به گزارش «تابناک» روزنامههای امروز دوشنبه بیستم مرداد در حالی چاپ و منتشر شدند که افشاگری پرویز فتاح در آنتن زنده تلویزیون درباره املاک بنیاد مستضعفان که در اختیار چهرههای سیاسی چپ و راست قرار دارد، با تیترهای مختلفی از جمله تیغ فتاح بر چهره سیاسیون (شرق)، فتاح فاش میگوید (اعتماد)، فتاح علیه همه (آفتاب یزد)، گمانه انتخاباتی بودن در حمله فتاح به چپ و راست (ابتکار)، فاز جدید املاک نجومی (همدلی) برجسته شده است. با نگاهی به روزنامههای امروز مشخص می شود، بیشتر روزنامههای جریان اصولگرا در صفحات نخست خود از کنار این موضوع عبور کردند و سخنان فتاح بیشتر در روزنامههای اصلاح طلب مورد توجه و تحلیل قرار گرفته است.
در ادامه تعدادی از یادداشتها و سرمقالههای منتشره در روزنامههای امروز را مرور میکنیم؛
دیاکو حسینی، مدیر برنامه مطالعات جهانی مرکز بررسیهای استراتژیک ریاست جمهوری طی در بخشی از یادداشتی با عنوان ما و مسأله ایغورها در روزنامه ایران نوشت: دولت چین تسلط کامل بر استان سین کیانگ دارد و به نظر میرسد که نسبت به نظارتهای بینالمللی به آنچه در این استان میگذرد، بی تفاوت نیست. به علاوه، دولت چین رابطه دوستانهای با ایران دارد و ایران میتواند بدون هیاهوی رسانهای، نگرانیهای خود را به پکن انتقال دهد. تحت این شرایط در حالی که راههای بهتری برای ابراز نگرانی ایران وجود دارد، اعلام عمومی اعتراض به برخی رفتارهای گزارش شده دولت چین، هیچ کمکی به اقلیتی که شاید تحت ستم باشد، نمیکند. در همین حال، هیچ کدام از گزارشهایی که در تکیه به منابع امریکایی گاهی به شکل مبالغهآمیزی از نوعی نسلکشی در استان سین کیانگ خبر میدهند، قابل اعتماد نیست.
ایالات متحده در حالی که جنگ سرد تازهای را با چین آغاز کرده، انگیزه بالایی به منظور تحریف و بزرگنمایی اطلاعات نادرست علیه آن کشور دارد. استان سین کیانگ با اشغال یک ششم مساحت چین، ۲۵ درصد از منابع ذغال سنگ و نزدیک به ۴۰ درصد از منابع نفت و گاز این کشور را در خود جای داده و پل ارتباطی چین به خشکیهای اوراسیاست. بدون سین کیانگ، چین عمدتاً به یک قدرت پرچالش در آسیای دریایی محدود خواهد ماند و باید ایدههای بلندپروازانه مانند جاده ابریشم جدید از مسیر آسیای مرکزی را برای همیشه کنار بگذارد. این مسأله تأثیر مستقیم و هنگفتی بر چشمانداز بازخیزی چین که در سالهای اخیر همه چشمها را به خود خیره کرده، خواهد داشت. تلاش امریکا برای بی ثبات کردن سین کیانگ، یک روش فریبنده برای اخلال در داستان ظهور چین است.
جمعیت ۱۱ میلیونی ایغورها در سین کیانگ که خود را به لحاظ دینی و نژادی از اکثریت قوم هان در سرزمین اصلی چین جدا میدانند، در گذشته گاهی راه استقلال خود را در استفاده از ابزارهای خشونتآمیز دیدهاند. جنبش استقلال ترکستان شرقی که زمانی تحت حمایت اتحاد شوروی قرار داشت، امروز یک دولت در تبعید در واشنگتن تشکیل داده و مخفیانه از سوی تعدادی از دولتهای غربی نیز حمایت میشود. این جنبش که مهمترین تکیه گاه فراگیر برای آرمانهای جداییطلبانه ایغورهاست، در شاخه نظامی خود یک سازمان افراطی با عنوان جنبش اسلامی ترکستان شرقی را تشکیل داد که بعد از چندین عملیات تروریستی سرانجام در سال ۲۰۰۲ از سوی شورای امنیت سازمان ملل متحد و کشورهای مختلف در لیست گروههای تروریستی قرار گرفت. این سازمان بعدها همچنان در افغانستان و سوریه نیز در کنار افراطیترین گروههای تکفیری فعالیت داشته است. با وجود این، دولت چین بخوبی نسبت به این حساسیت و راههایی که امنیت پایدار را به این استان بازمیگرداند، واقف است. یک سال پس از آشوبهای این استان در سال ۲۰۰۹ که به کشته شدن بیش از ۲۰۰ نفر منجر شد، هو جین تائو رئیس جمهوری وقت چین در جریان دیدار از آن استان، راه اساسی برای حل مسأله سین کیانگ را توسعه آن دانست. از آن زمان وضعیت اقتصادی در سین کیانگ به میزان قابل توجهی بهبود یافته است.
