به گزارش «تابناک»؛ روزنامههای امروز چهارشنبه سی ام مهرماه در حالی چاپ و منتشر شد که سقوط بازارهای ارز و سکه و خودرو از یک سو و عبور مجلس از استیضاح روحانی، انتقادات تند سعید نمکی از عدم رعایت پروتکلهای بهداشتی و گزارش هایی از آخرین گمانهها از آرایش انتخابات ۱۴۰۰ از سوی دیگر در صفحات نخست روزنامههای امروز برجسته شده است.
در ادامه تعدادی از یادداشتها و سرمقالههای منتشره در روزنامههای امروز را مرور میکنیم؛
روزنامه آفتاب یزد در بخشی از گزارش امروز خود با عنوان با لاریجانی - روحانی تا ۱۴۰۴؟ نوشت: مهمترین موضوعی که در این زمینه قابل حدس است اینکه با توجه به انتخابات ۱۴۰۰ قابل حدس است که لاریجانی روی کمک و حمایتهای دولت روحانی حساب باز کرده باشد. هنوز لاریجانی به طور شخصی درباره ۱۴۰۰ موضعی را بیان نکرده است، اما به نظر میرسد نزدیکان لاریجانی در این زمینه سیگنالهایی را فرستادهاند که حکایت از این دارد که لاریجانی مایل به نقشآفرینی در ۱۴۰۰ است. در همین زمینه مهرداد بائوج لاهوتی، نماینده ادوار مجلس، درباره انتخابات ۱۴۰۰ با اشاره به احتمال کاندیداتوری علی لاریجانی در انتخابات ریاست جمهوری سال آینده گفت: «بنده ۱۲ سال با لاریجانی کار کردم؛ لاریجانی یک شخصیت فراجناحی است و معمولا در تصمیماتش، منافع ملی را در نظر میگیرد و به منافع این جناح و آن جناح، توجهی ندارد و همواره مشورتپذیری، اطاعتپذیری و پیرو خط ولایت و رهبری بودنش، تا جایی که بنده، او را میشناسم براساس اعتقاد به مبانی است.»
لاهوتی ادامه داد: «بر این باورم که لاریجانی، شخصیتی است که قادر به جمع کردن این معادلات و تعاملات سیاسی است. به عنوان مثال میتوان به نقش او در مذاکره با چین اشاره کرد؛ چین همواره از ما گلایه داشت که ایران میخواهد با ما کار کند یا خیر. به هر روی لاریجانی، محوریت مذاکره با چین را در اختیار گرفت تا آن را به نتیجه برساند. در حال حاضر هم پس از مجلس، با اعتماد رهبری در حال پیگیری پروژه چین است.»
اما نامزد مورد حمایت حسن روحانی، رئیس جمهور در انتخابات ۱۴۰۰ کیست؟ این سوالی است که وب سایت نامه نیوز مطرح کرده و سعی دارد به این نتیجه برسد که روحانی ترجیح میدهد کرسی ریاست جمهوری را بعد از خود تحویل علی لاریجانی دهد.
وب سایت اصولگرای فردا نیوز نیز درباره این موضوع مینویسد: «به نظر میرسد که در این گمانهزنی چندان هم خطا نرفته باشد، هرچه باشد علی لاریجانی ویژگیها و امتیازهایی دارد که او را برای خیلیها تبدیل به یک گزینه مطلوب میکند. شاید آنطور که ابطحی، عضو جبهه پایداری گفته بود، لاریجانی در انتظار چراغ سبز اصولگرایان بماند و قبل از جلب حمایت آنان وارد عرصه رقابتهای انتخاباتی نشود، اما تا همینجای کار هم کم حمایت ندارد. از یک سو کارگزارانیها سنگ او را به سینه زده و دنبال راضی کردن باقی اصلاحطلبان به حمایت از او هستند و از سوی دیگر اعتدال و توسعهایها و روحانی از وی جانبداری میکنند. لاریجانی میتواند بهترین گزینه برای تکرار الگوی ۹۲ باشد و چه بسا که سیاستهای رئیس جمهور برآمده از آن انتخابات را هم ادامه دهد. روحانی نیز قطعا همین را میخواهد و او را به هر فرد دیگری که از فردای ریاست جمهوری به دنبال برملا کردن اشتباهات او باشد ترجیح میدهد.»
