به گزارش «تابناک»؛ روزنامههای امروز پنجشنبه ۱۶ آذرماه در حالی چاپ و منتشر شد که پرتاب موفق جدیدترین کپسول زیستی ایران با پرتابگر سلمان، دستگیری تتلو خواننده جنجالی، بازتاب حضور مسئولین در دانشگاهها به مناسبت روز دانشجو و ادامه آلودگی هوا در صفحات نخست روزنامههای امروز برجسته شده است.
در ادامه تعدادی از یادداشتها و سرمقالههای منتشره در روزنامههای امروز را مرور میکنیم:
سید مصطفی هاشمیطبا در سرمقاله امروز شرق با تیتر پول داریم - نداریم! نوشت: ریاست محترم سازمان محیط زیست گفتهاند از آلودگی هوا خسته شدهام و علت تداوم آلودگی هوا تخصیصنیافتن اعتبارات مربوط به رفع آلودگی هوا است. اینکه تخصیص این اعتبارات با وجود چند میلیون خودروی بدسوز بنزینی و گازوئیلی و مشعلهای تهویه مطبوع و بخاریهای گرمازا و دیگر عوامل آلودهکننده چقدر میتوانست به پاکی هوای تهران یا شهرهای دیگر کمک کند، مجهول است؛ اما اینکه نتوانستهایم اعتبارات لازم را تخصیص دهیم، امری کاملا معلوم است و اگر حاکی از بیتفاوتی مسئولان درباره بهداشت مردم نباشد، حتما به ناتوانیهای مالی کشور مربوط میشود.
ریاست محترم سازمان محیط زیست گفتهاند از آلودگی هوا خسته شدهام و علت تداوم آلودگی هوا تخصیصنیافتن اعتبارات مربوط به رفع آلودگی هوا است. اینکه تخصیص این اعتبارات با وجود چند میلیون خودروی بدسوز بنزینی و گازوئیلی و مشعلهای تهویه مطبوع و بخاریهای گرمازا و دیگر عوامل آلودهکننده چقدر میتوانست به پاکی هوای تهران یا شهرهای دیگر کمک کند، مجهول است؛ اما اینکه نتوانستهایم اعتبارات لازم را تخصیص دهیم، امری کاملا معلوم است و اگر حاکی از بیتفاوتی مسئولان درباره بهداشت مردم نباشد، حتما به ناتوانیهای مالی کشور مربوط میشود.
البته این ناتوانی مالی و اصلاحنکردن بودجه و مسائل ناشی از تحریم بر کسی پوشیده نیست و سالهاست در عین وجود سیاستهای خارجی فعلی و ادامه تحریم و بیان انقلابیبودن کشور، در داخل کشور بدترین نوع سیاستهای لیبرالی را به کار میبریم و مظاهر لیبرالیسم را هرچه بیشتر در کشور تقویت کرده و رواج میدهیم و بهعلاوه دائم با جیب خالی پز عالی میدهیم؛ درحالیکه به طور واضح از تأمین هزینههای حیاتی اموری مثل آبخیزداری، هوای پاک، تأسیس امکانات گردآوری و تصفیه فاضلابهای کشور عاجز هستیم.
در همین راستا پس از قول رئیسجمهوری محترم به ورزشکاران مبنی بر ایجاد یک مجموعه ورزشی بزرگ و آبرومند که مسابقات بینالمللی را بتوان در آن برگزار کرد، فعالیتهایی هرچند تبلیغاتی انجام شده است و آخرین آن اعلام نظر سرپرست شرکت تأسیس و نگهداری اماکن ورزشی وزارت ورزش و جوانان است که گفتهاند ورزشگاه جدید فوتبال ما ظرفیت ۱۲۰ هزار نفر را خواهد داشت. طبعا، چون نظر مقام ریاستجمهوری ایجاد یک مجموعه کامل بوده است، بر قیاس با ورزشگاه آزادی که استادیوم فوتبال آن ظرفیت ۸۲ هزار نفر را دارد، اماکن زیر در آن احداث خواهد شد.