تولید ناخالص داخلی این استان به بیش از دو برابر و میانگین سرانه درآمد در نواحی شهری و روستایی سالانه ۶/۷ درصد افزایش داشته است. امروز میدانیم که تبلیغات غرب پیرامون آنچه گاهی «اردوگاههای کار اجباری» نامیده شده درست نیست. بر اساس جزئیات کتاب سفیدی که دفتر شورای اطلاعات جمهوری خلق چین در مرداد سال گذشته منتشر کرد، وظیفه اصلی این مراکز که در سراسر سین کیانگ پراکنده هستند، آموزش زبان، قوانین چین و مهارتهایی است که هر فرد برای بهرهمندی از حقوق شهروندی چین و مشارکت در فرصتهای اقتصادی باید از آن برخوردار باشد. از دیدگاه دولت چین، فقر و نقصان در مهارتهای زبانی و آشنایی با قوانین جاری، از مهمترین دلایل گرایش جوانان ایغور به گروههای افراطی است و این مراکز به آنها کمک میکند که این مشکلات را پشت سر بگذارند.
هیچ کدام از اینها ثابت نمیکنند که احتمالاً هیچ گونه ظلم یا نقض حقوق انسانی در سین کیانگ صورت نمیگیرد، اما تا زمانی که تحقیقات مستقل و قابل اتکایی وجود نداشته باشد، گزارشهای غربی که اغلب با انگیزههای سیاسی همراه است، نمیتواند معیار خوبی برای تشخیص واقعیت در سین کیانگ باشد. همین تفاوت عمده، سرچشمه رفتار متفاوت ایران با مسأله ایغورها از یک طرف و مستضعفان تحت ستم در یمن، فلسطین و لبنان از طرف دیگر است.
یعقوب رضازاده، عضو هیات رییسه کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس یازدهم طی یادداشتی با عنوان تبعات دور زدن مجلس در روزنامه جهان صنعت نوشت: رییسجمهوری اواخر هفته گذشته از تصمیمی برای گشایش اقتصادی کشور در جلسه شورای هماهنگی سران قوا صحبت کرد و روز یکشنبه رییس مجلس هم در این باره صحبتهایی را بیان کرد. این در حالی است که نمایندگان به این روند معترض هستند که چرا آنها به عنوان نمایندگان مردم از جزئیات این طرح بیخبرند در حالی که قانونگذاری جزو ذات مجلس است و نباید بخشهای دیگر طبق قانون به این وظیفه ذاتی مجلس ورود کنند.
نظر نمایندگان این است که بسته اقتصادی و پیشنهادهایی برای گشایش اقتصادی خوب است، ولی باید این اقدام از طریق مجلس انجام شود و روند قانونی خودش را طی کند. اگرچه در این شرایط آشفته اقتصادی فعلی چنین طرحهایی خوب است، ولی نباید نمایندگان مجلس از مفاد و جزئیات آن بیاطلاع باشند. در این باره روز یکشنبه به آقای قالیباف تذکر دادیم که این تصمیم حتما باید از طریق صحن علنی طرح میشد، ولی ما از این بسته و پیشنهاد بیاطلاعیم و جزئیات آن هم خبر نداریم و این یک ضعف و ایراد بزرگ است.
تصمیمات مهم اقتصادی در حالی در جلسات شورای هماهنگی اقتصادی سران سه قوه گرفته میشود که این شورای هماهنگی به دستور رهبری به منظور تصمیمگیری درباره تحریمها و مسائل حاد کشور و امور خارجی قرار بود تشکیل شود. ولی اخیرا شاهدیم که متاسفانه سران سه قوه بدون در نظر گرفتن نظر نمایندگان و مجلس درباره امور داخلی کشور هم تصمیمگیری میکنند و به نوعی با مجلس موازیکاری دارند. مثلا این بسته اقتصادی یا همان گشایش اقتصادی که مطرح شده، هزینه و اعتبار و بودجه نیاز دارد. این در حالی است که دولت با کسری بودجه مواجه است و باید این پیشنهاد را به صورت لایحه دوفوریتی به مجلس ارائه دهد. نمایندگان هم قطعا طی یک یا دو جلسه آن را به تصویب میرسانند و هیچ جای نگرانی وجود ندارد و روند قانونی خودش را هم طی میکند.
بنابراین مجلسی که کارآمد است و نمایندگانش معمولا سابقه ۳۵ یا ۴۰ سال خدمت به نظام را دارند و معمولا جنگدیده هستند، تصمیمی میگیرند که به نفع کشور و نظام است. همچنین نباید فراموش کرد تصمیمی که ۲۸۰ نفر بگیرند و خردجمعی در آن دخیل باشد، قطعا بهتر از تصمیماتی است که توسط سه نفر در شورای هماهنگی سران قوا گرفته شود. این کار منطقیتر و به مصلحتتر است.
