به گزارش «تابناک»؛ روزنامههای امروز یکشنه ۲۷ تیرماه در حالی چاپ و منتشر شد که طوفان کرونا در سایه بیخیالیها، تاثیر خبر آزادسازی منابع ارزی بلوکه شده بر بازارهای اقتصادی، کودتا و حمله به ایران، دو سناریوی ترامپ برای ماندن در قدرت بود و ۵ قربانی در سیل تابستانی جنوب شرق کشور در صفحات نخست روزنامههای امروز برجسته شده است.
در ادامه تعدادی از یادداشتها و سرمقالههای امروز روزنامهها را مرور میکنیم؛
محمدصادق جنانصفت در سرمقاله امروز روزنامه جهان صنعت با عنوان روی بردباری مردم حساب باز شده است نوشت: روزهایی از نشستن رییسی بر صندلی حسن روحانی در نهاد ریاستجمهوری باید سپری شود تا دولت رای اعتماد از مجلس بگیرد و کابینه کارش را شروع کند. در آن روز بیش از پنج ماه از سال ۱۴۰۰ نیز سپری شده حساب باز شده است و چشماندازی دیده نمیشود که بزرگترین گره و صخره بر سرراه اقتصاد ایران یعنی تحریمها باز و برداشته شده باشد. به این ترتیب در صورتی که خبرهایی نباشد که ایرانیان از آن اطلاعی ندارند، دست دولت از منابع نفتی کوتاه بوده و هست و کسری بودجه سترگ روی دست دولت سیزدهم باقی خواهد ماند. پرسش این است که اگر دولت سیزدهم نخواهد یا نتواند و یا آمریکاییها نخواهند گره تحریمها باز شود در کسبوکار شهروندان و بنگاهها و نیز شاخصهای کلان اقتصادی چه رخ میدهد و دولت اقتصاد را چگونه اداره خواهد کرد؟ در صورتی که دولت از بانک مرکزی به هر شکل پول برداشته و به اقتصاد تزریق کند بدون، چون و چرا باید صابون تورم شتابانتر را به تن بمالد. در این صورت با کاهش بیشتر قدرت خرید مصرفکنندگان بر خشم و اندوه آنها اضافه خواهد شد. یک راه دیگر این است که دولت از منابع نهادهای غیردولتی استفاده کند و در برابر آن داراییهای باقیمانده نهاد دولت یعنی سهام بانکهای دولتی و کارخانههای باقی مانده در دست دولت و سهام شرکتهای پالایشی و پتروشیمی را به این نهادها واگذار کند که بر شدت انحصارها افزوده شده و کار از دست دولت و بخش خصوصی به طور کلی خارج میشود و در اختیار این نهادها قرار میگیرد.
یک راه دیگر برای دولت سیزدهم این است که نفت ایران را به ثمن بخس و به ارزانترین قیمت به چین فروخته و به میزان مابه ازای منابع ارزی که در این کشور میماند بانک مرکزی را طلبکار کند و ریال بگیرد. با توجه به مجموعه شرایط، اما به نظر میرسد دولت سیزدهم اگر نخواهد در کوتاهترین زمان ممکن سد تحریم را بشکند باید و از سر ناچاری روی بردباری شهروندان حساب باز کند و تصورش این باشد که ایرانیان به هر دلیل باز هم در برابر کوچکتر شدن بیشتر سفرههایشان و نیز فروپاشی بیشتر زیرساختها تاب میآورند و به این ترتیب دولت سیزدهم به نمایندگی از نظام سیاسی فرصت و قدرت چانهزنی بیشتری برای رسیدن به راهبردهایش در پرونده هستهای پیدا میکند. این سناریو، اما یک نقطه ضعف بزرگ یا دستکم کمبود اطلاعاتی برای مردم دارد که کاسه بردباری مردم بیشتر از اندازه بزرگتر تصور شود. واقعیت این است که درچند ماه تازهسپریشده کمبود و درنگ در واکسیناسیون و نیز کمبود برق و برخی رخدادهای دیگر در بخشهایی از صنعت ایران بخشی از بردباری شهروندان را کاهش داده و باید دراینباره دوباره اندازهگیری شود. اشتباه در حساب و کتاب ظرفیت خالی یا انباشتهشده بردباری مردم سم مهلکی خواهد بود.