سالن ورزشهای توپی به ظرفیت ۲۰ هزار نفر، سالن شنا به ظرفیت شش هزار نفر، دریاچه قایقرانی به طول حداقل دو کیلومتر و پنج هزار تماشاچی، سالن کشتی به ظرفیت ۲۰ هزار نفر، سالن ورزشهای زمستانی به ظرفیت ۱۵ هزار نفر، سالن پیست دوچرخهسواری به ظرفیت پنج هزار نفر، خوابگاه و هتل ورزشکاران با ۵۰۰ اتاق، بهعلاوه تأسیسات زیربنایی آب و فاضلاب و برق و گاز و فضای سبز در یک مجموعه ۳۵۰ هکتاری آنهم در طول سه سال در دو فاز. به یاد داشته باشیم که علت میزبانینکردن از مسابقات جهانی یا آسیایی، نداشتن امکانات ورزشی نیست. هماکنون در شهرهای اصفهان، مشهد، شیراز، تبریز و اهواز استادیوم فوتبال با ظرفیت بیش از شش هزار نفر و سالنهای ورزشی شش هزارنفره موجود است که مورد تأیید نیز هست؛ اما به همان دلیل و دلایل مشابه آنچه بر تیم فوتبال سپاهان گذشت و این تیم حسب نظر ناظر بازی بازنده اعلام و از میزبانی در اصفهان محروم شد و نیز دلایل دیگر نمیتوانیم میزبان مسابقات بزرگ بینالمللی بشویم. بر فرض که مجموعه ورزشی مدنظر در زمینهای مورد بحث شهرک شاهد که طبق قاعده مشکلات نشست زمین، هوای آلوده، مدعیان بخشهایی از زمین و نبود امکانات زیربنایی در خود دارد، ساخته شود، به دلیل ناتوانی مالی و مدیریتی در نگهداری آن وضع مشابه استادیوم آزادی را پیدا میکند. اگر سؤال شود چرا ورزشگاه آزادی چنین است بلافاصله مسائل مالی در اولویت پاسخگویی قرار میگیرد. بهعلاوه در همین مجموعه آزادی قریب ۲۰ سال است که یک استادیوم ۴۰ هزارنفری در حال تأسیس و تکمیل است و میتوان از آن و به نوبت از استادیوم صد هزارنفری استفاده کرد. در حقیقت احداث مجموعه جدید هیچ توجیه مالی، فنی، ورزشی و اقتصادیای ندارد و باری میشود بر بار دولت در نگهداری و این در حالی است که بسیاری از طرحهای اساسی و حیاتی کشور به شرحی که گذشت، در اغما به سر میبرد.
درخورتوجه آنکه اصلا استادیوم ۱۲۰ هزارنفری در هیچ جای دنیا ساخته نمیشود و هیچگونه توجیه ورزشی ندارد. امروز به دلیل استفاده میلیونی مردم از تصاویر ورزشها از طریق تلویزیون و فضای مجازی، ظرفیت استادیومهای فوتبال بین ۵۰، ۶۰ هزار نفر است و در عوض از لحاظ کیفیت ساخت و نگهداری آن را در سطح برتری قرار میدهند که متأسفانه در کشور ما به مسئله نگهداری و فراهمکردن وسایل آسایش مردم توجهی نمیشود.
