به گزارش «تابناک»؛ روزنامههای امروز چهارشنبه اول اردیبهشت ماه در حالی چاپ و منتشر شد که مذاکرات بین ایران و عربستان با تیترهای مختلف در صفحات نخست روزنامههای امروز برجسته شده است.
افزایش امیدها به مذاکرات وین، ارز در مسیر ریزش و پیش بینی آینده ارز و ورود بخش خصوصی به واردات واکسن نیز در صفحات نخست روزنامههای امروز برجسته شده است.
در ادامه تعدادی از یادداشتها و سرمقالههای منتشره در روزنامههای امروز را مرور میکنیم؛
عباس شمسعلی در بخشی از یادداشت روز کیهان با تیتر دولتی که آنچه منتقدان میبینند نادیده میگیرد! نوشت: از مصادیق عیان و زنده بیتوجهی دولت به هشدارهای کارشناسان و منتقدان، شرایط این روزهای بورس است. با وجود اهمیت ورود سرمایههای مردمی به بخش تولید و تامین سرمایه مورد نیاز شرکتها و کارخانهها با پشتوانه نقدینگی موجود در جامعه از طریق بورس، اما نحوه سوق دادن بیملاحظه مردم به بورس و افزایش کاذب سطح توقع آنها از سرمایهگذاری در بازار سرمایه که دولت نیز به آن دامن میزد، بسیاری از اقتصاددانان و کارشناسان بورس و رسانهها را بر آن داشت تا نسبت به عواقب این دمیدن غیرمنطقی و عجیب به تنور بازار بورس هشدار دهند، اما باز هم دولت کمترین توجهی به این نظرات و هشدارها نکرد و اکنون نارضایتی بسیاری از کسانی که با سراب سود هنگفت و سریعالوصول وارد بورس شده، اما روزبهروز بیشتر ضرر میکنند را شاهد هستیم.
مسئله کلیدی مسکن و نادیده گرفتن هشدارهای کارشناسان و منتقدان درخصوص خطرات کمتوجهی دولت به این بخش از حیاتیترین نیازهای مردم از دیگر نمونههای غفلت دولت آقای روحانی از نظرات کارشناسی است. نتیجه این موضوع افزایش چند برابری قیمت مسکن و ناتوانی بسیاری از کسانی که امیدوار به تهیه مسکن با پسانداز و وام بودند در رسیدن به این مهم و رشد سرسامآور اجارهبها و متأسفانه فشار شدید به مستأجران است. قطعاً اندکی استفاده از نظرات کارشناسان و توجه جدی به این حوزه و برنامهریزی برای تعادل عرضه و تقاضا مانع شرایط امروزی میشد. متأسفانه در دولت تدبیر نه تنها در موارد زیادی نسبت بهنظرات کارشناسان کمتوجهی شده است، در برخی موارد با نوعی شاید لجبازی!، کارهای کارشناسی شده قبلی که درخصوص آنها در بین اهل فن اتفاق نظر وجود داشت نیز کنار گذاشته شد. نمونه مهم از این دست اقدامات، کنار گذاشتن کارت بنزین و لغو سهمیهبندی است که علاوه بر آثار اقتصادی و ملی از جمله صرفهجویی کلان در بنزین مصرفی و یارانه آن و همچنین کاهش وابستگی به واردات، در بین مردم نیز جا افتاده و پذیرفته شده بود. با وجود انتقاد کارشناسان به لغو این طرح، دوباره دولت پس از چند سال با افزایش مصرف بیرویه، کارت بنزین را احیا و سهمیهبندی را اجرا کرد که متأسفانه نحوه اعلام و حواشی افزایش یک باره قیمت به جای شیب ملایم چندساله تبعات و خسارات اجتماعی زیادی نیز به کشور تحمیل کرد.