سید جلال فیاضی طی یادداشتی در شماره امروز خراسان با عنوان دولت سیزدهم؛ فرا جناحی یا فراسهامی! نوشت: اقدامات رئیس جمهورهشتم برای تشکیل کابینه سیزدهم متفاوت از گذشته در جریان است. آقای رئیسی هنگام ثبت نام خود را کاندیدای مستقل نامید و پس از انتخابات نیز تمام ستادهای انتخاباتی خود را منحل اعلام کرد. سامانه یاران رئیسی برای مشارکت مردم و نخبگان در معرفی مدیران رونمایی شد و او با وزیران فعلی نشست مشترک برگزار کرد. رئیسی پای صحبت صاحب نظران و فعالان اقتصادی نشست و از وزیران و مسئولان اطلاعاتی و امنیتی کشور خواست از هم اکنون با شناسایی بسترها و عوامل فساد، راهکارهای مقابله با ساختارهای فسادزا را پیش از آغاز به کار دولت جدید ارائه دهند. این رفتارها نشان میدهد که شکل گیری دولت سیزدهم متفاوت خواهد بود و این موضوع میتواند امید به بهبودی اوضاع را افزون کند.
شاید در فقدان فرایند حزبی در انتخابات ایران چارهای جز این روشها نباشد، چرا که معمولا در کشورهایی که با دموکراسی اداره میشوند، ورود احزاب بالغ و فراگیر در رقابتهای انتخاباتی موجب میشود حزب پیروز رئیس جمهور برگزیده را در تشکیل کابینه یاری کند و البته مسئولیت قانونی موفقیت یا عدم موفقیت دولت را هم بپذیرد و پاسخ گو باشد، اما متاسفانه در ایران نظام حزبی در رقابت سیاسی وجود ندارد بنابراین شیوههای دیگری فرا روی رئیس جمهور منتخب قرار میگیرد. قبل از هر چیز اجازه بدهید این انتظار را بار دیگر یادآور شوم که امیدواریم در دولت آینده قوانین و مقررات تشکیل احزاب سیاسی بر اساس تجربیات جهانی و معیارهای ایرانی_ اسلامی مورد بازنگری قرار گیرد تا بسترمناسب برای ایجاد احزاب بالغ و فراگیر و شکل گیری رقابتهای حزبی در دورههای بعدی فراهم شود.
درشرایط کنونی و در فقدان احزاب معمولا در ادبیات سیاسی ایران از کابینه «جناحی» یا «فراجناحی» سخن به میان میآید. کابینه جناحی از شخصیتها، گروهها و شبه احزاب جبهه پیروز شکل میگیرد. دوجبهه سیاسی کشور _اصولگرایان واصلاح طلبان _از شخصیتهای سیاسی وگروهها و تشکلهای کوچک و بزرگ با دیدگاههای مشترک کلان، اما سلایق متفاوت تشکیل شدهاند بنابراین رقابتهای درون جناحی نیز در چنین جبهههایی اجتناب ناپذیر است؛ بنابراین «کابینه جناحی» کابینهای برخاسته از سهم خواهی چهره ها، گروهها و باندهای جبهه پیروز است که در نهایت هم به دلیل اختلافات درون جناحی به تشکیل کابینههای ناکارامد منجر شده است والبته هیچ جبههای هم مسئولیت کابینه برآمده ازجناح خودرا برعهده نگرفته و درباره عملکرد آن پاسخ گو نیست. روشن است درجایگزینی رقابت جبهههای سیاسی به جای احزاب سیاسی «کابینه فراجناحی» نیز دیگر نمیتواند مفهوم داشته باشد، زیرا اصولاً جناح پیروز حضور هیچ یک از چهرههای جناح رقیب را در قدرت بر نمیتابد به ویژه این که رقابتهای