به گزارش «تابناک»؛ روزنامههای امروز یکشنبه هجدهم آبان ماه در حالی چاپ و منتشر شد که صفحات نخست روزنامههای کشور، که از روز گذشته به استقبال شکست ترامپ در انتخابات آمریکا رفته بودند، در شماره امروز نیز تیتر و عکس یک خود را به انتخابات ۲۰۲۰ ایالات متحده اختصاص دادند و بیشتر پیروزی بایدن را برجسته کردند؛ هرچند بعضی روزنامهها از جمله جوان و وطن امروز با انتخاب تیترهایی از جمله دور ریخته شد و گورستان دموکراسی، فرایند انتخابات و دموکراسی در آمریکا را نقد کرده اند.
در ادامه تعدادی از یادداشتها و سرمقالههای منتشره در روزنامههای امروز را مرور میکنیم؛
علی صارمیان طی یادداشتی با عنوان فرجام حکمرانی داخلی و برجام در شماره امروز اعتماد نوشت: راستش هنوز جهان خلاصی از دست ترامپ ندارد. او مثل هر قماربازی برگی برای رو کردن دارد و لذا انتخابات برای او تمام نشده است؛ لذا دل بستن به تغییر زود هنگام یک فرضیه است تا نظریه. از آن طرف وقتی اکثریت یهودیان امریکا میل به بایدن داشتهاند، معلوم نیست که این استقبال به چه واسطهای است و باید تحلیل شود. در هیاهوی خبرها، عنصر تعیینکننده گم میشود؛ لذا بگذارید با فرضهای داخلی مساله را ببینیم. راهحل برونرفت داخلی از شرایط ناگوار هنوز شفاف نیست. گروه اول: ادامه برجام و حل مشکلات خارجی را راهحلی میبینند که مشکلات داخلی را نیز حل خواهد کرد. این گروه گرچه درست میگویند ولی پیوست داخلی ندارد. چه نوع حکمرانی داخلی برای گذار از وضعیت فعلی وجود دارد؟ اقتصاد چگونه روی دوپایش میایستد و شکاف دولت - ملت چگونه حل میشود؟ چگونه میتوان ناامیدی و بیتفاوتی را پشت سر گذاشت و یک ملت را پشت تصمیمات آورد؟
گروه دوم: مخالفان برجام هستند. آنها گرچه در دور آینده بنا را بر ادبیاتی گذاشتهاند که ایران را در تار عنکبوت قطعنامههای فصل هفت برد و راهبردشان اشتباه است، ولی در یک مساله که ساختار داخلی حکمرانی موجب پریشانی اوضاع ایران است درست میگویند. متاسفانه این گروه با فتح مجلس و نیمنگاهی به برد حداقلی ریاستجمهوری، فاقد راهحل هستند. آنها دخل و خرج کشور را بهتر میدانند. وضعیت مشارکت مردم را دیدهاند. آثار سخت کرونا بر مردم و کم شدن یک صفر از ارزش پول ملی را تماشا کردهاند ولی بنا را بر نفی تعامل در قالب برجام نهادهاند. درواقع ایشان ضد برنامه را مسیر خویش میدانند در حالی که کشور احتیاج به برنامه مشخص و بعضا فوری برای خروج از شرایط بحران دارد. راهحلهایی که جایگزین برجام شود، با شرایط fatf و تحریمهای امریکا غیر قابل دسترس است و میدانند که حتی طلب ما از عراق و کرهجنوبی و چین هم که استقلال نسبی از امریکا دارند قابل وصول نیست. به نظر میرسد یک گفتوگوی ملی براساس منافع ملی برای رسیدن به یک گارد کارآمد در داخل و صفآرایی واحد در مقابل شرایط آینده لازم است. شرایطی که کل نظام - کل ملت را به آشتی برساند. از دل این گارد واحد میتوان برنامهای سهزمانه برای کوتاهمدت، میانمدت و بلندمدت براساس برجام در رفع تحریمها و حکمرانی خوب در سیاست داخلی ارایه کرد و ارایهکننده میتواند در چشمانداز سال آینده منتخب جمهور نیز باشد.