موارد دیگری همچون سیاستهای ارزی دولت یا کم توجهی به فرصتهای اقتصادی داخلی و ظرفیتهای فراوان تجارت با کشورهای همسایه و منطقه به جای چشم دوختن به دست غربیها برای گرهگشایی، نحوه مدیریت و در واقع سوءمدیریت فضای مجازی و زدن برچسب طرفدار محدودیت و فیلتر به منتقدان این حوزه و برخی موارد دیگر هم از مصادیق بیتوجهی دولت به نقد سازنده و نظرات کارشناسان است که آثار این بیتوجهیها گریبان مردم را گرفته است. اگر نتیجه این بیتوجهیها در زندگی مردم را همچون آمار روزانه کرونا اعلام میکردند معلوم میشد که تصمیمات غیرکارشناسی و بیتوجهی به نقدهای دلسوزانه تا چه حد زیان به کشور و مردم تحمیل کرده است.
البته شاید گفته شود که هر دولتی برنامه و روشهایی دارد که به آنها اعتقاد داشته و ممکن است این برنامهها با نظرات کارشناسان همراه نباشد، پذیرش و درک سیاستهای اختصاصی دولتها امری قابل قبول است و موارد اشاره شده نیز به معنی اینکه تمام کارهای دولت غیرکارشناسی بوده نیست، اما مشکل اینجاست که دولت وقتی خود را از نقدهای سازنده و نظرات کارشناسی با پشتوانه تحلیل و راهکارهای عملی محروم کند در واقع از یک سرمایه عظیم محروم شده است. در بسیاری از کشورها دولتها اهمیت زیادی به اتاقهای فکر و حلقههای مشاوره متصل به کانونهای علمی و تحقیقاتی و دانشگاههای معتبر میدهند و به پستهای مهم مشاوره نه به چشم کادویی برای رفقا و نزدیکان بلکه بهعنوان یک بازوی پیش برنده نگاه میکنند. اما در سالهای اخیر، به غیر از اندک جلسات تشریفاتی کمتر شاهد جلسات و نشست و برخاستهای متعدد و منظم و ادامهدار رئیسجمهور با کارشناسان و دانشگاهیان برای بهرهمندی تخصصی از نظرات و راهکارهای آنها بودهایم و البته این موضوع از دولتی که حتی وزرا نیز به سختی فرصت جلسه و تعامل رودررو و آسان با رئیس خود را پیدا میکنند چیز عجیبی نیست.
امیرمحمود حریرچی جامعهشناس طی یادداشتی در آرمان ملی نوشت: متاسفانه باردیگر شیوع کرونا به اوج خود رسیده و روزانه شاهد داغدار شدن حداقل ۴۰۰ خانواده به دلیل عدمسیاستگذاری درست مسئولان و عدمرعایت دقیق پروتکلها در قبال شیوع گسترده بیماری هستیم. حدود دو هفته از تعطیلی و اجرای محدودیتها در شهرهایی مانند تهران میگذرد، اما خودمان که در این شهر زندگی میکنیم هر روز میبینیم به غیر از مغازههای برخی از خیابانهای اصلی، حضور مردم در اتوبوس، مترو و معابر هیچ کاهشی نداشته است و همهچیز در شرایط عادی است. ادارات مشغول کارند و مغازهها پشت کرکرههای نیمهپایین فعالیت میکنند و نظارت جدی بر آنها نمیشود!
در این میان دولت به خوبی میداند که وقتی قادر نیست از اقشار مردم و کسبه حمایت مناسبی انجام دهد، برای فرار از نارضایتی اجتماعی، به مردم و کسبه سخت نمیگیرد. در این یک سال و چند ماه که از شیوع کرونا در کشور گذشته، کدام حمایت از صنوف تعطیل شده صورت گرفته و کدام یک از اقشار جامعه مورد حمایت جدی قرار گرفته است؟ به غیر از اینکه برخی از مردم از وجبهای سفره خود کاستهاند و به همسایگان و همشهریان جنوب شهری کمک کردهاند. شکم گرسنه در خانه نشستن را نمیشناسند و باید مردم به هرنحوی که میتوانند شکم خود و زن و بچهشان را سیر کنند. در این میان خود مسئولان اعلام میکنند سطح رعایت پروتکلهای بهداشتی به ۵۰ درصد رسیده و تقصیر موج چهارم، نخریدن نفت، زلزله گناوه و... را به گردن مردم میاندازند، انگار دیواری کوتاهتر از این ۸۰ میلیون نفر پیدا نمیشود. اما این دلیل نمیشود از افرادی که به عمد ماسک نمیزنند یا در دوران تایید بیماری به خیابان و مسافرت میروند، ایراد نگیریم.
