساس قاعده «انصاف» یا Equaity رای به تقسیم میدهد همچنان که در اکثر اختلافات تحدید حدود که در حقوق بین الملل پیش آمده دیوان بین المللی دادگستری براساس قاعده انصاف رای داده است. به طور مثال در قضیه دریای شمال، در اختلاف بین مالت، لیبی و لیبی – تونس، آمریکا و کانادا در مورد خلیج ماین هم دیوان براساس قاعده انصاف رای داد که ایران نیز باید با تاکید بر اصل منافع ملی این پهنه آبی را پیگیری کند.
براساس مصوبه شورای عالی امنیت ملی که چند سال قبل و در دوره دولت اصلاحات ابلاغ شد هیچ کشوری نباید در منطقه ۲۰ درصدی بستر و زیر بستر مورد نظر ایران بهره برداری و حتی امور اکتشافی انجام دهد - کما اینکه بخش عمدهای از منابع نفت و گاز منطقه خزر جنوبی در همین محدوده ۱۷ تا ۲۰ درصد قرار دارد - سیاستی که تا امروز نیز به درستی پیگیری شده است.
اما آنچه در نشست دیروز سران در خزر اتفاق افتاد ارتباط زیادی با بحث تقسیم بستر خزر که به واسطه استفاده از منابع به ویژه منابع انرژی محل مناقشه جدی است نداشت. البته این توافق تا حد زیادی میتواند رژیم حاکم بر خزر را تعیین کند آنچه میماند درصدهایی است که هر کشور از بستر دریا دریافت خواهد کرد. براین اساس اکنون تکلیف سطح این پهنه آبی منحصر به فرد مشخص شده است و هر کشور ۱۵ مایل دریایی از ساحل محدوده سرزمینی و ۱۰ مایل دیگر منطقه اختصاصی ماهیگیری خواهد داشت و مابقی سطح دریا منطقه مشترک خواهد بود که امکان حضور و تردد تمامی ۵ کشور در این منطقه میسر است. اینکه سطح دریا حالت مشاع داشته باشد به لحاظ مسائل امنیتی به ویژه از خواستههای ایران و روسیه بوده و همواره بر این موضوع تاکید داشتهاند چرا که در این حالت و براساس قواعد حقوقی اقدامات هریک از کشورها در منطقه مشترک باید با موافقت دیگر شرکا باشد لذا این بخش از توافق ورود برخی کشورهای فرامنطقهای به حوزه خزر را محدود میکند هرچند در توافق دیگری در اجلاس دیروز ۵ کشور بر عدم حضور نظامی کشورهای غیر منطقهای در خزر توافق کردند که به نوعی تکمیل کننده این توافق است ضمن اینکه قدرت نیروی دریایی ایران و روسیه حوزه حضور این ۲ کشور در منطقه مشترک را استحکام بیشتری میبخشد.
موضوع خزر مسأله فراجناحی میباشد و همواره یکی از موارد مورد توجه افکار عمومی در داخل کشور بوده و همه ایرانیان با حساسیت خاصی تحولات این حوزه به ویژه مباحث سهم ایران از خزر را دنبال میکنند. اکنون در ایستگاه آستاراخان سران ۵ کشور ساحلی خزر تصمیمات مهمی را درباره نحوه استفاده از سطح خزر اتخاذ کردهاند تصمیماتی که میتواند کلاف سردرگم تعیین نهایی رژیم حقوقی بزرگترین دریاچه جهان را پس از ۲۳ سال از فروپاشی شوروی بازکندهرچند تقسیم بستر دریا به ویژه تعیین مرز ایران و آذربایجان و ترکمنستان در بستر خزر بحثی پرچالش بوده و ممکن است این کلاف را دوباره پیچیده نماید. باید برای پاسخ به این سؤال تا نشست بعدی سران در سال ۲۰۱۵ در قزاقستان صبر کنیم.
شرق نیز در مطلبی با تیتر «سال آینده؛ امضای رژیم حقوقی خزر» نوشته: روز گذشته شهر ساحلی «آستاراخان» شاهد چهارمین اجلاس سران کشورهای حاشیهای دریایخزر بود. پس از استقبال رسمی رئیسجمهوری روسیه از همتای ایرانی خود، این دو به همراه روسای جمهوری قزاقستان، ترکمنستان و جمهوری آذربایجان، سه کشور دیگر حاشیه خزر، راهی اتاق جلسه شدند. به گزارش «پایگاه اطلاعرسانی ریاستجمهوری» روحانی در سخنرانیاش در این جلسه با تاکید بر اینکه تضمین صلح، ثبات و امنیت در خزر در گروی اصول بنیادین است، گفت: «این اصول عبارت است از پرهیز از ورود به رقابتهای تسلیحاتی، خودداری از کاربرد نیروهای مسلح، انحصار دریانوردی فقط برای شناورهای تحت پرچم پنجکشور ساحلی، ممنوعیت حضور نیروهای نظامی بیگانه، لزوم اتفاق آرا در تصمیمات، پرهیز از اقدامات یکجانبه، آزادی دریانوردی، برابری رفتار و در نهایت اتخاذ سیاستهای هماهنگ خواهد بود».
رئیسجمهوری افزود: «امضای اعلامیه رؤسای جمهوری ما را به تدوین کنوانسیون رژیم حقوقی دریایخزر نزدیکتر خواهد ساخت و تا آن زمان نیز معاهدات موجود، مبنای همکاری ما خواهند بود». او افزود: «من به عنوان رئیس کشوری که نیمی از ساحلنشینان این دریاچه در آن ساکن است، اعلام میدارم که تنها راه نیل به صلح و ثبات و توسعه پایدار در منطقه، توجه به مصالح بلندمدت و منافع همه کشورهای ساحلی دریایخزر و رعایت اصل «اتفاقآرا» در کلیه تصمیمات متخذه پیرامون این دریاست». پوتین نیز گفت: «رژیم حقوقی دریایخزر سال ۲۰۱۵ امضا میشود». او همچنین تأکید کرد کشورهای حاشیه دریایخزر در سال۲۰۱۶ میلادی مانور مشترک اضطراری برگزار خواهند کرد. به گزارش «ریانووستی» کشورهای حاشیه خزر در مورد عدم حضور نظامی کشورهای غیرمنطقهای در خزر توافق کردند.