در ادامه این روند احتمالا با حمایت دولت شاهد حضور پررنگتر لاریجانی با نزدیک شدن به انتخابات ۱۴۰۰ خواهیم بود. حضور لاریجانی در پاستور برای حسن روحانی میتواند بسیار کارساز باشد. تا کنون هر زمان که رئیس جمهوری عوض شده است رئیس جمهور بعدی در قطب مخالف آن بوده است مانند احمدینژاد بعد از خاتمی یا روحانی بعد از احمدینژاد! این رویه موجب شده تا رئیس جمهور سابق و نزدیکان او در حاشیه قرار گرفته و در مواردی نیز تحت فشار قرار گیرند!
درحالی که بدون تردید اصولگرایان و محافظه کاران درصدد نقشههای بسیاری برای این هستند تا بعد از ۱۴۰۰ روحانی و نزدیکان او را به طور کلی از مدار سیاسی ایران خارج کنند، اما ریاست جمهوری علی لاریجانی میتواند روحانی و یاران نزدیکش نظیر نوبخت و واعظی را از این شرایط نجات دهد. لازم به ذکر است حتی اگر دولتی اصلاحطلب نیز در ۱۴۰۰ شکل بگیرد بازهم روحانی و نزدیکان او از صحنه سیاسی طرد خواهند شد؛ بنابراین برگ برنده دولت دوزادهمیها این است که لاریجانی را به عنوان رئیس دولت سیزدهم ببینند.
سیفالرضا شهابی کارشناس سیاسی طی یادداشتی در شماره امروز همدلی نوشت: تقریبا دو هفته به انتخابات ریاست جمهوری آمریکا باقی مانده و طبیعی است که در این دو هفته تب انتخابات در آمریکا افزایش یابد و این تب در جغرافیای آمریکا محدود نخواهد بود و بخشهای عمدهای از کل جهان را فرا خواهد گرفت. آنچه که حائز اهمیت است شناسایی دقیقتر مخالفان هر یک از دو نامزد در داخل و خارج ایالات متحده است که برای شناسایی آنها میتوان داخل و خارج آمریکا را به سه دسته عمده به ترتیب زیر تقسیم کرد؛
الف:آمریکاییها
ب) ایرانیان
ج)جهان خارج از آمریکا
آمریکاییها:در داخل آمریکا و قبل از کرونا، ترامپ در حوزه اقتصادی موفق شده بود تغییر و تحولی ایجاد کند و بهبود نسبی در کسب و کار بهوجود آورد و از تعداد بیکاران بکاهد و درآمد شهروندان را بالنسبه افزایش بدهد.
آن دسته از آمریکاییها، خصوصا سفیدپوستان که از مواهب اقتصادی ترامپ برخوردار شدند، از انتخاب مجددش خوشحال و استقبال خواهند کرد و وجود او را در کاخ سفید به نفع خودشان میدانند و در این روز بازار انتخابات ترامپ را گرم میکنند. در مقابل گروه فوق، دانشگاهیان و روشنفکران، طرفداران حقوق بشر و حقوق زنان و طرفداران محیطزیست، اقلیتهای نژادی و دینی و آنهایی که برای افزایش اعتبار آمریکا در سطح جهانی ارزش قائلند و به دمکراسی آمریکایی اعتقاد و باور دارند را میتوان نام برد. این گروه نمیتوانند از انتخاب مجدد ترامپ خوشحال و راضی باشند و انتخاب مجددش را سمی مهلک برای حیات و بقای این کشور قلمداد میکنند و ایجاد گسل در جامعه آمریکا را حاصل حضور مجددش در کاخ سفید بر میشمارند.