محمدرضا تابش، فعال سیاسی طی یادداشتی در شماره امروز ایران نوشت: در جریان برگزاری انتخابات امریکا و شمارش آرای آن، میزان بالای حساسیت جامعه ایرانی و پیگیری مستمر تحولات این موضوع توسط مردم یک واقعیت بود که نمیتوان آن را انکار کرد. فراتر از اینکه با یک ارزیابی فنی بپذیریم که آیا نتیجه انتخابات امریکا در ایران تأثیر واقعی دارد یا خیر، واکنش جامعه نشان میداد که مردم بر وجود چنین تأثیری باور دارند. شاید بتوان این باور را نقد کرد و گفت که باوری غلط است، اما نمیتوان وجود آن را در سطح عمومی انکار کرد.
آن چیزی که مردم را در نهایت به جایی میرساند که در رفتار خود این گونه واکنش نشان دهند که نتیجه انتخابات امریکا در زندگی آنها تأثیر دارد، مجموعه اتفاقاتی است که روی زمین رخ میدهد. نمونه آن سیر اتفاقات بعد از امضای برجام است؛ جایی که تا قبل از قدرت گرفتن ترامپ رشد اقتصادی در کشور رقم میخورد و اوضاع اقتصادی چشمانداز کاملاً مثبتی میگیرد، اما به محض تغییر سیاست در واشنگتن و تقابل کاخ سفید با برجام، تحریمها مشکلاتی را برای اقتصاد کشور بهوجود میآورد چنان که رئیس جمهوری هم تأکید دارند ریشه بسیاری از مشکلات کشور در کنار کرونا، همین تحریمهای حداکثری دونالد ترامپ است.
مردمی که در چنین صحنهای زیست میکنند و شاهد چنین تغییراتی هستند چه برداشتی از عوامل مؤثر برای این تغییرات دارند؟ در چنین وضعیتی واقعیت ضعفهای مدیریت داخلی کشور هم عموماً نادیده گرفته میشوند و عرصه عمومی بیشتر عامل خارجی را دلیل موقعیت و وضعیت زندگی خود میداند.
به هر حال بخشی از مشکلات امروز کشور ناشی از برخی سیاستها و مدیریتهای نادرست در طول سالههای گذشته است و قاعدتاً ربطی به عوامل تحمیلی و بیرونی ندارد، اما اتفاقی که میافتد این است که از یک سو عدم پرداختن به شکافها و مشکلات واقعی اجتماعی و سیاسی داخلی و از سوی دیگر تأکید بسیار زیاد بر یکدست دیدن امریکا و به هیچ گرفتن تأثیر آن اتفاقاً در تصور عمومی اثر معکوس گذاشته و تصویری دیگر در اذهان عمومی میسازد.
به نظر میرسد در کنار این واقعیت محتوم که دو حزب امریکایی از نظر میزان تمایل به تقابل با جمهوری اسلامی فرقی با هم ندارند باید این تبصره هم جدی گرفته شود که این دو، با دو تاکتیک کاملاً متفاوت این کار را انجام میدهند و به همین اعتبار نمیتوان و نباید با یک سیاست واحد با این دو تاکتیک متفاوت برخورد کرد؛ بنابراین باید پذیرفت که بایدن، ترامپ نیست و تفاوتهایی با او دارد و بههمین اعتبار برای مهار سیاستهای تقابلی او هم باید با روشی متفاوت از آنچه در این چهار سال گذراندیم، با دولت احتمالی بایدن برخورد کنیم. در واقع روشن است که بایدن کسی نیست که بگذارد انزوای امریکای ترامپ ادامه پیدا کند و این یعنی آنکه منافع ایران ایجاب میکند در این برهه، متوجه شیوه متفاوت تقابل امریکا باشد و برای آن تدبیر و سیاستی متفاوت طراحی کند.