وقتی بحث عادیپنداری بیماری کرونا، از سوی برخی از مسئولان مطرح شد، این موضوع به مردم نیز سرایت کرد و باعث شد بعضی از شهروندان احساس کنند که کرونا جدی نیست و نسبت به این بیماری بیتفاوت شوند. البته بعضی از مردم رعایت میکنند و کرونا را صددرصد جدی میگیرند، اما بخشی از جامعه عدماحساس مسئولیت اجتماعی دارند. متاسفانه جامعه ما به سمت خودخواهی میرود. برای مثال در آمار تصادفات جادهای تعطیلات نوروزی دیده میشد که شاهد افزایش تصادفات بودیم؛ یعنی برخی از مردم جامعه اصلا برایشان مهم نبود که در سفر به بیماری مبتلا میشوند یا خیر. یا وقتی از سفر بازمیگردند آیا کسی را مبتلا میکنند یا نه، یعنی اینکه حال جسمی دیگران اصلا مهم نیست، درحالی که خودمراقبتی بسیار اهمیت دارد؛ این یعنی عدممسئولیتپذیری اجتماعی که در قسمتی از جامعه وجود دارد. راهکار این است که در درجه اول باید صداقت را بیش از پیش ترویج کرد و از سوی دیگر ستاد ملی مقابله با کرونا به عنوان نهاد ناظر، به صورت جدی در برابر متخلفان ایستادگی کند. هرکسی باید متوجه باشد که مسئولیت شهروندی چیست و چگونه باید اجرایش کند. اما دولت نیز باید بهطور جدی از اقشار مختلف مردم حمایت کند. وقتی این حمایت بهصورت جدی و منطقی با سفره مردم صورت میگیرد، باور کنید خیابانهای تهران مانند لندن و برلین، خلوت میشود و کسی به خیابانها نمیآید. شاید تنها راهحل خروج از این بحران و موجهای پیاپی کرونایی همین باشد. همانطور که دیدیم تعطیلی دوهفتهای کشور در آذرماه سال گذشته، تاثیر شگرفی بر میزان شیوع کرونا داشت و اگر آن دوهفته تعطیلی، یک ماه میشد و دولت از خیر سود گردشگری در نوروز امسال میگذشت، شاید حالا آمار ابتلای روزانه در ایران نداشتیم. همچنین ماه مبارک رمضان بهترین فرصت است که تا پایان این ماه، کشور تعطیل شود و آن زمان ببینید که وضعیت شیوع کرونا چگونه خواهد بود.
امیرحسین سعیدیان، کارشناس روابط بینالملل طی یادداشتی با عنوان تهران و ریاض؛ ریاضتی در گفتوگو نیست در همدلی نوشت: فایننشنال تایمز مدعی شده بود که جمهوری اسلامی ایران و پادشاهی سعودی در بغداد مذاکراتی را برای ترمیم روابط آغاز کردهاند. رسانهها در جستوجوی صحت و کیفیت این خبر از سعید خطیبزاده سخنگوی دستگاه دیپلماسی کشور پرسش را مطرح کردند و پاسخ ایشان به این شرح بود «ما گزارشهای رسانهای را دیدیم. در این باره نقل قولهای بعضا متضاد منتشر شده است. ایران از گفتگو با عربستان سعودی استقبال کرده و این مسئله را به نفع مردم دو کشور و صلح و ثبات منطقهای میداند.» این که چرا گفتگو میان دو همسایه باید چنین غریب بنماید که رسانههای فرامنطقهای با شگفتی و در حکم کشف کیمیا در پی خبررسانی و اثبات صحتش باشند، حکایت از ارادهای در خارج از منطقه برای ایجاد تصور ذهنی فاصله عمیق میان مردمان خاورمیانه است.
