به گزارش «تابناک»؛ روزنامههای امروز چهارشنبه ۲۹ شهریورماه در حالی چاپ و منتشر شد که پنج دیدار و سه نشست در روز اول سفر رییسی به نیویورک، چشمانداز بورس در نیمه دوم سال و جنگ اوکراین چقدر دیگر میتواند ادامه پیدا کند؟ در صفحات نخست روزنامههای امروز برجسته شده است.
در ادامه تعدادی از یادداشتها و سرمقالههای منتشره در روزنامههای امروز را مرور میکنیم:
حسن فرامرزی طی یادداشتی در شماره امروز جوان با تیتر آسفالت رونالدو! نوشت: تصور کنید اعضای خانوادهای فقط وقتی قانع میشوند که ریختوپاشهای خانه را جمعوجور کنند ـ آن هم نه جمعوجور کردن به مفهوم واقعی آن، بلکه بیشتر از جنس پنهان کردن آشفتگیها، آبروداری ظاهری و در نهایت نوعی جارو کردن آشغالها زیر فرش ـ که خبر برسد مهمانی مهم در راه خانه است.
ما چه چیزی را مهم میدانیم؟ این به نظرم گره داستان ماست.ای کاش ما خودمان را مهم و عزیز میدانستیم. آیا وقتی من فقط در یک شرایط خاص و زیر فشار بیرونی حاضر میشوم تکانی به خودم بدهم ـ آن هم یک تکان نادرست و شتابزده ـ میتوانم منشأ تحول فردی، خانوادگی و اجتماعی باشم؟
وقتی با خبر آمدن مهمان، آشغالها را زیر فرش جارو میکنم، این نوع منش بیشتر از آنکه نشانه مهماننوازی باشد نوعی توهین به خود و بیارزش و کمارزش قلمداد کردن اعضای خانه است. من آنقدر برای خود و اعضای خانواده ارزش قائل نیستم که آشفتگیها و نقصانهای خانه را جمع کنم، بنابراین منتظر رویدادی در بیرون میمانم که آن رویداد مرا مجاب به جمع کردن آشفتگی کند.
اگر ضرورت آسفالت خیابانی احساس میشود و بودجه و اعتبار آن هم در سازمان مربوطه وجود دارد، آیا آن سازمان باید به این نگاه کند که قرار است کدام شخصیت از روی آن خیابان رد شود تا قانع شود آن طرح یا پروژه را به سرانجام برساند یا نه؟
وقتی آن مهمان یا شخصیت رفت دوباره ما خواهیم ماند و آن حس بدی که به خودمان داریم. از این زاویه، نشانه بلوغ فکری آنجاست که محرک من در رفتارهایم، درونی باشد نه آمد و شد آدمها و موقعیتها. به عبارت دیگر مرا با تبلیغات، تطمیع و تحریک به سمت کاری هل ندهند، در غیر این صورت مثل پر کاهی در دست باد خواهم بود.
امروز بسیار در رسانهها میشنویم که پولهای زیادی در ورزش کشور رد و بدل میشود، اما این پولها به خاطر فساد و رانت حاکم در ورزش کشور بیشتر از آنکه به توسعه زیرساختها منجر شود ـ دستکم در این حد که نگران کیفیت چمن ورزشگاه آزادی نباشیم ـ به فربه شدن حاشیهها و هیاهوها و ناکارآمدیها کمک کردهاست.
به نظرم این اتفاق از یک منظر طبیعی است. شما به عنوان یک سرمایهگذار روی چه چیزی سرمایهگذاری میکنید؟ طبیعی است که روی اسب بازنده سرمایهگذاری نمیکنید، بلکه روی کالا، جنس، فرصت و سهمی دست میگذارید که واجد ارزش باشد و علت اینکه امروز ما در تأمین زیرساختهایمان به چنین فقر گستردهای رسیدهایم، این است که حس خوبی نسبت به خود در سطوح فردی و ملی نداریم و خود فردی و ملی را واجد ارزش نمیدانیم.
اگر نظام آموزشی، خانواده، مدیریت جامعه و رسانه، طعم عزیز، گرامی و مهم بودن ـ و نه خودشیفته، متکبر و از خودراضی بودن ـ را به ما میچشاند، ما امروز در نقطه دیگری ایستادهبودیم و فوران عقدههای خودکمبینی را به این شکل وسیع در رفتارهای فردی و سازمانی خود شاهد نبودیم.