نه ترامپ قدرت برانداختن جمهوری اسلامی را داشت و نه بایدن انگیزه و تمایلی برای سرو سامان دادن به اقتصاد ما دارد. عمده مسأله ما در داخل کشور است که اتفاقاً تشخیص دقیق و درست تحولات امریکا بهعنوان یکی از مسائل مهم سیاست خارجی ایران است که میتواند فرصت واقعی تحول در داخل را ایجاد کند. اتفاقاً اصرار بر داشتن یک سیاست واحد در قبال هر دو حزب امریکا از جهتی میتواند عکس آنچه مد نظر این سیاست است، عمل کند و اهمیت تأثیر رفتارهای امریکا بر مسائل ما را افزایش دهد. میطلبد راهبرد مرتبط با سیاستهای احتمالی جو بایدن را طراحی کنیم و از فرصتهای احتمالی ناشی از تفاوت رویکرد او با دونالد ترامپ به نفع منافع ملی بهره ببریم.
روزنامه جهان صنعت طی یادداشتی با عنوان اینجا خرده پاها سکته میکنند، نوشت: برخی از رسانههایی که اتفاقا مینویسند آمدن بایدن و رفتن ترامپ برای ایرانیان تفاوتی ندارد و باور دارند سیاستهای ترامپ و بایدن در برخورد با ایران تفاوتی نخواهد داشت، اما در این ۴۸ ساعت تازهسپریشده خبرهایی را مینویسند که با این ادعا سازگاری ندارد. یکی از این خبرها که بسیار روی آن مانور داده میشود، این است که قیمت ارزهای معتبر در بازار ارز با شتاب در حال سقوط است و نیز به طور مشترک بر این نکته تاکید دارند که گروهی هستند که نمیخواهند.
… بازار دلار سقوط کند و با تبانی و انتشار خبرهای نادرست راه را بر ارزان شدن دلار در برابر ریال میبندند. این ادعا با ادعای پیشین تناقض دارد و باید نسبت به درستی یکی از آنها تردید کرد. اگر آمدن بایدن برای ایران با بودن ترامپ تفاوتی ندارد چرا باید احساس کنیم وضعیت به گونهای خواهد شد که احتمال افزایش عرضه ارز نسبت به گذشته روند بهتری را تجربه خواهد کرد.
نکته دیگری که در تحلیلها دیده میشود این است که دلارداران میترسند با سقوط دلار سرمایه از این بازار به بازار سهام برود که اتفاقا دستکم دیروز این اتفاق نیفتاد و شاخص کل به دلیل اینکه بسیاری از شرکتهای بزرگ که لنگر شاخص کل هستند به قیمت دلار در سطح بالا وابستگی دارند ریزش کرد و اینطور نیست که با کاهش دلار آنها وضعیت بهتری پیدا کنند. از سوی دیگر پمپاژ خبری و فشار روی این نقطه که باید کاری کرد بازار دلار به لحاظ روانی محل عرضه شود بیشتر از هر چیز در کوتاهمدت و در همین روزها به زیان شهروندانی است که با زحمت و رنج مصرف نکردن ریال خود اندکی دلار در خانه دارند و خردهپا به حساب میآیند. این گروه همانطور که در بازار سهام زیان کردند در کوتاهمدت ممکن است در شرایط اضطرار اقدام به فروش دلارهای خود کنند و باز هم کیسه و جیب دلاربازان حرفهای و کسانی که قدرت تحمل ریسک بالا را برای یک مدت دارند پر خواهد شد. واقعیت این است که بازارهای جهانی نفت و کالاهای اصلی صادراتی ایران مثل فرآوردههای پتروشیمی و میعانات نفت و گاز و فلزات آهنی روزگار خوشی را نشان نمیدهند و با فرض اینکه رفتن ترامپ سختگیریها را کاهش میدهد باز هم نباید امیدوار بود امسال در میزان درآمدهای ارزی بهبود قابل ملاحظهای را تجربه کنیم. به این ترتیب تبلیغ برای اینکه بازار دلار دارد سقوط میکند در کوتاهمدت باز هم خردهپاها را به مسلخ سکته میکشاند.