من آنکه اصولا طرح ایجاد یک مجموعه وسیع در حدی که ادعا شده، آنهم در تهران امری نادرست است و در دیگر کشورها مجموعه بزرگ در شهرهای مختلف ساخته میشود (مثل کشور چین) اصولا سرمایههای کشور لازم است در طرحهایی که به حیات آینده کشور منجر میشود، صرف شود و از حرکات نمایشی و تبلیغی اجتناب شود. در اینجا مسئله نظارت و مدیریت سطوح بالای ورزش مطرح میشود. آیا وزارت ورزش و جوانان در آنچه در باشگاههای دولتی وابسته میگذرد، باخبر است و موارد انجامشده مورد تأیید است و آیا نظرات سرپرست شرکت توسعه و تجهیز متعلق به آن وزارت مورد تأیید کارشناسی وزارت ورزش و جوانان است یا آنکه داستان ملوکالطوایفی ادامه دارد و نظارت و مدیریت بر زیرمجموعهها به فراموشی سپرده شده و هرکسی که هر کار از دستش برآید، میکند و هرچه بخواهد، میگوید و بر این امید است که دوران مدیریت به پایان میرسد و تنها حرفها باقی میمانند و میتوان مدعی شد که اگر من بودم، همه حرفها را به عمل درمیآوردم. کافی است به جریان مدیریت باشگاههای استقلال و پرسپولیس و سرنوشت مدیران آن و حرفهای زدهشده و ادعاهای دوران مدیریت آنها و پیامد بعد از مدیریت آنها نگاهی بیندازیم تا عمق مشکل مدیریت در کشور ما عیانتر شود.
مالک شیخی طی یادداشتی در شماره امروز وطن امروز با تیتر «آمریکازدایی» یک دکترین ایرانی نوشت: آمریکاییسازی (به انگلیسی: Americanization) یکی از موضوعات پرتکرار مطالعات فرهنگی است که به معنای تأثیری است که آمریکا بر جنبههای گوناگون فرهنگ دیگر کشورها همچون فرهنگ عامه، رسانه، فناوری، روابط تجاری و کنشهای سیاسی آنها دارد. ابداع این عبارت سال ۱۹۰۷ انجام شد. با وجود آنکه این عبارت به خودی خود معنای خصومتآمیزی در بر ندارد، اما در برخی کشورها از آن برای نقد گرایش به فرهنگ آمریکایی در میان مردم آن کشور بهره میبرند. «آمریکایی شدن» خود را بیشتر پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی در سالهای ۱۹۸۹ تا ۱۹۹۱ و بویژه در دهه نخست قرن ۲۱ با ظهور اینترنت پرسرعت نمایان کرد؛ درست در روزگاری که از نظم هژمونیک صحبت میشد.
آنتونیو گرامشی جامعهشناس سرشناس، «هژمونی» را فرآیندی دانست که از طریق آن طبقات مسلط به دلیل دسترسی به نهادهای اجتماعی همچون رسانه، ارزشهایی را تبلیغ میکنند که سبب تحکیم کنترل آنها بر سیاست و اقتصاد میشد. این ارزشها در مجموع، ایدئولوژی مسلط جامعه را شکل میداد که بر توزیع قدرت موجـود جامعـه مشـروعیت میبخشید؛ نظریاتی که بعدها برژینسکی، ژئواستراتژیست آمریکایی و مشاور امنیت ملی کارتر در کتابی تحـت عنـوان «انتخـاب؛ سـلطه یا رهبری» آن را ترویج میداد. اما سال ۱۹۹۹، ساموئل هانتینگتون، تحلیلگر سیاسی، هشدار داد برای بسیاری از نقاط جهان، ایالات متحده در حال تبدیل شدن به یک ابرقدرت سرکش است که «بزرگترین تهدید خارجی برای جوامع آنها» تلقی میشود. با شروع قرن بیستویکم، این گزاره در بین ناظران و تحلیلگران قوت گرفت که دوران گذار در نظام بینالملل شروع شده است و اگر چه عصر جدید هنوز صورتبندی مفهومی روشنی ندارد، ولی آن چیزی که مشهود است این واقعیت عینی است که موقعیت هژمونیک آمریکا تضعیف شده است. طی جنگ دوم جهانی اقتصاد اروپا موتور محرک اقتصاد جهان و مرکز اصـلی تولیـد ثروت جهان بود، فرو پاشید و ایالات متحده آمریکا به یک قدرت بلامنازع جهانی معرفی شد. حالا، اما با وجود اینکه هنوز توازنی به معنی واقعی در برابر هژمونی آمریکا شکل نگرفتـه، بسیاری از تحلیلگران از دوران گذار در نظام بینالملل یاد میکنند که وجه مشخصه این دوران تضعیف قدرت هژمونی آمریکاست که نبود قدرت کافی در برابر آمریکا در حال حاضر نشان میدهد عملکرد نامناسب آمریکا در جایگاه قدرت هژمون به تضـعیف جایگـاه آن آسـیب رسانده و این امر در کنار تلاش قدرتهای دیگر میتواند در تسریع روند افول هژمونی آمریکا تاثیرگذار باشد.
