به گزارش «تابناک»؛ روزنامههای امروز شنبه یازدهم بهمن ماه در حالی چاپ و منتشر شد که جنجال نخست بر سر بازگشت به برجام از سوی وزیر خارجه جدید آمریکا و واکنش ظریف به آن، واکسن روسی کرونا و اختلاف بر سر مطلوبیت آن برای خرید توسط ایران و نظارت میدانی از غنیسازی ۲۰ درصد در صفحات نخست روزنامههای امروز برجسته شده است.
سیفالرضا شهابی، کارشناس سیاسی طی یادداشتی با تیتر آیا سرنوشت شاه ایران در انتظار امیران عرب است؟ در همدلی نوشت: در اواخر دوران ترامپ، دو کشور عربی خلیج فارس یعنی امارات و بحرین و در پشت پرده، عربستان، با این تصور که مجدداً ترامپ انتخاب خواهد شد، به توصیههای دستگاه دیپلماسی ایالات متحده روابطشان را با اسرائیل عادی کردند تا از یکسو، به موفقیت ترامپ در انتخابات یاری برسانند و از دیگر سو، از پیشرفتهترین تسلیحات نظامی آمریکا از جمله هواپیماهای اف۳۵ به منظور افزایش قدرت نظامیشان در مقابل ایران، برخوردار بشوند. البته اگر ترامپ موفق میشد و در کاخ سفید میماند امارات و بحرین با حمایت واشنگتن و تلآویو قویتر میشدند. ولی اکنون شاهد آن هستیم آنچه امارات و بحرین و بالتبع عربستان تصور میکردند بر عکس شده است و ترامپ انتخابات را باخت و کاخ سفید را ترک کرد. مطابق نوشته یکی از نشریات آمریکایی، واشنگتن به دنبال آن است تا قراردادهای نظامی را که ترامپ با کشورهای حاشیه خلیج فارس منعقد کرده است، بازبینی کند.
با اندکی تفاوت، میتوان وضعیت برخی کشورهای حاشیه خلیج فارس را با با اواخر دوران شاه ایران از نظر گذراند. روابط نزدیکی که بین شاه ایران و نیکسون رئیس جمهور اسبق آمریکا و «هنری کیسینجر» وزیر خارجهاش وجود داشت، قراردادهای هنگفت نظامی بین دو کشور به امضا رسید و هر آنچه شاه میخواست نیکسون در اختیارش قرار میداد. در همان زمان، قراردادهای تسلیحاتی مورد انتقاد شدید دمکراتهای کنگره قرار گرفته بود و شاه هم برای آنکه مجدداً «فیتز جرالد» جانشین نیکسون در رقابت با «جیمی کارتر» دمکرات پیروز شود، مبالغی هزینه کرد، اما وقتی کارتر پیروز شد و به کاخ سفید راه پیدا کرد، دمکراتها بر آن شدند تا در حمایتهای آمریکا از شاه وابسته به جمهوریخواهان بازبینی کنند و پرونده حقوق بشری شاه را به آن افزودند. اکنون در صورت بازبینی قراردادهای تسلیحاتی که اخیراً بین واشنگتن با ابوظبی و عربستان امضا رسیده تا ترامپ در مقابل «جو بایدن» به پیروزی برسد، بزرگترین ضربه به اعتبار امارات و بحرین و ریاض وارد خواهد شد. از سوی دیگر چنانچه پرونده قتل «جمال قاشقچی» بهطور جدی مورد پیگیری مقامات آمریکایی قرار گیرد، دور از ذهن نیست که سرنوشت آخرین شاه ایران برای حاکمان شیخنشینها تکرار شود. در همین حال اگر مذاکرات تهران - واشنگتن بر سر برجام و بدون پیش شرط شروع شود و سبب نزدیکی دو کشور شود امکان دارد فشار از طرف ایالات متحده به ریاض و منامه و امارات بیشتر شود و چه بسا تحولاتی در این کشورها رخ دهد.