ایرانیان: ایرانیان را میتوان به دو گروه تقسیم کرد:۱-حاکمیت جمهوری اسلامی و طرفدارانش.۲-مخالفان قسمخورده جمهوری اسلامی و براندازان.
با توجه به فشارهای حداکثری ناشی از تحریمهای اقتصادی شدید و کمسابقه بر ایران تا جایی که جمهوری اسلامی را با مشکلاتی مواجه ساخته، طبیعی است که حاکمیت جمهوری اسلامی و طرفدارانش شدیداً با انتخاب مجدد ترامپ مخالف باشند و به مصداق «ستون به ستون فرج است» بایدن را ترجیح میدهند.
به هر حال، بایدن معاون رئیس اوباما بود که برجام را امضا کرد و چنین شخصی نمیتواند نسبت به برجام مخالفتی سخت ابراز کند، شاید بخواهد تجدید نظری ملایم و نرم داشته باشد و در مجموع به نفع تهران است.
در نقطه مقابل، ایرانیان مخالف جمهوری اسلامی چه در داخل و خارج کشور هستند. آنهایی که تمام آمال و آرزوهای براندازانه خود را در وجود ترامپ و کابینهاش بارور میبینند و معتقدند با ورود بایدن به کاخ سفید دوران اوباما احیا میشود و بر عکس با انتخاب مجدد ترامپ، فشارها تا حد براندازی یا تغییر ماهیت بر جمهوری اسلامی ادامه خواهد یافت.
جهان خارج از آمریکا:در خارج از آمریکا هم میتوان به نوعی مبنای تقسیمبندی را موافقت و یا بیطرفی نسبت به جمهوری اسلامی از یک سو، و مخالفان جمهوری اسلامی از دیگر سو، تقسیم کرد.
کشورهای اروپایی، روسیه و چین نسبت به جمهوری اسلامی موضع بیطرفانه یا موافقت دارند و از یکجانبهگرایی آمریکا و شعار «اول آمریکا» و روش قلدرمآبانه ترامپ که پروتکلها در روابط بینالمللی را نادیده میگیرد و نسبت به سازمانهای بینالمللی که حاصل سالها تلاش رجال صاحبنام قدیم و معاصر دنیا است، بیاعتنا است، ناراحت و ناراضی و نگران هستند و او را تهدیدی جدی برای نظم حاکم بر جهان میدانند که فقط به حفظ منافع و برتری ایالات متحده فکر میکند و گام بر میدارد.
گروه دیگر، کشوهایی هستند که در تخاصم و تقابل با جمهوری اسلامی قرار دارند و برخی از کشورهای عربی و اسرائیل را میتوان ذکر کرد.
کشورهایی که در دوران ریاست جمهوری «باراک اوباما» چندان مورد توجه کاخ سفید قرار نداشتند. این کشورها خوف آن را دارند که با انتخاب بایدن، دوران اوباما تکرار شود و واشنگتن به برجام تعدیل شده بر گردد و همه آنچه را که در چهار سال اخیر بافتند پنبه شود و حتی «معامله قرن» که «جراد کوشنر» داماد ترامپ برای انزوای فلسطینیها در همکاری با نتانیاهو مطرح کرده به زبالهدان تاریخ فرستاده شود.