با روند رو به رشد این نگرانیها در دولت آمریکا، رابرت جرویس، رئیس انجمن علوم سیاسی آمریکا هشدار داد: «از نظر بسیاری از کشورهای جهان، در واقع، نخستین دولت سرکش امروز ایالات متحده است». هانتینگتون و جرویس هر دو هشدار دادند چنین مسیری عاقلانه نیست و عواقب آن برای ایالات متحده میتواند مضر باشد. زولتمان گراسمن، نویسنده یکی از مجلات رادیکال به نـام «کـانتر پـانچ» نیز لیسـتی بـا عنـوان «مداخلات نظامی ایالات متحده از اطراف تا افغانستان در طول یک قرن» را منتشر کرد. این لیست در اسناد کنگره و نیز در بخش تحقیقات کتابخانه کنگره ثبت شده اسـت. ایـن فهرسـت ۱۳۴ مداخله منطقهای و جهانی طی ۱۱۱ سال در فاصله ۱۸۸۰ تا ۲۰۰۱ را شامل میشود؛ لذا هـر قدر بر وسعت و دامنه قدرت آمریکا در طول این سالها افـزوده شـده، شـدت مـداخلات آمریکا در جهان نیز افزایش یافته که این امر با هدف حفظ و توسعه منافع «تنها ابرقدرت جهان» انجام شده بود، اما گویا جهان این روزها باید با نظریه جدیدی در مقابل Americanization نیز روبهرو شود. دکترینی که بتواند نقطه آغازی برای دیگر پژوهشهای مطالعات فرهنگی باشد و از افول و فروپاشی آمریکا چه در نظام بینالملل و چه در افکار عمومی صحبت کند. عبارتی که آن را به شایستگی میتوان De_Americanization یا «آمریکاییزدایی» نامید. این عبارت ۲۹ نوامبر ۲۰۲۳ از ایران به جهان مخابره شد، به طوری که فردای آن روز، ستجی. فرانتزمن سردبیر، خبرنگار و تحلیلگر ارشد خاورمیانه در جروزالمپست به عنوان قدیمیترین و بزرگترین روزنامه انگلیسی زبان اسرائیل و پرخوانندهترین وبسایت خبری انگلیسی در اسرائیل و جهان یهود آن را تیتر گزارش خود قرار داد. او پیش از این، کتاب «پس از داعش؛ آمریکا، ایران و مبارزه برای خاورمیانه» را در ۲۰۱۹ نوشته بود که مورد توجه جهان قرار گرفت، اما در این یادداشت جمله قابل توجهی پس از آمریکازدایی نوشته میشود: آغاز آمریکازدایی در برابر فرهنگ آمریکایی شدن جهان را میتوان از ایران مشاهده کرد. عبارتی که میتواند در تاریخ آمریکازدایی ثبت شود: «همه نگاهها به حرکتهای بعدی ایران معطوف خواهد بود».