مشکلات اکتسابی که امروزه مردم با آن به طور جدی مواجه هستند شامل بحث مسکن، ارز، طلا، بازار خودرو و معیشت مردم است و قطعا تصمیمی که گرفته میشود، موقتی و اورژانسی و فوری است. ولی با داشتن منابع مختلف و گوناگونی که در کشور داریم برای حل این مشکلات نیازمند مدیریت و پشتوانه قوی دستگاههای دولتی، تعامل با کشورهای همسایه، کمک به درآمد استانهای مرزی و… هستیم؛ بنابراین برای کاهش مشکلات اقتصادی کشور یا همان ارائه بسته و پیشنهاد گشایش اقتصادی باید دست به دست هم دهیم و از راه درست و قانونی مشکلات مردم را کاهش دهیم.
عباس موسایی فعال سیاسی اصلاحطلب در سرمقاله امروز روزنامه آرمان ملی با عنوان آیا سخن صرف فتاح را فاتح میکند؟ سخنان روز گذشته پرویز فتاح در رسانه ملی را از منظر سیاسی خود تحلیل کرد و نوشت: سخنان پرویز فتاح در برنامه نگاه یک تلویزیون را میتوان رونمایی زودهنگام و آرام اصولگرایان از کاندیدای خود در انتخابات ریاستجمهوری ۱۴۰۰ دانست. آنچه را فتاح بر زبان راند میتوان تولیدات و برساختههای گفتمانی اتاق فکر و طراحان انتخابات آینده، برای تصاحب پوپولیسم منفی ارزیابی کرد. فتاح در این گفتگو کوشید تا معطوف به آنچه در زیر پوست و نبض سیاست در سپهر سیاسی ایران میگذرد، «خود» را در قاب و قالبی نرم و پنهان، بهعنوان «دیگری» اشخاص و جریانهای سیاسیای که در موقعیت گلایه، اعتراض و تنفر توده مردم قرار دارند، رونمایی کند. نرم و پنهان، از آن جهت که کوشید سخنانش، سویههای سیاسی خشن و آشکاری نیابد، مرزهای مرسوم را درنوردد، از بخشی اشخاص و کانونهای اصولگرایی تنفرزا، فاصله بگیرد و از نقطه عزیمت سلامت و پاکی، با مخاطب سخن بگوید. این پنهانسازی، اما آنچنان آشکار است، که خود ایشان نیز نتوانست بدان نپردازد، مخصوصا آنجا که گفت «میگویند من برای تبلیغات پوپولیستی و ۱۴۰۰، اینگونه سخن میگویم، که اهمیتی ندارد.»، اما نگفت که آنهایی که این را میگویند، درست تشخیص دادهاند یا نه و نه تنها حضور خود را تکذیب نکرد، که بخشی از پروژه اتاق فکر پشت سر خود را آشکار ساخت.
اما آنچه فتاح و اتاق فکر پشتیبان ایشان در این برنامه نادیده انگاشت، فراتر از آن پنهانسازی آشکار، بیالتفاتی به این نکته مهم بود که «گفتمانسازی» امری فراتر از سخن و گفتار است و سویههای قدرتمندی از کردار، زمینه، زمانه، هارمونی گفتار و کردار و... را شامل میشود. به عبارتی نمیتوان سخن صرف را تحت عنوان گفتمان به خورد سیاست داد و با تکیه صرف بر سخن، گفتمانی برساخت و ساختاری را مفصلبندی کرد. برعکس میتوان گفت که گفتههای فتاح، ناگفتههایی را عیان ساخت که بیش و پیش از آنکه برای وی و جریان متبوعش برگی برنده باشد، برگهایی قوی را در دست رقیب قرار خواهد داد. او آنجایی که کوشید، فاصله خود را با اشخاصی که تا دیروز هویت سیاسی مشترکی با ایشان داشت، نمایان سازد، در ذهن و ضمیر مخاطب این سوال را پیش میآورد که نسبت ایشان با گذشتهای که بخشی از آن بوده است، چیست؟ در این ارتباط، فتاح نیازمند عیانسازی مناسبات، مقومات و نظام تفاوت گفتمان امروزین خود با گفتمانی است که تا دیروز بخشی از آن به شمار میرفت. سوال بنیادین از فتاح آن است که چگونه میتوان از بطن و متن یک ساختار، در نقش دیگری و اپوزیسیون آن، ظاهر شد؟ آیا پس از رو شدن بازی اصولگرایان در دهه هشتاد و شکلدهی ائتلاف اقتدارگرایی و پوپولیسم منفی، امکان بازتولید آن بازی در قالب پرویز فتاح، امکانپذیر است؟ آیا اقتدارگرایان میتوانند از منتهیالیه درون ساختار، شخصی را آنچنان تجهیز کنند که ژست و صورت اپوزیسیون اختیار کند و از دل متن، حاشیه را علیه متن بشوراند؟ از طرفی از منظر تحلیل گفتمان، میتوان گفت که آنچه فتاح میکوشد از منظر شخصی، با غیریتسازی با اشخاص گوناگون، برای او هویتسازی کند، در مسیر هویتسوزی گفتمانی که خود در بطن و متن آن قرار داشته است، گام برداشته است. در یک کلام، فتاح برای ظهور در گفتمان و پوزیشنی جدید، راهی بس دراز در پیش دارد، راهی که چندان برای او راحت نیست.