سیاسی جناحها درایران آن قدر تند وآلوده به بداخلاقی شده که به رقابت سیاه و سفید یا حق و باطل تبدیل شده است. هر جناح رقیب خود را به طور کامل باطل وسیاه میپندارد و جناح خویش را حق و سفید! بنابراین «کابینه فراجناحی» اگر چه درکلام سیاست ورزان بیان میشود، اما هرگزواقعیت بیرونی نداشته است ونخواهد داشت. اکنون انتظار میرود رئیس جمهور منتخب با روشهای متفاوتی که در پیش گرفته است، با عبور از «کابینه جناحی» و «کابینه فراجناحی» به یک کابینه «فراسهامی» بیندیشد. کابینهای که با مقاومت در برابر سهم خواهیها و فشارهای جناحهای سیاسی خودی و رقیب و کانونهای قدرت شکل بگیرد. در این صورت میتوان امیدوار بود که دولت سیزدهم دولتی مبتنی بر شایسته سالاری، کارامدی، تخصص گرایی و دور از سهم خواهیهای رایج در کشور باشد. روشن است که تشکیل چنین کابینهای برای رئیس جمهور منتخب هزینههای سنگینی درپی خواهد داشت وجناب رئیسی باید خود را برای تهاجم و تخریب سهم خواهان مدعی آماده کند، اما هرگز نباید از این مشی صحیح کوتاه بیاید. طرفه آن که معمولا کسانی که مدعی هستند خواهان سهم در دولت نیستند، در پشت پرده سهم خواهترین چهرهها و گروهها هستند!
تردیدی نیست که مهمترین معضل فرا روی دولت آینده مشکلات اقتصادی و معیشتی است، بنابراین بهتر که تیم اقتصادی دولت را اقتصاددانان برجسته و توانمند فارغ از گرایشهای سیاسی تشکیل دهند و حتی بهتر آن است که تیم اقتصادی دولت آینده از افرادی تشکیل شود که سابقه کنش ورزی سیاسی نداشته باشند. اما از نظر گرایشهای اقتصادی با یکدیگر و با سیاستهای دولت در حوزه اقتصاد هماهنگ باشند تا بتوانند بر مشکلات کشور فائق آیند. تشکیل کابینه قوی و کارامد، توانمند وفرا سهامی و دور از سهم خواهیهای کانونهای قدرت، ثروت و سیاست در دورهای که قوای سه گانه کشور هماهنگ و همراه هستند، میتواند چشمانداز رفع سریع مشکلات را امیدبخشتر کند.
سیدقائم موسوی، تحلیلگر سیاسی طی یادداشتی در شماره امروز همدلی با عنوان شبحِ روسیه بر مذاکراتِ برجام نوشت: نماینده روسیه در وین: «ایران علیرغم تحریمهای یکجانبه آمریکا، عجلهای برای دستیابی به توافق در مذاکرات وین ندارد. آمریکا اثرات کارزار فشار حداکثری بر ایران را بیش از حد برآورد کرده بود.»
صاحب این قلم بر مبنای یکسری مفروضات و قرائنی پیش بینی میکرد مذاکرات مربوط به اعادۀ برجام در دولت روحانی به سرانجام برسد. با توجه به بارز بودن موفقیت آقای رئیسی و تکمیل چرخۀ قدرت، فرض بر این بود که دل آسوده از نتایج انتخابات و رسیدن به ترکیب ایده آل، زیرساختِ سیاستِ معقولانهای را پیریزی کنند. فرصتِ دوگانۀ توأمانی برای بهرهبری و توجیه از سود و زیان احتمالی برجام در دولت جدید. به این صورت که از رهآوردها استفاده ببرند و ضعفها و قصورهایش را نیز به دولت قبل نسبت بدهند.