انتظار زیادی نیست که سازمان شهرداری یا وزارتخانه ورزش به چنان بلوغ مدیریتی رسیدهباشد که مصالح و برنامههای خود را به ورود یک ستاره ورزشی گره نزند، اما وقتی تصاویر رسانهها نشان میدهد که این اتفاق افتاده و خیابانهای اطراف ورزشگاه آزادی آسفالتشده، آن هم آنقدر عجلهای و دیرهنگام که حرکت خودروهای سرمربی و کادر تیم النصر که برای نشست خبری به ورزشگاه رفتند، آسفالت را خراب کردهاست، بیانگر نوعی روزمرگی، هیجانزدگی و بیبرنامگی در اداره سازمانهای ماست.
«جهانصنعت» طی یادداشتی در شماره امروز خود با تیتر واردات خودروی خارجی و بومیسازی مرغداری نوشت: پیش از پیروزی انقلاب اسلامی صنعت مرغداری ایران روندی را درپیش گرفته بود که با استفاده از سرمایهگذاری خارجی و نیز تکنولوژی روز دنیا بتواند بازار گوشت مرغ و تخممرغ منطقه را پوشش دهد. این صنعت، اما همانند بیشتر صنایع در سالهای پس از پیروزی انقلاب به دلیل شرایط آن زمان و نیز نگاههای چپگرایانه در وضعیت نامتعادلی قرار گرفته و در نتیجه تولید از مصرف فاصله گرفت. با این همه و به دلیل آزادسازی صنعت مرغداری در دهه ۱۳۷۰، سرمایهگذاریهای هنگفتی در صنعت مرغداری ایران انجام و ظرفیت بالایی برای تولید فراهم شده است. این صنعت در حال حاضر با سه دشواری بزرگ روبهرو است؛ مشکل نخست قیمتگذاری دستوری در این صنعت و تولیدات آن است که از جوجهریزی شروع و به عرضه محصول نهایی منجر میشود. مشکل دوم تحولات در سیاست ارزی برای خوراک مرغهاست. ایران سالانه میلیاردها دلار برای واردات خوراک مرغ، ارز لازم دارد. سیاستهای ارزی پرنوسان و بیثبات، بازار این صنعت را از تعادل خارج میکند. مشکل سوم که این روزها خود را در عمل بیشتر نشان داده است، بومی کردن مرغ اجداد است که باید از آنها مرغ و تخممرغ نهایی به دست آید. پیش از انقلاب، ایران در دشت قزوین و در کردان- میان قزوین و کرج- مزرعه مرغ اجداد داشت که البته از سوی کشوری به ایران آورده شده بود که حالا ایران هرگز نمیتواند با آن ارتباط داشته باشد.
مزرعههایی به اسم دهخدا که از سوی اسرائیل در ایران تاسیس شده بود به سرعت از کشور برده شد و تنها مزرعه باقیمانده نیز به دلیل انتقال نادرست از کردان به بابل در بدترین وضعیت قرار گرفت.
سیاست بومیسازی صنعت مرغداری با هدف کنار گذاشتن مرغهای وارداتی و به روی صحنه آوردن مرغی به نام آرین که در سالهای تازهسپریشده در دستور کار نهادهای مسوول قرار گرفته، تا امروز نتایج بدی به همراه داشته است و به گفته فعالان صنعت مرغداری مقرون به صرفه نبوده و زیان دو میلیارد دلار به بار آورده است. فعالان صنعت مرغداری باور دارند این برنامه اگر هم قرار باشد اجرا شود نیاز به زمان طولانی دارد و باید برای جلوگیری از خسارت، بومیسازی را در کنار واردات انجام داد تا صنعت با سقوط روبهرو نشود. کارشناسان باور دارند در دنیایی که هر روز به یک واحد کل و تفکیکناپذیر تبدیل میشود ایستادگی روی برخی مسائل شاید تنها راه نباشد. چطور میشود اتومبیل دستدوم خارجی وارد کرد، اما باید صنعت مرغداری بومیسازی شود.