حسین حقگو، کارشناس اقتصادی طی یادداشتی با عنوان برنامه اقتصادی مخالفان دولت چیست؟ در روزنامه شرق نوشت: دولت دوازدهم در ضعیفترین موقعیت خود است. روز و ساعت و شاید دقیقهای نیست که فیلم و سخن و گفتاری علیه عملکرد آن در فضای مجازی منتشر نشود. کلیپهایی که متأسفانه بهسرعت کاربران از آن استقبال میکنند و بازنشر میشود. رفتاری که بخش عمدهای از آن ریشه در استیصال و نارضایتی شدید از وضعیت و عملکرد اقتصادی دولت دارد. شاید بتوان گفت جامعه ایران کمتر زمانی چنین نگران، عصبی و بیافق بوده است. اکنون خرید خانهای محقر و کوچک حتی در حاشیه شهرها یا داشتن یک پراید دست دوم به آرزویی دستنیافتنی تبدیل شده است؛ یافتن شغلی با سه تا چهار میلیون تومان حقوق که تقریبا افسانه است. وضعیت بد اقتصادی از دو سال قبل و با شروع دور جدید تحریمهای ظالمانه و افزایش سوءسیاستها و انجامنشدن اصلاحات ساختاری اقتصادی و پاندمی کرونا تشدید شد. تورم بالای ۳۰ درصد و منفیشدن رشد اقتصادی و ایجاد فضای رکود تورمی و... بیشک تأثیرات بسیاری بر روح و روان و رفتار انسان ایرانی گذاشته و میگذارد. آخرین گزارش درباره وضعیت روحی جامعه ایران مربوط به سال ۲۰۱۸ مؤسسه گالوپ است که ایرانیان را در بین ۱۸۵ کشور جهان در ردیف ۱۰۵ و بعد از عراق، دومین مردم غمگین و عصبی جهان ارزیابی کرده بود. بهرهبرداری سیاسی مخالفان و رقیبان سیاسی دولت از این وضعیت ناگوار اقتصادی و زشتترین توهینها و تهدیدها را روانه دولت و رئیس آن کردن، اما بسیار جای تأسف و تعجب است. مخالفان و رقبایی که جز تهدید و توهین هیچگاه در تمام دوران حضورشان چه بر اریکه قدرت و چه خارج از آن، طرح و نقشه و برنامهای برای تغییر مثبت و بهبودی اوضاع ارائه نداده و بالعکس کارنامهای بهمراتب ناموفقتر از دولت حاضر در بهبودی زندگی و معیشت و کسبوکار مردم داشتهاند.
وی در بخشی دیگر از یادداشت خود نوشت: سؤال مهم آن است که اگر امروز مخالفان و رقبای سیاسی، دولت را متهم به ناکارآمدی میکنند و سختی و تنگی شدید معیشت و کسبوکار مردم را صرفا ناشی از عملکرد آن میدانند، خود چه در چنته دارند و قصد دارند چه طرحی دراندازند و با شکاف دولت – ملت بهعنوان مبنای ضروری اصلاحات ساختاری اقتصادی و بهبود تعامل با جهان برای جلب و جذب سرمایههای خارجی چه کنند؟! این افراد و گروهها لطف کنند همراه کلیپهای بهشدت انتقادی و نفیکننده دولت حاضر، برنامههای دولت لاحق مورد نظر خود را نیز برای آشنایی مردم و خیل عظیم کاربران فضای مجازی منتشر کنند تا مردم بدانند در آن آینده چه در انتظارشان است و با بازنشر کلیپهای نفی دولت حاضر در کدام مسیر گام مینهند! مثلا خوب است دیدگاه و موضع خود را درباره تحلیل زیر ارائه کنند: «بهبود قابلیت اقتصادی کشورها در جهان، موکول به صنعتیشدن آنهاست. چنین کاری هم فقط از طریق افزایش انباشت سرمایه و افزایش سرمایهگذاری، شدنی است... تعرفهها و کنترل نرخ ارز دقیقا همان چیزهایی هستند که مانع ورود سرمایه و صنعتیشدن کشورها میشوند. تنها راه سرعتبخشیدن به صنعتیشدن، داشتن سرمایه بیشتر است. از حمایتگرایی فقط این کار برمیآید که مسیر سرمایه را از بخشی به بخش دیگر تغییر دهد. حمایتگرایی به خودی خود چیزی به سرمایه کشورها اضافه نمیکند. برای اینکه کارخانه جدیدی ساخته شود، سرمایه لازم است. بهسازی کارخانههای موجود هم سرمایه لازم دارد نه تعرفه» (لودویک فون میزس – سیاست اقتصادی).