نوذر شفیعی تحلیلگر مسائل بینالملل طی یادداشتی در شماره امروز آرمان ملی نوشت: برخی کشورهای عربی این پیشنهاد را که برجام باید مذاکره مجدد شود یا هرگونه بحثی در ارتباط با برجام با مشارکت کشورهای عرب منطقه باشد مطرح کردهاند و بایدن و تیمش هم آن را تکرار میکنند. اصولا در مذاکرات بحثی تحت عنوان ساختار مذاکره وجود دارد که در این ساختار، موضوعات مورد مذاکره، خط و خطوط مقامات مذاکرهکننده و حتی مکان مذاکره مشخص میشود و ما در برجام این مراحل را طی کردیم و به توافق نهایی رسیدیم و الان آمریکا باید به این توافق برگردد و برجام مجدد احیا شود و چیزی نیست که جدیدا بخواهد شروع شود و کشورهای عربی بخواهند در آن شرکت کنند. دیدگاه کشورهای عربی در هر گونه مذاکره درباره برجام با حضور آنها محلی از اعراب ندارد، ایران و کشورهای عرب منطقه میتوانند درباره مسائل امنیتی جداگانه صحبت کنند و حتی به توافقات عالی در این زمینهها برسند.... بحث حضور کشورهای عرب منطقه در مذاکرات برجام در چارچوب استراتژیهای اندیشکدههای آمریکایی قابل طرح است که بر اساس آن به دولت بایدن پیشنهاد میکنند
استراتژی کمتر در مقابل کمتر را در قبال ایران در پیش بگیرد. معنی این استراتژی این است که آمریکا کمتر امتیاز بدهد و در عین حال از ایران بخواهد که آنچه را در حوزه هستهای انجام داده است، کمتر کند؛ مثلا ایران درصد غنیسازی یا میزان تولید اورانیوم غنیشده را کمتر کند و در عوض آمریکا هم تحریمها را کمتر کند. هدف آمریکا از طرح مذاکره مجدد و حمایت از حضور برخی کشورهای منطقه در این مذاکرات امتیازگیری از ایران است. درخواست برخی کشورهای عربی برای حضور در مذاکرات مجدد برجام میتواند محلی برای امتیازگیری آمریکاییها از جمهوری اسلامی باشد. تفکر آمریکایی میخواهد از هر موضوعی بهعنوان یک کارت جهت امتیازگیری از ایران استفاده کند و یکی از این کارت ها، درخواست کشورهای عربی برای شرکت در مذاکرات است. کشورهای عربی میخواهند با ورود به مذاکرات، دیدگاه سختگیرانهای را به ایران تحمیل کنند یعنی نه تنها فعالیتهای هستهای ایران متوقف شود بلکه برنامههای موشکی و حضور منطقهای ایران هم محدود شود. وقتی دیدگاه عربی در کنار دیدگاه آمریکایی و اسرائیلی قرار میگیرد، وزن این خواستهها بسیار سنگین میشود و در نتیجه ممکن است مذاکرات به نتیجه نرسد و این چیزی است که برخی کشورهای عرب مخالف ایران و مقامات اسرائیل میخواهند. حضور طرفهای مذاکره در میز مذاکره یک منطقی دارد و هر صندلی وزنی را در مذاکرات به خود اختصاص میدهد؛ زمانی تروئیکای اروپا یعنی آلمان، انگلیس و فرانسه با پشتیبانی آمریکا با ایران مذاکره میکردند یعنی چهار کشور به شکل نامتعادلی ایران را تحت فشار قرار میدادند، اما وقتی چین و روسیه در مذاکرات حضور یافتند و بهطور غیررسمی گروه جنبش غیرمتعهدها هم موضعگیریهایی به نفع ایران داشت، وزن میز مذاکره متعادل شد. اگر قرار باشد برخی کشورهای عربی هم در کنار آمریکا و اروپا پشت میز مذاکره با ایران بنشینند، ساختار مذاکره به هم میخورد و خلاف منطق مذاکره است. مسیری که ایران باید اتخاذ کند اینکه درگفتوگو با کشورهای منطقه سوءتفاهمات را رفع کند.
محمدجواد آذریجهرمی، وزیر ارتباطات و فناوری اطلاعات در بخشی از یادداشتی با عنوان سواد برای نوشتن؛ پهنباند برای معیشت و اقتصاد در ایران نوشت: در دنیای امروز همانطور که سواد برای نوشتن ضروری است؛ پهنباند هم برای رشد اقتصادی پیشنیاز است! کسی که با پهنباند مخالفت میکند؛ در حقیقت در حال مخالفت با رشد اقتصادی و معیشت مردم است.