آرین احمدی طی یادداشتی در شماره امروز ابتکار با عنوان لطفا کمی هوای سالم نوشت: باز هم موضوع تکراری آلودگی هوا! گویی بحران آلودگی هوا قرار نیست به درستی مدیریت و به اتمام برسد و هر سال در فصل پاییز و زمستان باید منتظر آلودگی هوا در تهران و کلانشهرها و البته تعطیلی مدارس و ادارات باشیم، اتفاقی تکراری با داستانهای تکراری مقابله با آلودگی هوا توسط نهادها و سازمانهای مسئول، که نهایتا هرکدام توپ را به زمین دیگری میاندازند و به نوعی فقط از بار مسئولیت شانه خالی میکنند، چالش مدیریت آلودگی هوا نیز همانند چالش مدیریت و نظارت بر تولید خودروهای داخلی و یا چالش مدیریت آب و دهها چالش حل نشده دیگر تبدیل به داستانهای تکراری شدهاند که عدم رسیدگی به آنها میتواند خسارات جبرانناپذیری را به کشور عزیزمان وارد سازد. آلودگی هوا در سالهای اخیر به بحرانی تبدیل شده است که سهم عمدهای در سلامت جسم و روان شهروندان دارد معضلی که عزم جدی دولتمردان و مدیران شهری را طلب میکند تا با اجرای برنامههای بلند مدت برای رفع این مهم تلاش کنند، البته تا دلتان بخواهد به جای برنامه ریزی و عزم جدی، همایشها و نشستهای رنگارنگ و گوناگون با هزینههای فراوان در این رابطه برگزار شده است که تقریبا هیچ کدام تا کنون راه گشا و مفید نبودهاند.
بسیاری از شهرهای بزرگ صنعتی همچون تهران سالهای زیادی است که با فرارسیدن فصل پاییز و زمستان با پدیده وارونگی هوا مواجه میشوند که حاصل آن پدیده آلودگی هوا به شمار میرود. وسایل حمل و نقل عمومی، کارخانهها، انرژیهای مصرفی و ... از جمله عواملی هستند که نقش بسزایی در آلودگی هوا دارند و این موضوع را به یکی از چالشهای اصلی زیست محیطی کشور تبدیل کرده اند. از نظر همگان سازمان محیط زیست به عنوان متولی اصلی دغدغههای محیط زیستی از جمله آلودگی هوا شناخته میشوند، اما با بررسیهای دقیقتر میتوان به این نتیجه رسید که آلودگی هوا یکی از بحرانهای اصلی کشور به شمار میرود که نیازمند همکاری و تعامل همه سازمانهای مرتبط و تمرکز مسوولان کشور برای کاهش پیامدهای این پدیده است.
بر پایه آمارهای رسمی، آلودگی هوا سالیانه حدود هشت میلیارد دلار خسارت میزند، معضل آلودگی هوا تاثیر مخربی بر روی محیط زیست از جمله حیوانات و گیاهان دارد. این پدیده به سلامت فیزیکی افراد خدشه وارد میکند و افسردگی و اختلالهای روانی شهروندان را افزایش میدهد؛ بنابراین باید گفت آلودگی هوا یکی از معضلهایی است که به افزایش هدررفت سرمایه ملی در کشور منجر میشود. بخش قابل توجهی از ناوگان حمل و نقل عمومی نیز با فرسودگیهای زیادی مواجه است، این موضوع باعث ایجاد خطرهای زیست محیطی خواهد شد که با توسعه و نوسازی وسایل حمل و نقل میتوان سازوکارهایی جهت کاهش میزان آلایندگی فراهم آورد.
آلودگی هوا میتواند به اقتصاد نیز لطمه وارد سازد که این امر ارتباطی مستقیم با زندگی شهروندان دارد. کارخانهها و صنایع نیز نقش پررنگی در آلودگی هوا دارند و سلامت نیروی کار را تهدید میکنند که میتوان با بررسی دقیق علمی و ارائه راهکارهای موثر در این زمینه به کاهش این معضل کمک کرد. تعطیلی واحدهای آموزشی در مدت آلودگی هوا هزینههای افزایش فعالیت در زمانهای پیشبینی نشده را به دنبال دارد. خستگی و مشکلهای ناشی از آلودگی هوا بر روی عملکرد شاغلان و فعالان مختلف نیز تاثیر منفی میگذارد. تخریب بی رویه ساختمانها به دلیل ذرات معلق در هوا و تاسیسات شهری نیز از دیگر خسارتهایی به شمار میرود که آلودگی هوا به وجود میآورد.
در پایان پرسش اساسی که مطرح میشود آن است که به راستی چه اقدامات اساسی تا کنون برای رفع بحران آلودگی هوا صورت گرفته است و چه نهاد و یا سازمانی باید برای این مساله پاسخگو باشد؟