اما چراغهای رابطه میان تهران و ریاض هیچ گاه از سوی تهران بسته نشده و همواره در اوج تلخکامی و تفاوت نیز امکانی برای بازگشت و ایستادن در آستانههای معمول و معقول یک رابطه برپا ماند. رهبر معظم انقلاب در خطبههای تاریخی نماز جمعه بیستم دی ماه ۱۳۹۸ و هفت روزگی شهادت سردار سلیمانی بر مبارزه با دشمن تاکید کردند و فرمودند که کشورهای همسایه دشمنان ما نیستند. علیرغم رفتارهای غیرسازنده باز امکان گفتگو از موضع برابر و بازگشت به همجواری و برادری دینی برقرار ماند. پادشاهی سعودی پس از تحولات موصوف به بیداری اسلامی یا بهار عربی به طور گسترده به این معنا اندیشید که میتواند نقشه سیاسی منطقه خاورمیانه را تغییر دهد و به ثمنبخس رویای خود را تعبیر کند. در اسناد درز کرده توسط وبگاه ویکیلیکس در همان روزگار ملک عبدالله مقبور از ایالات متحده میخواهد تا به زعم او سر مار چموش را بکوبد (اشاره به ایران). در باور سعودی هم با اعزام نیرو میتوان منامه را حفظ کرد و هم با نیابت دادن به شبه نظامیان تکفیری، دولت قانونی سوریه را ساقط کرد. در این میان بعدست گرفتن زمام امور توسط محمد بن سلمان فرزند جوان پادشاه بر اتخاذ راهبردهای منحصر به فرد در تاریخ سعودی سرعت بیشتری بخشید. چنان در باور اهالی نوخاسته ریاض نشسته بود که میتوان همه چیز را با سرعت و شدت به دست آورد، از شکست دوهفتهای خیزش در یمن تا دیگر عرصهها. لیک پایان عصر ترامپ و مواجه شدن با حقیقت و اراده در موارد مختلف در خاورمیانه باردیگر ریاض را به بازنگری در سیاستهای یک دهه گذشته که در تناقض آشکار با محافظهکاری همیشگی این پادشاهی بود، کشانید.
اینک درهای گفتوگو باز است و علیرغم تمایزات و اختلافات میتوان برای صلح در منطقه و احترام به حسن همسایگی و صلاح امت مسلمان گفتگو کرد و به ترتیب و تفاهمات جدید در منطقه رسید. اگر مذاکره با اراده طرفین شکل بگیرد، اولین قدم میتواند پایان دادن به جنگ در یمن و جلوگیری از «هدم دموع» بیشتر باشد. در ادامه اتخاذ ترتیبی برای برقراری فریضه حج و تشریک احساسات دینی شاید طلیعه خوبی برای دوبال جهان اسلام در تهران و ریاض باشد. اما پادشاهی سعودی باید نقش و محوریت مستقل همسایه خود را بپذیرد و به تجربه در این سالها آموخته باشد که با همسایه باید تفاهم و تعامل آموخت، چرا که حامیانی، چون ترامپ و... میآیند و میروند و این کشورهای منطقه هستند که منافع دیرپا و حضور دائمی خواهند داشت.
در دوران جدید با توجه به پایان روابط ویژه ریاض با دولت دونالد ترامپ در آمریکا، احتمالا سرعت بازگشت ریاض به محافظهکاری همیشگی بیشتر خواهد شد. اتخاذ ترتیبی برای رعایت حقوق همه گروهها در خاورمیانه و رفتن به سمت امنیت درونزا با مشارکت همه کشورهای منطقه میتواند فصل متفاوتی از رابطه را رقم بزند. تهران در موارد متعدد نشان داده که برای مصلحت مردم منطقه حاضر به گفتوگو و حرکت به سمت تفاهم است، اکنون میتوان از معبر تنشزدایی و آب کردن یخهای رابطه در یک فضای واقعی، به سمت قدمهای بلندتر و استوارتر پیش رفت.