در سال ۹۲ زمانی که دولت یازدهم کار خود را آغاز کرد نرخ نفوذ اینترنت در حدود ۲۲درصد بود (دادههای جهانی ITU)؛ در حالی که کشورهای توسعهیافته بالاتر از ۷۰درصد و کشورهای در حال توسعه نیز بسیار بالاتر از ایران در سطح ۴۵درصد دسترسی قرار داشتند، مانند ترکیه آن روزها. تعداد کل مشترکین پهنباند ثابت در آن روزها در حدود ۵ میلیون و موبایل در حدود ۳۰۰هزار مورد بود. هرچند در آن زمان معنای پهنباند متفاوت از امروز بود و با رشد فناوری مدام معنای پهنباند (و سرعتی که پهنباند نامیده میشود) نیز ارتقا مییابد. اما امروز تعداد مشترکین پهنباند در ایران از مرز ۸۷ میلیون گذر کرده است. نرخ نفوذ بالاتر از متوسط جهانی و کشورهای همسطح شده است (مثلاً آن تفاوت ۵۰درصد با ترکیه برطرف شده است). به عبارتی ما نه تنها باید به اندازه کشورهای دیگر توسعه پیدا میکردیم؛ بلکه باید جبران این شکاف، که با تحلیلهای نادرست به کشور تحمیل شده بود، نیز انجام میشد. جبران عقبماندگی نیاز به توسعه سریع داشت و تحریمها نیز بر این سنگینی میافزود. این رشد عجیب منجر به آن شده است که امسال برای سومین سال متوالی ایران بهعنوان یکی از دو کشور پررشد جهانی در حوزه دسترسی پهنباند، بنا به محاسبات سازمان جهانی مخابرات (ITU) قرار گرفته است. فاصله اندک ایران با کشورهای توسعهیافته جهانی نشاندهنده رشد مناسبی است؛ رشدی که اگر پیش از کرونا محقق نشده بود؛ قطعاً سختیهای این دوره را چندین برابر میکرد.
رشد اقتصادی دیجیتال در ایران وابسته به گسترش سطح دسترسی پهنباند امکانپذیر است. اقتصاد دیجیتال که تا زمان رشد نسل سوم و چهارم اینترنت همراه در سال ۹۵ سهمی نزدیک به ۲درصد داشت در سال ۹۷ به سهم ۶.۴درصد از تولید ناخالص داخلی کشور رسید.
پلتفرمهای گسترده اقتصاد دیجیتال در کشور در سالهای اخیر نه تنها سهم خوبی از اقتصاد کشور را در اختیار گرفتهاند؛ بلکه یکی از مهمترین میزبانان نیروهای نخبه و تحصیلکرده کشور نیز هستند. این شرکتها اغلب بهترین میزبانان و جذبکنندگان جوانان تحصیلکرده و خلاق کشور بودهاند و یکی از مهمترین نیروهایی که توانسته گاهی تا حدی در برابر جذابیتهای مهاجرت این نیروها وضعیت را بهبود بخشد. هرچند ارزش پلتفرمهای اقتصاد دیجیتال در سهم اشتغال نیروهای کار با مهارت پایین و متوسط نیز بسیار بالا بوده است.
بررسیهای جهانی بخوبی نشان میدهد پهنباند زیربنای رشد اقتصادی است؛ به همین دلیل اگر کسی در مورد معیشت و اقتصاد صحبت میکند، اما با رشد دسترسی پهنباند مخالف است، نماد تناقضگویی است. اگر معیشت مهم است؛ یعنی باید دسترسی پهنباند را گسترش داد و به عکس؛ اگر کسی با دسترسی پهنباند مخالفت کرد؛ او بدون تردید معیشت مردم را نشانه گرفته است.
به او که دوست دارد داستان خودش را بنویسد؛ باید از «الف» آغاز کنیم؛ اما او حتی «الف» را نمیگوید تا مباد «ی» را بیاموزد!