فردین آقابزرگی طی یادداشتی در شماره امروز اعتماد نوشت: فردین آقابزرگی، کارشناس بازار سرمایه:در شرایط فعلی اقتصاد کشور پیشبینی شاخصها برای نیمه دوم سال ممکن است با انحرافات زیادی همراه باشد و دلیل آنهم این است که دولت در شرایطی قرار گرفته که ابهامات زیادی به لحاظ تامین کسری بودجه و میزان نقدینگی و ارتباطات در سطح بینالمللی و تامین منابع ارزی وجود دارد، لذا متغیرهای کلان اقتصادی به گونهای است که حتی نمیتوان پیشبینی درستی از میزان تورم پیش رو داشت، اما براساس مقایسه سطح ارزندگی همه بازارها و نه صرفا بازار سرمایه، ضرورت دارد تا آن بازار را براساس تطابق ارزش ذاتی و ارزش معاملاتی آن بسنجیم، به عنوان نمونه در صنعت خودرو باید محصولات خودروسازان را نسبت به قیمتهای جهانی و کیفیت جهانی آن مقایسه کنیم و آن را مورد سنجش قرار دهیم که در چه حدی قرار گرفته است البته در مورد این صنعت متاسفانه میبینیم که خودروهای ساخت داخل بیش از ارزش ذاتیشان معامله میشوند که البته در بازار مسکن نیز به همین ترتیب قیمت ملک در پایتخت ایران از بهترین شهرها در دنیا از بورلی هیلز در کالیفرنیا تا ریچموند هیل در تورنتو کانادا که جزو گرانترین مناطق مسکونی دنیا به شمار میروند باز هم گرانتر شده است بنابراین چرایی اینکه ارزش بازار سرمایه از ۳۲۰ میلیارد دلار به ۱۶۰ میلیارد دلار رسیده و ارزشش نصف شده است را باید دقیقتر مورد بررسی قرار داد این درحالی است که سود شرکتها از سال ۱۳۹۸ که ۴۵۰ همت بوده، اما امروز که به ۱۰۰۰ همت رسیده است و درآمد حاصل از فروش شرکتها هم متاثر از نوسانات و تلاطمهای اقتصادی و تورم بهشدت رشد کرده و علیرغم کنترلها، نظارتها و بازرسیهایی که به دلیل قیمتگذاری دستوری صورت گرفته باز هم درآمدها کماکان رو به افزایش است، اما حاشیه سود عملیاتی شرکتها افت کرده است.
همچنین آنچه در بازار دلار قابل مشاهده است این است که با ۳ نرخ در این بازار روبهرو هستیم نرخ دلار رسمی یا دولتی که اخیرا هم نرخ تسعیر ارز به ۳۸ هزار و ۵۰۰ تومان رسیده است، نرخ ارز آزاد که عمدتا با نرخ «تتر در بازار کریپتو» مطابقت دارد که در محدوده ۵۰ هزار تومان است و نرخ سومی که بر سطح عمومی قیمتها و نرخ تورم و افزایش شاخص بورس اثرگذار است و با آن کالا وارد کشور میشود مانند کالاهای الکترونیک و لوازم خانگی و خودرو که اغلب کالاهای وارداتی امروز با دلار ۶۵ هزار تومان وارد کشور میشوند و کسی هم با نرخ ارز ۵۰ هزار تومان دیگر هیچ محصولی وارد کشور نمیکند و این نرخ افزایش هم داشته است لذا این فاصله نرخ ارز با نرخ دولتی حدود ۸۰ درصد انحراف پیدا کرده که حدود دو برابر میشود و این پتانسیلی است مبنی بر جهش درآمد حاصل از فروش اغلب شرکتها و صنایع کشور به خصوص شرکتهای کامودیتی محور و صادراتمحور. درخصوص رشد شاخصها نیز به نظر میرسد سطح ارزندگی و رشد بورس در نیمه دوم یا تا پایان سال به گونهای باشد که شاخصها به آستانه ۳ تا ۳.۵ میلیون واحدی نزدیک شوند و به اعتقاد بنده این جای رشد برای بورس وجود دارد و در صورتی که دولت با تصمیمات خلقالساعه و ذینفعانه بازار سرمایه را وارد تنش نکند سطح ارزندگی تا همین میزان و با یک شیب ملایم رشد خواهد کرد که البته رشد شاخصها به صورت شارپی و جهشی نخواهد بود، اما کماکان به صورت آهسته و پیوسته و با یک سینوس نوسان مثبت و منفی به سمت بالا در حرکت است، هر چند در شش ماهه ابتدای سال ۱۴۰۲ با یک تلاطم و نوسان غیرمعمولی روبهرو شدیم، اما شاهد آن بودیم که تا اردیبهشت ماه امسال شاخص بورس تا ۳۰ درصد هم رشد کرد و به ۲.۵ میلیون واحد رسید و پس از آن شاخصها به دلیل تصمیمات ذینفعانه و سخنرانیهایی که از سوی دولتیها انجام گرفت یکباره سرکوب شد، اما هماکنون شاخصهای بورس در سطح ارزندگی قرار گرفته است و پیشبینی میشود در نیمه دوم سال شاخصها با رشد بیشتری همراه شوند.
سایت تابناک از انتشار نظرات حاوی توهین و افترا و نوشته شده با حروف لاتین (فینگیلیش) معذور است.