با متوقف شدن مذاکرات و توجیهاتی که نماینده روسیه [به نیابت، به وکالت یا اختیار] ارائه داد فرصت خوب مذاکرات برای ساختار جدید به هدر رفت. اینگونه روحانی نیز به سادگی استدلال میکند که نگذاشتند توافق صورت بگیرد.
بر خلاف سخنان نماینده روسیه آنکه بایستی خودش را عجول نشان ندهد، ولی در عمل برای فرجام برجام تعجیل داشته باشد، ایران است. فرسایشی و بیسرانجام شدن مذاکرات برجام به نفع آمریکا و به ضرر ایران است. ساختار تحریم و اثرگذاری منحوس آنها بر ملتِ ایران همچنان ادامه دارد و آمریکا با وقتکشی همچنان منتظر گل به خودیهای جدیدی از سوی ایران خواهد بود.
مساله مانند مسابقۀ فوتبالی است که یکی ۳ بر ۱ از دیگری جلوست. بازی در میانههای زمان در جریان است. آنکه ۳ گل جلو است وقت به نفعش هست، با اختیار گرفتن بازی ضمنِ رد وبدل پاسهای کوتاه، دل به ضدحملات سهمگینی نیز دارد. در هر صورت سه گل جلو است. همین تقدم را اگر حفظ کند، دستِ آخر برنده بازی است. مادامیکه تحریمها روز به روز فشارهای طاقتفرسا را در صفر تا صد جامعه ایران اِعمال میکنند، یعنی آمریکا دست بالا را دارد و عجلهای برای تمام کردنِ بازی برده ندارد.
آنکه سه گل عقب است مگر میشود زمان برایش بیاهمیت و جنب و جوشی برای گلهای خورده نداشته باشد. گلهای خورده تحریمهایی هستند که اقتصادِ بیمارِ مملکت را فلاکت زده کردند و مردم را زیر انواع و اقسام فشارهای تورم، فساد، ناامنی اقتصادی، اجاره و مسکن و ... ایزوله کردند.
معلوم نیست نماینده روسیه بر چه اساسی اثراتِ فشار حداکثری را کم جلوه میدهد. آیا او از آنچه تحریمها بر سر این مملکت آوردهاند اطلاع دارد؟ تحریمها چه باید میکردند، که نکردهاند؟ اینکه روز به روز همه چیز آب میرود، اگر اثر تحریمها نیست، پس چیست؟ بهعلاوه نماینده روسیه چه صلاحیتی دارد که به جای مردم ایران و با علمِ به مشکلات عدیدۀ آنها صحبت کند؟
به نظر میرسد برجام در دولت جدید اگر وارد فاز حرکاتِ موازی شود، نه تنها به سرانجام نمیرسد بلکه تحریمها و مصیبتهای جدیدی پدید خواهد آورد. منظور از موازی؛ بیشینه سازی مطالبات طرفین و اقدام در قبال اقدام است. بیشینه سازی به اقدامات جبرانی برای تحت فشار قرار دادن یکدیگر ختم میشود و به مسابقۀ گامهای هستهای بیشتر از سوی ایران و تحریمهای بیشتر از سوی آمریکا، اروپا و نهادهای بین المللی منجر میشود. هر چه این خطوط موازی در فاصلهی نزدیکی به هم بپیوندند و امتداد توازی شکسته بشود، حداقل برای ایران بهتر خواهد بود.
واقعیات اقتصادی، نابسامانیهای اجتماعی، ترمیم اعتماد عمومی و ضرورت بازساختِ سرمایۀ اجتماعی عوامل قهریای هستند که در گردنۀ تجمع و تمرکز قدرت سیاسی، نورافکنی بر سیاه چالههای سیاست خارجی افکندند. بدون تردید شبحِ روسیه بیوقفه بر این نورافکن پنچه میاندازد تا سیاه چالهها بهخوبی دیده نشوند. «چشمها را باید شست.»